تریاک و دمکراسی!
...
چندی پیش عدهای از بانوان فرهیختة ایرانی در لندن پیرامون تهاجم نظامی ایالاتمتحد به افغانستان و عراق گفتگو میکردند. و گفتگو چنان عالمانه بود که بیبیسی هم آنرا منعکس نمود. یکی از نخبگان که پزشک بود، و نامش را نمیبرم تا خود نیز از بیخردیش بیخبر بماند، گفته بود حمله به افغانستان بسیار «بجا» بوده، چون دموکراسی را در اینکشور برقرار کرد! البته این سخنان حکیمانه را در چارچوب «چارپائی بر او کتابی چند» میباید بررسی کرد، ولی برای آنکه ایرانیان از میزان «دموکراسیپروری» گاوچرانها در افغانستان و منطقه کمی آگاه شوند، لازم دیدم گوشههائی از سعی و کوشش بیامان یانکیها برای استقرار دموکراسی در افغانستان را بازگو کنم.
به گفتة برژینسکی مشاور امنیتی کارتر، بر خلاف تبلیغات دولتی در ایالات متحد، حدود 6 ماه قبل از تهاجم نظامی شوروی به افغانستان، به فرمان جیمی کارتر، عملیات نظامی خرابکارانه آمریکا در افغانستان آغاز شده بود. البته گابریل کولکو نیز در «عصرنوین جنگ»، به حضور عوامل شاه ایران در آشوبهائی اشاره دارد که آخوندها در «مبارزه» با اصلاحات ارضی در افغانستان به راه انداخته بودند. برژینسکی میگوید من در یادداشتی به پرزیدنت کارتر یادآور شدم که این عملیات تهاجم نظامی شوروی را به همراه خواهد آورد. و در عمل نیز چنین شد. در ژوئیه سال 1979، وسیعترین عملیات مخفی دولت ایالات متحد، بر علیه دولت ببرک کارمل در افغانستان آغاز شد. همکاری سرویسهای «نظامی ـ امنیتی» پاکستان در این عملیات نقش مهمی داشت. ایالات متحد با هدف آغاز و گسترش یک جنگ تمام عیار از سوی تمامی کشورهای مسلمان بر ضد کمونیسم یا بهتر بگوئیم بر ضد اتحاد جماهیر شوروی، 35 هزار بسیجی از 40 کشور مسلمان در اختیار داشت که با همکاری اسامه بنلادن بسیج شده بودند. آغاز این عملیات در افغانستان، پس از شش ماه، در 24 دسامبر 1979، به تهاجم نظامی اتحاد جماهیر شوروی میانجامد. و پیامد توطئة گروه کارتر در منطقه، کودتای ضیاءالحق در پاکستان، کودتا در ترکیه و براندازی 22 بهمن در ایران است. به دنبال حملة شوروی به افغانستان، دهها هزار داوطلب ابتدا به مدارس مذهبی پاکستان فرستاده میشوند و پس از کسب «علوم لازم» آنان را جهت مبارزه با کمونیسم، به افغانستان اعزام میکنند. پس از مدتی تعداد جهادیون به یکصد هزار تن بالغ میشود. و قسمت اعظم هزینههای نظامی این گروه وحشی، یعنی «مجاهدین» نیز، از طریق تجارت مواد مخدر تأمین میشود.
در سال 1987، گروه کثیری از مستشاران نظامی آمریکا، به همراه 65 هزار تن سلاح، در ستاد ارتش پاکستان نزدیک جاده راولپندی حضور به هم میرسانند. در واقع، سازمان سیا با استفاده از سرویسهای اطلاعاتی مخفی پاکستان، در آموزش مجاهدین نقشی کلیدی به عهده میگیرد. و در کنار آموزش نظامی، آموزشهای «دینی» نیز از نقش مهمی برخوردار است! موضوع کلیدی آموزشهای دینی این است که، ارتش «ملحد» شوروی به تقدس اسلام تجاوز کرده! و ملت اسلامی افغانستان میباید خود را از رژیم سوسیالیست ببرک کارمل و سلطة مسکو برهاند. همکاری نزدیک میان سرویسهای امنیتی پاکستان و ایالات متحد، با کودتای ضیاءالحق به اوج رسید، به صورتی که پس از این کودتا، پاکستان حتی بیش از آمریکا نیز «ضد شوروی» شده بود!
تاریخچة قاچاق مواد مخدر نیز ارتباط نزدیک با فعالیتهای مخفی سیا دارد. قبل از تهاجم شوروی به افغانستان، تولید بومی هروئین تقریباً وجود خارجی نداشت. طبق پژوهشهای آلفرد مک کوی، در سالهای اولیه عملیات سیا در افغانستان، نواحی مرزی بین دو کشور تبدیل به نخستین مرکز تولیدکنندة هروئین در بازار جهانی میشود، که 60 درصد مصرف امریکا را نیز تأمین میکند. و طی پنجسال، تولید هروئین از صفر به بیش از یک و نیم میلیون تن در سال 1985 بالغ میگردد.
هنگامی که مجاهدین افغانستان را تصرف کردند، به روستائیان فرمان دادند که به عنوان مالیات انقلابی به کشت خشخاش بپردازند و در آنسوی مرز، در پاکستان، رهبران افغان و گروههای بومی صدها لابراتوار تولید هروئین تحت نظارت «آیسیآی» ـ سازمان امنیت نظامی پاکستان ـ به پا کردند. طی اینمدت، سازمانهای مبارزه با مواد مخدر در ایالات متحد موفق نشدند حتی یک محموله از مواد مخدر را توقیف کند! و مقامات ایالات متحد با هر گونه تحقیق در مورد تولید مواد مخدر در افغانستان و پاکستان به شدت مخالفت کردند، به این دلیل که تولید مواد مخدر با نبرد بر ضد «ملحدان» در ارتباط مستقیم قرار میگرفت! در سال 1995، ریچارد کوگان، مسئول عملیات سیا در افغانستان، تأکید کرد که امریکا مبارزه با مواد مخدر را فدای جنگ سرد کرده است! «ما تمام هم خود را برای ضربه زدن به اتحاد جماهیرشوروی میکردیم و فرصت و امکان بررسی در مورد مواد مخدر را نداشتیم. و البته عذری نداریم ولی به هدف اصلی خود دست یافتیم و شورویها افغانستان را ترک کردند.» ولی حمایت سیا از مجاهدین همچنان ادامه داشت و ابتکارات نوینی در آسیای مرکزی، بالکان و قفقاز به خرج داده شد.
آسیای مرکزی صرفاً به دلیل وجود منابع نفت و گاز از اهمیت برخوردار نیست. سه چهارم تولید جهانی تریاک نیز از این منطقه به دست میآید. تولیدی که از 100 تا 200 میلیارد دلار در آمد سالیانه به همراه میآورد! یعنی یک سوم در آمد سالانه تجارت جهانی مواد مخدر! علاوه بر این، از این راه میلیاردها دلار عاید بانکها، مؤسسات مالی و اطلاعاتی و سازمانهای مافیائی میشود. پس از فروپاشی اتحادجماهیرشوروی، تولید خشخاش چند برابر شد و شورشهای مسلحانه نیز به همچنین! وهابیهای سعودی به کشورهای آسیای مرکزی راه پیدا کردند، و عملیات خرابکارانه از طرف آنها سازماندهی شد. در پاکستان حزب جماعت اسلامیه از بینظیر بوتو حمایت کرد و پس از سقوط دولت حکمتیار در افغانستان، در سال 1995، طالبان کنترل افغانستان را به دست گرفت، و اردوگاههای تعلیم مجاهدین را به گروههائی از جماعت اسلامی سپرد که نقش اساسی در بسیج مجاهدین در بالکان را نیز همزمان به عهده گرفتند. همچنین کمکهای سیا به گروههای جنگ طلب افغان پس از خارج شدن شوروی همچنان ادامه یافت. درآمد حاصل از مواد مخدر برای آموزش و تجهیز ارتش بوسنی به کار رفت، و مزدوران «مجاهد» دوش به دوش تروریستهای «اوچهکا» میجنگیدند. در سال 1990، «اوچهکا» از سوی ارتش ناتو و نمایندگی سازمان ملل در کوسوو نیز حمایت میشد! و اگر به یاد داشته باشیم حاکمیت ضدامپریالیست «روضه خوانان» نیز چند سر پاسدار روانة «کوسوو» کرد تا ارتش ناتو در تجارت مواد مخدر، زنان و کودکان دست تنها نماند!
..........................
ارقام، برگرفته از مقالة میشل شوسودوسکی
Michel Chossudovsky
Centre de recherche sur la mondialisation (CRM)
Professeur de sciences économiques, Université d'Ottawa
L'aut'journal, Montréal, octobre 2001
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت