انتخابات، ترور، تنباکو!
کی بود؟ کی
بود؟ بابک زنجانی بود! کی بود؟ کی بود؟ اشتباهات ارتش اسرائیل بود! و بالاخره، کی بود؟ کی بود؟ هرکی که بود، تیرش به خطا رفت و کشته شد!
دو ماه پس از
سوءقصد به جان نخست وزیر سلوواکی ـ از
مخالفان تداوم جنگ اوکراین ـ به جان
دونالد ترامپ هم سوءقصد شد و بساط خررنگکن «کی بود؟ کی بود؟ و شعار ترور و خشونت
خوب نیست و ... و غیره به راه افتاد! بله،
«همه» برای ارائۀ تصویر دلپذیر از خود،
ترور را محکوم کردند و کار بجائی رسید که زلنسکی، دلقک دربار بریتانیا هم که مردم اوکراین را به
سپر بلای ارتش ناتو در برابر مسکو تبدیل کرده، با نکوهش «خشونت» دریدگی و وقاحتش را به اثبات رساند.
حال ببینیم
«کی بود» که طی میتینگ انتخاباتی دونالد ترامپ به سوی وی تیراندازی کرد؟! شاهدان
عینی میگویند پلیس را در جریان مستقر شدن یک فرد مسلح روی پشت بام ساختمانی در 130
متری تربیون ترامپ قرار دادهاند، ولی پلیس خود را به کری زده و ترتیب اثر نداده! جالب
اینجاست که فرد مذکور از فاصلة اندک 130 متری هم نتوانسته ترامپ را هدف قرار دهد؛ گویا کور بوده! خوشبختانه به قول معروف، «مرگ از بیخ گوش ترامپ» گذشت و تروریست کور هم
توسط پلیس کر و «جانبرکف» کشته شد تا نتواند آمران ترور را لو دهد! در هر حال، با
توجه به عضویت تروریست کذا در حزب جمهوریخواه آمریکا، روشن
نیست این تیراندازی نوعی هشدار همحزبیها به ترامپ بوده، یا اینکه
گروهی از جمهوریخواهان نزدیک به حزب دمکرات،
واقعاً قصد نابودی او را داشتهاند؟!
به استنباط ما
یک سناریو میتواند محتمل باشد! و آن
اینکه، پافشاری جوزف بایدن برای ماندن در
جایگاه نامزد انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحد،
باعث شده مککارتیستهای دوسوی
آتلانتیک با تکیه بر پیروزی قاطع حزب کارگر بریتانیا، و روشن شدن تکلیف سگ هار و وفادارشان در ایران، برای
تداوم و گسترش جنگ در اوکراین «راه حل» سرشار از نبوغی بیابند؛ ترور
رقیب انتخاباتی بایدن، دونالد ترامپ!
ناگفته نماند
که این ترور زمینة بسیار مناسبی داشت؛ 7
سال نفرتفروشی، شایعه پراکنی، پروندهسازی
بر مبنای دروغ، و به راه انداختن دادگاه نمایشی برای ترامپ، گلههای وحش
را در اروپا و آمریکا در مسیر مطلوب جنگفروشان ـ نفرت ـ بسیج کرده بود. از اینرو سناریوی «ترور دولتمردان مخالف تداوم
جنگ در اوکراین» که با سوءقصد به جان نخست وزیر سلوواکی به صحنه آمد، پیروزی
قاطع حزب کارگر بریتانیا را «چراغ سبزی» جهت پرش به آن سوی آتلانتیک و ترور و
ارعاب مخالفان جنگ اوکراین تلقی کرد! اینهمه بدون توجه به تضعیف مواضع رئیسجمهور
فرانسه، یکی از مهمترین مدافعان جنگ
اوکراین پس از انتخابات پارلمانی اینکشور!
همانطورکه
شاهد بودیم، دور دوم انتخابات پارلمانی فرانسه، نتایج
دور اول را واژگون کرد؛ نفرتفروشان راستافراطی را از جایگاه نخست پائین
کشید و «ائتلاف چپ» را به جایشان نشاند و بسیاری را در ماتم فرو برد؛ شامگاه
7 ژوئیه همه برای سر بریدة حسین عزا گرفته بودند! یک
گروه، سلامت انتخابات فرانسه را به زیر سئوال برد؛ گروهی
دیگر این انتخابات را به سخره گرفته و آن را با «انقلاب فرانسه» مقایسه کرد، و از
همه جالبتر واکنش منفی محافل و شخصیتهای سرشناس یهودی ـ قربانیان دستگاه آلمان نازی ـ به این نتایج بود!
خاخامها برای
مهاجرت یهودیان فرانسه به اسرائیل فراخوان میدادند؛ برخی
سلبریتیهای یهودی برای طنزپردازان چماق تکفیر بلند میکردند و ... و رئیس کنگرة
جهانی یهودیان هم مخالفان کشتار جمعی ساکنان
غزه را با «یهودستیز» در ترادف یافته و خواهان دستگیری و مجازاتشان شده بود!
ناگفته نماند
که ابراز رضایت دولتهای اسپانیا و آلمان و لهستان، و به
ویژه ابراز خرسندی دلقک دربار بریتانیا ـ زلنسکی ـ از شکست فاشیستهای فرانسه، و
ابراز انزجار قبائل وحشی شیعی از این نتایج، محشر خر
غریبی به راه انداخته! چرا که برخلاف دیگر تشکلهای سیاسی فرانسه، رهبر ائتلاف
چپ ـ ژان لوک ملانشون، به صراحت کشتار جمعی فلسطینیان توسط ارتش
اسرائیل و عملیات ویژة روسیه را در اوکراین محکوم کرده! در نتیجه ابراز رضایت اسرائیلپرستان ـ آلمان و لهستان و دلقک دربار بریتانیا ـ از پیروزی ائتلاف چپ در انتخابات پارلمانی
فرانسه واقعاً مضحک مینماید. در هر حال،
دولت آیندة فرانسه هنوز تشکیل
نشده و آیندة فرانسه هم در ابهام باقی مانده؛
هیچکس نمیتواند با اطمینان بگوید مارین لوپن، جانشین امانوئل مکرون خواهد شد یا خیر! پس چه بهتر
که نتایج انتخابات پارلمانی فرانسه را در پراتنز بگذاریم و نگاهی بیاندازیم به دور
دوم شبهانتخابات رئیس قوة مجریه در ایران!
دور دوم این
بساط، دکان لولوسازی گلة اصلاحطلب را تعطیل کرد؛ لولو برنده نشد و علیرغم امتناع گستردة واجدین
شرایط از شرکت در این معرکة استعماری، «لولو»،
یعنی سعید جلیلی شکست خورد! البته همانطور که پیشتر هم اشاره کرده بودیم، این شکست قابل پیشبینی بود؛ تعدد
نامزدهای یک جناح در انتخابات ریاست جمهوری ـ هر چند در کشور ایران جمهور وجود ندارد ـ زمینهسازی
جهت پیروزی نامزد جناح رقیب است، و نامزد
جناح رقیب هم کسی نبود جز مسعود پزشکیان.
باری به محض
انتشار خبر پیروزی پزشکیان، ساواک ملایان گلة وحش را در جریان تغییر نام
خانوادگی فرضی یا واقعی وی قرار داده، قبائل وحشی شیعی به این نتیجة بیابانی رسیدند که
نام خانوادگی وی خیلی خندهدار است! البته بربریت و بدویت و توحش و حماقت شیعیها
جای تعجب ندارد؛ این گلة وحش در هزارۀ
سوم هنوز نفهمیده که نام و نام خانوادگی و مکان تولد و... «انتخابی» نیست. خوشبختانه صدای فارسی اسرائیل هم در همین مرداب حماقت
و بربریت و بدویت و توحش دست و پا میزند و قبائل وحشی شیعی تنها نماندهاند! پس
تخم وترکة اسحاق و اسمعیل را در گنداب ابراهیمیشان رها میکنیم و نگاهی میاندازیم
به موج جدید خودارضائیهای سیاسی شیعیها ـ شاهالله،
داسالله و شیخالله ـ و داداش
بزرگهشان جهت تطهیر جنایتکار!
داداش بزرگة
شیعیها، اخیراً کشف کرده که طی حملة 7
اکتبر ـ خودزنی محافل جنگ طلب اسرائیل ـ اشتباهاتی
پیش آمده و دولت میباید در موردشان تحقیق کند:
«[...] وزیر دفاع اسرائیل خواستار تحقیقات دولتی دربارۀ
اشتباهات صورت گرفته پیرامون حمله گروه افراطی حماس در 15 مهرماه به خاک اینکشور
شد[...]»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 11 ژوئیه 2024
بله اشتباهاتی شده که قرار است دولت در موردشان تحقیق
کند! به عبارت دیگر هیچ «برنامهای» در کار نبوده و
به ویژه موضوع پایان یافتن قرارداد نفتی بریتیش پترولیوم به این ماجرا هیچ ارتباطی
نداشته! جالب اینجاستکه چند ماه پس ازخودزنی 7 اکتبر، معلوم
شد زنان دیدبانی که در مورد تهاجم قریبالوقوع به خاک اسرائیل هشدار داده بودند
توسط ارتش برکنار شدهاند. منبع: بیبیسی، مورخ 20
ژانویه 2024.
چندی پیش، حتی
نشریۀ هاآرتز هم به این موضوع اشاره کرده بود و خلاصه همسوئی زیرجلکی نیروهای
«نظامی ـ امنیتی» اسرائیل با تشکل تروریست حماس در تهاجم 7 اکتبر، به رسانههای معتبر اسرائیل هم درز کرده! و با توجه به اعلام مواضع نخست وزیر جدید
بریتانیا در مورد جنایات جنگی اسرائیل در
غزه، ممکن است اسرائیل به ناچار جهت تطهیر خود، چندین
سر بریده از جمله سر بریدة بیبی را در سینی بگذارد! حال برویم سراغ داداش کوچیکة اسرائیل، یعنی قبائل وحشی شیعی!
از شاه الله
شروع کنیم که کودتای 22 بهمن 1357 بر علیه دولت قانونی شاپور بختیار را به حساب «ضعف
و سادهلوحی آمریکا و ترس اروپائیها از اسلامهراسی» گذاشتهاند:
«[...] شریک جرم اصلی آیتاللهها [...] ضعف و سادهلوحی
سیاسی آمریکا در شناخت ماهیت واقعی این رژیم و احساس گناه و ترس اروپاییها از
اسلامهراسی بوده است».
منبع: کیهان لندن،
مورخ 11 ژوئیه سالجاری
اینکه رضا پهلوی به تطهیر آمریکا و
اروپا ـ حامیان سنتی پوپولیسم ـ مشغول شده و اسلامنوازی و سفلهپروری اینان
را به حساب «ساده لوحی و احساس گناه» میگذارد،
جای تعجب ندارد؛ شیعی جماعت شیفتة تحقیر و توسری است! البته
رضا پهلوی در این عرصة پرافتخار به گردپای اوباش صادراتی حکومت ملایان هم نمیرسد!
پاسدار سازگارا، چندی پیش ادعا کرده بود، طرفداری
آمریکا و اروپا از استقرار حکومت اسلامی در ایران تئوری توطئه است:
«[...] آمریکا و [اروپا
نمیخواستند] انقلاب اسلامی در ایران پیروز شود. تا آخرین لحظه هم سعی کردند که این اتفاق نیفتد
[...] البته میدانم بیرون آوردن تئوری
توطئه از ذهن مردم سخت است [...]»
منبع: یورونیوز، مورخ 20 سپتامبر 2023
بوقهای استعمار میپندارند با تریبون
دادن به اراذل و اوباش از قماش سازگارا، خواهند توانست،
دروغ را به عنوان واقعیت به مخاطب
حقنه کرده و با ارائۀ تصویر دلپذیر از استعمارگر،
افکارعمومی را به مسیر مطلوب هدایت
کنند. به همچنین است وظیفة الهی پادوهای شیعیشان که
پس از پیروزی مسعود پزشکیان و اعلام آمادگی وی برای «گفتگوی سازنده با اروپا»، بوی کبابِ «انعقاد قرارداد و لغو یکجانبۀ
آن» به مشامشان رسیده! از اینرو بیژن زنگنه و سعید جلیلی با جنگ زرگری
پیرامون بابک زنجانی و قرارداد کرسنت پترولیوم، میکوشند روند سازمان یافتة ملایان
جهت واگزاری ثروتهای زیرزمینی کشور را به دربار بریتانیا در حاشیه قرار دهند. بیدلیل نیست که گزارش مفصل این جنگ زرگری در بیبیسی
منتشر شده است:
«زنگنه: جلیلی باید توضیح
بدهد رابطۀ بابک زنجانی با ایشان و ستادشان چیست؟
جلیلی: من در عمرم بابک زنجانی را ندیدهام.»
منبع: بیبیسی، مورخ 12 ژوئیه سالجاری
اتفاقاً ملاممد
خاتمی هم که با کرسنت قرارداد امضا کرد، بابک زنجانی را ندیده بود. برای
تاراج ایران و واگزاری منابع ملی به بریتانیا،
هیچ نیازی به ملاقات نیست! اصلاحطلب
با شرکت کرسنت قرارداد 25 ساله امضاء میکند، اصولگرا از اجرای آن سرباز میزند؛ ایران به پرداخت خسارت محکوم میشود. این
روند آنقدر ادامه پیدا میکند تا شرکت کرسنت
منبع گاز مشترک ایران و امارات را تصرف کند وحق و حساب علی روضهخوان و شرکاء هم
محفوظ خواهد بود.
جریان از این قرار است که در سال 1381،
شرکت به اصطلاح ملی نفت ایران برای
فروش روزانۀ گاز به امارات یک قرارداد 25 ساله با
شرکت کرسنت پترولیوم امضاء میکند که میبایست از سال 1385 اجرائی شود. ولی
«انتقادهای داخلی مانع از اجرائی شدن قرارداد مذکور میشود!» منبع: بیبیسی، مورخ 12 ژوئیه2024
«انتقادات داخلی» چیست؟ بازتولید رخداد تاریخی «اعتراض میرزای شیرازی به
قرارداد رژی تنباکو» است که با تکیه بر خردجال سفارت فخیمه در ایران باعث شد تا
شاه قاجار قرارداد را به صورت یکجانبه لغو کرده، با مقروض کردن بانک شاهی به بریتانیا، خسارت
رژی را بپردازد. باری «انتقادات داخلی» یا بهتر بگوئیم خوشرقصی
اصولگرا، سرانجام باعث شد شرکت کرسنت در مراجع بینالمللی
از ایران شکایت کند. و بر اساس حکم دیوان داوری، شرکت ملی نفت ایران محکوم
و موظف به پرداخت خسارت تا 6 دیماه 1400شد:
«مبلغ ۲٫۴۳ میلیارد دلار و همچنین پرداخت سود سالانه معادل نرخ سود سالانۀ
بانک امارات»
منبع: ویکی پدیا
شرکت ملی نفت ایران نیز در راستای همین «تکلیف الهی» که
از دوران صدارت نکبتبار مصدق برعهدهاش محول شده، از
پرداخت جریمه امتناع کرد و شرکت کرسنت هم با مراجعه به دادگاه منطقهای کلمبیا
خواهان اجرای حکم غیابی شد. نیازی نیست
که بگوئیم ادامة این روند نهایت امر خسارت مورد مطالبة کرسنت پترولیوم را آنقدر
افزایش خواهد داد تا شرکت مذکور بتواند در سایة جنگ زرگری جلیلی اصولگرا با زنگنة اصلاح طلب، بر منبع مشترک گازی ادعای مالکیت نماید. و اینجاست
که با فواید ایجاد دوقطبی کاذب «اصولگرا ـ اصلاحطلب» در صحنة سیاست ایران بهتر
آشنا میشنویم.
اصلاح طلب، قرارداد
منعقد میکند، تا اصولگرا با شعار «حفظ منافع ملی»، مانع
از اجرای آن شود و پرداخت خسارت را بر ملت ایران تحمیل کند! روندی
که با تبدیل کشور ایران به «شرکت سهامی آنگلوساکسونها» و با خردجال «اعتراض به
قرارداد تنباکو» آغاز شد و بانک شاهی را به لندن مقروض کرد؛ با
خردجال محمد مصدق برای ملی کردن نفت ادامه یافت و علاوه بر پرداخت هنگفت خسارت به شرکت
بریتیش پترولیوم، ایران را به حیاط خلوت
کنسرسیوم تبدیل کرد، و اینک نیز همین جنگ
زرگری اصولگرا و اصلاحطلب در مورد قرارداد کرسنت با هدف واگزار کردن منابع
زیرزمینی کشور به شرکتهای بیگانه، به راه
اوفتاده.
<< بازگشت