جمعه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۴

دیالوگ توحش‌ها، حقوق بشر در ابوغریب
و حفظ حریم خصوصی ...!؟
روژه گارودی، تنها فیلسوف فرانسوی است که وراجی نمی‌کند، می‌داند، چه‌ می‌گوید، حقوق‌بگیر صهیونیسم بین‌الملل هم نیست و به همین خاطر هم مطرود شده. وی نخستین کسی بود، که سال‌ها قبل از فیلسوف اردکان، گفتگوی تمدن‌ها را پیشنهاد کرد.

گفتگوئی که مدتی است، از طریق رسانه‌ها شاهدیم. یک به اصطلاح کاریکاتور در رسانه راست افراطی، در قریه‌ای در دانمارک، و چند ماه بعد، هیاهو و شیپور رسانه‌های غرب در مورد هیاهو و شیپور حاکمیت‌های سرسپردة بلاد اسلام!؟

همه دولتمردان غرب هم در این هیاهو متخصص آزادی بیان و حد و حدود و خط قرمز شده‌اند! از کشور لائیک فرانسه تا کشور انگلیس، که توهین به مذهب آنگلیکان را جرم قابل پیگرد قانونی می‌شناسد. و میراث فرهنگی موسولینی، واتیکان، که به جز کاتولیک‌ها بقیه مسیحی‌ها را گمراه می‌داند، همه خواستار احترام به ادیان شده‌اند! البته هیچکدام نمی‌گویند که کدام ادیان، ولی مثل روح الله خمینی که زبانش با چسب سه قلو به اسلام چسبیده بود، اینان هم به ادیان چسبیده و ول نمی‌کنند. البته حق هم دارند، نان‌دانی بهتر از ادیان کجا پیدا شود؟

نمی‌خواستم دیگر در مورد این کاریکاتور، که بیشتر نمودار واقعیت تلخی است که غربی‌ها به ملت‌های مسلمان تحمیل کرده‌اند بنویسم، ولی بی‌بی‌سی، همچنان بر طبل کاریکاتور می‌کوبد. و طنز و شوخی و توهین را به هم چسبانده، و به هر قیمتی که هست، می‌خواهد، این امر را القاء کند که «مقدساتی» وجود دارد که نباید به آن‌ها توهین شود! در صفحه صدای شما برای دست اندرکاران آن بنگاه محترم نوشتم: ویژگی طنز، شکستن تقدس‌ها‌ست، اتحاد شوم ادیان و تحمیل مقدسات برای احیای فاشیسم، ترفند شناخته شده‌ای است، مسجد، کلیسا و کنیسه بهتر است برای استقرار فاشیسم نوین ترفند دیگری بیابند. البته، نظرم منعکس نشد!؟

اصولا این بی‌بی‌سی میانه خوبی با من ندارد. چند هفته قبل از خوانندگان تقاضا کرده بود اگر سئوالی از مسئول سایت فارسی بی‌بی‌سی دارند، درنگ نکنند. من هم جسارت کرده از مسئول محترم پرسیدم: چرا همان تبلیغات دورة جنگ سرد در بی‌بی‌سی ادامه ‌می‌یابد؟ همین باعث شد که اهالی بی‌بی‌سی دلخور شوند. چون ادامه سیاست تبلیغات جنگ سرد هم جزو "ادیان" است و باید به آن احترام گذاشت. و اگر روزی کسی کاریکاتور ادامه سیاست تبلیغات جنگ سرد را در ذهنش روی کاغذ مجازی بیاورد، به ادیان شدیداً بی‌احترامی خواهد شد. بهتر است از طنز یا به زعم بی‌بی‌سی‌چی‌ها، از شوخی، (تا امروز، نمی‌دانستم طنز همان شوخی است! حتما این ترادف را از توضیح‌المسائل علمای بین‌الملل فاشیسم بیرون کشیده‌اند) بگذریم، به قول حافظ، با کافران چه کارت گر بت نمی‌پرستی؟ کسی که همه زندگی‌اش در تبعید گذشته، با طنز چکار دارد، از تراژدی باید گفت. طنز را می‌گذارم برای طنز شناسان بی‌بی‌سی که اظهارات طنز شناسانه‌اشان خود بهترین طنز است.

بله، اگر فیزیک خوانده باشید، هر کنشی، واکنشی به دنبال خواهد داشت، به عبارت دیگر جواب "‌های" همیشه "هوی" خواهد بود. البته به جز در ولایات متحد، که جواب "های"، همان "های" است! این گاو چران‌ها قوانین فیزیک را هم نقض کرده‌اند!؟

جریان از این قرار بود، که انگلیس سعی کرده بود، در مورد پرونده ایران، مواضع خود را به روس‌ها نزدیک‌تر کرده، شاید، تکه استخوانی از کلنل دریافت کند. و زمزمه ما از عراق بیرون می‌رویم را هم آغاز کرده بود. هیاهوی کاریکاتور را هم به جرجی نشان داد که حالی‌اش کند، مسلمانان خیلی از دست دانمارک و غرب عصبانی هستند! ولی جواب "های‌" اشان، این بار نه "های" بود نه "هوی"، بلکه، هیاهو بود، به عبارت دیگر هم "های" بود،‌ هم "هوی". گاوچران‌ها هم که مثل انگلیسی‌ها جنتلمن نیستند، در جواب، فیلم بی‌نزاکتی جنتلمن‌‌های انگلیسی در عراق را با امدادهای غیبی به دست رسانه‌های مستقل رساندند! اگر قیافه تونی بلر را می‌دیدید، مثل اینکه خودش را در ابوغریب شکنجه کرده‌اند! جواب جنتلمن‌ها از بلاد کانگوروها، که جزو کشورهای مشترک المنافع است رسید. در استرالیا، با استفاده از آزادی بیان، ناگهان یک سری عکس از شکنجه‌های رایج در ابوغریب و بقیه مناطق دموکراتیک تحت نفوذ آمریکا،‌ پخش شد.
به دنبال این جارو جنجال، جان بلینجر، مشاور حقوقی وزارت امور خارجه آمریکا، گفت: بهتر بود عکس ها منتشر نمی‌شد، نه به خاطر اینکه چیزی باید پنهان می‌شد، بلکه به خاطر حفظ حریم خصوصی آن‌ها که در عکس هستند!؟ خیلی از این حرف بلینجر لذت بردم، فهمیدم که حقوقدان قابلی است. حریم خصوصی آن‌ها که در عکس هستند، باید‌حفظ شود، کدام‌ها؟ نظامی‌های شکنجه‌گر، آن سگ سیاه که پس از بازگشت به آمریکا آبرو حیثیتی برایش نمی‌ماند، آن زندانی عراقی، یا جرج بوش که قرار است راهی شبه‌کشور پاکستان شود؟ پاکستانی که هم اسلامی است، هم مستقل، هم سرسپرده آمریکا و هم حامی طالبان؟ بلینجر برای چه کسانی نگران است؟ یاد ماجرائی افتادم که در یکی از بیمارستان‌های تهران پیش‌آمده بود. جریان از این قرار بود، که مرد جوانی را به اورژانس آورده بودند، و چون پزشکان به هیچ ترتیب نتوانستند مشکلش را رفع کنند، تصمیم گرفتند، عصب آلت تناسلی‌اش را قطع کنند. قبل از عمل، به همسر بیمار گفتند که دیگر نمی‌تواند روابط جنسی با شوهرش داشته باشد. گفته بود خدا مرگم بده و شروع به شیون و زاری کرده بود، ولی یک‌مرتبه متوجه اوضاع شد و گفت برای خودم نیست، برای بچه‌ها گریه می‌کنم!؟

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت