تماشاگران کور و شنوندگان کر ...؟
تا دیروز فکر میکردم تماشاگران تلویزیون را فقط احمق میانگارند که این همه مهملات را به عنوان اخبار و بحثهای روشنفکرانه به خوردشان میدهند. ولی از دیشب ساعت یازده و چهل و پنج دقیقه که حوصله نوشتن نداشتم، رفتم سراغ تلویزیون تا پاتیناژ روسها را تماشا کنم. این روسها در پاتیناژ و ژیمناستیک بیرقیباند. هر چند که معمولا آمریکائیها دم داوران را میبینند، و مدالی هر چند برنز، گدائی میکنند. یاد المپیک آتن افتادم. در مسابقات ژیمناستیک آقایان، کرهایها جلو بودند، چون میزبان یونانیها بودند، سعی کرده بودند تا آنجا که میتوانند از مدال گرفتن کمونیستها جلوگیری کنند. طفلک این یونانیها هنوز در کودتای سرهنگها گیر کردهاند و فکر میکنند روسها کمونیستاند. در مراسم افتتاح هم یک سیاهی لشکر روی ارابه با ادا و جفتک چارگوش، تاریخ یونان را برای "تماشائیان محترم" حکایت میکردند، البته کودتای سرهنگها را سانسور کرده بودند.
یادش به خیر آن روزها که میگفتند "تماشائیان محترم"! آن روزها مهرداد ملک زاده، دلارامکشمیری و فریدون فرح اندوز به ما میگفتند، "تماشائیان محترم" حق هم داشتند خیلی تماشائی بودیم، ما که تماشاگر مهملات ساواک از دهان این بوزینهها بودیم. همه رفتند، جز مهرداد ملکزاده که همکاری گرم و صمیمانه با ساواک را حفظ کرده. دلیلش هم موقع شناسی ایشان است. در زمان "آن پسر"، بورس تحصیلی نصیب ایشان شد که بروند فرانسه دکترایشان را بگیرند، سوژه انتخابی هم فواید انقلاب سفید بود. در اواسط تز مهرداد جان، هویزر گفت "آن پسر باید برود". در نتیجه، مهرداد جان هم موضوع تز را تغییر داده موضوعی باب روز انتخاب کرد و توانست مقام رفیعی در تشکیلات فاشیسم جدید برای خود دست و پا کند.
بگذریم، در مسابقات یونان، نوبت ژیمناست آمریکائی که رسید، از همان اول لیز خورد و معلق زنان، با سر شیرجه رفت توی دفتر و دستک هیئت داوران. ژیمناستیکاش هم مانند بقیه کارهای آمریکاییها عملهای بود. آدم فکر میکرد به شکار بوفالو آمده. ولی وقتی روی تابلوی کذا امتیازات ایشان نمایان شد، هیئت داوران حداکثر امتیاز را برای "تکنیک" به ایشان داده بود، تا کرهایها اول نشوند. بعد که فدراسیون کره اعتراض کرد، داوران گفتند، دست یکی اشتباهی خورده روی دگمه!!؟
بله، دیشب برای تماشای پاتیناژ پلوشنکو، تلویزیون را روشن کردم، المپیک زمستانی، همانطور که میدانید، درتورینو (ایتالیا)، یعنی کشوری که نخست وزیرش همان برلوسکنی خودمان است برگزار میشود. همان که جدیدا وصله پینهاش کردهاند، و مقداری پشم کفتار هم به کلهاش چسباندهاند تا کچلیاش تقلیل یابد. همان سیلویو که از دست مزاحمتهای آنجلا مرکل، در بی بیسی اعلام کرده بود، تا انتخابات آینده سکس نخواهد داشت! البته تحت فشار آلمان ناچار شدهاند در ایتالیا انتخابات زود هنگام برگذار کنند!!! این هم مثل بقیة مسائل دنیا حکایت زور است. همه چیز در این دنیا، وارونه شده!!! در "کتاب آسمانی حضرت ختمی مرتبت خودمان" آمده، اگر زن از شوهرش تمکین نکند، باید کتک مفصلی نوش جان کند. اگر آن حضرت کتابش را امروز از آسمان میآورد، ناچار بود بگوید، اگر نخست وزیر ایتالیا از صدر اعظم آلمان تمکین نکند، ایتالیا باید انتخابات پیش از موعد مقرر برگزار کند!؟
باز هم از سوژة اصلی دور افتادم. پلوشنکو را اول از همه آورده بودند ببینند به بقیه چقدر باید امتیاز بدهند، تا این کمونیستها اول نشوند! در نتیجه به تماشای پاتیناژ بقیه نشستیم. گزارشگر، که همیشه با گفتن به به ... ای داد بیداد ... چه حیف و ... تحلیل دقیقی از پاتیناژ و تکنیکهایاش ارائه میداد، و معمولا هم یک خانم متخصص ولایت کبک کانادا، با لهجه دهاتیهای قرن هفدهم فرانسه، با عشوه و خندههای خنک همراهیش میکرد، دیشب به نظم نوین جهانی پیوسته بود و گزارشش را به سبک جدید تنظیم کرده بود. میگفت: جانی لباس دورنگ سیاه و قرمز بسیار زیبائی به تن دارد ... پای چپش را بالا برده ... سه بار دور خود میچرخد ... وای! پاش لیز خورد ... امیدوارم زخمی نشده باشد... جانی به حاضران ادای احترام میکند ... جانی دارد از پله ها بالا میرود ... مثل اینکه قرار است در نظم نوین جهانی، تماشائیان محترم تلویزیون کور باشند. و شنوندگان رادیو هم کر...و همگی هم مسلماً خر!؟
بگذریم، در مسابقات یونان، نوبت ژیمناست آمریکائی که رسید، از همان اول لیز خورد و معلق زنان، با سر شیرجه رفت توی دفتر و دستک هیئت داوران. ژیمناستیکاش هم مانند بقیه کارهای آمریکاییها عملهای بود. آدم فکر میکرد به شکار بوفالو آمده. ولی وقتی روی تابلوی کذا امتیازات ایشان نمایان شد، هیئت داوران حداکثر امتیاز را برای "تکنیک" به ایشان داده بود، تا کرهایها اول نشوند. بعد که فدراسیون کره اعتراض کرد، داوران گفتند، دست یکی اشتباهی خورده روی دگمه!!؟
بله، دیشب برای تماشای پاتیناژ پلوشنکو، تلویزیون را روشن کردم، المپیک زمستانی، همانطور که میدانید، درتورینو (ایتالیا)، یعنی کشوری که نخست وزیرش همان برلوسکنی خودمان است برگزار میشود. همان که جدیدا وصله پینهاش کردهاند، و مقداری پشم کفتار هم به کلهاش چسباندهاند تا کچلیاش تقلیل یابد. همان سیلویو که از دست مزاحمتهای آنجلا مرکل، در بی بیسی اعلام کرده بود، تا انتخابات آینده سکس نخواهد داشت! البته تحت فشار آلمان ناچار شدهاند در ایتالیا انتخابات زود هنگام برگذار کنند!!! این هم مثل بقیة مسائل دنیا حکایت زور است. همه چیز در این دنیا، وارونه شده!!! در "کتاب آسمانی حضرت ختمی مرتبت خودمان" آمده، اگر زن از شوهرش تمکین نکند، باید کتک مفصلی نوش جان کند. اگر آن حضرت کتابش را امروز از آسمان میآورد، ناچار بود بگوید، اگر نخست وزیر ایتالیا از صدر اعظم آلمان تمکین نکند، ایتالیا باید انتخابات پیش از موعد مقرر برگزار کند!؟
باز هم از سوژة اصلی دور افتادم. پلوشنکو را اول از همه آورده بودند ببینند به بقیه چقدر باید امتیاز بدهند، تا این کمونیستها اول نشوند! در نتیجه به تماشای پاتیناژ بقیه نشستیم. گزارشگر، که همیشه با گفتن به به ... ای داد بیداد ... چه حیف و ... تحلیل دقیقی از پاتیناژ و تکنیکهایاش ارائه میداد، و معمولا هم یک خانم متخصص ولایت کبک کانادا، با لهجه دهاتیهای قرن هفدهم فرانسه، با عشوه و خندههای خنک همراهیش میکرد، دیشب به نظم نوین جهانی پیوسته بود و گزارشش را به سبک جدید تنظیم کرده بود. میگفت: جانی لباس دورنگ سیاه و قرمز بسیار زیبائی به تن دارد ... پای چپش را بالا برده ... سه بار دور خود میچرخد ... وای! پاش لیز خورد ... امیدوارم زخمی نشده باشد... جانی به حاضران ادای احترام میکند ... جانی دارد از پله ها بالا میرود ... مثل اینکه قرار است در نظم نوین جهانی، تماشائیان محترم تلویزیون کور باشند. و شنوندگان رادیو هم کر...و همگی هم مسلماً خر!؟
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت