یکشنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۵


فاشیسم و تقدس فراگیر!
...
دامنه تبلیغات فاشیسم همچنان گسترده و گسترده‌تر می‌شود. یکی از شیوه‌های فاشیسم ایجاد گسست در تداوم تاریخی است. این گسست از طریق پیوند دادن واقعیت‌های زمان حال به پدیده‌های مقدس صورت می‌گیرد. هالة تقدس،‌ به پدیدة «مقدس» نوعی تاریخ‌گریزی اعطا می‌کند. تقدس همان ابزار مطلوبی است که راه را بر نقد و طنز می بندد. در جامعه مدرن، تقدس موجودیت رسمی و قانونی ندارد. به عبارت دیگر، قانون اساسی جامعه مدرن، هیچ تقدسی را به رسمیت نمی‌شناسد. منظور از جامعة مدرن، جامعه‌ای است که در سیر تحول تاریخی خود، مدرنیته را آزموده ـ و نه جامعه مصرف کننده وسائل مدرن، مانند عربستان، کویت و ...

حال بپردازیم به تبلیغات بین‌الملل فاشیسم، جهت گسترش تقدس‌ها در جهان. این تبلیغات از سوی واتیکان با تمام قوا حمایت می‌شوند، چرا که واتیکان، کشوری است که پاپ «معصوم!» ریاست آن را به عهده دارد. و اعتقاد کاتولیک‌های جهان بر«تقدس» و «معصومیت» پاپ از «اصول» کاتولیسیسم است. بر اساس این اصل، پاپ هرگز مرتکب خطا نمی‌شود! و بنا بر همین اصل، همکاری پاپ با موسولینی و هیتلر خطا نبوده! نفی «معصومیت» پاپ،‌ مانند نفی معصومیت امامان شیعه، «کفر» به شمار می‌رود. ولی اگر امروز در اروپای غربی، کاریکاتور این موجود «مقدس» منتشر می‌شود و کاریکاتوریست را در آتش نمی‌اندازند، به این دلیل است که زمینة مناسب برای برپا کردن آتش و سوزاندن «جادوگر» هنوز وجود ندارد. وگرنه، توحش و تحجر قرون وسطی، هنوز در رگ‌های کلیسا می‌جوشد. به همین دلیل است که جنبش‌های «زندگی پرست»‌، در آمریکا و اروپا، همان‌ها که آزادانه پزشکان را به قتل می‌رسانند تا مرتکب «جنایت!» سقط جنین نشوند، آشکارا از حمایت بی‌قید و شرط واتیکان بهره‌مند شده، و در نهان، از سوی محافل «ملی ـ مذهبی» غرب پشتیبانی می‌شوند.

این محافل، همگام با واتیکان، در زمینه «فرهنگ و هنر» بسیار فعالند. عده‌ای نویسنده و کارگردان متخصص توهین به مقدسات و تائید مقدسات، همواره آماده دریافت فرمان تولید رمان یا فیلم مناسب هیاهو و جنجال‌ در اختیار دارند. یکی می‌باید، جزم‌های مسیحیت را به زیر سوال برد، دیگری وظیفه دارد، «خداگونگی مسیح» را با توهین به یهودیان، به اثبات رساند. و البته «توهین» به اسلام را نیز به عهده مسلمانی به نام «سلمان رشدی» گذاردند. که هم عضو فرهنگستان سلطنتی انگلیس بود و هم از مدافعان استقلال کشمیر! این دایرة اهریمنی، با اهدای نشان افتخار به «مل گیبسون» هنرپیشه فیلم‌های مبتذل هولیوود، و کارگردان فیلم‌های مبتذل‌تر، یک دور کامل را به پایان رساند و به نقطه شروع یعنی، هنگام توهین به جزم‌های مسیحیت رسیده، که با فیلم رمز داوینچی آغاز شد! و جهت ایجاد جنجال هر چه بیشتر، همین فیلم، گشایشگر جشنواره کن بود! توجه کسانی که سیاست زدگی جشنواره های فیلم اروپا را هنوز کشف نکرده‌اند، به این امر، لازم است!

فراموش نکنیم که در جامعة مدرن، هنر محدوده‌ای ندارد، چرا که برخاسته از تخیلات هنرمند است. و تخیلات را مرزی نیست. ولی با تکیه بر همین اصل، محافل مذهبی در غرب به بحران آفرینی می‌پردازند. اخیراً، این شیوه «مقدس» به حاکمیت ایران نیز آموخته شده، تا جهت دامن زدن به بحران‌های قومی و مذهبی، زمینه سرکوب را بهتر فراهم آورد. در راستای این سیاست استعماری، امروز در ایران، مقدسات از مرز امامان و پیامبران و ... فراتر رفته به افراد عادی جامعه نیز سرایت کرده. چند روز پیش، «موضوع مطلوب» به کاریکاتوریست «ایران» سفارش داده شد و چون در ایران، برخلاف جوامع مدرن، شیوه بیان هنری، خطوط قرمز فراوان دارد، کاریکاتور، به عنوان طنز تصویری نمی‌تواند از این خطوط فراتر رود، ولی در ایران اشکال اینجاست که خطوط قرمز نیز، مانند مذاکره با آمریکا و مقدسات، در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته، چارچوب مشخصی ندارند. و حسن ابهام نیز در همین است! امروز اقوام ترک‌زبان ایرانی «تقدس» یافتند! و پخش خبر اخراج کاریکاتوریست «ایران» نشانگر این است که تقدس ترک‌زبانان ایرانی، از سوی حاکمیت به رسمیت شناخته شده.

همانطور که پیش از این در مورد کاریکاتور محمد در روزنامه دانمارکی گفتم، موضوع کاریکاتور از سوی مسئول رسانه به کاریکاتوریست سفارش داده می‌شود. می‌دانیم که پست مسئول رسانه «ایران»، مانند دیگر رسانه‌های حاکمیت، مقامی امنیتی است. پس دلیلی برای اخراج کاریکاتوریست وجود ندارد. مسیر سیاست سازمان امنیت ایران، بر ایجاد بحران‌های قومی قرار گرفته. و سازمان امنیت ایران مستقیماً مجری سیاست تشکیلات امنیتی غرب شده. اگر اقوام ایرانی به ملیت تبدیل شده و تقدس هم می‌یابند، به زودی مرزهای جغرافیائی هم خواهند یافت. غرب، تجزیه عراق را با تهاجم نظامی جامه عمل خواهد پوشاند، در ایران این امر، با همکاری صمیمانه سازمان امنیت از طریق ایجاد بحران‌های ساختگی قومی، و شاید تهاجم «مختصر نظامی» تحقق می‌یابد.

نسیم تقدس ترک‌زبانان ایران، روزها پیش از هیاهوی «سوسک‌ها»، در سایت‌های «مستقل» فارسی، وزیدن گرفته بود. فردی شناخته شده، به قلمفرسائی در مورد «ملت آذربایجان ... ستارخان، قهرمان ملی آذربایجان و ... » پرداخته بود! و گویا از آن روز، مجوز هیاهوی تبلیغاتی صادر شد. در یکی از سایت‌های «مستقل» دفاع جانانه‌ای از «ناسیونالیسم» به عمل آمد، و بحث شیرین «ملیت‌های ایران!»، قسمت اعظم سایت‌های «مستقل» را به خود اختصاص داد.

«مستقل»، به سایت‌هائی اطلاق می‌شود که خط تبلیغاتی استعمار در ایران را دنبال کرده و فیلتر هم نمی‌شوند. چون گرایش واقعی آن‌ها در «ابهام» است. ولی سایت‌هائی که گرایش مشخصی دارند، به سادگی فیلتر می‌شوند. سایت‌ها را زمانی فیلتر می‌کنند که، یا مطالبشان با منافع استعمار در تضاد قرار گیرد، یا خود نیازمند تبلیغ باشند! مانند سایت بی‌بی‌سی! البته شیوة تبلیغات فاشیسم، به کاریکاتور و مقاله منحصر نمی‌شود. شیوه‌های غیرمستقیم ایجاد تقدس نیز وجود دارد.

به عنوان مثال شیوه صدور بیانیه! بیانیة روشنفکران، فعالان سیاسی و ... بیانیه‌ها، خارج از نثر شیوای بازاری، که میزان فرهنگ و شناخت «بیانیه نویس‌حرفه‌ای» را بر ملا می‌کند، از «وقایع» سخن می‌گوید. ولی همین «وقایع» را موذیانه به «مقدسات» پیوند می‌زنند. تاکنون، بیانیه‌های رنگارنگ «فعالان سیاسی و روشنفکران»، در متن خود، صریحاً مواضع محافل مذهبی را بازتاب می‌دادند، ولی در بیانیة اخیر، «تقدس» را در متن پنهان کرده، در قالب عدد 621، به خواننده القاء می‌کنند.

برای رسیدن به این عدد «مقدس»، که مبین آغاز اسلام به تاریخ میلادی است، حتی نام‌هائی دوبار تکرار شده‌اند! و به این ترتیب، واقعیت کنونی، به موجودیتی «مقدس» پیوند داده شده. یعنی بازداشت رامین جهانبگلو که یک واقعیت عینی است ـ حداقل در رسانه‌ها ـ به ظهور اسلام در سال 621 میلادی پیوسته. یعنی همان شیوة ایجاد گسست در زمان و مکان، که مستقیماً در سخنان فاشیست‌ها بازتاب می‌یافت، و اینبار به طور غیرمستقیم مورد استفاده قرار گرفته. به جای سخن گفتن از مسائل کنونی و جهش به «صدر اسلام»، جهش را به صورت عدد در بیانیه گنجانده‌اند. و در این راه ، حتی دقت کافی جهت اجتناب از تکرار نام امضاءکنندگان نیز صورت نپذیرفته، این امر پیش پا افتاده، مد نظر صادرکنندگان دستور صدور بیانیه نبوده، چرا که به زعم اینان، ایرانی، «شعور» درک این مطالب را ندارد، و زحمت دقت در این مسائل را نیز به خود نخواهد داد. صدور این بیانیه، در واقع، توهین به همة ایرانیانی‌است که در راه آزادی میهن خود از یوغ استعمار مبارزه کرده‌اند، مبارزه می‌کنند و مبارزه خواهند کرد. انتشار این بیانیه در سایت‌های اوپوزیسیون، البته آندسته که بودجة خود را از محافل استعماری دریافت نمی‌کنند، فقط ثابت می‌کند که استعمار، در حقیر انگاشتن برخی ایرانیان، چندان هم در اشتباه نیست!

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت