جمعه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۵


ملاقات یک‌طرفه!
...

حکایت سایت‌های مستقل ایرانی با «استادپونزها»، درست‌ ‌حکایت ‌شیخ‌علیخان است که نمی‌بخشد، هر چند که بی‌بی‌سی‌ بخشیده باشد! بنگاه بی‌بی‌سی،‌ هنگامی که متوجه شد حنایش با «استادپونزها» رنگی ندارد، دکان معرکه‌گیری با «استاد» را تعطیل کرد. ولی سایت‌های «مستقل و آزاد» غائله را ول نمی‌کنند. دیروز یکی از این سایت‌ها ـ‌ به سبک شرق آن لاین، که عکسی از احمدی نژاد در شانگهای منتشر کرده و نتیجه دلخواه خود را نیز از همان عکس گرفته بود ـ عکسی از استاد پونز‌ها، البته در پشت سر چامسکی منتشر کرد، و مدعی شد که چامسکی با وی ملاقات کرده است! این «ملاقات» که فقط در ذهن کورکچل‌های نانخور آمریکا صورت پذیرفته، یکی از انواع شگفت‌انگیز «ملاقات» است که در آن «ملاقات شونده»، پشت به «ملاقات کننده» دارد! تا حال، نشر اکاذیب با استفاده از تصاویر محال، از شیوه‌های شناخته شدة کیهان و اطلاعات بود. در همین راستا، کیهان چندی پیش اقدام به انتشار خبری از دیدار نوآم چامسکی از جنوب لبنان کرد، و سعی فراوان به کار برد که این دیدار را، دیدار چامسکی با شیخ نصرالله و شیوخ دیگر مزدور آمریکا جلوه دهد! و چون ملاقات با چامسکی برای هیچیک از عمله اکره سیا میسر نشده بود، ‌ ناچار از دفتر چامسکی وقت «مصاحبه» با مادر معصومه ابتکار را گرفتند که پرسش‌های مهملی نیز مطرح کند! ولی «مصاحبه» با «ملاقات» بسیار متفاوت است. چرا که شخصیت‌های شناخته شده‌ای چون چامسکی، که در سراسر جهان به عنوان مدافع آزادی‌ها شهرت یافته‌اند، نمی‌توانند شهرت خود را فدای «ملاقات» با مزدوران مخالف آزادی کنند. ولی می‌توانند با همین آزادی‌ستیزان مصاحبه داشته باشند. چرا که انجام مصاحبه، به هیچ عنوان، یک جهت‌گیری به نفع مصاحبه کننده تعبیر نخواهد شد. در نتیجه اگر با هر کسی نمی‌توان «ملاقات» کرد، با هر کسی می‌توان مصاحبه کرد. این مختصر جهت اطلاع کسانی است که با انتشار تصویر، به نشر اکاذیب پرداخته و خوانند‌گان را هم «احمق» پنداشته‌اند.

نمونة دیگر شیخ‌علیخان، دفاعیه‌ای است از «استاد پونزها» که در یکی از سایت‌های «احترام به ادیان» و البته چپگرا، به چاپ رسیده! در این دفاعیة «مستدل»، یک نفر هیاهو به راه انداخته که آن «کارگردان فعلی» و تیغ‌کش هم جایزه «پاراجانوف» خود را به «استادپونزها» تقدیم کرده پس ایشان مدافع آزادی است! به یاد داریم که «کارگردان فعلی» در سن 17 سالگی به جرم چاقو‌کشی به زندان افتاد، و همین برای مبارزاتش در راه «آزادی» کفایت می‌کند! البته تلاش برای آزادی جهت تیغ‌کشی! اما اعتراض مدافع «استاد پونزها» به این جا ختم نمی‌شود، ایشان سپس فرموده‌اند، کم سوادی «استاد پونزها» دلیل بر چیزی نیست! اگر دلیل بر چیزی نیست، دلیل بر کم سوادی او که هست! دلیل بر این است که عمله اکرة سردار سازندگی در مورد مسائلی صحبت کرده‌اند که در حیطه سواد آنان نیست. و کسی که از جامعه‌شناسی هیچ نمی‌داند، در مورد جامعه‌شناسی موضع‌گیری نمی‌کند! این یک اصل مسلم است و بحثی ندارد. چماق‌کشی با نقاب آزادیخواهی، از پدیده‌هائی است که با مبارزات «آزادیخواهانة» روح الله خمینی و تبلیغات بی‌بی‌سی در ایران آغاز شد، و عملاً چند دهه سابقه دارد! اینهم همان حکایت روح الله خمینی و آزادی است! مگر خمینی از آزادی چیزی می‌دانست که بی‌بی‌سی بر طبل آزادیخواهی او می‌کوبید؟ و آیا سرنوشت ملت ایران ارث پدری مشتی مزدور آمریکا‌ست، که هر کس به خودش اجازه می‌دهد برای ملت ایران تکلیف تعیین ‌کند؟ اخیراً، از محفل نوبل گرفته تا برژینسکی و مزدوران سپاه همه و همه متخصص دموکراسی شده‌اند، و همه هم انتظار دارند بقیه در «وحدت کلمه» با اینان قرار گرفته تنور فاشیسم را گرم نگاهدارند. هر کس بر ضد «استادپونزها» حرفی بزند، تفتیش عقاید می‌شود و سرو کارش با چماق‌کش‌های سیا در غرب خواهد بود. بخصوص که آن تیغ‌کش سابق، و فیلمساز زیرصفر فعلی هم، مدافع آزادی شده، و هر کس جرأت مخالفت داشته باشد، سرو کارش با نیش چاقوی «مدافعان آزادی» می‌افتد!

ویژگی مهم عمله اکرة سازمان سیا این است که همه را به کیش خود می‌پندارند، و «مزدوری بیگانه» را با «فعالیت سیاسی» یکسان می‌شمارند. برای مشاهدة این مهم،‌ با هم نگاهی بیندازیم به مصاحبة سخنگوی سازمان فاشیستی مجاهدین انقلاب اسلامی با آفتاب نیوز در تاریخ 6 امرداد ماه سالجاری. سلامتی که طبق روال سازمان، حتماً نسبتی هم با بهزاد نبوی یا محسن آرمین باید داشته باشد ـ چرا که در شعبة تروریست‌های اخوان‌المسلمین ایرانی، اصل بر روابط فامیلی است ـ به اکتشافات و اختراعات جدیدی نائل آمده! سلامتی کشف کرده که در زمان خاتمی منفور، مساله «آزادی‌ها و توسعه سیاسی» مطرح شده است! و بنابراین، محور سازمان مزدوران آمریکا در ایران توسعه سیاسی بوده! البته نمی‌گوید که در عمل، «مبارزه با توسعه سیاسی» هدف اصلی بوده! چرا که از بدو براندازی سال 57، سازمان منفور مجاهدین در جهت تهاجم مسلحانه بر علیة مطالبات ملت ایران تشکیل شده بود. این سازمان، حاصل فعالیت‌های مشترک برژینسکی و ساواک است؛ ساواک به عنوان سازمان تأمین امنیت منافع استعمار در ایران. و امروز سخنگوی همین سازمان از محور فعالیت‌های سازمان مجاهدین در دورة خاتمی می‌گوید:

«در زمان دولت‌‌ آقای خاتمی مساله آزادی‌ها و توسعه سیاسی مطرح شد بنابراین آنچه محور سازمان قرارگرفت توسعه سیاسی، آزادی بیان و قلم بود و وقتی این محورها مورد توجه قرار می‌گرفت محورهای دیگر تحت الشعاع قرار می‌گرفت.»


وقتی قتل‌های زنجیره‌ای، ربوده شدن و قتل فعالان سیاسی غیرمذهبی را به یاد آوریم، وقتی به یاد آوریم که محسن سازگارا ـ از امنیتی‌هائی که اخیرا مانند «استاد پونزها» آزادیخواه شده و ازبرکت بودجه ملت ایران، در یکی از مراکز علمی آمریکا به «پژوهش» نیز مشغول است ـ در مورد همکاری سازمان مجاهدین و تروریست‌های صادراتی از نجف به ایران چه‌ها گفته، به خوبی متوجه می‌شویم که فعالیت‌های سازمان مجاهدین بر چه محورهائی استوار بوده!

البته از آنجا که مزدوران استعمار در ایران همه فن حریف‌اند، اکتشافات سلامتی به اختراعاتی نیز منجر می‌شود! سخنگوی سازمان مجاهدین نه تنها فعالیت‌های این سازمان منفور را بر محور توسعة سیاسی می‌خواند، که مخاطبان سازمان را نیز «نخبگان» می‌نامد!

«از سویی هنگامی که توسعه سیاسی را مدنظر قرار دهیم ناگزیر مخاطبین‌ها روشنفکران خواهند شد و طبقات دیگر مخاطب ما قرار نمی‌گیرند. ما تا آخر دولت آقای خاتمی به این شکل عمل کردیم.»

به عبارت دیگر، شرکای جنایات و چپاول ملت ایران «نخبگان» نامیده می‌شوند! چرا که به گفتة سلامتی، سازمان مجاهدین فعالیتش بر محور توسعه سیاسی بوده! وقتی قسمت نخست را بپذیریم،‌ به ناچار قبول می‌کنیم که مخاطب تروریست‌های مزدور آمریکا در ایران نیز «نخبگان» نامیده شوند! هرچه باشد واژة «نخبه» نیز مانند شعار استعماری «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» تعریف نشده، در نتیجه می‌تواند راه را برای هرگونه گزافه باز گذارد. اینهم یک طریق دیگر از نشر اکاذیب است، که اینبار نه با تصویر، که با استفاده از واژه‌های «پوچ» به خواننده حقنه می‌شود!

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت