...
اخیرا کانون نویسندگان ایران، در رابطه با تخریب سنگ مزار احمد شاملو بیانیهای صادر کرده که خواندنش، عرق شرم بر پیشانی مینشاند. چندی پیش گروهی از «فعالان سیاسی نیز بیانیهای» صادر کرده بودند که دست کمی از این یک نداشت. مثل اینکه یک نفر در ایران مامور نوشتن بیانیه برای دولت و مخالفان دولت است، چون نثر «شیوای» بازاری او رایحه زرچوبه و لاجورد، و شش کلاس اکابر تداعی میکند.
«پرووکاسیون»، یکی از شیوههای تبلیغاتی استعمار است، که قبل از مشاهده عکس «امام» در ماه نیز، در ایران رایج بود. هدف از این شیوة تبلیغاتی، ایجاد یک هیاهوی وسیع در طیف به ظاهر «برون حکومتی» است، که در کوتاه مدت، واکنش مشابه ولی شدیدتری در تودههای مردم ایجاد خواهد کرد. مانند نشر مقاله کذائی «رشیدی مطلق» و تظاهرات «طلبهها» در قم، قبل از هیاهوی خمینی. ویژگی این شیوه در آن است که هرگز موضوعات واقعاً مهم را هدف نمیگیرد. چون نتیجة مطلوبش همواره گسترش ابتذال است. به عنوان مثال اگر آقای «رشیدی مطلق عزیز»، در مورد یک آیتالله با سواد و با فرهنگ مقالة توهینآمیزی مینوشت، هرگز «طلبهها» تظاهرات نمیکردند. چون حسن حوزههای علمیه در این است که با فرهنگ سر و کاری ندارند، نانشان را استعمار میدهد. و کارشان، کپی زدن از روی یک توضیحالمسائل واحد است. به همین دلیل است که در میان روحانیون بلند مرتبه مسلمان، به عکس همتایان یهودی و مسیحیاشان، این همه آیتالله «پرت» و «شوت» داریم که دهههاست در مورد «خرافه» چهارشنبه سوری و «نوروز محمدی» فتوی میدهند!
برگردیم سر «پرووکاسیون» خودمان! امروز اگر به سایتهای ایران سری بزنید، خواهید دید که سایتهائی که در آنها هتاکی، فحاشی و یا تحسین و ستایش دیده شود، همگی مجازند. چرا؟ چون این دو شیوه، واقعیتها را دور نگاهداشته، بحث علمی و مستدل را غیرممکن میسازند. به همین دلیل است که حاکمیت ایران به بهانه دفاع از حقوق فلسطینیها به یهودیان میتازد، و به اربابان این فرصت طلائی را میدهد، که بحران ملت فلسطین را نادیده گرفته، به هیاهو مشغول شوند.
به همچنین است در مورد سنگ مزار شاملو. هدف ایجاد بحران و هیاهو است. و کانون به اصطلاح نویسندگان هم فعالانه در این هیاهو شرکت کرده، بیانیة شرم آورش را هم بیانیه نویس ساواک مینویسد، و سایتهای اوپوزیسیون هم، همگی، «بیطرفانه»، آن را منتشر میکنند. هیچکس هم فکر آبروی نویسندگان محترم نیست، که زحمت یک ویراست شایسته برای «بیانیة نویسندگان کشور ایران» را بر خود هموار کند. به عنوان یکی از شرمندگان از صدور این بیانیه، سعی کردم، کمی تا قسمتی ابتذال بازار را از آن بزدایم. متن اصلی را هم، به عنوان ادبیات فاضلانة بازار، در ادامه بیانیة ویراست شده، با رنگ آبی میآورم:هم میهنان، آگاهید که، سنگ مزار احمد شاملو، به دست بدکرداران کوردل و تاریک اندیش تخریب شده. یقیناً شما نیز میدانید که اعتبار و ارزش بزرگان جهان شعر و ادب، از سنگ مزارشان برنمیخیزد، تا از تیشة شبپرستان گزندی یابد. به بندکشیدن نویسندگان و شاعران جز شرمساری برای زندانبان نداشته و نخواهد داشت.
کانون نویسندگان ایران، کژکرداری هنرستیزان را درخور سرزنش نیز نمیشمارد؛ سیمرغ را جز فراز قلهها پرواز نشاید. با این وجود، پیام ما هشداری است، به شما مردم فرهنگ دوست، از تهاجم نوین فرهنگستیزان بر مفاخر شعر و ادب ایران زمین. تاریک اندیشانی که میپندارند تیشه بر سنگ مزار شاعر، تیشه بر شعر اوست؛ تیشه بر یاد اوست و تیشه بر جاودانگیاش. کانون نویسندگان ایران، خواستار آن است که سنگ شکستة مزار شاملو، آنسان که هست بماند. تا این سنگ شکسته، جاودان گواهی باشد از ستمی که بر ما میرود، گواهی بر تاریخ نانوشته فرهنگ ستیزی در ایران زمین.
«پرووکاسیون»، یکی از شیوههای تبلیغاتی استعمار است، که قبل از مشاهده عکس «امام» در ماه نیز، در ایران رایج بود. هدف از این شیوة تبلیغاتی، ایجاد یک هیاهوی وسیع در طیف به ظاهر «برون حکومتی» است، که در کوتاه مدت، واکنش مشابه ولی شدیدتری در تودههای مردم ایجاد خواهد کرد. مانند نشر مقاله کذائی «رشیدی مطلق» و تظاهرات «طلبهها» در قم، قبل از هیاهوی خمینی. ویژگی این شیوه در آن است که هرگز موضوعات واقعاً مهم را هدف نمیگیرد. چون نتیجة مطلوبش همواره گسترش ابتذال است. به عنوان مثال اگر آقای «رشیدی مطلق عزیز»، در مورد یک آیتالله با سواد و با فرهنگ مقالة توهینآمیزی مینوشت، هرگز «طلبهها» تظاهرات نمیکردند. چون حسن حوزههای علمیه در این است که با فرهنگ سر و کاری ندارند، نانشان را استعمار میدهد. و کارشان، کپی زدن از روی یک توضیحالمسائل واحد است. به همین دلیل است که در میان روحانیون بلند مرتبه مسلمان، به عکس همتایان یهودی و مسیحیاشان، این همه آیتالله «پرت» و «شوت» داریم که دهههاست در مورد «خرافه» چهارشنبه سوری و «نوروز محمدی» فتوی میدهند!
برگردیم سر «پرووکاسیون» خودمان! امروز اگر به سایتهای ایران سری بزنید، خواهید دید که سایتهائی که در آنها هتاکی، فحاشی و یا تحسین و ستایش دیده شود، همگی مجازند. چرا؟ چون این دو شیوه، واقعیتها را دور نگاهداشته، بحث علمی و مستدل را غیرممکن میسازند. به همین دلیل است که حاکمیت ایران به بهانه دفاع از حقوق فلسطینیها به یهودیان میتازد، و به اربابان این فرصت طلائی را میدهد، که بحران ملت فلسطین را نادیده گرفته، به هیاهو مشغول شوند.
به همچنین است در مورد سنگ مزار شاملو. هدف ایجاد بحران و هیاهو است. و کانون به اصطلاح نویسندگان هم فعالانه در این هیاهو شرکت کرده، بیانیة شرم آورش را هم بیانیه نویس ساواک مینویسد، و سایتهای اوپوزیسیون هم، همگی، «بیطرفانه»، آن را منتشر میکنند. هیچکس هم فکر آبروی نویسندگان محترم نیست، که زحمت یک ویراست شایسته برای «بیانیة نویسندگان کشور ایران» را بر خود هموار کند. به عنوان یکی از شرمندگان از صدور این بیانیه، سعی کردم، کمی تا قسمتی ابتذال بازار را از آن بزدایم. متن اصلی را هم، به عنوان ادبیات فاضلانة بازار، در ادامه بیانیة ویراست شده، با رنگ آبی میآورم:هم میهنان، آگاهید که، سنگ مزار احمد شاملو، به دست بدکرداران کوردل و تاریک اندیش تخریب شده. یقیناً شما نیز میدانید که اعتبار و ارزش بزرگان جهان شعر و ادب، از سنگ مزارشان برنمیخیزد، تا از تیشة شبپرستان گزندی یابد. به بندکشیدن نویسندگان و شاعران جز شرمساری برای زندانبان نداشته و نخواهد داشت.
کانون نویسندگان ایران، کژکرداری هنرستیزان را درخور سرزنش نیز نمیشمارد؛ سیمرغ را جز فراز قلهها پرواز نشاید. با این وجود، پیام ما هشداری است، به شما مردم فرهنگ دوست، از تهاجم نوین فرهنگستیزان بر مفاخر شعر و ادب ایران زمین. تاریک اندیشانی که میپندارند تیشه بر سنگ مزار شاعر، تیشه بر شعر اوست؛ تیشه بر یاد اوست و تیشه بر جاودانگیاش. کانون نویسندگان ایران، خواستار آن است که سنگ شکستة مزار شاملو، آنسان که هست بماند. تا این سنگ شکسته، جاودان گواهی باشد از ستمی که بر ما میرود، گواهی بر تاریخ نانوشته فرهنگ ستیزی در ایران زمین.
***
بيانيه ی كانون نويسندگان ايرانبه مناسبت تخريب سنگ گور شاعر بلندآوازه ی ايران و جهان، احمد شاملوهراس من – باری – همه از مردن در سرزمينی ستكه مزد گور كناز بهای آزادی آدمیافرون باشد.مردم شريف و آزاده ی ايراناحتمالا از عمل بدكردارانه ی شب پرستان كوردل در تخريب سنگ گور احمد شاملو، شاعربلندآوازه و عضو زنده و جاويد كانون نويسندگان ايران، مطلع شده ايد. اما يقين داريم كه می دانيد اعتبار و ارزش جاودانی و بلند جايگاه شاملو، چونان همه ی شاعران بزرگ ايران و جهان، از سنگ نبشته ی گورش برنمی خيزد و با تيشه زنی شب پره های حقير بر اين سنگ نيز به هيچ روی خدشه ای نمی يابد. تاكنون نيز آزار و حبس و ضرب و شتم نويسندگان و شاعران آزاده يا چكش و چنگ و نيش زدن های ديگر، از سوی سيه دلان جز بر حقانيت و اعتبار خرد و هنرمندی اين بزرگان نيفزوده است.
مردم شريف ايران
كانون نويسندگان ايران كار اين بی خردان هنرستيز و ضدايرانی را حتی درخور محكوم كردن هم نمی داند. رسم طوفان های قله گذر و سرفراز، وزيدن بر خس و خاشاك های پيش پا افتاده نيست. با اين وصف ما بار ديگر شما مردم فرهنگ دوست را بيدارباش می دهيم كه دشمنان خرد و ادب و هنر دور تازه ای از تهاجم فرهنگی را آغاز كرده اند. گرچه هنوز بر اين باور باطل اند كه با سنگ شكنی و بی حرمتی در گورستان ها می توانند فاتحان قله های سربلند ادبيات غنی، ظلم ستيز و آزادی خواه را از ذهن تاريخ پاك كنند. راستی را كه اگر دشمنان فرهنگ، رياكاران، جباران و ظلمت پرستان توانستند با فردوسی، حافظ، لوركا و مختاری چنين كنند، با شاملو نيز توانند كرد.
توصيه ی كانون نويسندگان ايران به مردم ادب پرور ايران و خانواده و ياران احمد شاملو اين است كه ديگر هيچ اقدامی برای بازسازی سنگ گور نكنند و بگذارند در اين جا نيز شعر انسان گرای احمد شاملو نقش خودرا در افشای آلودگی ها ايفا كند. ما همين گونه زيسته ايم، وفادار مانده ايم و صبوری كرده ايم و بر صفحات تاريخ مان ثبت می شويم. بگذاريد يادگار وحشت و جنون و بخل كه بر ما می رود برای نسل های ارزش آفرين فردا درس آموز باشد.
1 نظردهید:
لطفا برای من مرورگرهای فیلتر شکن را ارسال کن
ید. مرسی
ارسال یک نظر
<< بازگشت