...
نوام چامسکی در کتاب «چترقدرت آمریکا» میگوید بهترین روش برای سترون کردن اعلامیه جهانی حقوق بشر، ایجاد تکثر در آن است. این شیوهای است که ایالات متحد و متحدانش به آن متوسل میشوند تا حقوق بشر مورد نظر خود را تامین کنند. در طول جنگ سرد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، سلاح تبلیغاتی غرب بر ضد کشورهای کمونیست بود، و غربیها «صمیمانه» خواهان آزادی شهروندان کشورهای بلوک شرق بودند. در ایران نیز چنین تبلیغ میشد که اتحاد جماهیر شووروی مانع خروج ااتباعش میشود، و از ورود غیرکمونیستها به شوروی نیز ممانعت میکند.
خوشبختانه پس از براندازی «باشکوه» 22 بهمن، مقداری از این «حقوق» تامین شد! و به فرمان دکتر چمران ـ که تحت نظر آمریکا در اردوی سازمان امل «پرورش» یافته بودند ـ از پرواز هواپیمای حامل گردشگران ایرانی به مسکو «ممانعت انقلابی» به عمل آمد. البته لزومی نداشت دلیلی برای فرمان جناب دکتر اعلام شود! ارتباط دولت برخاسته از حجره و حوزه، با امپریالیسم آمریکا بر کسی پنهان نبود. اگر فرمان جناب دکتر هم نبود، مسلما تعدادی «طلاب» جهت «حفظ کیان اسلام» دم دست بودند، تا با ابزار مناسب، به ما تفهیم کنند که مسافرت به دیار «کمونیستهای کافر» ممنوع است! خوشبختانه «آن روزها»، «معیشت طلاب» مثل امروز نبود. بانکهای رو به ورشکستگی را، اقتصاددان کبیر، جناب بنیصدر، دولتی فرمودند، که حجره و حوزه متضرر نشوند! البته همین آقای بنیصدر، اخیراً در سایت گویا، به سبک داستانسرائیهای آقای نراقی، در مورد نان و عدالت و ... سخنان گزیدهای چون در، هم به زبان راندهاند که ـ طبق معمول، هیچ چارچوب مستدل و منسجمی ندارد ـ گویا فراموش کردهاند، که ما «آن روزها» را فراموش نکردهایم!
بله «آن روزها» مثل امروز «طلاب» به افلاس نیفتاده بودند، و هنوز فتوی نداده بودند، که راهپیمائی شروع میشد. در صورتی که امروز هرچه فتوی میدهند، نه تنها از راهپیمائی خبری نیست، بیانیه هم صادر نمیشود! فروغ شعری دارد به نام «آن روزها ... » که با دخل و تصرف میتوان آن را تبدیل به وصفالحال فعله استعمار در داخل و خارج ایران نمود. شاید تسلی بخش «انترناسیونال طلاب» شود! چون همگی به فلاکت افتادهاند. یاران گرمابه و گلستان سردار اکبر، همزمان با برخی «گروههای چپ»، نگران «تصفیة خونین در صفوف روحانیت» شدهاند! و تلویحا فریاد «اسلام در خطر است» سر دادهاند! البته منظور دوستان از اسلام، همان روضهخوانهائی است که مثل علف هرز همه جا میرویند، آماده همه کار هستند، و 28 سال است در ایران حافظ منافع استعمارند.
گروهی از «انترناسیونال طلاب» نیز نگران حقوق بشر شدهاند! به عنوان مثال، دیک چنی در کنفرانس رهبران اروپای شرقی، از اینکه «روسيه تحت رهبري ولاديمير پوتين، اخيرا به طرز نامناسبي حقوق مردم را محدود كرده ... هشدار داد.»
دیک چنی را همه میشناسیم و از «تعهد و تعلق خاطرش» به حقوق بشر، بخصوص از روزی که در عراق «پرچم دموکراسی» را برافراشته، نیز مطلعیم! خوب خاک این کشور را به توبره کشیده، ولی ابعاد هشدار معاون جرج بوش، به خاطر محدودیت حقوق مردم را، هنگامی در مییابیم که سخنانش بوی نفت و گاز میگیرد!
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از خبرگزاري آسوشيتدپرس، ديك چني، معاون رييس جمهور آمريكا اظهار داشت، زماني كه از نفت و گاز به عنوان ابزاري براي تهديد يا باج خواهي استفاده بشود هيچ نفع قانوني به دست نميآيد و هيچ كس نميتواند اقداماتي را كه تماميت ارضي كشور همسايه را تضعيف و يا در جنبشهاي دموكراتيك مداخله كند توجيه كند.
نخستین بار است که حاکمیت گاوچرانها، «تهدید و باجخواهی» را «جایز» نمیداند! حتما صافی گلپایگانی، متخصص امور چهارشنبهسوری، فتوی داده که «تهدید و باجخواهی» از مصادیق لهو و اسراف است! همچنین نخستین بار است، که نمایندة جنایتکاران، و حافظ منافع مافیای نفتی آمریکا، طرفدار «نفع قانونی، تمامیت ارضی کشور همسایه و جنبش دموکراتیک» شده! از سخنان معاون جرج بوش چنین برمیآید که «امور معیشتی طلاب غرب»، دیگر مانند «آن روزها»، تعریفی ندارد! دیک چنی نگران نفتی است که به ناچار از تنگه هرمز رد میشود. یعنی نفتی که کمپانی های غربی به غارت میبرند، و ممکن است اگر آمریکا و شرکا، بیش از اندازه در تبدیل ایران به پاکستان دوم اصرار کنند، نه تنها تنگه هرمز بسته شود، که پاکستان هم با تسلیحاتش زیر دست و پای فیلهای هندی له و لورده شود. بیدلیل نیست که انگلیس نیز، به حساب خود، برای اجتناب از چنین شرایطی، از هند تقاضا کرده نیروی نظامی به افغانستان بفرستد، البته تحت فرماندهی ایساف! ولی زیباترین بخش سخنان دیک چنی آنجاست که وی خواهان پایان دادن به بیعدالتی دولت بلاروس شده!
بله «آن روزها» مثل امروز «طلاب» به افلاس نیفتاده بودند، و هنوز فتوی نداده بودند، که راهپیمائی شروع میشد. در صورتی که امروز هرچه فتوی میدهند، نه تنها از راهپیمائی خبری نیست، بیانیه هم صادر نمیشود! فروغ شعری دارد به نام «آن روزها ... » که با دخل و تصرف میتوان آن را تبدیل به وصفالحال فعله استعمار در داخل و خارج ایران نمود. شاید تسلی بخش «انترناسیونال طلاب» شود! چون همگی به فلاکت افتادهاند. یاران گرمابه و گلستان سردار اکبر، همزمان با برخی «گروههای چپ»، نگران «تصفیة خونین در صفوف روحانیت» شدهاند! و تلویحا فریاد «اسلام در خطر است» سر دادهاند! البته منظور دوستان از اسلام، همان روضهخوانهائی است که مثل علف هرز همه جا میرویند، آماده همه کار هستند، و 28 سال است در ایران حافظ منافع استعمارند.
گروهی از «انترناسیونال طلاب» نیز نگران حقوق بشر شدهاند! به عنوان مثال، دیک چنی در کنفرانس رهبران اروپای شرقی، از اینکه «روسيه تحت رهبري ولاديمير پوتين، اخيرا به طرز نامناسبي حقوق مردم را محدود كرده ... هشدار داد.»
دیک چنی را همه میشناسیم و از «تعهد و تعلق خاطرش» به حقوق بشر، بخصوص از روزی که در عراق «پرچم دموکراسی» را برافراشته، نیز مطلعیم! خوب خاک این کشور را به توبره کشیده، ولی ابعاد هشدار معاون جرج بوش، به خاطر محدودیت حقوق مردم را، هنگامی در مییابیم که سخنانش بوی نفت و گاز میگیرد!
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از خبرگزاري آسوشيتدپرس، ديك چني، معاون رييس جمهور آمريكا اظهار داشت، زماني كه از نفت و گاز به عنوان ابزاري براي تهديد يا باج خواهي استفاده بشود هيچ نفع قانوني به دست نميآيد و هيچ كس نميتواند اقداماتي را كه تماميت ارضي كشور همسايه را تضعيف و يا در جنبشهاي دموكراتيك مداخله كند توجيه كند.
نخستین بار است که حاکمیت گاوچرانها، «تهدید و باجخواهی» را «جایز» نمیداند! حتما صافی گلپایگانی، متخصص امور چهارشنبهسوری، فتوی داده که «تهدید و باجخواهی» از مصادیق لهو و اسراف است! همچنین نخستین بار است، که نمایندة جنایتکاران، و حافظ منافع مافیای نفتی آمریکا، طرفدار «نفع قانونی، تمامیت ارضی کشور همسایه و جنبش دموکراتیک» شده! از سخنان معاون جرج بوش چنین برمیآید که «امور معیشتی طلاب غرب»، دیگر مانند «آن روزها»، تعریفی ندارد! دیک چنی نگران نفتی است که به ناچار از تنگه هرمز رد میشود. یعنی نفتی که کمپانی های غربی به غارت میبرند، و ممکن است اگر آمریکا و شرکا، بیش از اندازه در تبدیل ایران به پاکستان دوم اصرار کنند، نه تنها تنگه هرمز بسته شود، که پاکستان هم با تسلیحاتش زیر دست و پای فیلهای هندی له و لورده شود. بیدلیل نیست که انگلیس نیز، به حساب خود، برای اجتناب از چنین شرایطی، از هند تقاضا کرده نیروی نظامی به افغانستان بفرستد، البته تحت فرماندهی ایساف! ولی زیباترین بخش سخنان دیک چنی آنجاست که وی خواهان پایان دادن به بیعدالتی دولت بلاروس شده!
چني ادامه داد: اين رژيم بايد به بيعدالتي پايان دهد و ميلينكويچ را به همراه حاميان دموكراسي ديگر كه در زندان نگه داشته آزاد كند.به نظر می رسد، معاون بوش، نظریه «استاد بنی صدر» را در مورد «نان و عدالت...» مطالعه کرده و متوجه شده که «بیعدالتی» دولت بلاروس، نانش را آجر میکند! اصولا، این روزها همه« طلاب» خواهان عدالت و انصاف و اینجور چیزها شدهاند ... مثلا سیستانی، نمایندة انگلیس در عراق، خواستار رعایت انصاف در دولت شده! منظورش این است که پستهای بیشتری به شیعههای فعله انگلیس واگذار کنید. سازمان «عفو بینالملل» هم از جنایات نژاد پرستان، فقط در روسیه، سخت متاسف شده! چون همه میدانیم که نژاد پرستان در کشورهای «خوب و دوست» جنایت نمیکنند. بخصوص در انگلیس که اسکاتلند یارد، مانند پلیس آلمان و... ، دستشان را باز گذاشته، تا هر وقت ارعاب «خودیها» لازم آید، چند فقره هندی، پاکستانی، ترک، افغانی یا آفریقائی را، به سبک هیتلر، آتش زده و به «بیعدالتیها» پایان دهند! مثل «آن روزهای خوب ... »
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت