...
در وبلاگ «فلسفه و بوزینه» به یک نمونه از گسست در عرصة فرهنگ ایران اشاره شد. ولی گسست در ایران به عرصة فرهنگ و تاریخ محدود نمیشود. نبود تداوم، در تمامی ابعاد، جامعة ایران را به بیراهه میکشاند. نبود تداوم، که در عرصة فرهنگی با نوسوادانی چون سروش و شریعتی خود را مینمایاند، در عرصة سیاسی چهرهای به مراتب رسواتر دارد. چرا که در عرصة سیاسی، دلقکهای استعمار، از ارتباط مستقیم با افراد نیز در اماناند، و چون در سایهها میخزند دامنة تحرکاتشان به مراتب وسیعتر و گستردهتر از نوسوادان عرصة فرهنگ است. به عنوان نمونه به مسیر حرکت سیدمحمد صادق خرازی، برادرزادة خرازی، نوچة ولایتی میپردازیم. سید محمد، سفیر سابق روضه خوانها در فرانسه بود، و اخیراً یک پسر حاجی دیگر، به نام آهنی به جایش منصوب شده ـ ولی مشخصات پر افتخار سفیر پیشین هنوز بر روی سایت سفارت روضهخوانها محفوظ باقی مانده!
ایشان که هم «محمد» هستند و هم « صادق»، یعنی اسلام و مسلمین را یکجا در خود گرد آوردهاند، به دلیل حضور عموجانشان در پست وزارت خارجه ـ پیشتر گفتیم که مزدوری استعمار پیشهای است خانوادگی ـ به «ناچار» در وزارت خارجه قبول مسئولیت فرمودهاند! و از این بابت ملت ایران به راستی شرمندة خانوادة «شریف» خرازی است. نیم نگاهی به تصویر محمدصادق کافی است که تمامی بازار تهران در مقابل دیدگانتان به رقص و پایکوبی در آید. حتی رایحة حنا، زرچوبه و تمامی ادویههای بازار را نیز میتوانید، صرفاً با مشاهدة عکس برادرزاده خرازی استشمام کنید. به همین دلیل عکسش را در وبلاگم نگذاشتم که بو نگیرد! حال بپردازیم به مسیر علمی و تخصصی سفیر سابق حکومت «تحجرـ توحش».
محمدصادق در سال 1981 از تهران دیپلم دبیرستان در رشتة طبیعی اخذ میکند. سپس چون به فرمان خمینی، دانشگاهها جهت تصفیه و کشتار دانشجویان تعطیل بوده، سیدمحمد صادق را دو سال پس از کسب دیپلم دبیرستان، در سال 1983، به مشاورت مدیرکل خبرگزاری حکومت تحجر ـ توحش منصوب میکنند، و البته مشخص نیست که ایشان با یک دیپلم دبیرستان حکومت اسلامی، چه نوع مشورتی صورت میدادهاند! به هر حال برادرزادة خرازی، چهار سال در پست مشاورت، «انجام وظیفه» کرده و پس از برقراری نظم و ترتیب در خبرگزاری روضهخوانان، به سمت مشاورت وزارت ارشاد منصوب میشود، و تا سال 1989 در همین پست باقی میماند! سپس به عنوان سفیر در سازمان ملل به آمریکا اعزام میشوند! و هیچ اهمیتی ندارد اگر انگلیسی را در حد دیپلم دبیرستان ایران میداند. با همین سواد انگلیسی، خرازی، از سال 1989 تا 1995 نه تنها سفیر کشور ایران در ایالات متحد بودهاند، که همزمان به تحصیل علم هم میپردازند! به همین دلیل در حین انجام وظیفه در سازمان ملل، یک لیسانس در رشتة مدیریت از دانشگاه ایالتی نیویورک برایشان ابتیاع میکنند، و چون خیلی شاگرد درسخوانی بوده در سال 1995، یک فوق لیسانس هم از دانشگاه نیویورکسیتی برایشان میخرند. پس از کسب مدارک لازم، جهت برخورداری از اعتماد به نفس! چون شاگرد ساعی و با انضباطی بودهاند، خرازی کوچولوی ما به مدت دو سال، یعنی تا سال 1997، مشاور وزارت امور خارجه میشوند! در ضمن، به مدت یکسال از 98 تا 99 نمایندة ریاست جمهوری و مسئولیت برگزاری نشست سران «او سی آی» نیز بر دوششان سنگینی کرده است! برادرزادة خرازی سپس، از سال 1997 تا 2002 مشاور شهردار تهران میشود؛ البته معلوم نیست در چه اموری! وی همچنین، از 98 تا 2002، معاون وزیر امور خارجه در تعلیم و تربیت و تحقیق هم بودهاند! و از سال 99 تا 2002، معاون مخصوص وزیر امور خارجه هستند! و اخیرا سید محمد صادق خودمان در رسانه وزین شرق، چند سرمقاله مالامال از نبوغ و ادویه نیز قلمی کردهاند.
ایشان در سال 2002 یک نشان افتخار «حفظ میراث فرهنگی» هم از خاتمی شیاد دریافت میکنند! و از سال 95 تا 2000، خرازی، به دلیل هوش سرشار در همة زمینهها، معاون مؤسسه تحقیقات در بارة تاریخ معاصر ایران هم میشوند! در مورد تحقیقات تاریخی در ایران لازمست یک نکتة مهم را به یاد داشته باشیم، و آن اینکه ریاست مؤسسة تحقیق و تدوین تاریخ در دستگاه «تحجر توحش» را شخص «عباسسلیمی نمین» ـ مدیر سابق کیهان هوائی ـ به عهده دارد. عباس سلیمی نمین هم که یکی از پادوهای سردار اکبر سازندگی است، یک لیسانس در رشتة کامپیوتر دارند، ولی تخصصشان تاریخ است! ارتباط تاریخ با کامپیوتر هم همان ارتباط «بیوشیمی» با «فلسفة علم»، نزد استاد سروش است، که ثمراتش را در وبلاگ قبل مشاهده کردیم!
در وبلاگ «فلسفه و بوزینه» به یک نمونه از گسست در عرصة فرهنگ ایران اشاره شد. ولی گسست در ایران به عرصة فرهنگ و تاریخ محدود نمیشود. نبود تداوم، در تمامی ابعاد، جامعة ایران را به بیراهه میکشاند. نبود تداوم، که در عرصة فرهنگی با نوسوادانی چون سروش و شریعتی خود را مینمایاند، در عرصة سیاسی چهرهای به مراتب رسواتر دارد. چرا که در عرصة سیاسی، دلقکهای استعمار، از ارتباط مستقیم با افراد نیز در اماناند، و چون در سایهها میخزند دامنة تحرکاتشان به مراتب وسیعتر و گستردهتر از نوسوادان عرصة فرهنگ است. به عنوان نمونه به مسیر حرکت سیدمحمد صادق خرازی، برادرزادة خرازی، نوچة ولایتی میپردازیم. سید محمد، سفیر سابق روضه خوانها در فرانسه بود، و اخیراً یک پسر حاجی دیگر، به نام آهنی به جایش منصوب شده ـ ولی مشخصات پر افتخار سفیر پیشین هنوز بر روی سایت سفارت روضهخوانها محفوظ باقی مانده!
ایشان که هم «محمد» هستند و هم « صادق»، یعنی اسلام و مسلمین را یکجا در خود گرد آوردهاند، به دلیل حضور عموجانشان در پست وزارت خارجه ـ پیشتر گفتیم که مزدوری استعمار پیشهای است خانوادگی ـ به «ناچار» در وزارت خارجه قبول مسئولیت فرمودهاند! و از این بابت ملت ایران به راستی شرمندة خانوادة «شریف» خرازی است. نیم نگاهی به تصویر محمدصادق کافی است که تمامی بازار تهران در مقابل دیدگانتان به رقص و پایکوبی در آید. حتی رایحة حنا، زرچوبه و تمامی ادویههای بازار را نیز میتوانید، صرفاً با مشاهدة عکس برادرزاده خرازی استشمام کنید. به همین دلیل عکسش را در وبلاگم نگذاشتم که بو نگیرد! حال بپردازیم به مسیر علمی و تخصصی سفیر سابق حکومت «تحجرـ توحش».
محمدصادق در سال 1981 از تهران دیپلم دبیرستان در رشتة طبیعی اخذ میکند. سپس چون به فرمان خمینی، دانشگاهها جهت تصفیه و کشتار دانشجویان تعطیل بوده، سیدمحمد صادق را دو سال پس از کسب دیپلم دبیرستان، در سال 1983، به مشاورت مدیرکل خبرگزاری حکومت تحجر ـ توحش منصوب میکنند، و البته مشخص نیست که ایشان با یک دیپلم دبیرستان حکومت اسلامی، چه نوع مشورتی صورت میدادهاند! به هر حال برادرزادة خرازی، چهار سال در پست مشاورت، «انجام وظیفه» کرده و پس از برقراری نظم و ترتیب در خبرگزاری روضهخوانان، به سمت مشاورت وزارت ارشاد منصوب میشود، و تا سال 1989 در همین پست باقی میماند! سپس به عنوان سفیر در سازمان ملل به آمریکا اعزام میشوند! و هیچ اهمیتی ندارد اگر انگلیسی را در حد دیپلم دبیرستان ایران میداند. با همین سواد انگلیسی، خرازی، از سال 1989 تا 1995 نه تنها سفیر کشور ایران در ایالات متحد بودهاند، که همزمان به تحصیل علم هم میپردازند! به همین دلیل در حین انجام وظیفه در سازمان ملل، یک لیسانس در رشتة مدیریت از دانشگاه ایالتی نیویورک برایشان ابتیاع میکنند، و چون خیلی شاگرد درسخوانی بوده در سال 1995، یک فوق لیسانس هم از دانشگاه نیویورکسیتی برایشان میخرند. پس از کسب مدارک لازم، جهت برخورداری از اعتماد به نفس! چون شاگرد ساعی و با انضباطی بودهاند، خرازی کوچولوی ما به مدت دو سال، یعنی تا سال 1997، مشاور وزارت امور خارجه میشوند! در ضمن، به مدت یکسال از 98 تا 99 نمایندة ریاست جمهوری و مسئولیت برگزاری نشست سران «او سی آی» نیز بر دوششان سنگینی کرده است! برادرزادة خرازی سپس، از سال 1997 تا 2002 مشاور شهردار تهران میشود؛ البته معلوم نیست در چه اموری! وی همچنین، از 98 تا 2002، معاون وزیر امور خارجه در تعلیم و تربیت و تحقیق هم بودهاند! و از سال 99 تا 2002، معاون مخصوص وزیر امور خارجه هستند! و اخیرا سید محمد صادق خودمان در رسانه وزین شرق، چند سرمقاله مالامال از نبوغ و ادویه نیز قلمی کردهاند.
ایشان در سال 2002 یک نشان افتخار «حفظ میراث فرهنگی» هم از خاتمی شیاد دریافت میکنند! و از سال 95 تا 2000، خرازی، به دلیل هوش سرشار در همة زمینهها، معاون مؤسسه تحقیقات در بارة تاریخ معاصر ایران هم میشوند! در مورد تحقیقات تاریخی در ایران لازمست یک نکتة مهم را به یاد داشته باشیم، و آن اینکه ریاست مؤسسة تحقیق و تدوین تاریخ در دستگاه «تحجر توحش» را شخص «عباسسلیمی نمین» ـ مدیر سابق کیهان هوائی ـ به عهده دارد. عباس سلیمی نمین هم که یکی از پادوهای سردار اکبر سازندگی است، یک لیسانس در رشتة کامپیوتر دارند، ولی تخصصشان تاریخ است! ارتباط تاریخ با کامپیوتر هم همان ارتباط «بیوشیمی» با «فلسفة علم»، نزد استاد سروش است، که ثمراتش را در وبلاگ قبل مشاهده کردیم!
1 نظردهید:
درود
امروز با وبلاگ شما آشنا شدم و دو مطلب آخرتان را خواندم. در اولین رصت تمامی نوشته های تان را خواهم واند. خوشحالم که در این وانفسای تولید انبوه خزعبلات در فضای وبلاگ ها هنوز کسانی حضور دارند که جسارت طرح مسائل واجد اهمیت را- به گونه ای خارج از تعارفات یا دشنام هاس احساسی رایج-دارند.دست مریزاد
با احترام امیر عزتی
http://www.newwave.blogfa.com
ارسال یک نظر
<< بازگشت