...
هیاهو و جنجال امروز در ایران و دیگر کشورهائی که به طاعون اسلام و ناتو دچار شدهاند، یادآور هیاهوی فعلة استعمار پیرامون رمان سلمان رشدی است. اگر به یاد داشته باشیم جنجال «آیات شیطانی» هنگامی به راه افتاد که جنگ ایران و عراق به پایان رسیده بود و حاکمیت ایران جهت سرکوب نیازمند «حمایت» بود. این حمایت در قالب بحث شیرین «توهین به مقدسات»، به مزدوران استعمار تقدیم شد. و امروز که تهاجم نظامی به ایران تقریباً منتفی است، عصای دست فاشیسم بین الملل، واتیکان، پای به صحنة تولید بحران نهاده. در مورد واتیکان لازم است بدانیم که موجودیت کشور «روضهخوانهای کاتولیک»، مدیون موسولینی است. سه سال پس از به قدرت رسیدن موسولینی، در سال 1922، موجودیت کشوری به نام واتیکان با عهد نامة «لاتران» رسمیت یافت. و لازم است بدانیم که کلیسای مسیحی به طور اعم، و کلیسای کاتولیک به طور اخص، ماهیتی «ضدیهود» دارند. چرا که اینان معتقدند مسئول مصلوب شدن عیسی یک یهودی بوده! دلیل همکاری صمیمانة کلیسا با فاشیستها نیز به همین داستان «کدو قلقله زن» باز میگردد که نژاد عیسی را سامی نمیدانند، و معتقدند که عیسی نژادش حتماً آریائی بوده! یعنی پدرش آسمانی و مادرش مقدس! قابل توجه سایتهای «احترام به ادیان!» و اگر کسی بگوید عیسی خودش از قوم یهود بوده، خونش حلال خواهد بود! از نقش واتیکان در حمایت از طالبان، از تروریستهای «اوچهکا» و جنگهای مذهبی در آفریقا و آسیا نمیگویم، چرا که موضوع وبلاگ امروز نیست. حال بازگردیم به رمان «آیات شیطانی» به قلم سلمان رشدی!
این رمان، در واقع در سال 1988 منتشر شده بود، ولی خبرش کمی دیر به روضهخوانها رسید. هنگامی که در 29 تیر ماه 1367، روحالله جام زهر را «نوشجان» کرد، حال و روز حاکمیت ضدامپریالیست ایران رو به وخامت گذارده بود. و به همین دلیل بود که روحالله را که به تازگی جام زهر نوشیده بود، از غصه نجاتش دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتش دادند. یعنی به امام اسلام و مسلمین جهان گفته شد، چه نشستی که در پاکستان، گوی توحش را از حوزه ربودهاند! البته فراموش نکنیم که در این گیرودار، «کت ستیونس»، خوانندة یونانی الاصل انگلیسی زبان هم که جدیداً به اسلام تشرف حاصل کرده بود، مانند شیرین عبادی خودمان «اسلام شناس» شده بود و شدیداً به رمان سلمان رشدی اعتراض میکرد. و هیچ بنی بشری روی این کره خاکی پیدا نشد که بگوید حاج ستیونس عزیز! آزادی بیان هنرمند محترم است، و رماننویس حق دارد تخیلات خود را بر صفحه کاغذ رقم زند. و اسلام و مسلمین را هیچکس مجبور نکرده این رمان را حتماً بخوانند. گلة روشنفکران حرفهای و همیشه در صحنة غرب، به ویژه آنان که در فرانسه از انقلاب ضدامپریالیستی خمینی حمایت کرده و میکنند نیز، دم بر نیاوردند. دلیل این سکوت رضایتمندانه این بود که سریال «توهین به مقدسات» فواید بسیاری داشت و هنوز هم دارد.
از یکسو فضای جوامع اروپائی را دو قطبی میکرد و سرکوب مسلمانان و دیگر گروههای غیرمذهبی را میسر! و از سوی دیگر، به فعلة فاشیسم در کشورهای مسلمان امکان عربده جوئی و خشونت بیشتری میداد تا صدای مخالفان استبداد در گلو خفه شود. و امروز که جرج بوش در مصاحبه با واشنگتن پست، رسانة حاکمیت در ایالات متحد، چندین چند هندوانه مشهدی زیر بغل ایرانیان گذاشته، و از فرهنگ و تمدنشان تعریفها کرده، و ضمن گدائی برای تأمین هزینه دانشگاههای آمریکا، خواستار حل دیپلماتیک بحران هستهای نیز شده، باید بدانیم که اوضاع جنگ افروزان در سراسر جهان رو به وخامت گذاشته و ایالات متحد در صدد خروج «آبرومندانه» از جنگ عراق است، تا بتواند در فرصت آینده، که جناح جیمی کارتر قدرت را به دست میگیرد، زمینة یک جنگ تمام عیار را در ایران فراهم کند. بله اشتباه نکنید! فریادهای «اشغالگران باید از عراق خارج شوند» به این دلیل شنیده میشود که مسئولیت اشغالگران در تأمین امنیت عراق لوث شود، پادوی ایالات متحد در منطقه، یعنی حاکمیت ایران، «مردمسالاری طالبان» را در عراق مستقر کند تا اشغالگران بتوانند، با حفظ نیروهای ویژة سرکوب در محل به چپاول خود ادامه داده، برنامههای تروریستی را در عراق و کل منطقه سازماندهی کنند. و بدون آنکه کوچکترین مسئولیتی در قبال امنیت مردم متوجه آنان گردد، تحت عنوان هزینة بازسازی عراق، شرکتهای غربی بتوانند هم پول نفت عراق را به یغما برند، وهم جیب ملتهای منطقه را خالی کنند. و این دادوفریادها بالاخره، به این دلیل است که اشغالگران بتوانند در پایان دوره ریاست جمهوری بوش، و مرخص شدن تونی بلر، خود را برای حضور در کرانة جنوبی دریای خزر، یعنی در ایران آماده کنند. اگر دقت کنیم خواهیم دید که مخالفان حضور نظامی آمریکا در عراق، همگی از جمله غلامان جان نثار ارتش ناتو در منطقهاند: حاکمیت ترکیه، پاکستان، افغانستان، روضهخوانهای ایران، شیخکهای کازینونشین در خلیج فارس و حومه، سازمان ملل ـ عصای دست ناتو ـ پاپ و بالاخره فرانسه، یعنی چرخ پنجم سیاست آمریکا. پس نباید فریب مخالفان فعلی حضور اشغالگران در عراق را خورد.
حال بازگردیم به «گفتگوی تمدنها» که از اواخر دهه 80 میان اسلام و مسیحیت باب شده و امروز نیز پاپ بندیکت شانزدهم آتش بیار معرکهاش است. به گزارش مهرنیوز مورخ 24 شهریور 1385:
هیاهو و جنجال امروز در ایران و دیگر کشورهائی که به طاعون اسلام و ناتو دچار شدهاند، یادآور هیاهوی فعلة استعمار پیرامون رمان سلمان رشدی است. اگر به یاد داشته باشیم جنجال «آیات شیطانی» هنگامی به راه افتاد که جنگ ایران و عراق به پایان رسیده بود و حاکمیت ایران جهت سرکوب نیازمند «حمایت» بود. این حمایت در قالب بحث شیرین «توهین به مقدسات»، به مزدوران استعمار تقدیم شد. و امروز که تهاجم نظامی به ایران تقریباً منتفی است، عصای دست فاشیسم بین الملل، واتیکان، پای به صحنة تولید بحران نهاده. در مورد واتیکان لازم است بدانیم که موجودیت کشور «روضهخوانهای کاتولیک»، مدیون موسولینی است. سه سال پس از به قدرت رسیدن موسولینی، در سال 1922، موجودیت کشوری به نام واتیکان با عهد نامة «لاتران» رسمیت یافت. و لازم است بدانیم که کلیسای مسیحی به طور اعم، و کلیسای کاتولیک به طور اخص، ماهیتی «ضدیهود» دارند. چرا که اینان معتقدند مسئول مصلوب شدن عیسی یک یهودی بوده! دلیل همکاری صمیمانة کلیسا با فاشیستها نیز به همین داستان «کدو قلقله زن» باز میگردد که نژاد عیسی را سامی نمیدانند، و معتقدند که عیسی نژادش حتماً آریائی بوده! یعنی پدرش آسمانی و مادرش مقدس! قابل توجه سایتهای «احترام به ادیان!» و اگر کسی بگوید عیسی خودش از قوم یهود بوده، خونش حلال خواهد بود! از نقش واتیکان در حمایت از طالبان، از تروریستهای «اوچهکا» و جنگهای مذهبی در آفریقا و آسیا نمیگویم، چرا که موضوع وبلاگ امروز نیست. حال بازگردیم به رمان «آیات شیطانی» به قلم سلمان رشدی!
این رمان، در واقع در سال 1988 منتشر شده بود، ولی خبرش کمی دیر به روضهخوانها رسید. هنگامی که در 29 تیر ماه 1367، روحالله جام زهر را «نوشجان» کرد، حال و روز حاکمیت ضدامپریالیست ایران رو به وخامت گذارده بود. و به همین دلیل بود که روحالله را که به تازگی جام زهر نوشیده بود، از غصه نجاتش دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتش دادند. یعنی به امام اسلام و مسلمین جهان گفته شد، چه نشستی که در پاکستان، گوی توحش را از حوزه ربودهاند! البته فراموش نکنیم که در این گیرودار، «کت ستیونس»، خوانندة یونانی الاصل انگلیسی زبان هم که جدیداً به اسلام تشرف حاصل کرده بود، مانند شیرین عبادی خودمان «اسلام شناس» شده بود و شدیداً به رمان سلمان رشدی اعتراض میکرد. و هیچ بنی بشری روی این کره خاکی پیدا نشد که بگوید حاج ستیونس عزیز! آزادی بیان هنرمند محترم است، و رماننویس حق دارد تخیلات خود را بر صفحه کاغذ رقم زند. و اسلام و مسلمین را هیچکس مجبور نکرده این رمان را حتماً بخوانند. گلة روشنفکران حرفهای و همیشه در صحنة غرب، به ویژه آنان که در فرانسه از انقلاب ضدامپریالیستی خمینی حمایت کرده و میکنند نیز، دم بر نیاوردند. دلیل این سکوت رضایتمندانه این بود که سریال «توهین به مقدسات» فواید بسیاری داشت و هنوز هم دارد.
از یکسو فضای جوامع اروپائی را دو قطبی میکرد و سرکوب مسلمانان و دیگر گروههای غیرمذهبی را میسر! و از سوی دیگر، به فعلة فاشیسم در کشورهای مسلمان امکان عربده جوئی و خشونت بیشتری میداد تا صدای مخالفان استبداد در گلو خفه شود. و امروز که جرج بوش در مصاحبه با واشنگتن پست، رسانة حاکمیت در ایالات متحد، چندین چند هندوانه مشهدی زیر بغل ایرانیان گذاشته، و از فرهنگ و تمدنشان تعریفها کرده، و ضمن گدائی برای تأمین هزینه دانشگاههای آمریکا، خواستار حل دیپلماتیک بحران هستهای نیز شده، باید بدانیم که اوضاع جنگ افروزان در سراسر جهان رو به وخامت گذاشته و ایالات متحد در صدد خروج «آبرومندانه» از جنگ عراق است، تا بتواند در فرصت آینده، که جناح جیمی کارتر قدرت را به دست میگیرد، زمینة یک جنگ تمام عیار را در ایران فراهم کند. بله اشتباه نکنید! فریادهای «اشغالگران باید از عراق خارج شوند» به این دلیل شنیده میشود که مسئولیت اشغالگران در تأمین امنیت عراق لوث شود، پادوی ایالات متحد در منطقه، یعنی حاکمیت ایران، «مردمسالاری طالبان» را در عراق مستقر کند تا اشغالگران بتوانند، با حفظ نیروهای ویژة سرکوب در محل به چپاول خود ادامه داده، برنامههای تروریستی را در عراق و کل منطقه سازماندهی کنند. و بدون آنکه کوچکترین مسئولیتی در قبال امنیت مردم متوجه آنان گردد، تحت عنوان هزینة بازسازی عراق، شرکتهای غربی بتوانند هم پول نفت عراق را به یغما برند، وهم جیب ملتهای منطقه را خالی کنند. و این دادوفریادها بالاخره، به این دلیل است که اشغالگران بتوانند در پایان دوره ریاست جمهوری بوش، و مرخص شدن تونی بلر، خود را برای حضور در کرانة جنوبی دریای خزر، یعنی در ایران آماده کنند. اگر دقت کنیم خواهیم دید که مخالفان حضور نظامی آمریکا در عراق، همگی از جمله غلامان جان نثار ارتش ناتو در منطقهاند: حاکمیت ترکیه، پاکستان، افغانستان، روضهخوانهای ایران، شیخکهای کازینونشین در خلیج فارس و حومه، سازمان ملل ـ عصای دست ناتو ـ پاپ و بالاخره فرانسه، یعنی چرخ پنجم سیاست آمریکا. پس نباید فریب مخالفان فعلی حضور اشغالگران در عراق را خورد.
حال بازگردیم به «گفتگوی تمدنها» که از اواخر دهه 80 میان اسلام و مسیحیت باب شده و امروز نیز پاپ بندیکت شانزدهم آتش بیار معرکهاش است. به گزارش مهرنیوز مورخ 24 شهریور 1385:
«پاپ، روز سه شنبه هنگام ديدار از آلمان، با انتقاد ضمني از رابطه ميان اسلام و خشونت و به ويژه از جهاد ، ادعا كرده بود كه اسلام برخلاف مسحيت كم تر از منطق پيروي ميكند.»
به دنبال این اظهارات مضحک، بلافاصله توپخانة اسلام و مسلمین شروع به کار کرد. در ایران دستار بندی به نام «احمد خاتمی» ادعا کرده که:
«پاپ به اسلام اهانت کرده و اسلام صلح طلب و انسان دوست را به خشونت و جنگ طلبی متهم کرده وادعا کرده که در اسلام برخلاف مسیحیت تعقل معنا ندارد.»
اینکه رهبر کلیسای کاتولیک سابقة درخشان مسیحیت در جنگهای صلیبی، آتش تفتیشعقاید و همکاریهای صمیمانة کلیساها، به ویژه کلیسای کاتولیک با هیتلر و موسولینی را فراموش کرده، به این دلیل است که امروز در دموکراسیها، به شیوة شیعیان، «تقیه»ا رایج شده. همه، علیرغم تغذیه از جنگ، کشتار و چپاول ملتهای جهان سوم، با خشونت هم بسیار مخالفاند! ولی اینکه «احمد خاتمی» اسلام را «صلح طلب و انساندوست» میخواند نشان میدهد که نوع جدیدی از تقیه هم در میان شیعیان مرسوم شده، و آن وارونه جلوه دادن «واقعیتهای دین اسلام» است. «واقعیتهای» اسلام، در تقابل با تعریف و تمجید دستاربندان، عبارت است از اعمال محمد و جانشینانش که در «تاریخ» به ثبت رسیده است. یعنی کشتار و چپاول غیرمسلمانان از عربستان تا اندلس! واقعیت این است که علیرغم ماهیت یکسان یهودیت، مسیحیت و اسلام در توحش، ماهیت پیامبران این ادیان بسیار متفاوت است. نه موسی و نه عیسی دین خود را به زور شمشیر تحمیل نکردهاند. و از این نظر با محمد در تقابل کامل قرار دارند. یکبار دیگر یادآور شویم که ماهیت اسلام و یهودیت و مسیحیت در توحش و تحجر یکسان است، تفاوت را تنها در منش پیامبران این ادیان باید دید، و نه در کتب مقدسشان. امروز اگر در جهان مسیحی فضای نسبتاً متمدنی ایجاد شده، فقط و فقط به دلیل خارج شدن تدریجی اهرمهای ثروت و قدرت از چنگ کلیساهاست. و این روندی است که از دورة رنسانس آغاز شده، و توانسته ایجاد نهادهای مدنی غیرمذهبی را ممکن کند. ولی پاپ، مانند «احمد خاتمی» و دیگر دستاربندان جهان، با این واقعیتها بیگانهاند. به باور پاپ، دموکراسی در اروپای امروز از معجزات مسیحیت است! و به باور سید احمدخاتمی، پاپ اسلام را نمیشناسد:
«جای تاسف دارد که رهبر مسیحیان آنقدر وقیحانه سخن بگوید و از اسلام مطلع نباشد، دعوت میکنیم اسلام را بشناسند [...] اینگونه هتاکیها نور اسلام را بیشتر خواهد کرد [...] مطمئنا مسلمانان به این سخنان واکنش نشان میدهند.»
بهتر است بگوئیم که پاپ مسیحیت را نمیشناسد، چون حوزههای علمیة مسیحیت در اروپا، مراکز مطالعاتی در مورد اسلام و دیگر ادیان دارند و شناخت آخوندهای مسیحی، از اسلام به مراتب از شناخت دستاربندان مسلمان وسیعتر است. به عنوان مثال، بهترین و جامعترین مطالعات در مورد مانی و مانویان در مرکز مطالعات کلیسای کاتولیک در بلژیک صورت گرفته. ولی این امر مانع از این نشده که رهبر کاتولیکها از منطقی بودن و عقلانیت مسیحیت سخن گوید:
«[...] چهارشنبه گذشته در آلمان بطور تلویحی پاپ همچنین نبود ارتباط بین اسلام و منطق و عقل را محکوم کرد و گفت این ویژگی ها دین اسلام رادر نقطه مقابل مسیحیت قرار می دهد.»
مسلما اگر در جهان اسلام، به جای حماقت و تعصب، شناخت منسجمی از مسیحیت وجود میداشت، به راحتی پاسخ پاپ بندیکت داده میشد، و رسانههای اسلام، ما را از مهملات اخوان المسلمین، اخبار تظاهرات در کشورهای بسیار پیشرفتة عضو پیمان سنتو یا اعضای همکاریهای خلیج فارس در امان نگاه میداشتند. ولی از آنجا که در جهان پیشرفته و متمدن اسلام، امثال روح الله خمینی و علی خامنهای آیتالله شدهاند، هیچکس به واتیکانیها نمیگوید راه رفتن عیسی روی آب، باردار شدن مریم از خداوند، و به آسمان رفتن عیسی چه ارتباطی با عقل و منطق میتواند داشته باشد؟ یا به شمار آوردن خرگوش در ردة جانوران نشخوار کننده، که در کتاب مقدس آمده، آیا بجز نمادی از نادانی چیز دیگری است؟ تنها ارتباط مسیحیت با عقل و منطق این است که امروز جوامع دموکراتیک اروپا، بجای اعمال قوانین توحش و تحجر مسیحیت، قوانین خود را بر اساس ارزشهای مدرنیته وضع میکنند و به همین دلیل توحش کلیسا از جامعة جهانی پنهان مانده. شاید وقت آن رسیده که دستاربندان مسلمان بجای آموزش توضیح المسائل مجلسی و خمینی در باب طهارت، زنا با مرغ و ماهی و جماد، به مطالعه در مورد ادیان دیگر بپردازند تا وقتی یک کشیش کاتولیک زیادتر از دهانش حرف میزند، بجای مهملگوئی متقابل، قادر باشند پاسخ مناسبی به شرکای مسیحی خودشان بدهند. و به یاد داشته باشند که اگر امامشان هنوز «شربت» نخورده بود، حتماً میفرمود، «با پای چپ به دنیای مجازی وارد نشوید!»
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت