پنجشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۳

گاز و گازا!




همزمان با ورود بی‌سروصدای وزیر امورخارجة بریتانیا به تل‌آویو ـ 23 ژوئیه 2014 ـ  در کشورهای اروپائی به ویژه در فرانسه شاهد  لشکرکشی‌های خیابانی به بهانة دفاع از حقوق مردم «گازا» بودیم!   در زبان فرانسه،   «غزه» را «گازا» گویند،  چرا که در این سرزمین معادن سرشار گاز وجود دارد و به همین دلیل برخی نمایندگان «سوسیالیست» مجلس فرانسه هم در این کاروان خردجال حضور فعال داشتند.   بله،   طی سدة‌ اخیر،  هر گاه آتلانتیسم به گسترش تاراج نفت و گاز نیاز داشته،   با ساخت‌وپرداخت یک «رهبر ضداستبداد»،   یا یک «دشمن»،  کاروان‌های خردجال به راه انداخته تا یکجانبه‌گرائی،  تخریب و تجاوز ـ  روابط غیرحقوقی ـ  را گسترش دهد!   اینبار هم کوفتن بر طبل تحریم هوائی اسرائیل توسط آمریکا،  آلمان و فرانسه،  به راه انداختن کاروان‌های خردجال در لندن و پاریس،   و به ویژه سرازیر کردن سیل اشک تمساح یورونیوز برای «مردم غزه»،   جز نفرت‌فروشی و گسترش دامنة جنگ و تخریب هیچ هدف دیگری دنبال نمی‌کند.   همزمانی کاروان‌های خردجال‌ فرانسه با صدور فتوی «گسترش جنگ  به کرانة باختری رود اردن» از سوی علی خامنه‌ای حکمتی دارد!

پروپاگاند مهوع آتلانتیسم پیرامون بحران اخیر «اسرائیل ـ  غزه»،   سرانجام «پاسخ مطلوب»، یعنی حمایت از گسترش کشتار و تخریب را از رهبر حکومت زال‌ممد رایش دریافت کرد:

«[...] رهبر ایران از مردم فلسطین خواست جنگ با اسرائیل را تا کرانه های غرب رود اردن گسترش دهند[...]»
منبع‌:  فرانس‌پرس،‌ ‌ مورخ 23 ژوئیه 2014 

بله،   یک‌بار دیگر قلادة رهبر قلعة حیوانات را گشودند تا به بهانة «مبارزه با اسرائیل»،  و دفاع از حقوق «مردم مظلوم فلسطین»،   در واقع برای نابودی سازمان آزادیبخش فلسطین «راه حل» ارائه دهد و برای اربابان تروریست‌اش در لندن و واشنگتن نانی به تنور بچسباند:

«[...] این جنایات خارج از تصور،  واقعیت ذاتی رژیم گرگ‌صفت و کودک‌کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است [...] مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی‌ها و گسترش آن به کرانه باختری،  تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است[...] ملت ایران نیز در روز قدس با خروش عظیم خود،  نشان می‌دهد که یار مظلوم و دشمن ظالم است[...]»‌
منبع: ‌ایسنا،  ‌مورخ 23 ژوئیه 2014 ،  کدخبر: 93050100742 

افاضات رهبر حکومت زال‌ممد برای حقنه کردن چند دروغ شاخدار به مخاطب ابله سر هم شده.   نخست اینکه این جانور وحشی ـ علی خامنه‌ای ـ  شخصاً با جنایت و کودک‌کشی مخالف است،  در صورتیکه،  کارنامة کودک‌کشی و جنایات زال‌ممدهای دستاربند،  پس از گذشت  بیش از سه دهه هر روز درخشان و درخشان‌تر می‌شود.   دیگر آنکه می‌باید بپذیریم حکومت ولایت‌فقیه که همواره در مسیر منافع آمریکا و اسرائیل گام برداشته،  خواهان مقابله با اسرائیل است و از همه مهم‌تر اینکه «ملت ایران» در این مسیر توحش و تزویر با حکومت زال‌ممد همراهی می‌کند!  و می‌دانیم که چنین نیست.   بدون موجودیت اسرائیل،   به عنوان «سرزمین موعود»،   آتلانتیسم نمی‌توانست برای ایجاد حکومت‌های «ضدلائیسیته» در منطقه زمینة مناسب فراهم آورد تا در کشور ایران،   دولت محبوب و منتخب «محمد مصدق» مدارس مختلط را ممنوع کند،   و با یکجانبه‌گرائی زمینة اعمال تحریم‌های اقتصادی بر ملت ایران را فراهم آورد،  و نهایت امر جاده‌صاف‌کن کودتا شود.  در واقع،   حکومت زال‌ممد موجودیت‌اش را مدیون سیاست اسطوره‌فروشی آتلانتیسم است!   سیاستی که از عرصة خشونت تعصبات و تعلقات،   و نهایت امر از تروریسم حمایت می‌کند،   و از دوران میرپنج تاکنون ملت ایران تحت نظارت همین سیاست تروریسم‌نواز قرار داشته.   تلاش مقامات حکومت زال‌ممد جهت نشاندن اربابان غربی‌شان در جایگاه «دشمن» در واقع با هدف ایجاد حاشیة ‌امن برای هم اینان و تضمین جایگاه‌شان در حکومت آینده صورت می‌گیرد:

«[...] ‌دفاع وقیحانة آمریکا و غرب از جنایات صهیونیست‌ها باید به عنوان یک تجربه مهم،  در شناخت،   نگاه و برخورد همه ما با غرب اثر بگذارد و بفهمیم که واقعیت‌ها و حقیقت آمریکا، همین است [...]»
همان منبع

خامنه‌ای را بالای منبر فرستاده‌اند،   تا از زبان او چندین دروغ ابله‌پسند به خورد مخاطب بدهند.  نخست اینکه غرب فقط از جنایات اسرائیل حمایت می‌کند،   نه از جنایات حکومت‌های اسلامی!   دیگر آنکه،   آمریکا در هر حال «دشمن» حکومت اسلامی جمکران است!  و حکومت جمکران و همکاران‌اش از همینجا «نتیجه» خواهند گرفت که آمریکا از «دمکراسی» حمایت می‌کند!  در واقع،   علی خامنه‌ای با نکوهش یانکی‌ها دست به بازاریابی برای اینان زده و چنین می‌پندارد که هیچکس این بازارگرمی بیشرمانه و این پیشخدمتی در محضر واشنگتن را نمی‌بیند.   دلیل هم روشن است،   اگر علی خامنه‌ای از حداقل شعور متعارف برخوردار می‌بود،   ‌هرگز او را در جایگاه ریاست قوة‌ مجریه،  و سپس رهبری حکومت اسلامی نمی‌نشاندند.   استعمار بنابرتعریف سفله‌پرور است،  و در مسیر تحقق منافع‌اش پیوسته از حماقت و توحش حمایت می‌کند.   

چرا راه دور برویم؟   افشاگری دیرهنگام «دیده‌بان حقوق بشر» در مورد تشویق اسلام سیاسی از سوی «اف.  بی. آی» شاهدی است بر این مدعا.   در تاریخ 21 ژوئیه سالجاری سازمان دیده‌بان حقوق بشر ناگهان از خواب غفلت بیدار شد و دریافت که ادارة تحقیقات فدرال، آنهم پس از 11 سپتامبر از اسلام سیاسی ـ  تروریسم اسلامی ـ  حمایت می‌کند!  گزارش این افشاگری به این دلیل در سایت‌های فارسی‌زبان منتشر شده،   تا همه را به این صرافت بیاندازند که گویا پیش از 11 سپتامبر2001،   هیچ حمایتی از اسلام سیاسی و دین ضدظلم و ستم و استبداد و مزخرفات مشابه در کار نبوده:

«[...] دیده‌بان حقوق بشر [...] اداره تحقیقات فدرال را متهم کرده که [پس از رخدادهای 11 سپتامبر]‌ مسلمانان آمریکا را به انجام اقدامات تروریستی ترغیب کرده[...] و حتی در برخی موارد هزینة انجام آن را پرداخت کرده[...]»
منبع: دویچه‌وله،   مورخ 22 ژوئیه 2014 

به فرض که این حمایت‌ها در خاک ایالات متحد از 11 سپتامبر آغاز شده باشد،   در کشور ایران از دوران ترور کسروی رایج بوده!   حداقل برای ما ایرانیان دست‌های «اف. بی. آی» و همکاران انگلیسی‌اش از همان دوران در حمایت از شبکه‌های لات‌پروری اسلامگرایان رو شده.   بله بدانید و آگاه باشید که حمایت از اسلام سیاسی در آمریکا،   «فقط» پس از رخدادهای 11 سپتامبر،  و فقط توسط «اف. بی.‌آی» صورت گرفته!   به عبارت دیگر،  حاکمیت آمریکا و به ویژه سازمان دیده‌بان حقوق بشر از این بساط مبری هستند‍،   و ما هم باید «باور» کنیم!   در هر حال،   آنچه در گزارش سازمان کذا اهمیت دارد این است که «اف.  بی. آی» برای انجام عملیات تروریستی به افراد خاصی نظر داشته:

«[...]‌ دیده‌بان حقوق بشر در گزارش خود تصریح کرده [...] که اف‌بی‌آی [...] افرادی با مشکلات روانی یا ضریب هوشی پائین را زیر نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد[...] آندریا پراسو،  سخنگوی دیده‌بان حقوق بشر در واشنگتن [...] می‌افزاید [...] اگر ترغیب‌های اداره تحقیقات نبود، بسیاری از این افراد هرگز جرمی مرتکب نشده بودند[...]»
همان منبع

ولی اگر «ترغیب» آتلانتیسم نمی‌بود،  در کشور ایران هم زمینة مناسب برای جنایات امثال خمینی و منتظری و خامنه‌ای فراهم نمی‌شد.   در واقع،   سیاست «اف.  بی. آی» در آمریکا همان سیاستی است که آتلانتیسم طی سدة اخیر در ایران و دیگر کشورهای مسلمان‌نشین منطقه اعمال کرده:   تشویق فتوی سالاری و دامن زدن به حماقت و توحش آخوند،   جهت دوقطبی کردن فضای اجتماعی.  و لشکرکشی‌های اخیر خیابانی در لندن و پاریس و به ویژه در نیویورک،   آنهم به بهانة هالو‌فریب «حمایت از مردم بی‌گناه غزه» نشان می‌دهد‌که این سیاست مزورانه همچنان ادامه دارد.   به راه انداختن کاروان خردجال در غرب،  به ویژه در کشور فرانسه ابعاد گسترده‌تری گرفت.   طی چند روز اخیر علاوه بر تهاجم «کاسورها» به نیروهای حافظ نظم،   برنامة آتش زدن پرچم اسرائیل،  سر دادن شعارهای ضدیهودی،   و به ویژه حمایت لات و اوباش از تهاجم به مغازة یهودیان در «سارسل» ـ  حومة شهر پاریس ـ «پوشش» رسانه‌ای مناسبی یافت!  سپس نوبت به طبل زدن برای تظاهرات «مجاز» رسید،  و چپ‌گرایان و سوسیالیست‌ها هم برای دفاع از «حقوق مردم گازا» به میدان آمدند و ... و خلاصه این بساط تیرخلاصی بود به «جبهة چپ» در کشور فرانسه.   شاید به همین دلیل «ژان لوک ملانشون»،  رهبر این جناح قصد کناره‌گیری از سیاست دارد.   

این است سرانجام نشستن چپ در سنگر توحش تروریست‌های حماس!   باری،   طی تظاهرات مسالمت‌آمیز و پرشوری که چپ و سوسیالیسم فرانسه برای حمایت از مردم «گازا» سازمان دادند،  حقوق غیرنظامیان اسرائیل و تروریسم «حماس» دود شد و به آسمان رفت!  و این است معجزة  لشکرکشی خیابانی؛   حذف «واقعیت مادی»،   یعنی ارسال کارت دعوت حماس برای ارتش اسرائیل جهت کشتار هر چه بیشتر مردم بی‌دفاع غزه با هدف تعلیق مذاکرات هسته‌ای؛‌   کسب مشروعیت خیابانی برای تروریسم؛   نشاندن ترکیه و عربستان در جایگاه «داوران منطقه‌ای» در راستای منافع «اکسون موبیل و آرامکو» به زیان ایران و عراق و سوریه و فلسطین!   سایت ولترنت،  مورخ 21 ژوئیه 2014،   در مورد ارتباط بحران‌های سوریه و عراق و فلسطین با شرکت‌های نفتی غرب و طرح خاورمیانه بزرگ مطلب جالبی منتشر کرده تحت عنوان «گسترش جنگ گاز در شام.»

جالب اینجاست که حکومت زال‌ممد هم با انتصاب سفیر جدید در عربستان،  و تغییر ریاست بنیاد مستضعفان در همین مسیر گام برمی‌دارد!  صادقی،  سفیر جدید جمکران در ریاض از نوچه‌های محفل محمد خاتمی و سفیر اسبق جمکران در ریاض است که برای تقویت روابط با حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانه» از هیچ کوششی فروگزار نکرده.   سعیدی‌کیا هم که در رأس یک بنیاد مالی «مستقل» و در واقع وابسته به آتلانتیسم قرار گرفته که هیچ حسابی به دولت ایران پس نمی‌دهد،   در کابینة میرحسین موسوی «وزیر راه» بوده!   کسانی که طی دوران نکبت‌بار جنگ 8 ساله در ایران بودند شاید به یاد داشته باشند طی این دوران وزارت راه وظیفه داشت «راه جنگ» را هموار کند!  خلاصه،    اگر انتصابات اخیر را در کنار انتصاب سفرای جدید جمکران در آلمان و اوکراین قرار دهیم می‌توان چارچوب سیاستی را که یانکی‌ها پس از بحران اوکراین برای حکومت ملایان تعیین کرده‌اند،  بهتر شناخت!   گسترش روابط با برلن،  کی‌یف و ریاض از طریق نزدیکان محمد خاتمی و میرحسین موسوی!

به این ترتیب بهتر می‌توان به علت تهاجم علی‌خامنه‌ای به یاسر عرفات پی برد.   رهبر حکومت زال‌ممد که خود و اطرافیان‌اش در فساد مالی و جنایت و دروغ دست و پا می‌زنند، یاسرعرفات،  بنیانگزار سازمان آزادیبخش فلسطین را سازشکار خوانده و راه راست و درست را به فلسطینی‌ها نشان داده:     

«[...] رهبرانقلاب اسلامی با یادآوری [...] مسموم شدن یاسر عرفات به دست صهیونیست‌ها افزودند:   اشغالگران، حتی ملاحظه سازشکاران را نمی‌کنند و فقط در صورت برخورد مقتدرانه فلسطینی‌ها،   احتمال کوتاه آمدن آن‌ها وجود دارد[...]»
منبع:  ایسنا،  مورخ 23 ژوئیه 2014 

بله یاسر عرفات «سازشکار» بود،  چرا؟  چون برخلاف حماس،  مدارس فلسطینیان را به پایگاه پرتاب موشک تبدیل نکرده بود تا اسرائیل مدارس را بمباران کند!  و خوشبختانه دبیرکل سازمان ملل که از منطقه بازدید کرده،   درمورد استفادة‌ تروریست‌ها از مدارس غزه هشدار داده:

«[...] دبیرکل سازمان ملل از گروه‌های نظامی فلسطینی خواست تا برای پنهان کردن موشک‌ها از مدارس بهره نبرند[...] وی خواسته است تا افرادی که مبادرت به پنهان کردن موشک‌ها در مدارس منطقه می‌کنند،  مجازات شوند[...]»
منبع: ‌ صدای روسیه،  مورخ 24 ژوئیه 2014
 همچنانکه می‌بینیم دارودستة اسمعیل‌ هنیه،   برخلاف یاسر عرفات «سازشکار» نیستند،   چرا که از مدارس استفادة نظامی می‌کنند و کودکان را به «سپردفاعی» لات‌های اسلامگرا تبدیل کرده‌اند.   از قدیم گفته‌اند،   «دیوانه چو دیوانه ببیند،   خوشش آید!»  اسمعیل هنیه هم بر پایه همین «اصل» مورد پسند علی‌خامنه‌ای قرار گرفته؛   وحشی و جنایت‌کار است و به ویژه با موشک‌پرانی‌های اخیر به اسرائیل زمینة تعلیق مذاکرات هسته‌ای را فراهم آورده.   

حال که به مذاکرات هسته‌ای رسیدیم بد نیست یک مینی‌پرانتز در مورد ارتباط مستقیم این مذاکرات با بحران اوکراین،   ‌تهاجم داعش به عراق،   و خوش‌رقصی‌های حماس باز کنیم. همزمان با توافق تاریخی 24 نوامبر 2013،   کشور اوکراین در بحران فرو رفت و «کودتای سوم اسفند» در اینکشور سازمان یافت.   در تاریخ 9 ژوئن سالجاری،   همزمان با مذاکرات دوجانبة جمکرانیان با یانکی‌ها در هتل پرزیدنت ویلسون ژنو،   تهاجم داعش به عراق آغاز شد،   و تونی بلر که برای دخالت نظامی در عراق خیز برداشته بود نصیحت می‌کرد که «اگر دخالت کنیم،   ممکنه بد بشه،   ولی اگر دخالت نکنیم خیلی بدترمی‌شه!»   

تلویزیون‌های سوئیس هم روزی پنج نوبت سخنان حکیمانة تونی بلر را پخش می‌کردند!   باری حدود یک‌ماه پس از تهاجم «برق‌آسا» اگر نگوئیم «معجزه‌آسای» داعش،   مذاکرات هسته‌ای جمکرانیان با گروه 1+ 5 در وین آغاز شد،   و قرار بود این مذاکرات در تاریخ 20 ژوئیه به توافق جامع بیانجامد.   ولی به دلائلی که چندان هم پنهان نیست موشک‌پرانی‌های حماس در تاریخ 8 ژوئیه آغاز شد و در تاریخ 13 ژوئیه پس از انتقاد بنیامین نتانیاهو از توافق جامع،   برنامه تغییر کرد.  در این گیرودار خبر سقوط هواپیمای مالزیاایرلاینز در اوکراین نیز انتشار یافت و برای حکومت زال‌ممد فرصتی طلائی فراهم آمد تا بتواند 4 ماه دیگر بحران را کش دهد،  باشد که مشکلات اربابان یانکی‌اش در کشور اوکراین برطرف گردد.  یعنی آتلانتیسم بتواند روسیه را به دخالت نظامی در اوکراین وادار کند.   

ولی بدا به حال زال‌ممد،   شرایط در مسیر دیگری متحول شد!   سازمان همکاری‌ امنیتی اروپا برای مدت 6 ماه،   نظارت بازرسان‌اش بر مناطق جنوب و شرق اوکراین را تصویب کرد و امروز هم یاتسنیوک،   نخست‌وزیر محبوب و مردمی و «منتخب» ویکتوریا نولاند که قرار بود ساعت 21 امشب به وقت فرانسه،‌  با «یورونیوز» مصاحبه‌ای داغ صورت دهد،  «دمب‌اش» را روی کولش گذاشت و‌ استعفا کرد!   به این ترتیب،   ستون فقرات کودتای سوم اسفند اوکراین شکست و پیامد این شکست را مسلماً بزودی در کشورمان مشاهده خواهیم کرد!