...
قبل از آنکه جک استراو از پست وزارت امور خارجة انگلستان کنار گذاشته شود، رئیس دفترش را به عنوان سفیر انگلیس در ایران منصوب کرد. جک استراو، از مقامات امنیتی انگلیس است، و قبل از اشغال کرسی وزارت امور خارجه، وزارت کشور را در دولت تونی بلر بر عهده داشته. کنار رفتن جک استراو از پست وزارت امور خارجه در انگلستان، هر چند که برای ما ایرانیان بتواند معادل خانهنشینشدن ولایتی و یا خرازی شود، در واقع چنین نیست؛ در کشور انگلیس، روند این گونه مسائل با مسائل مشابه در ایران کاملاً متفاوت است. کنار رفتن جکاستراو، امری که پس از تضعیف جناح تونی بلر در حزب کارگر پیش آمد، در واقع یک عقب نشینی تاکتیکی برای پرشی در آیندة نزدیک است.
انتصاب رئیس دفتر جک استراو به پست سفارت در ایران، در همین راستا میتواند بررسی شود. این انتصاب، نشانگر این مهم است، که سیاست انگلیس در ایران روندی را طی خواهد کرد که پیشتر در اسرائیل آزموده شده و هر چند این سیاست، برای مردم اسرائیل به جز ناامنی و تهدید ارمغانی نداشت، جناح افراطیون جنگ پرست و مزدور استعمار غرب را تقویت کرد. در منطقه نیز، هدف این سیاست گسترش تروریسم بوده و بس.
در لبنان، سوریه، فلسطین و مصر، درگیریهای فرقهای و بمبگذاریها «پیشرفت» فراوان داشته، بخصوص ترور نخست وزیر لبنان که برای صهیونیستهای غرب زمینة مساعدی ایجاد کرد. نخست، همة جنایتکارانی که در جنگ داخلی لبنان نقش فعال داشتند، از تبعید به لانه بازگشته، فعالیت خود را از سر گرفتند. ژنرال آعون از فرانسه به لبنان بازگشت و سمیر جعجع، که به جرم قتل رشیدکرامی، نخست وزیر لبنان، در زندان بود آزاد شد! و به اتفاق شرکای قدیم، خدمات گذشته را از سر گرفت. سمیرجعجع، از شبه نظامیانی است که وظایف خطیر انفجار بمب در اماکن عمومی و ترور شخصیتهای سیاسی و فرهنگی جناحهای چپ را بر عهده داشته و دارد. وی در رأس تشکیلاتی مشابه تشکیلات «مجاهدین انقلاب اسلامی» در ایران قرار گرفته. ترور روزنامه نگاران چپگرای لبنان از برکت حضور دوبارة این جنایتکاران است، که با حمایت مستقیم انگلیس و فرانسه در لبنان فعال شدهاند. برای آندسته از ایرانیان که در جریان تاریخ استعماری معاصر فرانسه و انگلیس نیستند، یادآور میشوم که دو کشور فرانسه و انگلیس، حدود صد و سه سال قبل، تفاهم نامهای امضاء کردند که حافظ منافع یکدیگر در مستعمرات خود باشند. و برای گرامیداشت یکصدمین سالگرد همین تفاهمنامه، الیزابت دوم، ملکة انگلستان به پاریس آمد، و قسمتی از شهر پاریس را هم برایش قرق کردند، تا گشتی بزند.
بازگردیم به سفیر جدید انگلیس در ایران، که از زمان حضورش، ورود رئیس «جمهور» ایران به خوزستان ممنوع شده. منظورم همان پرزیدنت محمود احمدی نژاد است که هفته نامه اکسپرس، ارگان قبیلة تفنگ فروش شرایبر، چند هفته پیش از وی به عنوان «مردی که غرب را به لرزه در آورده»، یاد کرده بود!
به نظر میرسد که فرستادة جک استراو آنچنان که در اسرائیل و کشورهای همسایه ترور را سر و سامان داد، در ایران و کشورهای همسایه نتواند فعالیتهای «موفقیت آمیزی» داشته باشد. به همین دلیل روسیه، حمایت از جمهوریخواهان آمریکا را افزایش داده، و دیگر مشوق خروج ارتش آمریکا از عراق نیست. ملاقات اخیر ولادیمیر پوتین با هنری کیسینجر نیز در همین راستا صورت گرفت. ملاقاتی که از سوی کیسینجر «موفقیت آمیز» توصیف شد. و میدانیم که هنری کیسینجر نمایندة جناح سنتی جمهوریخواهان در آمریکاست.
به عقیدة کارشناسان، در دوران جنگ سرد، اتحاد حزب کارگر انگلیس و حزب جمهوریخواه همواره تقویت دولت حاکم در ایران را به همراه داشته است. ولی امروز در عرصة سیاست جهانی تحولات فراوانی صورت گرفته و اگر چه سابقاً سیاست غرب در ایران با توافق اتحاد شوروی اعمال میشد، امروز روسیه به عنوان یک کشور با نظام سرمایهداری، دیگر در سایه غربیها قرار نمیگیرد. به همین دلیل، سفر اخیر تونی بلر به واشنگتن نیز ناموفق ارزیابی شد. در واقع، در حالی که انگلیس هر روز بیش از پیش مقام «متحد درجه یک آمریکا» در جهان را از دست میدهد، در ایران، همچنان بر سیاستهای قدیم خود پافشاری میکند: ایجاد درگیریهای قومی و مذهبی، که نمونهاش بحرانهائی است که تداعی کنندة بحران مقالة «رشیدی مطلق» در روزنامة مسعودیها است. ابتدا در رسانه «ایران» و سپس در روزنامة شرق، ارگان «ملی ـ مذهبیهای» آنگلوساکسون و مدافع چچنی آزاد! ولی هدف این برنامهریزی، شامل یک منطقة خاص میشود: آذربایجان! یعنی همآنجا که ایرانیان نباید بدانند دولتشان حق استخراج نفت و گاز ندارد.
نمونة دیگر پافشاری انگلیس بر سیاستهای گذشتة حزب کارگر، حمایت از «اصلاح طلبان» است. یعنی همان «فرصت طلبانی» که خاتمی در رأس آنان قرار گرفت و 8 سال فرصت برای استعمار فراهم کردند. شیرین زبانیهای اخیر خاتمی، که در دوران ریاست جمهوریش گویا سنگ روی زبان گذاشته بود، «جایزه باران شدن» هیرسیهای مذکر و مونث که در لندن و پاریس و ... سخنرانی کرده و برای ارباب دم میجنبانند، و بالاخره «قیام خونین 22 خرداد»، که از سوی گروههای فاشیست، یعنی مجاهدین انقلاب اسلامی، مشارکت و دفتر تحکیم وحدت به راه افتاد، در سایه همین «حمایتها» انجام میگیرد. مراجعه شود به مصاحبة سیدعلی اکبر موسوی خوئینیها (مورخ 3 خرداد سال جاری در سایت آفتاب نیوز)، تحت عنوان : «خاتمی هنوز میتواند راهگشا باشد.» این عضو خانوادة «شریف» خوئینیها، اخیرا نقش رزا لوکزامبورگ را در ایران به عهده گرفته، و در تظاهرات زنان نیز شرکت کرده بود و در این راه عازم اوین هم شد! جناب مهندس «لوکزامبورگ»، چنان از دوران خاتمی میگوید، که اگر کسی شرایط را نشناسد، میپندارد خاتمی همزمان، بودا، گاندی و نلسون ماندلا است! و مردم ایران با بیصبری منتظر بازگشت ایشان نشستهاند!
اینهمه، نشانة «فعالیتهای» حزب نیمه جان تونی بلر در ایران است. انتخاب روز 22 خرداد بیدلیل نبود. اولا عدد 22 تداعی کننده روز «مبارک» براندازی در بهمنماه سال 57 است. ثانیاً ماه خرداد، برای استعمار، ماه فرخندهایست، سرشار از آشوب: تظاهرات «طلاب»، صدور فرمان «انقلاب فرهنگی»، و از همه مهمتر، خیمهشب بازی «حماسة» دوم خرداد. و حسن ایجاد بحران در روز 22 خرداد، اینست که اولاً، هشتم مارس، روز جهانی زن در ایران فراموش خواهد شد، چرا که «پیشوای نوین»، 22خرداد را «روز زنان ایران، روز دختران ایران»، یعنی روز اسارت نوین، «تعیین کرده». ثانیا، فردای آشوبها، به پندار برخی، کسی سالروز صدور فرمان انقلاب فرهنگی را یادآوری نمیکند. و جنایات سروش، فضاحت شاگردانش، و اربابان ورشکستهاشان به بوتة فراموشی سپرده خواهد شد. و در پسفردای آشوبها نیز، کسی یادی از زاد روز «ارنستو چه گوارا» نخواهد کرد. چرا که امروز حزب کارگر انگلیس الگوی «چپ» در جهان شده!
ولی، چنین نیست. دیشب، کانال دوم تلویزیون فرانسه، یعنی کانال دولت، بخش دوم فیلم مستند تروتسکی را هم پخش کرد، و حدس بزنید که در این فیلم از برزیل پرزیدنت لولا، چهها پخش شد؟ حمله نظامی به ساکنان حلبی آبادی در کوئینا، جائی که چند صد خانوار بیپناه، در یک زمین بایر، با وسائل موجود، سرپناهی برای خود ساخته بودند، و نام حمله نظامی هم «پیروزی» بود! در ماه فوریه 2005، به فرمان رئیس جمهور «سوسیالیست» برزیل، حدود 3هزار نظامی از زمین و هوا، به حلبی آبادی در کوئینا هجوم بردند. همانگونه که ارتش اشغالگران غرب در عراق به «پاکسازی» شهرها میپردازد. اگر کانال دولتی فرانسه، نقاب از چهره کریة «چپ نوین» در برزیل برداشته، نوبت چپ نوین انگلیس هم خواهد رسید.
انتصاب رئیس دفتر جک استراو به پست سفارت در ایران، در همین راستا میتواند بررسی شود. این انتصاب، نشانگر این مهم است، که سیاست انگلیس در ایران روندی را طی خواهد کرد که پیشتر در اسرائیل آزموده شده و هر چند این سیاست، برای مردم اسرائیل به جز ناامنی و تهدید ارمغانی نداشت، جناح افراطیون جنگ پرست و مزدور استعمار غرب را تقویت کرد. در منطقه نیز، هدف این سیاست گسترش تروریسم بوده و بس.
در لبنان، سوریه، فلسطین و مصر، درگیریهای فرقهای و بمبگذاریها «پیشرفت» فراوان داشته، بخصوص ترور نخست وزیر لبنان که برای صهیونیستهای غرب زمینة مساعدی ایجاد کرد. نخست، همة جنایتکارانی که در جنگ داخلی لبنان نقش فعال داشتند، از تبعید به لانه بازگشته، فعالیت خود را از سر گرفتند. ژنرال آعون از فرانسه به لبنان بازگشت و سمیر جعجع، که به جرم قتل رشیدکرامی، نخست وزیر لبنان، در زندان بود آزاد شد! و به اتفاق شرکای قدیم، خدمات گذشته را از سر گرفت. سمیرجعجع، از شبه نظامیانی است که وظایف خطیر انفجار بمب در اماکن عمومی و ترور شخصیتهای سیاسی و فرهنگی جناحهای چپ را بر عهده داشته و دارد. وی در رأس تشکیلاتی مشابه تشکیلات «مجاهدین انقلاب اسلامی» در ایران قرار گرفته. ترور روزنامه نگاران چپگرای لبنان از برکت حضور دوبارة این جنایتکاران است، که با حمایت مستقیم انگلیس و فرانسه در لبنان فعال شدهاند. برای آندسته از ایرانیان که در جریان تاریخ استعماری معاصر فرانسه و انگلیس نیستند، یادآور میشوم که دو کشور فرانسه و انگلیس، حدود صد و سه سال قبل، تفاهم نامهای امضاء کردند که حافظ منافع یکدیگر در مستعمرات خود باشند. و برای گرامیداشت یکصدمین سالگرد همین تفاهمنامه، الیزابت دوم، ملکة انگلستان به پاریس آمد، و قسمتی از شهر پاریس را هم برایش قرق کردند، تا گشتی بزند.
بازگردیم به سفیر جدید انگلیس در ایران، که از زمان حضورش، ورود رئیس «جمهور» ایران به خوزستان ممنوع شده. منظورم همان پرزیدنت محمود احمدی نژاد است که هفته نامه اکسپرس، ارگان قبیلة تفنگ فروش شرایبر، چند هفته پیش از وی به عنوان «مردی که غرب را به لرزه در آورده»، یاد کرده بود!
به نظر میرسد که فرستادة جک استراو آنچنان که در اسرائیل و کشورهای همسایه ترور را سر و سامان داد، در ایران و کشورهای همسایه نتواند فعالیتهای «موفقیت آمیزی» داشته باشد. به همین دلیل روسیه، حمایت از جمهوریخواهان آمریکا را افزایش داده، و دیگر مشوق خروج ارتش آمریکا از عراق نیست. ملاقات اخیر ولادیمیر پوتین با هنری کیسینجر نیز در همین راستا صورت گرفت. ملاقاتی که از سوی کیسینجر «موفقیت آمیز» توصیف شد. و میدانیم که هنری کیسینجر نمایندة جناح سنتی جمهوریخواهان در آمریکاست.
به عقیدة کارشناسان، در دوران جنگ سرد، اتحاد حزب کارگر انگلیس و حزب جمهوریخواه همواره تقویت دولت حاکم در ایران را به همراه داشته است. ولی امروز در عرصة سیاست جهانی تحولات فراوانی صورت گرفته و اگر چه سابقاً سیاست غرب در ایران با توافق اتحاد شوروی اعمال میشد، امروز روسیه به عنوان یک کشور با نظام سرمایهداری، دیگر در سایه غربیها قرار نمیگیرد. به همین دلیل، سفر اخیر تونی بلر به واشنگتن نیز ناموفق ارزیابی شد. در واقع، در حالی که انگلیس هر روز بیش از پیش مقام «متحد درجه یک آمریکا» در جهان را از دست میدهد، در ایران، همچنان بر سیاستهای قدیم خود پافشاری میکند: ایجاد درگیریهای قومی و مذهبی، که نمونهاش بحرانهائی است که تداعی کنندة بحران مقالة «رشیدی مطلق» در روزنامة مسعودیها است. ابتدا در رسانه «ایران» و سپس در روزنامة شرق، ارگان «ملی ـ مذهبیهای» آنگلوساکسون و مدافع چچنی آزاد! ولی هدف این برنامهریزی، شامل یک منطقة خاص میشود: آذربایجان! یعنی همآنجا که ایرانیان نباید بدانند دولتشان حق استخراج نفت و گاز ندارد.
نمونة دیگر پافشاری انگلیس بر سیاستهای گذشتة حزب کارگر، حمایت از «اصلاح طلبان» است. یعنی همان «فرصت طلبانی» که خاتمی در رأس آنان قرار گرفت و 8 سال فرصت برای استعمار فراهم کردند. شیرین زبانیهای اخیر خاتمی، که در دوران ریاست جمهوریش گویا سنگ روی زبان گذاشته بود، «جایزه باران شدن» هیرسیهای مذکر و مونث که در لندن و پاریس و ... سخنرانی کرده و برای ارباب دم میجنبانند، و بالاخره «قیام خونین 22 خرداد»، که از سوی گروههای فاشیست، یعنی مجاهدین انقلاب اسلامی، مشارکت و دفتر تحکیم وحدت به راه افتاد، در سایه همین «حمایتها» انجام میگیرد. مراجعه شود به مصاحبة سیدعلی اکبر موسوی خوئینیها (مورخ 3 خرداد سال جاری در سایت آفتاب نیوز)، تحت عنوان : «خاتمی هنوز میتواند راهگشا باشد.» این عضو خانوادة «شریف» خوئینیها، اخیرا نقش رزا لوکزامبورگ را در ایران به عهده گرفته، و در تظاهرات زنان نیز شرکت کرده بود و در این راه عازم اوین هم شد! جناب مهندس «لوکزامبورگ»، چنان از دوران خاتمی میگوید، که اگر کسی شرایط را نشناسد، میپندارد خاتمی همزمان، بودا، گاندی و نلسون ماندلا است! و مردم ایران با بیصبری منتظر بازگشت ایشان نشستهاند!
اینهمه، نشانة «فعالیتهای» حزب نیمه جان تونی بلر در ایران است. انتخاب روز 22 خرداد بیدلیل نبود. اولا عدد 22 تداعی کننده روز «مبارک» براندازی در بهمنماه سال 57 است. ثانیاً ماه خرداد، برای استعمار، ماه فرخندهایست، سرشار از آشوب: تظاهرات «طلاب»، صدور فرمان «انقلاب فرهنگی»، و از همه مهمتر، خیمهشب بازی «حماسة» دوم خرداد. و حسن ایجاد بحران در روز 22 خرداد، اینست که اولاً، هشتم مارس، روز جهانی زن در ایران فراموش خواهد شد، چرا که «پیشوای نوین»، 22خرداد را «روز زنان ایران، روز دختران ایران»، یعنی روز اسارت نوین، «تعیین کرده». ثانیا، فردای آشوبها، به پندار برخی، کسی سالروز صدور فرمان انقلاب فرهنگی را یادآوری نمیکند. و جنایات سروش، فضاحت شاگردانش، و اربابان ورشکستهاشان به بوتة فراموشی سپرده خواهد شد. و در پسفردای آشوبها نیز، کسی یادی از زاد روز «ارنستو چه گوارا» نخواهد کرد. چرا که امروز حزب کارگر انگلیس الگوی «چپ» در جهان شده!
ولی، چنین نیست. دیشب، کانال دوم تلویزیون فرانسه، یعنی کانال دولت، بخش دوم فیلم مستند تروتسکی را هم پخش کرد، و حدس بزنید که در این فیلم از برزیل پرزیدنت لولا، چهها پخش شد؟ حمله نظامی به ساکنان حلبی آبادی در کوئینا، جائی که چند صد خانوار بیپناه، در یک زمین بایر، با وسائل موجود، سرپناهی برای خود ساخته بودند، و نام حمله نظامی هم «پیروزی» بود! در ماه فوریه 2005، به فرمان رئیس جمهور «سوسیالیست» برزیل، حدود 3هزار نظامی از زمین و هوا، به حلبی آبادی در کوئینا هجوم بردند. همانگونه که ارتش اشغالگران غرب در عراق به «پاکسازی» شهرها میپردازد. اگر کانال دولتی فرانسه، نقاب از چهره کریة «چپ نوین» در برزیل برداشته، نوبت چپ نوین انگلیس هم خواهد رسید.
انترناسیونال لمپنها! شهروندان «جهان جنایتکاران بدونمرز»! تاکتیکهای کهنه دیگر کارساز نیست. دورة ماهها، روزها و اعداد «مقدس» دیگر گذشته!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت