سه‌شنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۵


بندیکت و بن‌لادن!
...
امروز نتایج ملموس سخنرانی پاپ بروز کرد! در ایتالیا وضعیت فوق‌العاده اعلام شد، تدابیر شدید امنیتی اتخاذ گردید و در ضمن، برای گرم نگاهداشتن تنور واتیکان و ارعاب هر چه بیشتر مردم ایتالیا، القاعده هم به بین‌الملل آخوندها پیوست و به پاپ یک هشدار کشکی داد، که شکست خواهد خورد! حدود یک هفته پس از سخنرانی پاپ چنان هیاهو و جنجالی در جهان آخوندهای مسلمان به راه افتاد که همة جماعت، حتی فلاسفة سرقبرآقا که سال‌هاست طوطی‌وار از عقلانیت و خردورزی سخن می‌گویند نیز خفقان گرفتند. و در پی «وا اسلامای» آخوند‌ها در جهان، کشیش‌های واتیکا‌ن هم شروع به عذر‌خواهی و ابراز «منظور بدی نداشتیم» نموده‌اند. و «مشارکت‌چی‌ها» هم بلافاصله نامه‌پرانی‌های خنک خود را از سر گرفتند. واقعیت این است که هدف اصلی نیز همین بود که اصل مطلب در پس هیاهو و جنجال از نظر اهالی «شوت آباد» پنهان بماند.

نخست به اهالی «شوت آباد» یادآور شویم که پاپ به عنوان رئیس یک دولت، یعنی شخصیت «اجتماعی ـ سیاسی» سخن می‌گوید، نه به عنوان یک فرد عادی. رؤسای دولت‌ها در سراسر جهان، و حتی در حکومت روضه‌خوان‌ها،‌ از طرف خود و به سلیقه شخصی سخنرانی نمی‌کنند. بلکه سخنان آنان بازتاب سیاست‌های حامی‌شان است. به عنوان مثال سخنان احمدی‌نژاد در مورد نابودی اسرائیل بازتاب منافع صهیونیست‌های جنگ طلب در غرب بود که 27 سال است به دفاع از حکومت اسلامی مشغول‌اند. و به همچنین است در مورد سخنان پاپ بندیکت 16. در نتیجه قلمفرسایان «غار‌نشین» بجای مطرح کردن بحث‌های مضحک انحرافی، از قبیل «آیا پاپ قصد توهین به اسلام داشت»، یا «واکنش مسلمانان به سخنان پاپ منطقی است» و... بهتر است ابتدا این نکته کوچک را به خاطر داشته باشند که متن سخنرانی پاپ، ‌به عنوان رئیس دولت واتیکان، از قبل تهیه می‌شود و پس از تأیید از طرف مراجع تعیین کننده، پاپ مجاز است که آن را ایراد کند.

از سوی دیگر به هواداران واتیکان که با عذرخواهی‌های فریبکارانه هیاهو به پا کرده‌اند باید یادآور شویم نقل قول کردن مطالب، از دو حال نمی‌تواند خارج شود: تأیید مطلب نقل شده، یا بحث در مورد آن. متن کامل سخنرانی پاپ نشانگر آن است که سخنان ایشان کاملاً در جهت تأیید مطلب نقل شده بوده و عذرخواهی‌های متعاقب سخنرانی در واقع تداوم فریبکاری کشیش‌های کاتولیک، جهت پنهان کردن اصل از طریق هیاهو پیرامون فرع است.

هیاهو پیرامون مسائل فرعی با این هدف به راه می‌افتد که مانع طرح مسائل اصلی شود. امروز با شرایطی که ایجاد شده، کمتر کسی در کشور‌های اسلامی می‌تواند در مورد ماهیت واقعی اسلام و ادیان الهی، یعنی خشونت، سخنی به زبان آورد. چرا که همین شرایط به طور مصنوعی در غرب نیز ایجاد شده و همه ناچاراند به تعریف و تمجید از ادیانی بپردازند که ماهیت توحش و تحجرشان بر همگان آشکار شده. و همین امر، در کشورهای مسلمان سرکوب و خفقان را تشدید کرده است. از صدقة سر این سخنان «عمیق»، در غرب بحث در مورد ماهیت ادیان به رکود کشیده می‌شود، و در کشورهای اسلامی، که تماماً حاکمیت‌هائی منتخب استعمار غرب هستند نیز به دلیل جنگ زرگری میان واتیکان و حاکمیت‌ها، مطالبات دموکراتیک مردم به سکون کشانده می‌شود و فضا برای ابراز وجود فعلة استعمار از قبیل پاسدار، بازجو و روضه‌خوان‌های «آزادیخواه» فراهم می‌آید! ولی همزمان، سکون در کشور‌های مسلمان، از سوی رسانه‌های غرب نیز تشدید می‌شود. به این ترتیب که نویسندگان غربی پرچم تأیید از «اسلام» برافراشته و به تعریف و تمجید از اسلام و مسلمین مشغول ‌شده‌اند! ولی باید گفت که تعریف و تمجید از اسلام، در میان اوپوزیسیون حاکمیت روضه‌خوان‌ها، بسیار پیشتر از سخنان پاپ آغاز شده بود. به عنوان مثال بپردازیم به مصاحبه رسانه پرتقالی «آتلانتیک» با مریم رجوی، که در ماه اوت سال جاری انجام شده. در این مصاحبه ایشان ادعا می‌کنند که:

«اسلام يك ديني است كه به دمكراسي, برابري و رهائي معتقد است. اسلام پاسخي است به تمامي انسان ها و همه زيبايي هاي زندگي»

مریم رجوی، عضو جنبشی است که موجودیت و مبارزاتش بر اساس اسطوره‌های اسلام است. بر آرم سازمان مجاهدین خلق ایران آیه‌ای از کتاب مقدس مسلمانان نقش بسته که معنای فارسی آن «به نام خداوند درهم شکننده ستمگران!» است. گروه مجاهدین خلق، از ابتدای ورود روح‌الله خمینی به ایران، تا زمانی که حاکمیت اسلامی، رسماً آنان را طرد کرد، به سینه زنی زیر علم اسلام، امام و پدر طالقانی مشغول بودند. مخالفت این گروه با حاکمیت از هنگامی آغاز شد که در زمان بهره‌برداری از غنایم غارت بر سفرة چپاول، ملایان اعتنائی به آنان نکردند. در نتیجه، مریم رجوی با ابله پنداشتن ایرانیان مدعی شده که:

«براي دفاع از آزادي و دمكراسي, مجاهدين مجبور شدند كه به مبارزه و مقابله با ملايان بروند [...] حضور يك جنبش ايراني ضد بنيادگرا مثل مجاهدين در عراق بيشترين نگراني براي رژيم ايران مي باشد [...] در عراق پنج ميليون و دويست هزار نفر بيانيه‌اي را امضا كردند كه ميگفت حضور مجاهدين در عراق يك مانعي عليه توسعه طلبي بنيادگرايي مي باشد.»

البته اینکه امروز اکثریت جامعه ایران را جوانانی تشکیل می‌دهند که در سال 57 هنوز متولد نشده بودند، به سیاست چی‌ها امکان می‌دهد که هر چه دوست دارند بگویند. ولی اینان بهتر است بدانند کسانی که در سال‌های پس از براندازی ناتو، شاهد حمایت بی‌قید و شرط مجاهدین از روح الله خمینی بودند، هنوز همگی نابود نشده‌اند، و سوابق مجاهدین از اذهان پاک نشده. کسی که مدعی است اسلام معتقد به دموکراسی و آزادی است، نه اسلام را می‌شناسد، نه آزادی و نه دموکراسی را. سخنان مریم رجوی در مورد آزادی و دموکراسی همان مهملاتی است که 28 سال پیش بی‌بی‌سی از قول روح الله خمینی نقل می‌کرد. نتیجة «آزادی در اسلام» را ملت ایران یکبار تجربه کرده و دیگر کسی با طناب پوسیدة مذهب به درون چاه استعمار نخواهد رفت. مریم رجوی ادعا کرده «خواهان یک ایران دموکراتیک است که در آزادی رشد کند»‌. ولی وقتی به یادآوریم که همین مریم رجوی اسلام را معتقد به دموکراسی می‌شناسد، بهتر متوجه ابعاد دموکراتیک مورد نظر مجاهدین خواهیم شد، بخصوص که مریم رجوی، مانند شیرین عبادی، کشف کرده که «روح واقعی اسلام» اجرای قوانینی است که توسط نمایندگان واقعی مردم ایران در پارلمان به تصویب برسند! و در ادامه خواهان جدائی دین از دولت، برابری زن و مرد و صلح شده:

«سوال: آيا شما خواهان برقراري قانون شريعه هستيد؟پاسخ: خير. خير. ما معتقديم كه تنها قوانيني بايد اجرا شوند كه توسط نمايندگان واقعي مردم ايران در پارلمان تصويب گردد. اين روح واقعي اسلام مي باشد. ما معتقد به جدايي دين از دولت, برابري كامل زن و مرد و آزادي تمامي اقليتهاي مذهبي و قومي ميباشيم. اين حق مردم ايران است كه يك كشوري داشته باشند كه با كشورهاي ديگر در صلح زندگي بكند.»

اگر اسلام خواهان دموکراسی است، چرا دین از دولت باید جدا شود؟ اگر کسی خواهان برابری زن و مرد است با اسلام چکار دارد؟ مگر اسلام دین برابری است؟ قرار است اینبار مریم رجوی اسلام نوینی را به ملت ایران معرفی کند؟ و بالاخره صلح چه ربطی به حاکمیت ایران دارد؟ مگر حاکمیت مفلوک ایران می‌تواند تصمیم جنگ یا صلح در سطح منطقه بگیرد؟ حتما پاسخ این پرسش‌ها را همانطور که «آتلانتیک» تلویحا توصیه می‌کند، باید در این امر یافت که مریم رجوی دو خواهر خود را از دست داده! یکی در دوران محمد‌رضا پهلوی، و دیگری در دوره حکومت اسلامی. ظاهراً همین دو جسد هم مجوزی خواهد شد برای استقرار یک حاکمیت استعماری دیگر که با تکیه بر اجساد شهدایش دمار از روزگار ملت ایران برآورد. رسانة پرتقالی، حکایت معجزات پیامد ازدواج مریم ابریشمچی با مسعود رجوی را نخواسته مطرح کند، چرا که در اینجا نیز اصل مطلب باید فدای فرع شود. اصل مطلب این است که اسلام را آیت الله‌ها تفسیر می‌کنند، نه شیرین عبادی، نه مریم رجوی و نه آقای لاهیجی. اصل مطلب این است که واکنش ایرانیان بر پایة اسطورة فریدون و کاوه آهنگر به فاجعه انجامیده و هر واکنشی بر اساس اسطوره، هر اسطوره‌ای، ‌چه آریائی و چه سامی، راه به فاجعه خواهد برد. اسطوره‌ها با زمان و تاریخیت بیگانه‌اند، و هر واکنش سیاسی بر اساس اسطوره محکوم به شکست است. سازمان مجاهدین خلق هنگامی می‌تواند مدعی پرداختن به مطالبات واقعی ملت ایران شود که با «خداوند درهم شکنندة ستمگران» وداع کرده باشد.

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت