دوشنبه، آذر ۱۷، ۱۴۰۴

مک‌کارتیسم ملی‌ـ مذهبی!

 

 

همانطورکه در وبلاگ «بازداشت و بزک» اشاره شد،   پس از انتشار طرح ترامپ برای صلح در اوکراین ـ  20 نوامبر سالجاری ـ   «همه» در  مورد آن اظهار نظر کردند،   و «همه با هم»‌ آشکارا یا به صورت تلویحی القاء می‌کردند که،  «این طرح را پوتین به ترامپ دیکته کرده؛  این طرح به نفع روسیه است و ...» ولی پس از دیدار فرستادة ویژة ترامپ با ولادیمیر پوتین ـ  این دیدار پشت درهای بسته و به مدت 5 ساعت ادامه یافت ـ‌  مدفوعات آتلانتیست و زیرمجموعة‌ شیعی‌شان جنجال جدیدی به راه انداختند و مدعی شدند پوتین با صلح مخالفت کرده!

 

به عبارت دیگر،  پوتین که چند روز پیش به ادعای بوق‌های مذکور طرح صلح کذا را به ترامپ دیکته کرده بود،   ناگهان تبدیل شد به مخالف طرح خودش!  جالب اینجاست که احدی از جزئیات مذاکرات 5 ساعته کذا آگاه نیست؛   با این وجود همه می‌دانند که «پوتین با صلح مخالف است!»   البته هیچ‌کس اشاره ‌نمی‌کند که در شرایط فعلی اوکراین فاقد دولت قانونی است و روسیه در هر حال نخواهد توانست با دولتی فاقد مشروعیت قرارداد صلح به امضاء برساند!   بله،   اگر رسانه‌های ابله‌پرور به اصل مطلب،   یعنی عدم مشروعیت دولت اوکراین اشاره نمی‌کنند به این دلیل است که در صورت اشاره به اصل مطلب، ‌ دیگر نمی‌توان شیطان‌سازی به راه انداخت و معرکه گرفت!

 

و اگر اینان به ارتباط اندام‌وار تهاجم به کشتی‌ها در دریای سیاه و خلیج فارس هم اشاره نمی‌کنند به این دلیل است که تجزیه و تحلیل این نوع «اطلاعات» می‌تواند هم‌سوئی دو حکومت کودتائی در اوکراین و جمکران را علنی سازد!  حکومت‌هائی که تحت نظارت آنگلو‌ساکسون‌ها،  وظیفه‌ دارند با ایجاد ناامنی در خلیج‌فارس و دریای سیاه،  حق بیمه و در نتیجه بهای کالاها را افزایش داده،  دست ارباب را برای چپاول مصرف‌کنندگان بازتر نمایند!

 

به هم‌چنین اگر بوق‌های آتلانتیست علت واقعی مخالفت حکومت ملایان را،   در زمینۀ رقابت‌های ورزشی ایرانیان با اسرائیلی‌ها انعکاس نمی‌دهند،   به این دلیل است که ناچار خواهند شد سرسپردگی ملا به خاخام را بر ملا سازند،  و زبان‌مان لال،   پرستیژ رسانه‌ای حکومت روسپی‌های جهادی را در ایران برباد دهند!

 

ملایان به اسرائیل نفت رایگان تحویل می‌دهند؛   از اسرائیل سلاح و تجهیزات ابتیاع می‌کنند؛ ‌  ولی رقابت ورزشکاران ایرانی با اسرائیلی‌ها برای‌شان در ردة منهیات قرار گرفته!  نمی‌خواهند شاهد پیروزی ورزشکار ایرانی بر حریف اسرائیلی‌اش باشند!  و این نکتة پیش‌پاافتاده‌ای است که طی چندین دهه از چشم تیزبین صاحب‌نظران همه فن‌حریف و قلم به مزدهای شیعی پنهان مانده!   البته فراموش نکنیم که در سال 1977 نیز تضاد آشکار «اعلامیة جهانی حقوق بشر» با جایگاه جیمی‌کارتر،  رئیس‌جمهور کشوری که از امضای کنوانسیون‌های بین‌المللی منع خشونت علیه زنان و کودکان خودداری کرده،  از چشم حضرات پنهان مانده بود.                               

 

درآستانۀ اشغال به فرمودۀ سفارت آمریکا در ایران،  در میعاد 6 اکتبر 1979،‌   برای نخستین بار رهبر کلیسای کاتولیک رم را به کاخ سفید آوردند تا از دکان حقوق بشر محفل «کارتر ـ برژینسکی»،   یا بهتر بگوئیم از تحمیل تحریم و جنگ بر ملت ایران و تبدیل کشورمان به پشت جبهة تروریسم اسلامی حمایت به عمل آورد.   اینک گویا ابزار جادوئی کذا از دست حزب دمکرات ایالات متحد خارج شده،   در نتیجه،  کاخ باکینگهام و هولیوود به واتیکان شتافته‌اند تا رهبرکاتولیک‌های رم بتواند چماق جادوئی حقوق بشر را شخصاً به دست گیرد!   سایت فیگارو،  مورخ 6 دسامبر سالجاری بیانات «فریبندة» پاپ در مقام مدعی دفاع از حقوق بشر را منعکس کرده،   بدون آن که به تضاد بنیادین «تعبد دینی» با حق انتخاب آزاد انسان اشاره‌ای کرده باشد.   

 

نیازی نیست‌که بگوئیم روحانی جماعت،  از هر قماش در هر حال نمی‌تواند از «حقوق انسانی» دفاع کند؛   ادیان ابراهیمی فقط «بندۀ خدا»‌ وگلۀ مومن ـ   اُمت ـ  را به رسمیت می‌شناسند؛  در نگرش قبیله‌ای و بیابانی‌شان جائی ‌برای «انسان» در مفهوم معاصر پیش‌بینی نشده!   ولی خوب مصلحت چنین ایجاب می‌کند که این نکتۀ‌ پیش‌پاافتاده نیز همچون بسیار نکات پیش‌پاافتادۀ دیگر،   از چشم تیزبین رسانه‌های غرب،   حتی در دمکراسی فرانسه پنهان بماند و استخوان‌های ولتر را در گور به لرزه درآورد!

 

«جونم براتون بگه!»   مشعل حقوق بشر را به این سادگی‌ها به دست پاپ ندادند.   در مرحلة نخست،‌  کینگ چارلز ثالث راهی واتیکان شد تا با حضرت پاپ،   «نیایش مشترک» برگزار فرماید!   سپس در تاریخ 15 نوامبر سالجاری هولیوودی‌ها به واتیکان شتافتند.   جریان از این‌قرار بودکه 12 امام هولیوودی به رهبری روبر دونیرو ـ   عضو مافیای سیسیل در نیویورک ـ  به اتفاق شرکاء به حضور پاپ شرفیاب شدند،   تا به قول معروف باتری‌های‌ ایشان را حسابی شارژکنند و «رستاخیز» هرجائی‌های جهادی را شتاب بخشند!   این مرحله با توجه به میزان فرسودگی باطری‌های آنحضرت 15 روز به طول انجامید!   سپس حضرت پاپ راهی ترکیه شدند.  

 

هنوز عرق مسافرت از چهرة مبارک‌شان زدوده نشده بود که آخوند سیستانی ـ  صیغۀ مشهدی‌عراقی واتیکان در نجف ـ ‌ برای امت مسلمان فتوی صدورید که پشت سر امامان جماعتی که از دولت حقوق می‌گیرند نماز نخوانند.  بی‌بی‌سی هم بلافاصله یک «آخوند خوب» به عوام معرفی کرد که مانند خمینی «فتوی خوب» می‌صدورد:

 

«توصیه می‌کنیم پشت سر امامان جماعتی که حقوق دولتی دریافت می‌کنند نماز خوانده نشود.»

 منبع:  بی‌بی‌سی ، مورخ 3 دسامبر سالجاری.

 

همانطور که می‌بینیم یک مفت‌خور مفت‌گو که افتخار دارد به ‌نام خدای خونخوار ابراهیم، پدوفیلی و برده‌فروشی و تعدد زوجات و سنگسار و قصاص و ترور و تجاوز را «توجیه» کند، جهت تعیین تکلیف برای اُمت مسلمان به ضمیر اول شخص جمع متوسل شده!   بله،   ایشان یک نفر نیستند؛  از سوی یک محفل جنایتکار «فتوی» می‌صدورند.  و آنچه بی‌بی‌سی نمی‌گوید این است که هدف از صدور فتوای کذا،  در واقع حمایت از حسن فریدون برای جانشینی علی روضه خوان است! 

 

یادآور شویم حسن فوتبال به حضور پاپ فرانسیس هم شرفیاب شده بود!   در هر حال همزمان با حمایت زیرجلکی آخوند سیستانی از «ولایت» حسن فوتبال،   هولیوودستان 2،  یا همان افغانستان نیز با اعدام در ورزشگاه خوست،   مقدم پاپ را گرامی داشت.   ولی در ایران جهت احترام به حضرت پاپ،   بهای بنزین و دلار را افزایش دادند؛  ‌ علی روضه‌خوان را بالای منبر فرستادند و ... و با نمایش بخش سوم «بازمانده»،  شاهکار بی‌هنری و فلاکت و تزویر ساواک شیعی‌ها،  مرحلة دوم عادی‌سازی چماقداری نوین،   جهت هموار کردن مسیر حکومت «چماق‌الله» بعدی را نیز آغاز نمودند؛  نوعی بازتولید انتشار نامۀ رشیدی مطلق!   

 

جریان از این‌قرار بودکه صبح روز هشتم آذرماه،   ویدئوئی از قسمت سوم رئالیتی‌شو «بازمانده» به عنوان «پیش‌وقوقیه» پخش شد.   همانطور که می‌دانیم در این نمایش شاهد سنگسار نمادهای کهن ایران باستان توسط شرکت‌کنندگان بودیم.   البته در یک جامعة‌ به‌هنجار،  اگر یک برنامۀ تلویزیونی به مذاق تماشاچی خوش نیاید،   یا جعبۀ جادو را خاموش می‌کند،  یا برای اتلاف وقت به سراغ کانال دیگری می‌رود.   ولی در بلاد شیعی‌ها روند مسائل به هیچ عنوان منطق‌‌پذیر نیست!   در نتیجه تماشاچی محترم،   برنامه‌ای را که مطابق میل‌اش نیست «دنبال» می‌کند،   تا بتواند مانند هم‌گله‌ای‌ها به پخش آن «اعتراض» نماید؛  خلاصه نوعی مازوشیسم «سیاسی ـ اجتماعی»  است!   کارگردان و مجری و بازیگران و شرکاء هم به عنوان سادیک‌های «سیاسی ـ اجتماعی»،  خرسند از «نتایج حاصله»،   سفرۀ عذرخواهی و ابراز عشق به ایران پهن می‌کنند و نهایت امر مقامات «فرهنگی» ولایت فقیه نمایش کذا را توقیف می‌فرمایند:

 

«[...] ساترا اعلام کرد این برنامه بدون اخذ مجوز منتشر شده است و در ادامه هم سکوی پخش‌کننده برنامه «بازمانده» توقیف شد.»

منبع:  ایسنا،  مورخ 13 آذرماه سالجاری، کدخبر:1404091308302

 

مسلماً گوسفندالله از نتیجة «تحرکات فرهنگی‌اش» بی‌نهایت مشعوف شده.  اینان نمی‌دانند که ناخودآگاه و گوسفندوار دقیقاً پای در مسیر مطلوب حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانه» گذارده‌ و  همچون لات و آخوند،   برای آزادی بیان چماق تکفیر بلند کرده‌اند!  حال گوسفند‌الله میهنی را که مست پیروزی،  در حال سقوط آزاد به اعماق منجلاب متعفن تعصبات و تعلقات است   رها می‌کنیم،   و می‌رویم به سراغ روند شارژ باطری‌های علی روضه‌خوان،  رهبر «انقلاب روسپی‌های جهادی» توسط داداش بزرگه‌اش،‌  اسرائیل!

 

تخم و ترکة اسحاق برای شارژ باتری‌های گندیدۀ علی روضه‌خوان،  جسد هیثم علی طباطبائی و همراهانش را به وی تقدیم کردند!   مقام معظم نیز که روزها و روزها مشغول ور رفتن با پرسوناژ «نیست‌درجهان» فاطمه،  و لاشة فرضی تولة آخوند صدیقی بود،  و عملاً حرفی برای گفتن نداشت، ‌  به ناگاه  بالای منبر پرید،  تا با یک تیر چندین وچند نشان بزند.   هم علوفه‌ای برای تغذیة‌ نژاد‌پرستان دو سوی آتلانتیک فراهم آورد،   و هم از آنان تصویر ابله‌فریب «مخالف سرکوب زن» در ایران ارائه دهد و ... و از همه مهم‌تر،   ضمن تقلیل حقوق و آزادی‌های زن به یک تکه پارچه،   و تأکید بر مبهماتی از قماش «حرکت و نقش‌آفرینی» تسهیلات لازم را برای سیاست‌گذاری ارباب آنگلوساکسون‌اش فراهم کند:

 

«[...] غربی‌ها مدعی هستند که محدودیت‌های معین برای زن از جمله حجاب،  مانع پیشرفت او خواهد شد اما جمهوری اسلامی این منطق غلط را باطل کرد و نشان داد که زن مسلمان و مقید به پوشش اسلامی می‌تواند در همه عرصه‌ها،  بیشتر از دیگران حرکت و نقش‌آفرینی کند.»

منبع:‌  بی‌بی‌سی،  مورخ 3 دسامبر سالجاری

 

اولاً غربی‌ها به هیچ عنوان چنین ادعائی ندارند!   چرا که در جوامع متمدن،   «پیشرفت» انسان معنا و مفهوم و الزامات ویژه‌ای دارد.  در نتیجه «غربی‌ها» آگاهند که حقوق انسانی با واژۀ گنگ و مطلق و بی‌معنای «پیشرفت» ترادفی نخواهد داشت!   از سوی دیگر،   «تحرک و نقش‌آفرینی در همة عرصه‌ها» نیز عبارتی است به مراتب گنگ‌تر و مبهم‌تر!   چرا که «همة عرصه‌ها» می‌تواند شامل «خودفروشی،  سرقت،   فروش‌مواد مخدر،  و حتی جنایت» نیز بشود.  و کیست که نداند برای «پیشرفت» در این زمینه‌های ضداجتماعی هیچ نیازی به حجاب و یا «کشف حجاب» نداریم!   نیازی نیست بگوئیم،   تمرکز علی روضه‌خوان و آخوند اژه‌ای و نمایندگان مجلس شوربای اسلامی بر نماد بردگی،   اهداف مشخصی دنبال می‌کند.

 

نخستین هدف اینان ارعاب قشر تازه‌به‌دوران رسیده‌ای است که در پیش‌ساخته‌های «لوکس» و بازاری در قلب شهرهای بزرگ سکونت دارد،  و نمی‌خواهد آوارة‌ فرنگ شود!   حال آنکه علی روضه‌خوان و شرکاء «وظیفه» دارند اینان را در گام نخست به «معترض» تبدیل نموده و در گام بعد آواره‌شان کنند!   دومین هدف ازکوفتن بر طبل حجاب،   تقلیل حقوق و آزادی‌های زن ایرانی به برداشتن یا گذاشتن یک تکه پارچه است!   

 

به این ترتیب دیگر احکام توحش اسلام یعنی تفکیک جنسیتی،  تعدد زوجات،  کودک‌همسری،  پدوفیلی،   برده فروشی،  سنگسار،  قصاص،   قطع دست‌وپا،  قیمومت مرد بر زن و فرزند و ...  دست نخورده باقی می‌ماند و به زیر سئوال نخواهد رفت!   بله،   در چنین شرایطی اگر اعلیحضرت  به ایران تشریف‌فرما شوند،   هیچ نیازی به سیاست‌گزاری در زمینۀ حقوق و آزادی‌های فردی و اجتماعی برای زنان و مردان نخواهند داشت.   کافی است بفرمایند،  «نماد بردگی اجباری نیست!»   به این ترتیب «بازماندۀ» کلیۀ احکام توحش شرع و عرف دست‌نخورده باقی مانده،   تثبیت خواهد شد.   

 

از سوی دیگر،  در قفای این اهداف،  کلان سیاست غرب ـ  گسترش و تثبیت پوپولیسم در ایران ـ‌  از چشم دور می‌ماند!   سیاسی کردن دانشگاه و مسجد؛   تفکیک جنسیتی در مراکز آموزشی؛   به ارزش گذاشتن تحریم‌های  اقتصادی و توحش و تحجر دین و از همه مهم‌تر لشکرکشی‌های خیابانی از محورهای اصلی این کلان سیاست  است  که در میعاد 15 بهمن‌ماه 1327 ـ  در آستانۀ رسمیت یافتن دو شبه‌کشور بی‌بی‌گوزکی اسرائیل و فاکستان ـ  ‌با خودزنی دربار پهلوی در دانشگاه تهران آغاز شده بود.   

 

این خودزنی،   راه را برای ترور رزم‌آرا ـ  نخست وزیر مخالف پوپولیسم ـ   و تبدیل دانشجو به سیاهی لشکر استعمار را هموار کرد.   و همانطور که شاهد بودیم «به درخواست دانشجویان مومن» یک مسجد هم در دانشگاه تهران ساخته شد که آن را فیلد مارشال فاکستان افتتاح فرمود،   و مکان علمی به این ترتیب تبدیل شد به آبریزگاه آخوند و تریبون اوباش!   

 

در راستای تثبیت و گسترش همین سیاست است که اینک «تشکل‌های دانشجوئی» در جمکران خواهان جایگزین کردن مطالبات صنفی با مطالبات سیاسی شده‌اند  ـ گویا نیوز، مورخ 16 آذرماه سالجاری!   اینان امید دارند همچون دوران نکبت‌بار ریاست جمهوری کندی و کارتر،  شعارهای پوچ و ایدئولوژیک یک قشر ابتر و مفتخور و غیرمسئول و سیاست‌زده را بجای مطالبات منطقی و مادی قشرهای مولد جامعه بنشانند،   و مانند «طلاب»‌ برداری باشند جهت رستاخیز فاشیسم و سرکوب و تاراج ملت ایران.