...
همزمان با براندازی ناتو در ایران و استقرار حاکمیت به اصطلاح ضدامپریالیست روضهخوانان، در منابر، مساجد و نمازهای جمعه قصههای فراوانی از استقلال اروپا از آمریکا برای ملت ایران نقل شده و هنوز هم میشود. در همین بحران ساختگی اتمی نیز دستاربندان، به زبان الکن روح الله خمینی همچنان «اروپا را نصیحت هستند» که فریب آمریکا را نخورد! در اینکه استعمار برای پیشبرد اهدافش همیشه به ابلهترین و فرومایهترینها متوسل شده جای تردید نیست ـ نگاهی به قهرمانان چند دهة اخیر کافی است که مسیر سیاست استعمار در ایران را بشناسیم ـ و در اینکه حاکمیت ایران پس از کودتای رضامیرپنج رسماً مزدور استعمار بوده نیز جای تردید نیست. ولی مردم ایران، مزدور استعمار نیستند، ایرانیان به دلیل عدم شناخت از مراکز تصمیمگیری سیاست جهانی همواره در مسیر حرکت استعمار قرار گرفتهاند. نمونة این امر «ملی شدن نفت» و براندازی سال 57 است.
با توجه به اینکه این دو واقعة سرنوشتساز در ایران پس از تشکیل سازمان ناتو به وقوع پیوسته، بهتر است نگاهی داشته باشیم به تاریخچة این سازمان، که از سال 1949 رسماً بر زمینههای فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشورهای متعددی نظارت دارد. بر خلاف تبلیغات گمراه کنندة رسانهها، فعالیت ناتو به هیچ وجه به زمینههای نظامی محدود نمیشود. سازمان ناتو نظارت تام بر فعالیتهای اجتماعی ـ فرهنگی کشورهای عضو اعمال میکند. این نکته از آنرو حائز اهمیت است که ایرانیان بدانند در کشورهای عضو ناتو، تولیدات فرهنگی در زمینة ادبیات، فلسفه، هنر و... در تمام ردهها و سیاستهای اجتماعی به طور کلی تحت نظارت سازمانی قرار دارد، که در ایران صرفاً به عنوان یک سازمان نظامی معرفی میشود!
برای سادهتر شدن این نکته، بهتر است بگوئیم حاکمیت سیاسی در کشورهای عضو ناتو، در واقع سپر محافظی است که این سازمان را از گزند تودهها در امان نگاه میدارد! سازمان ناتو پس از پایان جنگ جهانی دوم، به بهانة مبارزه با تهدیدی که قدرتگیری دوبارة کشور آلمان و کمونیسم بینالملل پایههای آنرا تشکیل میداد، و جهت «حفظ صلح» تشکیل شد. به این منظور، پس از پایان جنگ جهانی، چند کشور اروپای غربی به رهبری آمریکا در پی ایجاد یک اتحاد نظامی برآمدند! اتحادجماهیرشوروی با توسل به حق وتو با این اتحاد مخالفت کرد. ولی سرانجام، شرکای ایالات متحد، با توسل به بند 5 از ماده 51 منشور سازمان ملل ـ که حق ایجاد تشکل را بدون توسل به شورای امنیت، تنها در چارچوب «دفاع مشروع جمعی» مجاز میشمارد ـ موفق به تشکیل سازمان ناتو شدند. یادآور میشویم که این سازمان برخلاف قوانین ایالات متحد که هر گونه اتحاد نظامی در دوران صلح را ممنوع کرده تشکیل شد!
نهایت امر، در تاریخ 4 آوریل 1949، سازمانی به نام پیمان آتلانتیک شمالی رسماً موجودیت یافت. بر طبق قوانین ناتو، هنگامی که یکی از اعضاء مورد تهاجم نظامی قرار گیرد، کلیة اعضاء موظف به دفاع از آن هستند. نخستین اعضای ناتو، ایالات متحد، کانادا، بلژیک، دانمارک، فرانسه، هلند، ایسلند، نروژ، لوکزامبورگ، انگلستان، ایتالیا و پرتقال تحت حاکمیت «فاشیستهای» سالازار بودند!
با توجه به اینکه این دو واقعة سرنوشتساز در ایران پس از تشکیل سازمان ناتو به وقوع پیوسته، بهتر است نگاهی داشته باشیم به تاریخچة این سازمان، که از سال 1949 رسماً بر زمینههای فرهنگی، اقتصادی و نظامی کشورهای متعددی نظارت دارد. بر خلاف تبلیغات گمراه کنندة رسانهها، فعالیت ناتو به هیچ وجه به زمینههای نظامی محدود نمیشود. سازمان ناتو نظارت تام بر فعالیتهای اجتماعی ـ فرهنگی کشورهای عضو اعمال میکند. این نکته از آنرو حائز اهمیت است که ایرانیان بدانند در کشورهای عضو ناتو، تولیدات فرهنگی در زمینة ادبیات، فلسفه، هنر و... در تمام ردهها و سیاستهای اجتماعی به طور کلی تحت نظارت سازمانی قرار دارد، که در ایران صرفاً به عنوان یک سازمان نظامی معرفی میشود!
برای سادهتر شدن این نکته، بهتر است بگوئیم حاکمیت سیاسی در کشورهای عضو ناتو، در واقع سپر محافظی است که این سازمان را از گزند تودهها در امان نگاه میدارد! سازمان ناتو پس از پایان جنگ جهانی دوم، به بهانة مبارزه با تهدیدی که قدرتگیری دوبارة کشور آلمان و کمونیسم بینالملل پایههای آنرا تشکیل میداد، و جهت «حفظ صلح» تشکیل شد. به این منظور، پس از پایان جنگ جهانی، چند کشور اروپای غربی به رهبری آمریکا در پی ایجاد یک اتحاد نظامی برآمدند! اتحادجماهیرشوروی با توسل به حق وتو با این اتحاد مخالفت کرد. ولی سرانجام، شرکای ایالات متحد، با توسل به بند 5 از ماده 51 منشور سازمان ملل ـ که حق ایجاد تشکل را بدون توسل به شورای امنیت، تنها در چارچوب «دفاع مشروع جمعی» مجاز میشمارد ـ موفق به تشکیل سازمان ناتو شدند. یادآور میشویم که این سازمان برخلاف قوانین ایالات متحد که هر گونه اتحاد نظامی در دوران صلح را ممنوع کرده تشکیل شد!
نهایت امر، در تاریخ 4 آوریل 1949، سازمانی به نام پیمان آتلانتیک شمالی رسماً موجودیت یافت. بر طبق قوانین ناتو، هنگامی که یکی از اعضاء مورد تهاجم نظامی قرار گیرد، کلیة اعضاء موظف به دفاع از آن هستند. نخستین اعضای ناتو، ایالات متحد، کانادا، بلژیک، دانمارک، فرانسه، هلند، ایسلند، نروژ، لوکزامبورگ، انگلستان، ایتالیا و پرتقال تحت حاکمیت «فاشیستهای» سالازار بودند!
همکاری میان اعضای ناتو شامل تمامی زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شده و هدف اصلی آن تقویت یک جریان پویا در تخالف با کمونیسم بود! طبق مادة نخست اساسنامة ناتو، این سازمان تابع سازمان ملل است و طبق ماده 51 منشور سازمان ملل، برای حل اختلافات درونی، اعضای این سازمان میباید به شورای امنیت مراجعه کنند. مقر ناتو، ابتدا در لندن و سپس از 1952 به مدت 14 سال در پاریس قرار داشت. پس از آنکه در ماه مارس سال 1966 ژنرال دوگل از شورای فرماندهی ناتو کنارهگیری میکند، مقر ناتو به بروکسل انتقال مییابد. سپس یونان و ترکیه در سال 52 ، آلمان غربی در 55، و اسپانیا در 82 به ناتو میپیوندند. و با وجود اینکه یکی از اهداف اولیة سازمان ناتو مبارزه با کمونیسم عنوان شده بود، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این سازمان نه تنها منحل نشده، که به رشد سرطانی خود ادامه داده است. در این راستا، به گزارش «نووستی»، وزیر امور خارجه روسیه، سرگئی لاوروف، امروز در پایان مذاکرات خود با دبیرکل پیمان آتلانتیک شمالی، اظهار داشت که:
«روسیه [...] معتقد است که [...] استفاده از روشهای جنگ سرد بی اثر است.»
به عبارت دیگر، این سخنان نشاندهندة این است که ناتو همچنان در پی تداوم شرایط جنگ سرد در جهان است. و اکنون که خطر کمونیسم دیگر وجود ندارد، میبینیم که «تروریسم دستساز ناتو» جایگزین آن شده. به زبان سادهتر ناتو با سایة خویش در جنگ است! و دامنة این جنگ، مانند اشتهای ناتو، همچنان وسعت مییابد. در سال 1999، مجارستان، لهستان، و جمهوری چک به این سازمان پیوستند و در همین سال نیروهای ناتو، جهت تجزیة یوگسلاوی و اعمال سیاست «یک کشور، یک مذهب» به این کشور حملهور شدند. و به مدت 11 هفته، از 24 مارس تا 10 ژوئن 1999، غیر نظامیان را هدف بمباران هوائی قرار دادند. لازم به تذکر است که از سال 92 تا 96، ناتو با تصویب سازمان ملل، به تحریم دریائی یوگسلاوی نظارت داشته.
پس از وقایع 11 سپتامبر، برای نخستین بار، با توسل به ماده 5، تمامی اعضای ناتو جهت دفاع از ایالات متحد بسیج میشوند و نتیجة مستقیم این «بسیج»، تهاجم نظامی به کشور افغانستان است. کشوری که به همت اعضای ناتو به دست طالبان اداره میشد و هنوز هم در دست طالبان است. کشوری که به همت ناتو، 30 درصد از کل مواد مخدر جهان را تولید میکند. و خانم «کارن تاندی»، مسول مبارزه با مواد مخدر از ایالات متحد، در روز 15 سپتامبر سالجاری در گفتگو با «ال پائیس» در مادرید اعلام کرد، که پس از اشغال افغانستان توسط نیروهای ناتو، میزان کشت خشخاش و تولید مواد مخدر افزایش نیز یافته! خانم تاندی، که از سیاستهای کشورش در افغانستان به نظر بیاطلاع میآید، ادعا کرده که نابودی مزارع خشخاش برای ثبات افغانستان حیاتی است و این طالباناند که کشت خشخاش را افزایش دادهاند! اگر جهت اطلاع از تولید مواد مخدر در افغانستان به وبلاگ «تریاک و دموکراسی» مراجعه کنیم، خواهیم دید که کارن تاندی، زمانی که میگوید، «نيروهاي آمريكائي و انگليسي براي جلوگيري از افزايش كشت خشخاش فعاليت جدي دارند!» تا چه اندازه از واقعیات به دور است! ایشان سپس در پاسخ به اين سوال که چگونه با وجود جدیتی اینچنین در راه مبارزه با مواد مخدر، كشت خشخاش در افغانستان افزایش یافته، گام دیگری در عرصه وقاحت برداشته پاسخ میدهد، «چون مسئولان مبارزه با مواد مخدر آمريكا و انگليس در زمينه نابودي كشت خشخاش در افغانستان فعاليت نميكنند، بلكه كار آنان، فعاليتهاي جاسوسي براي شناسائي شبكههاي قاچاق موادمخدر با هدف متلاشي كردن آنها است!» و البته همانطور که قبلا گفته شد، این شبکهها، همگی تحت نظارت سازمان ناتو فعالیت دارند. و بهتر است بدانیم که به گفتة خانم تاندی، نیروهای ایالات متحد حتی «از نقل و انتقالات درآمدهای ناشي از فروش هروئين در افغانستان نيز جلوگيري به عمل میآورند!» در ضمن «کارن تاندی» اظهار میدارد که ایالات متحد در زمینة مبارزه با قاچاق مواد مخدر با دولت افغانستان و تمامی همسايگان آن به استثناي ايران همكاري دارد! هنگامی که بدانیم ملت ایران باید بهای مبارزه با شبکههای قاچاق خارج از کنترل ناتو را با خون فرزندانش بپردازد، متوجه میشویم گاوچرانها تا چه حد با قاچاق مواد مخدر مبارزه میکنند. حال باز گردیم به سازمان ناتو.
در سال 2004، استونی، لتونی، لیتوانی، بلغارستان، رومانی سلواکی، و سلوونی به ناتو ملحق شده و سپس مولداوی، اوکراین گرجستان خواستار ورود به ناتو میشوند. در سال 95 عملیات نظامی ناتو برای استقرار «صلح» در بوسنی آغاز شد، و متعاقب آن نظامیان ناتو در کشور همسایه بوسنی، آلبانی نیز مستقر شدند تا به پناهندگان جنگ کوسووو یاری رسانند! در وبلاگ «تریاک و دموکراسی» توضیح دادهام که تروریستهای کوسوو، تحت نظارت مستقیم ناتو فعالیت میکنند. از سال 2001، نیروهای ناتو در کشور مقدونیه مستقر شدهاند، تا در ظاهر از وقوع جنگ میان مسلمانان و مسیحیان جلوگیری به عمل آورند. و در سال 2003، اعضای ناتو، تهاجم وحشیانه به کشور عراق را به این بهانه آغاز کردند که عراق صلح و امنیت جهانی را تهدید میکرده است!
در خاتمه بهتر است بدانیم که در سال 2005، بودجة ناتو 1735 میلیارد یورو بوده و سازمان ناتو سه بودجة متفاوت دارد. بودجه نظامی، بودجه امنیتی و بودجه غیر نظامی. در سال 2004، ایالات متحد 29،16 درصد، کشور آلمان 19،95 درصد، انگلیس 11،59 درصد، ایتالیا 7،33 درصد و فرانسه 6،44 درصد بودجة ناتو را تأمین میکنند. به عبارت دیگر تصمیم گیرندگان اصلی در بین کشورهای عضو، همین پنج کشورند. و اگر به مقالة «رسانهها در بحران» در لوموند دیپلوماتیک ژانویه سال 2005، مراجعه کنیم خواهیم دید که صاحبان صنایع نظامی، رسانههای معروف فرانسه مانند فیگارو، لیبراسیون و لوموند را نیز در تصرف خود دارند. مسلم است که سیاست مهار رسانهها در دیگر کشورهای عضو ناتو نیز در همین مسیر قرار دارد و به همین دلیل است که تحلیلها و گزارشهای خبری رسانههای غرب را با احتیاط و دقت کامل میباید بررسی و تحلیل کنیم. چرا که همگی در راستای خلق یک «دشمن فرضی»، جهت تداوم شرایط جنگی منتشر میشوند.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت