بنظر میرسد، جناحهای مختلف مافیای «دموکراسی پرور»، بر سر مرگ زرقاوی به توافق نرسیدهاند، وگویا قرار شده، این قصاب اردنی زنده بماند! همچنان که در پی برخی مذاکرات «بحران هستهای»، کشور زیمبابوه، که در آن رابرت موگابه به مبارزه بیامان با استعمار انگلیس مشغول است، و کشور را به چنان صحنه نبردی تبدیل کرده که همه بگویند رحمت به کفندزد اولی، از لج تونی بلر، به سینه زنان حرفهای حاکمیت تحجر اجازة نوحه خوانی و سینه زنی در عزای فاطمه زهرا را اعطا کرده است! البته با کسب اجازه از تونی بلر! بله، به قول برخی متفکرین میدان بارفروشها، ما در دنیای مدرن زندگی میکنیم! در این روزگار، که نمیتوان جنگی به راه انداخت، همه صلح طلب، اصلاحطلب و به ویژه، فرصت طلب شدهاند، و همه مسائل را با «مذاکره» میتوان حل و فصل کرد! حتی بازیهای جام جهانی فوتبال را!
دیروز بازیها بر اساس «مهمان، خر صاحبخانه است» آغاز شد! و داور و خط نگهدار هم کاملا این اصل مسلم را رعایت کردند. آنقدر قضیه شور بود که سر وصدای «مفسرین» فرانسوی هم در آمده بود. مفسرین را در گیمه گذاشتم، چون در مورد انواع فرانسوی باید استثناء قائل شد. اینها از همه چیز میگویند، جز از بازیای که در جریان است! مثلاً از زندگی خانوادگی فوتبالیستهای قدیم فرانسه میگویند، در حالی که آلمان در حال بازی با کستاریکا است. مفسرین فرانسه، به مصداق همه راهها به رم ختم میشود، همیشه، گریزی هم به پیروزی فرانسه بر برزیل، در جام جهانی سال 1998 میزنند. فکر میکنم تا دنیا دنیاست، این پیروزی را باید به همة جهانیان یادآوری کنند، چون به معجزه بیشتر شباهت داشت! نمیدانم در مذاکرات این پیروزی معجزه آسا چقدر نصیب برزیلیها شد؟ ولی بهتر است بازگردیم به معجزهای که امروز در عراق در شرف تکوین است.
بیستم خردادماه، ایرنا، بنگاه خبرپراکنی «حنا، لاجورد و زرچوبه»، به نقل از خبرپراکنی «جمهوری» اسلامی، از قول ارتش آمریکا اعلام داشت «کالبد شکافی بر روی جسد الزرقاوی امروز انجام میشود.» سپس وظیفة ادامه پریشانگوئی به عهده خبرگزاریفرانسه گزارده میشود: «ژنرال کالدول سخنگوی نیروی چند ملیتی [...] گفت: [...] هدف کالبد شکافی، یافتن علت دقیق مرگ رهبر [...] القاعده است.»
از این جا نتیجه میگیریم که علت دقیق مرگ «اللهکرم اردن» هنوز مشخص نیست! حتماً قبل از بمباران کشته شده بوده! پس از خبرگذاری فرانسه، نوبت ایتالیا میرسد: «[...] لارپوبلیکا گزارش داده که الزرقاوی پس از بمباران محل اختفایش هنوز کشته نشده بود و سعی کرده بود فرار کند! دو بمب هوشمندی که جنگدههای اف ـ 16 آمریکا بر روی محل مذکور افکندند، ساختمان را ویران کرد، همه افراد را کشت، جز الزرقاوی!» به نظر میرسد که، داستان الزرقاوی را آمریکائیها با الهام از مرد 6 میلیون دلاری ساخته باشند! 500 کیلو مواد منفجرة «هوشمند» روی محل اختفای الزرقاوی ریختهاند. ساختمان ویران شده، همه کشته شدهاند، جز الزرقاوی! حتماً اسم و مشخصات الزرقاوی را به بمبها نداده بودند، اگر نه چطور ممکن است بمب هوشمند، اینقدر کودن و ابله از آب در آید؟ شاید هم تونی بلر در ملاقات با پاپ، از وی خواسته بوده برای الزرقاوی دعا کند و زنده ماندن این «بندة خوب خدا»، به دلیل نیایشهای صادقانة حضرت پاپ بوده که، به زبان آلمانی، پس از خواندن فاتحه برای هیتلر، از خداوند طلب عمر جاودان برای الزرقاوی کرده! چون پس از بمباران، به گفته روزنامة ایتالیائی: «ماموران پلیس عراق [...] مشاهده کردند که وی هنوز زنده است [...] وی را از زیر آوار خارج کردند و روی برانکار قرار دادند [...]» پس از معجزهای که رخ داده، یعنی زنده ماندن تروریست اردنی، دیگر نمیتوان منکر «عقلانیت مدرن» و معجزات الهی شد، بخصوص که راوی آن خبرگزاریهای ایرنا و فرانسه و ژنرالهای آمریکائی باشند!
ادامة خبر را ژنرال آمریکائی به اطلاع ما میرساند، گاوچران درجهدار، که گویا، در محل حضور داشته و از نیات قلبی الزرقاوی هم مطلع بوده چنین نقل میکند: «به نظر میآمد الزرقاوی هنوز هوشیار است، وی وقتی متوجه حضور نظامیان آمریکائی شد، سعی کرد از روی برانکار غلت خورده فرار کند اما به دلیل شدت جراحات وارده پس از دقایقی جان سپرد!» اگر چنین است، پس کالبد شکافی چه دلیلی دارد؟ این سوالی است که هرگز به ذهن مزدوران کودن ایالات متحد خطور نخواهد کرد! ولی جوابش را بلافاصله از ژنرال دریافت میکنند:
«کالدول تاکید کرد، الزرقاوی با گلوله کشته نشده بلکه به دلیل شدت جراحات ناشی از بمباران جان سپرده.»
باز هم این سوال مطرح است که، پس کالبد شکافی برای چیست؟ حتماً نتایج کالبد شکافی میتواند همه را غافلگیر کرده و معلوم شود آن که کشته شده، الزرقاوی نبوده. چون به قول یکی از روزنامهنگاران روس، «الزرقاوی افسانهای! هرگز نمیمیرد چون هرگز وجود نداشته!»: ریانووستی مورخ 19 خرداد . شاید هم قرار است الزرقاوی همچنان زنده بماند چون بعضیها از تجربیات المصری ناراضی بودهاند، یا بعضیها نمیتوانستند از الزرقاوی دل بکنند، و مرتب تکرار میکردهاند: «گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر، این مهر بر که افکنم این دل کجا برم؟!» و الزرقاوی هم در پاسخ میگفته است: «شاها اگر به عرش رسانم سریر فضل، مملوک این جنابم و مسکین این درم». و خلاصه مطلب اینکه، اشغالگران هنوز به «معجزات» تروریستهای افسانهای خودشان نیاز مبرم دارند.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت