سه‌شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۵


سهم ملت از «سهام عدالت»!
...
در کتاب «فرهنگ رضایت طلبی»، جان کنت گالبرایت می‌گوید، در نظام اقتصاد سرمایه‌داری، چنین تبلیغ می‌شود که سیاست بانک مرکزی، از نظر اجتماعی، کاملاً بی‌طرفانه اتخاذ می‌شود. حال آنکه چنین نیست. در واقع بانک مرکزی، با تمام قوا کوشش بر تأمین منافع طبقه رانت خوار دارد. یعنی گروه اجتماعی ثروتمندی که سیاستگذاران واقعی هستند. بر اساس این سیاست، همیشه آنان که وام دهنده‌اند، باید از وام گیرندگان پول بیشتری در اختیار داشته باشند. به عبارت دیگر حجم نقدینگی رانت خواران همواره باید بیش از وام پرداخت شده باشد. طبق همین سیاست «بیطرفانه»، بانک مرکزی، همواره نرخ بهره را بیش از نرخ تورم تعیین می‌کند، تا مبادا زیانی متوجه محافل محترم پولی شود. اگر به یاد داشته باشیم، بنی‌صدر، بانک‌های ورشکستة خصوصی را پس از 22 بهمن، ملی کرد، تا «اقتصاد توحیدی» رعایت شود. و همین بنی صدر، امروز گستاخانه از «عدالت» سخن می‌گوید، همین بنی صدر، در تداوم شیادی خود، ادعا می‌کند که بنیادهائی بر اساس «عدالت» می‌توانند شکل گیرند! حال آنکه بنیادها، بنا بر تعریف، بر اساس قدرت پای می‌گیرند، و قدرت همواره در تقابل با عدالت است، مگر آنکه عدالت مورد نظر استاد، «عدالت اسلامی» باشد که سهامش را هم قرار است پرزیدنت مهرورزی، با تخفیف و منت فراوان به مستضعفین قالب کند.

این نوع «عدالت» همان است که رهبر فرزانه، تسهیلاتش را اخیراً فراهم آورده. یعنی واگذاری 80 در صد صنایع به بخش خصوصی، تا مسئولیت اخراج کارگران از دولت «عدالت فروش» بازار به بخش خصوصی «منتقل» شده، عدالت پروری «رابین هود» نارمک، خدشه‌دار نشود. از این پس عدم رعایت عدالت اسلامی توسط کارفرمایان بخش خصوصی، فقر و بیکاری، ایجاد خواهد کرد و البته دولت هم حق دخالت در امور بخش خصوصی را نخواهد داشت. دلیل ابراز خرسندی مؤتلفه، حزب کلاه مخملی‌ها، و اقتصاددانان بازار تهران نیز از اینجا ناشی می‌شود که «مدیران با تجربه» اقتصاد را «سامان» بخشیده، بازار بورس رونق خواهد یافت! صافی گلپایگانی نیز به شما خواهد گفت که خصوصی سازی از مصادیق لهو و اسراف نبوده و جایز است! چرا که جایگزینی اقتصاد تولیدی با اقتصاد «سوداگری» و بورس بازی، «سهم امام» را، به موازات تعداد کارتون خواب‌ها افزایش داده، باعث استقرار «اقتصاد توحیدی» و «عدالت ‌اسلامی» هم می‌شود. فقر، بیکاری و بی‌پناهی «تقدیر الهی» است، و تقدیر الهی همواره «حکمتی» داشته، دارد و خواهد داشت! به همین جهت، در ایران، فقرا را مانند مجرمین جمع‌آوری می‌کنند تا چشم کسی به تقدیر الهی نیفتد! و نتواند توحش الهیت را هم ببیند. همان توحشی که اقتصاد ایالات متحد بازتاب آشکار آن است.

حاکمیت ایران، در پی تداوم سیاست‌های اقتصادی در دوران سیاه ریگان و تاچر است، رهبرش صنایع را به نابودی می‌کشاند، پرزیدنتش هم سهام نابودی صنایع تولیدی را، با تخفیف، به «مردم» می‌‌فروشد، تا کلاه مخملی‌‌‌‌ها و اربابان غربی‌شان بتوانند در کوتاه مدت، قیمت «سهام عدالت» را شکسته، آن را به اوراق پوچ تبدیل کنند. به محض آغاز سقوط بهای «سهام عدالت»، واکنش طبیعی مردم هجوم برای فروش خواهد بود و همین باعث کاهش سریع‌تر بهای سهام می‌شود. روزی خواهد رسید که «سهام‌عدالت»، هیچ ارزشی از نظر مالی نخواهد داشت. و هیچ عدالتی نیز برای تنبیه شیادان وجود نخواهد داشت. چرا که عملکرد قوه قضائیه اسلامی هم بر اساس همین «عدالت» است. ولی کسی به این مسائل پیش پا افتاده اشاره نمی‌کند، امر با اهمیت همان، «هیاهو بر سر هیچ» است، که سازمان‌های چپ و راست به خوبی قادر به گسترش آن هستند. کسی را با کلاهبرداری حکومت دستاربندان کاری نیست. مارکسیسم دینی و اسلام عقلانی، فعلاً به مذاکره بر سر بهای «سهام عدالت» مشغولند. همچنان که سران گروه 8 نیز، در سنت‌پترزبورگ، بر سر بهای سهام «بمباران تأسیسات اتمی ایران» به مذاکره ادامه می‌دهند. هرچه فروش سهام عدالت بیشتر باشد، شانس موافقت گروه 8 با بمباران تأسیسات اتمی ایران بیشتر خواهد بود. چرا که استقبال مردم از سهام عدالت و افتضاحی که در پی آن به بار خواهد آمد، ایجاب می‌کند که صاحبان صنایع نظامی غرب، هرچه سریع‌تر حکومت «ضد امپریالیست» دست نشانده را جایگزین کنند تا از گزند شورش مردم در امان بماند.

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت