سه‌شنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۵


آفتاب در لبنان!
...
عقب نشینی اسرائیل جنایتکار در لبنان، یعنی عقب نشینی ناتو. و امروز در پی شکست برنامة جنگ تمام عیار در منطقه، مزدوران آمریکا در ایران ناچارند خود را با سیاست «جبهة نامرئی» وفق دهند. سخنگوی این جبهة نوین «حزب‌الله» لبنان است ـ که طی جنگ رسماً اعلام کرد با بن لادن و دیگر مزدوران سیا در منطقه هیچ ارتباطی ندارد. و پس از جنگ نیز اعلام کرد تمام بی‌خانمان‌های جنگ به مدت یکسال اسکان رایگان خواهند داشت تا خانه‌هایشان بازسازی شود. این آغاز‌ی‌ است بر پایان حضور استعمار غرب در لبنان. پیدایش جبهه‌ای در تقابل با اسرائیل و گروه‌های «اسلامگرا» و دست ساز آمریکا؛ این جبهة نوین قدرتش را از پیروزی بی‌همتا بر اسرائیل می‌گیرد، و وجهه‌اش در جهان اسلام «شیعه و سنی» را به یکسان «مجذوب» می‌کند. در واقع این نخستین بار است که ارتش جنایتکار اسرائیل متحمل شکست نظامی می‌شود، آنهم چنین شکستی! شکست در برابر یک گروه حاشیه نشین، در لبنان بی‌دفاع!

پیشتر گفته بودم که سکة جنگ در لبنان دو رو دارد؟ اینهم روی دومش! یعنی پوزة به خون نشستة جنایتکاران صهیونیست در اسرائیل، ایالات متحد،‌ اروپا و مزدوران‌شان در ایران! چه کسی فکر می‌کرد که آفتاب این «جبهه نامرئی» از لبنان برآید؟ هیچکس فکر نمی‌کرد،‌ به ویژه جنایتکاران پنتاگون! روزی که ارتش مزدور اسرائیل به لبنان یورش برد، اربابان‌اش در «سن‌پترزبورگ» رویای گسترش جنگ به تمامی منطقه را در سر می‌پروراندند. سولانا، جلاد یوگسلاوی، دستورالعمل توسعه جنگ را به لاریجانی ابلاغ کرد، و همزمان، شاخ و شانه کشیدن روضه‌خوانان حکومت مزدور ایران در مورد تعلیق غنی‌سازی اورانیوم آغاز شد! این مختصر، محض اطلاع کسانی نوشته شد که هنوز می‌پندارند، آمریکا اصرار بر «تعلیق» غنی‌سازی اورانیوم دارد! قطعنامة شورای امنیت زمانی به تصویب رسید که جنایتکاران ناتو از گسترش جنگ و غیر قابل اجرا ماندن قطعنامه اطمینان حاصل کرده بودند! به همین دلیل گاردین، ارگان تفنگ فروش‌های صهیونیست در انگلیس، به قرارداد هسته‌ای میان هند و آمریکا اعتراض کرد، لاریجانی، پادوی استعمار انگلیس در ایران نیز اعلام کرد،‌ نه تنها قطعنامة شورای امنیت را نمی‌پذیریم، ‌ غنی سازی را توسعه هم می‌دهیم!

با این وجود الهام، سخنگوی دولت، ناچار شد صریحاً اعلام کند که «ما به بسته پیشنهادی در موعد مقرر پاسخ می‌دهیم» و تلویحاً گفت که، لاریجانی «کمی مست بوده، اگر گهی خورده». اینکه مزدوران استعمار انگلیس گهگاه چنین دل و جرأت می‌یابند و در برابر «شورای امنیت» نفس‌کش می‌طلبند به این دلیل است که به حساب خود، از حمایت اربابان اطمینان داشتند. ولی چه کسی فکر می‌کرد که ناگهان، به یمن «امدادهای غیبی»، ‌ ارتش جنایتکار اسرائیل چنین تودهنی محکمی «دریافت» کند؛ تودهنی‌ای که تمام اعضای ناتو و مزدورانش در ایران را به لرزه در آورد؟ هیچکس، حتی پس از تصویب قطعنامه1701، هم چنین فکری به ذهن‌اش خطور نمی‌کرد. و امروز هم بی‌بی‌سی، از اینکه آتش بس هنوز دوام دارد، تلویحاً ابراز «ناراحتی» کرده!

پس از تصویب قطعنامة شورای امنیت در مورد ایران ـ که رأی مخالف شعبه استعمار بریتانیا در خلیج فارس، یعنی شبه کشور قطر را نیز به دنبال آورد، حاکمیت استعماری بریتانیا پنداشت میخ طویلة اسلام را در زمین کفر حسابی محکم کرده، و می‌تواند مانند دوران جنگ سرد، مثل میمونی خوش رقص، از این شاخه به آن شاخه آویزان شده، زوزه سر دهد. در نتیجه، روز دوشنبه 19 امرداد ماه، بریتیش پترولیوم اعلام کرد یک حوزة نفتی در آلاسکا را تدریجاً تعطیل می‌کند، چون یکی از لوله‌هایش زنگ زده! زنگ‌زدگی البته «بهانه» بود. چون پس از پاره شدن پوزة ناتو و تعطیل دکان روضه‌خوانان در لبنان، دیشب همین بریتیش پترولیوم ناچار شد «غلط‌کردم» گویان اعلام کند که،‌ کارش را در آلاسکا ادامه خواهد داد!

در واقع از هنگامی که آتش بس در لبنان «امکان پذیر» برآورد شد، یعنی هنگامی که اعضای ناتو دریافتند اگر جنگ ادامه یابد، اسرائیل ممکن دیگر نتواند سرش را بلند کند، روزنامة گاردین در کمال حماقت و وقاحت،‌ به مقایسه کشور هند با کشور ایران پرداخت و گفت، چرا آمریکا به هند، که «ان‌پی‌تی» را امضاء نکرده و سلاح هسته‌ای هم دارد هیچ نمی‌گوید،‌ ولی با فعالیت‌های «صلح‌آمیز» ایران مخالف است؟! دو روز بعد هم اطلاعات بین‌المللی، از قول لاریجانی، مهملات گاردین را «دربست» تکرار کرد! البته مقاله نویس گاردین هم مانند هم پالکی‌هایش در کیهان و اطلاعات، نویسنده «متعهد» ‌به حفظ منافع اربابان است و به دلیل همین اسارت در دام «تعهد» نیز امکان تفکر ندارد و یک دموکراسی خودکفا، با یک میلیارد جمعیت را با حاکمیت سرسپرده ایران استعمارزده «مقایسه» می‌کند!

می‌گویند وقتی گاری در سربالائی‌می‌افتد، قاطر‌ها همدیگر را گاز می‌گیرند. با افزایش فشار روسیه دائر بر تعلیق غنی‌سازی اورانیوم، گاردین به گاز گرفتن آمریکا افتاده، و لاریجانی به نفس‌کش طلبیدن در برابر شورای امنیت و ناز و کرشمه برای واشنگتن! ناخشنودی اربابان گاردین از قرارداد اتمی میان هند و آمریکا و ناکام ماندن پروژة جنگ تمام عیار در منطقه باعث شد، ملت ایران وجه المصالحه منافع انگلیس در منطقه شود. اینکار هم از طریق فرزندان آخوند لاریجانی انجام می‌شود‌. آخوند لاریجانی، پادوی استعمار انگلیس و الگوئی مناسب برای فرزندانش! همانطور که قبلاً در مورد موسی‌صدر هم نوشتم، مزدوری استعمار پیشه‌ای‌ است موروثی! مرکز تولید مزدور انگلیس هم در اماکن مقدس شیعه قرار گرفته، نجف، قم، کربلا و … به یاد داریم که خمینی را نیز از همین جاها بیرون کشیدند. باز گردیم به مزدوری به نام لاریجانی ـ که برای حفظ منافع اربابانش در منطقه، ادعا کرده بود، 20 سال دیگر نفت نخواهیم داشت، و برای تأمین انرژی محتاج دیگران خواهیم شد! و غنی‌سازی برای استقلال ایران است!

البته وقتی لاریجانی‌ها از «استقلال» می‌گویند، تصویر سگی را تداعی می‌کنند که قلاده‌اش در دست ارباب است و شعار استقلال می‌دهد. واژة «استقلال»‌ هنگامی که از دهان خدمة استعمار شنیده شود،‌ خیلی «مضحک» می‌شود! به ویژه که حکومت منفور ملایان، در این 27 سال، حتی یک پالایشگاه نساخت و هنوز بنزین مصرف داخل را از خارج وارد می‌کند! و از همه مهم‌تر اینکه حکومت دستاربندان تهران موجودیتش را مدیون استعمار است! به این ترتیب، تکرار طوطی‌وار واژة «استقلال» از سوی لاریجانی، نشانگر این است که استعمار غرب از گسترش روابط اقتصادی میان ایران و همسایه‌اش روسیه ناخشنود شده، و کاهش نفوذ استعماری خود را نمی پذیرد. چرا که ایران از زمان کودتای رضامیرپنج، و از برکت موازنة منفی دروغین مصدق، به ملک مطلق استعمار تبدیل شده است.

ولی با پیروزی سیاست جبهه نامرئی، فروپاشی دژ استعمار غرب آغاز شده. علی خامنه‌ای که تا دیروز فقط روضه اسلام و مسلمین می‌خواند، ناگهان «علم‌گرا»‌شد! وزیر امورخارجة روضه خوانان راهی کشورهای عرب شد، تا سیاست جدیدی هماهنگ با جبهه نوین تنظیم کند. سخنگوی وزارت امور خارجه روضه خوانان، آصفی، که از شکست اربابانش در لبنان سخت دلخور بود، مقداری فحش و بد و بیراه نثار اربابش عموسام کرد، و بدون اشاره به ترجیع بند «غنی‌سازی»، گفت، به بیانیة شورای امنیت، سر وقت جواب داده خواهد شد.
تصاویر دیک‌چنی و رایس پس از عقب نشینی اسرائیل نشانگر این بود که حالشان هیچ خوب نیست، ولی مثل اینکه حال آصفی بدتر از اربابان شده و حسابی تب کرده و هذیان می‌گوید. آصفی در پاسخ به ادعای اخیر جرج بوش مبنی بر اینکه «ایران با استقرار دمکراسی مخالف است» فرموده «این یک ادعاست!» واقعا عجبا! پس ایران، علیرغم تمامی سخنان رهبران دولت، با استقرار دموکراسی مخالف نیست که جرج بوش چنین ادعائی کرده! ولی سخنگوی «بلبل‌زبان» وزارت امور خارجه به این اکتفا نمی‌کند، به حساب خود برای اینکه آبروی ارباب را ببرد در ادامه می‌گوید، «ولی جرج بوش باید به این مسئله پاسخ دهد که چگونه با تقلب رئیس جمهور آمریکا شد؟» به این نوع پاسخ‌های نامربوط می‌گویند پاسخ‌های «گوز به شقیقه»! اینکه در ایران دموکراسی وجود ندارد یک واقعیت است و «ادعا» نیست، اینکه انتخابات آمریکا اصولاً کشکی است هم یک واقعیت است، ولی اگر انتخابات آمریکا با جرج بوش به افتضاح کشیده شد، به دلیل این بود که اتحاد جماهیر عزیز شوروی دیگر وجود نداشت که اربابان آصفی قدرقدرتی خود را حفظ کنند. و البته اینکه آصفی گفته «آمریکا با برخی کشورها که دموکراسی را قبول ندارند روابط حسنه دارد و آمریکا دلش برای دموکراسی نسوخته» نیز یک واقعیت است. ولی آصفی خیر و صلاح خود را نیز در این واقعیت در نیافته. در واقع اگر آمریکا در پی استقرار دموکراسی بود که روح‌الله خمینی و بنی‌صدر به ایران صادر نمی‌کرد که، آصفی بتواند سخنگوی وزارت امور خارجه شود!

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت