جمعه، تیر ۱۵، ۱۴۰۳

آمار، رانت‌خوار، ریزه‌خوار!

 

 

‌‌ با فراخوان آخوندپرستان ساکن فرنگ و در رأس‌شان رامین پرهام،   آورام نبوی و حاج فرج دباغ،   چماقدار سرشناس، بساط مهوعی که در «مدفوعات» غرب و شاخک‌های شیعی‌اش به «انتخابات ریاست جمهوری ایران» معروف شده برگزار شد.   این مراسم موهن،‌  با قتل مأموران انتقال صندوق‌های رأی در بندر راسک تقارن زمانی یافت.   ‌ از قضای روزگار،  بساط کذا،   اینبار نیز همچون دوران ظهور احمدی‌نژاد و «هالۀ نور و پاک کردن اسرائیل از روی نقشه» و بقیه قضایا به دور دوم کشید.  دوران احمدی‌نژاد معروف به «لولو»،  دوران «پیشرفت‌های» ادعائی علی‌روضه خوان به دلیل تحریم اقتصادی ملت ایران،  و زمینه‌سازی جهت صدور قطعنامۀ شورای امنیت بر علیه کشورمان بود!  به ویژه فرصت کافی جهت  کودتای سایمون‌گس و مصدق‌سازی فراهم آورد!

 

اینبار نیز آنچه «مردم» ‌خوانده می‌شود،  می‌باید در عرصۀ یک دوقطبی کاذب که با راه یافتن پزشکیان و جلیلی به دور دوم ایجاد شده،‌   بین ایندو یکی را «انتخاب» کنند!   «یکی» که مانند مهندس مهدی بازرگان،  و دیگر اسلاف مومن و مسلمان‌اش مأمور اجرای سیاست‌های استعمار در ایران باشد!   ناگفته نماند که در کشورمان،   پای گذاردن به عرصۀ انسان‌ستیز دوقطبی‌های کاذب،  آنهم جهت «رأی دادن» به یک قطب کاذب،  ‌ از دستاوردهای کودتای 22 بهمن 1357 به شمار می‌رود!

 

حکومت «مسجد ـ  روسپی‌خانۀ» شیعی که پس از فرار پرافتخار پهلوی دوم،   با حمایت ارتش «جان برکف» از صدارت مهندس مهدی باتنگان ـ  منبع:  اسناد ویکی‌لیکس ـ  یا بهتر بگوئیم با حمایت ارتش «مید.این. یو.کی» از سرنگونی دولت قانونی شاپور بختیار در کشور ایران مستقر شد،  45 سال است با به راه انداختن «انتخابات»،   مشروعیت و محبوبیتی را که هرگز نداشته‌ به جهانیان ثابت می‌کند!   فراموش نکرده‌ایم که «شبه رفراندوم» ـ  رفراندوم ضدحقوقی ـ‌ 12 فروردین ماه 1358 را دولت شیخ مهدی بازرگان،  تحت نظارت حضرت «سالیوان»،  سفیر آمریکا در ایران  برگزار کرد،   و با کمک «آمار کشکی» که از طریق مدفوعات غرب و شاخک‌های داخلی‌شان انتشار یافت 99 درصد مشروعیت رسانه‌ای برای حکومت جیره‌خواران سابق دربار پهلوی کسب نمود.  

 

البته روز 12 فرودین‌ماه،  گوسفندالله مرکز نشین برای دادن رأی «آری به بردگی» در برابر حوزه‌های مارگیری تجمع کرده بودند،   ولی آنچه هرگز مطرح نشد و هنوز هم نمی‌شود اینکه دو گروه متخالف در این بساط شرکت داشتند!   گروه  «آری به بردگی»،  ‌ و گروه «خوش‌خیال‌ها!» آن‌ها که می‌پنداشتند «آراء» شمرده خواهد شد و تعداد کثیر آراء مخالف،   از شتاب تاخت و تاز خمینی و اراذل و اوباش همراهش خواهد کاست!   غافل از اینکه در ایران مبتلا به طاعون اسلام،   آمار  وزارت کشور نیز «اسلامی» است،  به عبارت دیگر این آمار نیز همچون دیگر مسائل بر اساس «الزامات استعمار» تنظیم می‌شود!

 

به عنوان نمونه در بهار عاظادی،  دستگاه «کارترـ برژینسکی» به مشروعیت 99 درصدی سگ‌های دست آموزش نیاز داشت،   از اینرو «99 درصد ایرانیان به جمهوری اسلامی» رأی مثبت دادند!   هیچکس این آمار شکمی و کشکی را به زیر سئوال نبرد!   همچنین پس از کودتا بر علیه بنی‌صدر،  و مشخص شدن مسیر حکومت ملایان ـ  تداوم جنگ استعماری با عراق و فراهم آوردن زمینه مناسب برای تاخت و تاز ارتش اسرائیل در لبنان ـ ‌‌  هیچکس به «90 درصد آراء» که میرحسین موسوی برای علی روضه‌خوان در دو نوبت از صندوق‌ها بیرون کشید و وی را به مقام ریاست جمهوری رساند اعتراضی نکرد!   دلیل هم اینکه روح‌الله خمینی به ارادة ارباب هوس کرده بود از کربلا به قدس برود،  و علی روضه خوان و میرحسین موسوی و بهزاد نبوی و ملاممد خاتمی و هاشمی رفسنجانی و...و خصوصاً شرکت نفتی توتال «همه با هم» به احداث شاهراه «کربلا ـ قدس» مشغول بودند!   

 

به پاس این خوشرقصی‌ها،‌  کدخدا در سال 1987 در مجمع عمومی سازمان ملل، جهت تشویق توحش و جهاد،  به علی روضه خوان تریبون داد!    چند ماه بعد،   روح‌الله خمینی،   عنتر اعظم ناچار شد به خوش‌رقصی برای لوتی یانکی پایان داده،  پس از نوشیدن  لگن زهرمار،   ‌ریق رحمت را هم سر بکشد و به مصداق «کله پز برخاست،‌ سگ جایش نشست»،  علی روضه‌خوان بجای‌اش بنشیند!  در همین دوران وانفسا بودکه بنا به مصلحت ارباب،‌   لازم آمد انتخابات رئیس جمهور ـ  همتای نخست‌وزیر در دوران پهلوی ـ  به دور دوم کشیده شود،  باشد تا «مردم»،‌   در دو نوبت در برابر حوزه‌های رأی‌گیری تجمع کنند،  و ملت ایران دوبار تحقیر شود.   نیازی نیست که بگوئیم برای غربی‌ها آنچه اهمیت داشته و دارد،  ‌ ازدحام خلق‌الناس در برابر حوزه‌های انتخاباتی در داخل مرزها است.   و طی 45 سال،  حکومت ملایان موفق شد با توسل به لولوسازی ـ ایجاد دوقطبی‌ کاذب ـ  این ازدحام را به صورت رسانه‌ای تضمین کند؛   از دو قطبی کاذب «آری و نه به جمهوری اسلامی»، تا مخالفت با لولوی احمدی‌نژاد و امروز هم مخالفت با لولوی جلیلی!         

 

آن‌ها که از ارتباط هاله نور و ظهور احمدی‌نژاد و بساط انتصابات رئیس قوة‌ مجریه در حکومت ملایان بی‌خبرند می‌توانند نیم نگاهی به «لو لو آمد!»،  نخستین مطلب ناهید رکسان بیاندازند تا ما هم بپردازیم به اصل مطلب؛   یعنی استفاده ابزاری از آمار!   به طور مثال ادعای شرکت ‌40 درصد در رأی گیری،  ‌ و جنجال و هیاهو برای «انتصابات» حکومت کودتائی  «مسجدـ روسپی‌خانه شیعی» با توسل به شیوۀ فرسودۀ «لولوسازی!» 

 

 اینبار شرایط تاحدودی متفاوت است؛   حکومت ملایان جهت خروج از بن‌بستی که پس از خیزش «زن،‌  زندگی، آزادی» در آن گرفتار آمده بود،   یک رئیس «جمهور» و وزیر امورخارجه و 6 نفر دیگر از جمله 3 کادر پرواز را به قتل رساند،  تا با پهن کردن بساط انتصابات،   یک‌بار دیگر نزد اربابان فرامرزی‌اش برای خود مشروعیت تأمین کند.   ولی به دلیل کشتار گستردۀ‌ ایرانیان در پی کودتای بنزین ـ  دوران نکبت بار حسن روحانی ـ ،  و پیامدهای قتل مهسا امینی،   این احتمال قریب به یقین وجود داشت که آمار «مشارکت مردم» در بساط ملایان با دوران گذشته «فاصلۀ» زیادی داشته باشد.

 

همین «فاصلة» قابل پیش‌بینی بود که موش‌های ناقل طاعون،  و در رأس‌شان میرحسین موسوی جنایت‌کار،   نرگس محمدی و نسرین ستوده،  ‌ کنیزالاسلام‌های شیفتة آخوند منتظری و آلکسی ناوالنی را درکنار «تحریم‌کنندگان انتخابات»،   یعنی درکنار «اکثریت قاطع ملت ایران» قرار داد!  باری پس از برگزاری «انتخابات»،   وزارت کشور ملایان با بهره‌برداری سیاسی از این «فاصله» دست به تطهیر رژیم زده،  هم از خود،  و هم از مخالف‌نمایان و جیره‌خواران «قابل اعتماد» در حصر و زندانیان رسانه‌ای تصویر وجیه‌المله ارائه داد!

 

همه باورشان شد که 40 درصد ایرانیان در بساط ملایان شرکت کرده‌اند،   و به چهار نخاله «رأی» داده‌اند!  حال آنکه اگر آمار کذا را بپذیریم،   به ناچار آمار دور دوم را نیز می‌باید پذیرفت!   به عنوان نمونه،   اگر وزارت کشور ادعا کند،   90 درصد واجدین شرایط،  از ترس جلیلی به پزشکیان رأی داده‌اند،   مدفوعات غرب و در رأس‌شان بی‌بی‌سی که حدود یک هفته است ذکر 40 درصد گرفته،  آمار کذا را به زیر سئوال نخواهد برد!   چرا که «راستگوئی و درستکاری» وزارت کشور ملایان پس از ارائة آمار 40 درصدی در دور اول،  در ذهنیت شوت‌وپرت‌های جهان به اثبات رسیده است!  حال نگاهی بیاندازیم به پیامدهای بهره برداری سیاسی وزارت کشور از فاصلة کذا!   فاصله‌ای که علاوه بر ساقط کردن سردار سیسمونی‌نژاد و فاکانی و تازی زاده،  به لال‌مانی 5 روزه و هذیان‌گوئی علی روضه‌خوان نیز منجر شده است!

 

علی روضه‌خوان که پیش از این عادت داشت همه را به «مشارکت» در این بساط موهن فراخواند و بعد هم از «مشارکت مردم» تشکر کند،   اینبار پس از اعلام رسمی درصد مشارکت مردم  ـ 40 درصد ادعائی ـ  چند روزی لال‌مانی گرفت و پس از اینکه زبانش باز شد ادعا کرد،   «آن‌ها که رأی  ندادند مخالف نظام نیستند، از بعضی مسئولین خوش‌شان نمی‌آید؛‌ کار و مشغله، مانع مشارکت‌شان شده!»   خلاصه بر اساس این بیانات «پیامبرگونه» لازم است عوام‌الناس چند دروغ شاخدار را بپذیرند.   نخست اینکه در ایران،   مردم با حکومت آخوند مخالف نیستند،  فقط از بعضی‌ها خوش‌شان نمی‌آید.   دیگر آنکه روز جمعه که تعطیل عمومی است،   «مردم»کار و مشغله دارند:

 

«[...]علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی [گفت] مردم از برخی مسئولان خوش‌شان نمی‌آید[...]‌ خیلی‌ها به دلیل داشتن مشکل، گرفتاری، کار و نداشتن حوصله رأی نداده‌اند[...]»

منبع: ایندیپندنت فارسی، مورخ 3 ژوئیه 2024

 

مسلماً «مردم» از میرحسین موسوی،   متخصص توسعۀ تجارت قاچاق،  شیفتۀ‌ ادامۀ ‌جنگ استعماری با عراق،‌   عامل سرکوب زن ایرانی و مسئول کشتارجمعی زندانیان سیاسی خیلی خوش‌شان می‌آید!  اگر میرحسین موسوی آمده بود،  همه به او رأی می‌دادند!  دلیل هم اینکه این جانور وحشی،  از اقوام علی روضه‌خوان است و همچون وی دشمن ایرانی و فرهنگ ایران زمین.  به همین دلیل محبوب قبائل وحشی شیعی است و در رأس‌شان محبوب حزب بی‌وطن توده!

 

حال نگاهی بیاندازیم به تحرکات قبائل وحشی شیعی در خارج مرزها!   یعنی همان‌ها که پس از انتشار خبر مرگ آخوند رئیسی در خیابان‌ها ‌رقصیدند،   و روز جمعه که در غرب «روز کاری» است،  هیچ کاری ندارند،  جز نشاندن طرفداران حکومت ملایان در جایگاه دلپذیر قربانی خشونت؛  خشونت لفظی و فیزیکی!   

 

آنطورکه می‌گویند،  جماعت «رانت‌خوار» که برای «مشارکت» در بساط مارگیری در برابر سفارت ملایان در لندن صف کشیده بود،   مورد تهاجم لفظی و فیزیکی جماعت «ریزه خوار»،  یا ‌مخالف‌نمایان همین حکومت قرار گرفت؛  پلیس لندن هم به آنان تذکر داد!   نیازی نیست که بگوئیم  وظیفة پلیس لندن حفظ نظم و امنیت است؛‌    قانون شکنی و تهاجم به دیگران را مورد تأئید قرار نخواهد داد!   ولی قبائل وحشی شیعی که ریزه‌خوار حکومت‌اند و  روز جمعه هم بیکار و علاف‌اند،   با این حرف‌ها کاری ندارند،   «وظیفه‌ الهی‌شان» را انجام می‌دهند.   از آنجمله است،‌  سگ‌خور کردن شعار «زن،  زندگی، آزادی» به نفع دشمنان جامعة مختلط،   ارائۀ تصویر مخدوش از مخالفان کودتای 22 بهمن 1357 و ... و دریافت حق و حساب‌ از سفارت ملایان در لندن و پاریس!   حال که به پاریس رسیدیم نگاهی بیاندازیم به انتخابات پارلمانی فرانسه که اینکشور را در یک قدمی «هیچ» ـ  تشکیل دولت ویشی‌ست‌ها ـ  ‌قرار داده!

 

همانطورکه در وبلاگ «آرد و پنیر!» هم گفتیم انتخابات پارلمانی فرانسه،   از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و علاوه بر فرانسوی‌ها،  چین و روسیه و هند و بریتانیا و ایالات متحد نیز بر نتایج این انتخابات تأثیر می‌گذارند.  ولی علیرغم جاخالی دادن 30 درصد از فرانسوی‌ها به نفع مرده‌ریگ ویشی‌ایسم ـ  بر اساس آمار رسمی، 30 درصد  از واجدین شرایط از شرکت در انتخابات فرانسه خودداری کرده‌اند ـ   نتایج دور اول انتخابات پارلمان فرانسه،  اکثریت مطلق پارلمان را به ویشی‌ست‌ها نداد،‌  هر چند خیلی‌ها در اروپا و آمریکا و اتحاد جماهیر نوکری شکم‌شان را برای پیروزی چشمگیر این جماعت نفرت‌فروش و دروغ‌پرداز صابون زده بودند! 

 

جالب اینجاست که پس از انحلال هول‌هولکی و پیش از موعد پارلمان توسط رئیس جمهور فرانسه،   صدراعظم و وزیر امورخارجة آلمان چندین بار در مورد مخدوش شدن روابط با فرانسه در صورت به قدرت رسیدن ویشی‌ست‌ها در اینکشور هشدار دادند!  و با توجه به اینکه آلمان تحت اشغال ارتش آمریکاست؛   به نظر می‌رسد شاخة نظامی حاکمیت آمریکا ـ  متحد حاکمیت بریتانیا ـ  چرخش فرانسه به سوی پوپولیسم را مورد تأئید قرار نمی‌دهد!  مسلماً انتخابات پارلمانی بریتانیا که 3 روز پیش از دور دوم انتخابات فرانسه برگزار ‌شده،  و پیروزی تاریخی حزب کارگر را به ارمغان آورده، ‌ تا حدودی آیندة فرانسه را نیز رقم خواهد زد.