قبلاً در مورد اهمیت «تصویر» در هیاهوی رسانهای نوشته بودم، ولی استفادهای که در فینال جام جهانی از تصویر شد، هرگز تا این حد چشمگیر نبوده. در این مسابقه، خطوط اصلی سیاست دراز مدت غرب جهت کنترل مسلمانان در اروپا و در کشورهای مسلمان، خود را نمایان کرد. و حملة اسرائیل به لبنان را در راستای اعمال همین سیاست میتوان بررسی کرد. به جز حکومتهای منطقه، که مانند حکومت ایران، به برکت استعمار غرب، افتخار انتصاب یافتهاند، پیشقراول اعمال سیاستهای غرب در منطقه، ارتش اسرائیل است. ارتش اسرائیل در واقع شعبة پنتاگون به شمار میرود، به این معنا که مانند پنتاگون، فرمانبردار حاکمیت سیاسی نیست. در اسرائیل نیز مانند آمریکا، نیروی نظامی مسیر حاکمیت سیاسی را تعیین میکند. و در این راستاست که حکومتهای مزدور با ایجاد بحران، منافع غرب را در منطقه تامین میکنند. و متاسفانه مسیر این منافع بر منافع فیفا منطبق است. یعنی تشویق افراطیون مذهبی! حال بپردازیم به اصل مطلب، یعنی ارتباط جام جهانی با تهاجم نظامی اسرائیل.
روی تیم ایتالیا شرطبندی کرده بودم، نه به دلیل این که تیم خوبی بود، بلکه به این دلیل که جام جهانی میتوانست، مرهمی باشد بر شرایط «اقتصادی ـ اجتماعی» ایتالیا که، نه رومانو پرودی و نه هیچکس دیگر قادر به تغییر آن نیست. در واقع، برد تیم ایتالیا، نتیجة مذاکراتی در راستای حصول به «اهداف ویژه» در دراز مدت بود. این «اهداف» بر تشویق افراط گرایان مذهبی در جهان، و به ویژه در مناطق مسلماننشین استوارند. و شیوة پیشبرد آنان ـ که همواره از غرب شروع میشود ـ بر تحریک افکار عمومی و ایجاد هیجان در رسانههاست. هیاهو پیرامون کتاب سلمان رشدی پس از کاریکاتور محمد، اینک به عرصة فوتبال رسیده. به عبارت دیگر از طیف روشنفکران مسلمان آغاز کردند و اینک به پائینترین ردة اجتماعی در جهان رسیدهاند. لازم به یاد آوری است که سلمان رشدی، از مسلمانان طرفدار استقلال کشمیر است! و لازم به یاد آوری است که، کاریکاتور محمد را به یک روزنامه راست افراطی سفارش دادند، که از انتشار کاریکاتور مسیح سر باز زده بود، و بالاخره، لازم به یادآوری است که تصاویر کتک کاری فوتبالیستها در زمین، بدون اجازة رسمی فیفا نمیتواند بر اکران تلویزیون ظاهر شود! و زیدان یک فرانسوی مسلمانزاده است که در میان طرفداران فوتبال فرانسه و بخصوص جوانان مسلمان اروپا، محبوبیت ویژهای دارد.
حال ببینیم در فیفا چه میگذرد! فیفا، یک سازمان مافیائی جهانی و بسیار ثروتمندی است که از هیچ دولتی دستور نمیگیرد. و دخالت هیچ دولتی را در امور فدراسیونهای محلی نمیپذیرد. به عنوان مثال تیم فوتبال یونان از شرکت در مسابقات محروم شد، چون فیفا بعضی قوانین جدید یونان در مسائل تربیت بدنی نپسندیده بود! همانطور که قبلاً اشاره شد، مسابقات فوتبال، به طور کلی و مسابقات جام جهانی به ویژه، صدها میلیون دلار نصیب فیفا میکنند. و کسانی که در غرب، خارج از ردة «کاسب ـ کارگر» و کارمندان دون پایه قرار گرفتهاند، میدانند که هرچه سازمانی ثروتمند تر باشد، قدرتمندتر است و نظم حاکم بر آن نیز شدیدتر. چرا که خارج از این نظم آهنین، هیچ سازمانی قادر به فعالیت و رشد نیست. «نظم آهنین» پیوسته تجربه و اعمال میشود و تمامی اعضای سازمانی چون «فیفا» از این نظم آگاهند، بخصوص بازیکنان. در نتیجه، مانند سیاسیون جهان سوم، «آزادی» در غرب را، با هرج و مرج در ترادف نمیشناسند. اینان میدانند که «آزادی» به این دلیل میسر شده، که قانون و مقررات با دقت اعمال میشود. همچنین میدانند که، فدراسیونها و دولتهای محلی، بدون موافقت فیفا، نمیتوانند به توزیع جوایز «فیفا» بپردازند. حال ببینیم چرا بیانضباطی یا خطای فاحش یک فوتبالیست فرانسوی، هم پاداش دارد و هم مخالفت فیفا را به دنبال نمیآورد، و چرا یک تصویر، ناگهان این چنین اهمیتی کسب کرده؟!
دلیل این «اهمیت» را در منطق «شیوة تولید سرمایهداری» باید جستجو کرد. سرمایهداری همانطور که پیشتر در مورد «قلم طلائی» هم گفتم، یک قلم طلائی سرمایهگذاری میکند و جهت این سخاوتمندی، حداقل معادل سی سال طلای معادن آفریقای جنوبی، باید برداشت محصول داشته باشد! به همچنین است در مورد «تصاویر» فینال جام جهانی! هجوم غیر مترقبه دو تصویر بر اکران تلویزیون کافی بود که، بر خلاف مقررات، داور آرژانتینی، با داوری از روی تصویر، بازیکن تیم فرانسه را اخراج کند و پیروزی تیم نژادپرست ایتالیا ممکن شود. دو تصویر به بینندگان نشان دادند، دو «تصویر مطلق» و از طریق هیاهوی رسانهای، نتیجة مطلوب را نیز گرفتند. به جوانان مسلمان الگوئی اهدا کردند که با شنیدن «فرضی» ناسزا به «خواهر و مادر» خود، که در اسلام مایملک مرد به شمار میروند، باید نظم موجود را فراموش کرده و خود را نیز خارج از نظام قرار دهند.
در ایران و دیگر مناطقی که به طاعون اسلام گرفتارند، زیدان «از دینش دفاع میکند»، در فرانسه که جمعیت مسلمان را، اصحاب کلیسا، در قرنطینه فقر نگهداری میکنند، زیدان از ناسزای یک فوتبالیست ایتالیائی، به مادر و خواهرش شدیداً عصبانی شده، و کاری کرده، که نه تنها تیم فرانسه، که خودش را نیز متضرر کرده! یادآور شویم که زیدان، میدانست حضورش در تیم، از نظر روانی، ایجاد تحرک کرده و با در نظر گرفتن کیفیت پائین تیم ایتالیا، امکان باخت تیم موسولینی بسیار بالا بود. در ضمن، برای کتککاری، در رختکن فرصت کافی داشتند و با توجه به شرایط زیدان، امکان «ادب کردن» فوتبالیست ایتالیائی ازراهها و از طریق دیگران وجود داشته و دارد. گذشته از همة این مسائل، و خارج از قوانین فیفا، زیدان در جامعهای رشد کرده که خشونت فیزیکی در واکنش به ناسزا و توهین «جرم» شناخته میشود. و از همه مهمتر، طی مسابقات فوتبال، فحش، توهین و احتمالاً کتککاری سکه رایج است و تلویزیونها این صحنهها را حق ندارند به بینندگان نشان دهند، چرا که فیفا را نباید در تنگنا قرار داد. به دستور فیفا این تصاویر وقتی میتوانند نمایش داده شوند که «مجوز» داشته باشند، یعنی در مسیر «مذاکرات» کارساز باشند. به همین دلیل، ناگهان تصویر زیدان در حال کتککاری بر اکران تلویزیونها ظاهر شد ـ و برخلاف ادعای بیبیسی، تلویزیون فرانسه، این تصویر را حسابی به خورد بینندگان داد. چرا؟
زیدان، یک الجزایری است که در سنین کودکی به همراه خانوادهاش به فرانسه مهاجرت کرده. در فقر زندگی کرده و فوتبال را خود آموخته. زیدان به دلیل موفقیتهایش در فوتبال، به بت جوانان مهاجر اروپا تبدیل شده. بخصوص بت جوانان مسلمانزادة اروپا که در اطراف خود به جز فقر و تبعیض هیچ سوغات دیگری از غرب نگرفتهاند. اینان شاهدند که اگر در فرانسه 6 میلیون مسلمان زندگی میکنند، هرگز یک وزیر مسلمان در کابینههای چپ و راست دیده نخواهد شد. حال آنکه یهودیان وابسته به محافل صهیونیست بینالملل، هرچند اندک و هرچند نو رسیده باشند، در کابینههای چپ و راست حضور چشمگیری دارند، مانند نیکولا سرکوزی، وزیر کشور فعلی فرانسه.
خلاصة مطلب مسلمانان فرانسه مانند سایر مسلمانان اروپا، در قرنطینة فقر، اقامتی اجباری دارند، و محل سکونت آنان به سبک شعب حکومتهای عصر حجر اداره میشود. با حمایت دولت، نوعی حکومت ایران یا عربستان در محلههای مسکونی مسلمان نشین فرانسه مستقر شده و ایجاد درگیری و شورش مینمایند. از سوی دیگر، تعداد مسلمانان، باعث ترس و وحشت محافلی شده که اقامت در قرنطینه فقر را به آنان تحمیل کردهاند، یعنی همان محافل فاشیستی طرفدار «احترام به ادیان!»
حال با توجه به شرایط، عامل نوینی برای مهار همزمان جهان اسلام و مسلمانان ساکن اروپا پیدا شده. و بهتر از یک تصویر گنگ، چه پدیدهای میتوانست اینچنین در تنور استعمار و تبعیض بدمد. یک «حقیقت» لازم بود که به کمک «تصویر» خلق شد. به دنبال پخش تصویر «حقیقت»، ماشین تفسیر استعمار در داخل و خارج به راه افتاد. سایتهای «معتبر» فارسی زبان، بلافاصله «تهمت» تروریسم و دیگر مهملات اختراعی خود را در دهان فوتبالیست ایتالیائی گذاردند! در ایران، رسانههای پادوی غرب نیز به ارباب اقتداء کردند. کیهان، بلافاصله نتیجه گیری لازم از این تصویر را نمود و نوشت «زیدان از دین خود دفاع کرد!» سپس نوبت به شرق رسید که صفحة اول خود را تماماً به فوتبال و زیدان اختصاص داده، به زبان دیگر همان مهملات کیهان را، با آب و تاب فراوان منعکس کرد. یک رسانة دیگر از نامة تشکر یک مقام امنیتی به زیدان خبر داد! و بالاخره کار به بیبیسی رسید، که به شیوه مرسوم، شک و شبهه ایجاد کند، یعنی پس از «لبخوانی»، «تهمت تروریسم» را به «فحش ناموسی» بدل کرد! ولی تمامی این بساط، در این راستا به راه افتاد که رسانههای کشورهای مسلمان، بتوانند بر «تعصبات اسلامی»، غیرت و دیگر ویژگیهای حماقت و تحجر، نزد «زیدان مسلمان» تأکید کنند.
اهمیتی ندارد که زیدان اعتقادی به اسلام دارد یا نه، مهم این است که جوانان مسلمان در سراسر جهان بدانند که زیدان موفق و ثروتمند، یک متعصب احمق و مسلمان است، که در راه تعصبات ابلهانه، همه چیز را زیر پای میگذارد. و این «تصویر حماقت» را به الگوی جوانان مسلمان تبدیل کنند. تماشای تصویر کتککاری از سوی جهانیان، که اکثراً مسلمان نیز هستند ـ مجوز فیفا را یافت چرا که تعدد مسلمانان وقتی ایجاد مشکل میکند که «سازمان یافته» باشند، وگر نه فیفا یا استعمار، با زاد و ولد اسلام و مسلمین کاری ندارد. هر چه تعدادشان بیشتر شود، فقیرتر میشوند و هرچه فقیرتر شوند، شرف، حیثیت، تعصب و تقدس بیشتری میتوان به آنها تزریق کرد. این واکنش غیرمنطقی و ابلهانه، که رسانههای جهان، تصویرش را به خورد همگان میدهند، همان است که استعمار غرب برای جوانان مسلمان میخواهد و در مقابل بر آورده کردن چنین آرزوئی، توپ طلائی هم جایزه میدهد. حال بپردازیم به فوتبال نظامی اسرائیل و اسلام پرستان در لبنان.
دارودسته حماس و حزبالله، که هر دو به برکت کمکهای آمریکا و اسرائیل تشکیل شدهاند، با همیاری دستاربندان مزدور در ایران، زمینة جنگ دراز مدت در منطقه را فراهم میآورند. ولی اینبار، نقش فوتبالیست ایتالیائی را دستاربندان، و نقش زیدان را، ارتش اسرائیل به عهده گرفته. تهاجم نظامی اسرائیل به لبنان، نه تنها کارساز شیخ نصراللهها میشود، که در داخل اسرائیل نیز، دست افراطیون مذهبی را برای سرکوب صلح طلبان باز میگذارد. و این شرایطی است که، در آن منافع غرب تأمین میشود. در واقع، حزبالله که نتوانسته بود در جنوب لبنان شرایط عربستان و ایران را ایجاد کند، در وضعیت فوقالعادة جنگی قادر خواهد بود به سرکوب نیروهای غیرمذهبی پرداخته، جنوب لبنان را به عربستان دیگری تبدیل کند. و به همین ترتیب، در بقیة نقاط لبنان، نیروهای افراطی مسیحی به سرکوب و تصفیه مشغول شوند. این تهاجم نظامی در واقع کارساز سیاستهای استعمار در کل منطقه است.
سالهاست که صلح طلبان اسرائیلی مخالفت خود با سیاستهای نظامی اسرائیل را اعلام کرده و بر خلاف منافع غرب به فعالیت مشغولاند. حضور اسرائیلیها به عنوان تنها نمونة ملموس دموکراسی در منطقه، همواره برای دولتهای پوشالی اسلامی ایجاد اشکال کرده، و از سوی دیگر، استعمار بریتانیا و فرانسه با توافق روسیة شوروی و آمریکا حکومت اسرائیل را در راستای منافع خود خلق کردهاند. این منافع، در کوتاه مدت با منافع ملی اسرائیل همسو بود، چرا که بر جنگ و سرکوب پای میفشرد. ولی پس از پایان جنگ سرد، فضای سیاسی اسرائیل نیز دچار تغییر و تحول شد و مخالفتهای آشکار با جنگطلبی بروز کرد. ارتباطات وسیع بین مردم اسرائیل و دیگر صلح طلبان، باعث شد که صحبت از ایجاد یک کنفدراسیون «فلسطین ـ اسرائیل» نیز مطرح شود. یعنی طرحی که نقطة پایان بر جنگهای استعماری باشد. ولی متاسفانه با تداوم «بحران هستهای» دست ساز غرب و مهملات احمدی نژاد ـ و حکومتیهای دیگر ایران ـ که تداومشان به تداوم بحران و جنگ در منطقه پیوند خورده، این طرح نیز با شکست روبرو شد. چرا که هیچیک از گروههای اوپوزیسیون ایران، شهامت محکوم کردن اربابان آمریکائی و ضدیهود حکومت ایران را نداشت و ندارد. در واقع، مردم اسرائیل، به همان نسبت که فلسطینیان، باید از جانب نیروهای ضداستبداد منطقه حمایت شوند. حضور اسرائیلیها یک امتیاز برای منطقه است و ایجاد کنفدارسیون «اسرائیل ـ فلسطین»، میتواند بر سیاست جنگ افروز «یک کشور، یک مذهب» که از طرف آنگلوساکسونها ارائه شده، نقطة پایان گذارد.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت