...
مسعود بهنود و بیبیسی دوباره به طبل زدن برای پاسداراکبر مشغول شدهاند. مسعود بهنود از کلیة اهالی «شوت آباد» دعوت کرده که بیایند مهملات پاسداراکبر را با مهملات پاسدار محمود مهرورزی مقایسه کنند و ببینند اولی چهها میگوید، که دومی نمیگوید! ببینند که اولی چقدر «آزادیگری و دموکراسیگری» است، و دومی چقدر «استبدادیگری»! البته مسعود بهنود همانطور که در وبلاگ مورخ 10 ژوئیه سالجاری اشاره کردم، مامور است و معذور. اگر بجای پاسداراکبر، پاسدار اصغر یا سرتیپ اللهکرم هم باشد، مسعود بهنود کار خودش را میکند و در باب «عقلانیتگری» آنان قلم خواهد زد. همانطور که میدانیم هر حرفهای محدودیتهائی دارد، به ویژه که این حرفه، خبرپراکنی و تبلیغ برای حاکمیت انگلستان باشد. در مورد بیبیسی و دیگر رسانههای دنبالهرو، بهتر است یک نکته کوچک را یادآور شویم. شیوه بنگاه خبرپراکنی حاکمیت انگلستان، همان شیوه اعمال شکنجه در کشور چین است. یعنی با تکیه بر الگوی شکنجة چینی، بیبیسی تبلیغاتش را آرام، آرام ولی به طور مداوم ادامه میدهد، تا در پایان به نتیجة مطلوب دست یابد.
شکنجة چینی به این ترتیب اعمال میشود که زندانی را در سکوت محکوم به شنیدن صدای چکیدن قطرههای آب میکنند. و پس از مدتی، صدای چکیدن هر قطره، همچون انفجاری در گوش زندانی طنین افکن میشود.
پخش قطرهای مهملات پاسداراکبر در رسانههای فارسی زبان معتبر نظیر بیبیسی، بر اساس همین روش صورت میگیرد. خوشبختانه اینبار بیبیسی در تلاش «والای» خود جهت فریب افکار عمومی تنها نیست، «واشنگتن پست»، رسانة وزین حاکمیت ایالات متحد، نیز دست یاری به سوی شرکای اروپائی خود دراز کرده، و مهملات پاسدار اکبر را در صفحات خود به قول ایشان «چاپگری» نموده! برای آگاهان، همین مختصر جهت دریافت وسعت دامنة توطئه بر علیه ملت ایران کفایت میکند. حال بهتر است نگاهی به نامة شیوا و رسای پاسداراکبر بیندازیم که در آن برای ایالات متحد هم «دستوراتی» صادر کرده، تا هم در این دنیا راه صلاح را بپیماید و هم در آن دنیا رستگار شود! البته اینبار هدف تحلیل پریشانگوئیهای حکومتیهای ایران نخواهد بود. هدف اینبار نمایاندن ابتذالی است که در قالب «واژههای مبتذل» و «عبارات بیمعنا» به زبان حکیم طوس تاختهاند.
ولی قبل از این امر، لازم است برای خوانندهای که در مورد واژة «ناعادلانه» پیام فرستادهاند، توضیحی ارائه دهم. در زبان فارسی واژة «عادلانه»، در تقابل با واژه «ظالمانه» قرار میگیرد و استفاده از پیشوند «نا» جهت اختراع یک واژة نوین، کاملاً نامربوط است. چرا که ارتباط فرهنگی در گنجینة ادب ایران و ارتباطات اجتماعی را در بطن زبان از میان برمیدارد. «ظالم» و «ظالمانه» واژههائی هستند با بارهای فرهنگی، سیاسی و ادبی، که معنا و مفهومی از آن خود دارند، در حالیکه «ناعادلانه»، فاقد هر گونه ریشة ادبی است، و قبل از کاربرد میباید معنای آن و محدودة معانی آن تعریف شود. از اینرو، این «نوآوری» تا زمانی که محدودة کلامی و ادبیاش به تعریف در نیامده، نه تنها ضرورتی ندارد، که استفاده از آن به نوعی «ابهام» لغوی منجر خواهد شد. ابهامی که در زبان فارسی، به دلیل «ترجمة» تحتالفظی متون انگلیسی و فرانسه در حال رشد و نمو است! در چارچوب متون والا، یعنی ادبی، فلسفی و حقوقی، واژة «عادلانه» در تقابل با «ستمکارانه» و «ظالمانه» قرار میگیرد و اگر کسی در رابطه با سخنان پاپ قصد پاسخگوئی و یا ارائة استدلالهائی دارد، میباید در چارچوب سخنان پاپ به این امر بپردازد. متن سخنان پاپ بر خلاف متن سخنان دستاربندان حکومتی ایران، مبتذل و عامیانه نیست. هر چند خود که از روحانی جماعت منزجرم، ولی فاصلة روحانیت غرب، به ویژه مراجع عالی کلیسا و کنیسهها، با ابتذال و کمسوادی روحانیت مسلمان از زمین تا آسمان است. به همین دلیل کسی چون آقای فیاضبخش که نام خود را پس از تیتر «دکترا» در پای مقاله میگذارد، لازم است متانت کلام مخاطب را در نظر گرفته و در همان مقام به پاسخگوئی بپردازد. اگر نویسندهای قادر به تشخیص سطح گفتار در مقالهای نیست، بهتر آن است که ننویسد.
حال بازگردیم به واژة «ناعادلانه» . این واژه در بالاترین مرجع فرهنگ لغات، یعنی در فرهنگ دهخدا وجود ندارد. و از آنجا که فرهنگستان زبان فارسی عملاً فاقد تخصص در این زمینه است، به داوری و تصمیماتش در این مورد نمیتوان تکیه کرد. و در متون والای ادبی فارسی نیز چنین واژهای موجود نیست. از این گذشته اگر کسی قصد ابداع واژه نوین دارد، این واژه اگر اسم است، قراردادی است و این امر میباید قبولعام یابد. ولی اگر اسم نیست، ابداع کننده میباید استدلال قابل قبولی ارایه دهد که واژة نوین را بتواند «توجیه» کند. به عنوان مثال آقای داریوش آشوری، دو واژة «نرینهکام»، به معنای مرد همجنسگرا و «مادینه کام»، به معنای زن همجنسگرا را پیشنهاد کردهاند؛ مستقیماً حضورشان عرض کردم «نارسا» است. دلیل هم این است که نرینه کام، میتواند به زن ارجاع کند و مادینه کام نیز می تواند همزمان به مرد ارجاع کند. در نتیجه ایندو واژه نمیتوانند معنای مرد و زن همجنسگرا را برسانند.
بگذریم، به دلایلی که در بالا آمد، استفاده از واژه «ناعادلانه» در یک متن هیچ توجیهی نمیتواند داشته باشد، هیچ دلیلی برای موجودیت واژة «ناعادلانه» نیست، این واژه صرفاً برخاسته از بربریت و کمسوادی کاربرانش است. حال باز گردیم به نامة پاسداراکبر.
پاسدار اکبر این بار ردای رهبر سیاسی ملت ایران به برکرده. و گویا قصد هموار کردن راه «صلح» و «دموکراسی» دارد. البته در سخن پراکنیهای گذشتة او بارها و بارها به این مطلب اشاره شده که دموکراسی در ترادف با صلح است و یا دموکراسی و صلح لازم و ملزوم یکدیگرند. این حتماً از اختراعات نوین باید باشد، و آنرا باید به حساب تازه کار بودن بیانیهنویس ساواک بگذاریم. باشد که چند سال دیگر متوجه شود که «دموکراسی» هیچ ارتباطی با «صلح» ندارد. پاسداراکبر باز هم مقداری واژه و عبارات نوین، مبتذل و بیمعنا به گنجینة ادب پارسی هدیه کرده! از قبیل: پاکیزگیاخلاقی ـ بلوغ یافتن خرد انسانی ـ درسآموزی نقادانه ـ سرکوب به توسط گروهی خشکمغز و تحریکشده ـ بازترشدن شکاف مردم و حاکمیت ـ پخش و پلا کردن رشوهوار ـ قدرتگیری ـ تعاملی با معادلات ایدئولوژیک ـ تأسیسگری دموکراتیک و صلح آمیز ـ سروری به شکلهای مختلف از نَرم گرفته تا سخت و خشن ـ دخالت نظامی از بیرون ـ تماسگیری ـ آگاهی بخشی ـ رژیمی که از دل یک انقلاب در آمده ـ تلاش برای داشتن جای پا ـ و مهملات دیگری از این دست! پاسداراکبر سپس امر فرمودهاند که «مردم ایران بایستی تصویری واقعی از ایالات متحده داشته باشند و به بازخوانی انتقادی تاریخ مناسبات با آمریکا بپردازند»، و عاقبت همصدا با منتظری، خاتمی، سروش و دیگر فعلة استعمار در ایران نتیجه گرفته که دیانت با حقوق بشر هیچ تضادی ندارد!
«دینداران پارسا همگی با آزادیکشی و بیدادگری رژیم مخالفند و میان دیانت با آزادی و حقوق بشر منافاتی نمیبینند»
با توجه به اظهارات فاضلانه پاسداراکبر، باید اذعان داشت که همانطور که بیانیه نویس ساواک میگوید نه تنها «تحریف در دیکتاتوریهای ایدئولوژیک به افراط میرسد!» که مضحکه و حماقت نیز به همچنین!
شکنجة چینی به این ترتیب اعمال میشود که زندانی را در سکوت محکوم به شنیدن صدای چکیدن قطرههای آب میکنند. و پس از مدتی، صدای چکیدن هر قطره، همچون انفجاری در گوش زندانی طنین افکن میشود.
پخش قطرهای مهملات پاسداراکبر در رسانههای فارسی زبان معتبر نظیر بیبیسی، بر اساس همین روش صورت میگیرد. خوشبختانه اینبار بیبیسی در تلاش «والای» خود جهت فریب افکار عمومی تنها نیست، «واشنگتن پست»، رسانة وزین حاکمیت ایالات متحد، نیز دست یاری به سوی شرکای اروپائی خود دراز کرده، و مهملات پاسدار اکبر را در صفحات خود به قول ایشان «چاپگری» نموده! برای آگاهان، همین مختصر جهت دریافت وسعت دامنة توطئه بر علیه ملت ایران کفایت میکند. حال بهتر است نگاهی به نامة شیوا و رسای پاسداراکبر بیندازیم که در آن برای ایالات متحد هم «دستوراتی» صادر کرده، تا هم در این دنیا راه صلاح را بپیماید و هم در آن دنیا رستگار شود! البته اینبار هدف تحلیل پریشانگوئیهای حکومتیهای ایران نخواهد بود. هدف اینبار نمایاندن ابتذالی است که در قالب «واژههای مبتذل» و «عبارات بیمعنا» به زبان حکیم طوس تاختهاند.
ولی قبل از این امر، لازم است برای خوانندهای که در مورد واژة «ناعادلانه» پیام فرستادهاند، توضیحی ارائه دهم. در زبان فارسی واژة «عادلانه»، در تقابل با واژه «ظالمانه» قرار میگیرد و استفاده از پیشوند «نا» جهت اختراع یک واژة نوین، کاملاً نامربوط است. چرا که ارتباط فرهنگی در گنجینة ادب ایران و ارتباطات اجتماعی را در بطن زبان از میان برمیدارد. «ظالم» و «ظالمانه» واژههائی هستند با بارهای فرهنگی، سیاسی و ادبی، که معنا و مفهومی از آن خود دارند، در حالیکه «ناعادلانه»، فاقد هر گونه ریشة ادبی است، و قبل از کاربرد میباید معنای آن و محدودة معانی آن تعریف شود. از اینرو، این «نوآوری» تا زمانی که محدودة کلامی و ادبیاش به تعریف در نیامده، نه تنها ضرورتی ندارد، که استفاده از آن به نوعی «ابهام» لغوی منجر خواهد شد. ابهامی که در زبان فارسی، به دلیل «ترجمة» تحتالفظی متون انگلیسی و فرانسه در حال رشد و نمو است! در چارچوب متون والا، یعنی ادبی، فلسفی و حقوقی، واژة «عادلانه» در تقابل با «ستمکارانه» و «ظالمانه» قرار میگیرد و اگر کسی در رابطه با سخنان پاپ قصد پاسخگوئی و یا ارائة استدلالهائی دارد، میباید در چارچوب سخنان پاپ به این امر بپردازد. متن سخنان پاپ بر خلاف متن سخنان دستاربندان حکومتی ایران، مبتذل و عامیانه نیست. هر چند خود که از روحانی جماعت منزجرم، ولی فاصلة روحانیت غرب، به ویژه مراجع عالی کلیسا و کنیسهها، با ابتذال و کمسوادی روحانیت مسلمان از زمین تا آسمان است. به همین دلیل کسی چون آقای فیاضبخش که نام خود را پس از تیتر «دکترا» در پای مقاله میگذارد، لازم است متانت کلام مخاطب را در نظر گرفته و در همان مقام به پاسخگوئی بپردازد. اگر نویسندهای قادر به تشخیص سطح گفتار در مقالهای نیست، بهتر آن است که ننویسد.
حال بازگردیم به واژة «ناعادلانه» . این واژه در بالاترین مرجع فرهنگ لغات، یعنی در فرهنگ دهخدا وجود ندارد. و از آنجا که فرهنگستان زبان فارسی عملاً فاقد تخصص در این زمینه است، به داوری و تصمیماتش در این مورد نمیتوان تکیه کرد. و در متون والای ادبی فارسی نیز چنین واژهای موجود نیست. از این گذشته اگر کسی قصد ابداع واژه نوین دارد، این واژه اگر اسم است، قراردادی است و این امر میباید قبولعام یابد. ولی اگر اسم نیست، ابداع کننده میباید استدلال قابل قبولی ارایه دهد که واژة نوین را بتواند «توجیه» کند. به عنوان مثال آقای داریوش آشوری، دو واژة «نرینهکام»، به معنای مرد همجنسگرا و «مادینه کام»، به معنای زن همجنسگرا را پیشنهاد کردهاند؛ مستقیماً حضورشان عرض کردم «نارسا» است. دلیل هم این است که نرینه کام، میتواند به زن ارجاع کند و مادینه کام نیز می تواند همزمان به مرد ارجاع کند. در نتیجه ایندو واژه نمیتوانند معنای مرد و زن همجنسگرا را برسانند.
بگذریم، به دلایلی که در بالا آمد، استفاده از واژه «ناعادلانه» در یک متن هیچ توجیهی نمیتواند داشته باشد، هیچ دلیلی برای موجودیت واژة «ناعادلانه» نیست، این واژه صرفاً برخاسته از بربریت و کمسوادی کاربرانش است. حال باز گردیم به نامة پاسداراکبر.
پاسدار اکبر این بار ردای رهبر سیاسی ملت ایران به برکرده. و گویا قصد هموار کردن راه «صلح» و «دموکراسی» دارد. البته در سخن پراکنیهای گذشتة او بارها و بارها به این مطلب اشاره شده که دموکراسی در ترادف با صلح است و یا دموکراسی و صلح لازم و ملزوم یکدیگرند. این حتماً از اختراعات نوین باید باشد، و آنرا باید به حساب تازه کار بودن بیانیهنویس ساواک بگذاریم. باشد که چند سال دیگر متوجه شود که «دموکراسی» هیچ ارتباطی با «صلح» ندارد. پاسداراکبر باز هم مقداری واژه و عبارات نوین، مبتذل و بیمعنا به گنجینة ادب پارسی هدیه کرده! از قبیل: پاکیزگیاخلاقی ـ بلوغ یافتن خرد انسانی ـ درسآموزی نقادانه ـ سرکوب به توسط گروهی خشکمغز و تحریکشده ـ بازترشدن شکاف مردم و حاکمیت ـ پخش و پلا کردن رشوهوار ـ قدرتگیری ـ تعاملی با معادلات ایدئولوژیک ـ تأسیسگری دموکراتیک و صلح آمیز ـ سروری به شکلهای مختلف از نَرم گرفته تا سخت و خشن ـ دخالت نظامی از بیرون ـ تماسگیری ـ آگاهی بخشی ـ رژیمی که از دل یک انقلاب در آمده ـ تلاش برای داشتن جای پا ـ و مهملات دیگری از این دست! پاسداراکبر سپس امر فرمودهاند که «مردم ایران بایستی تصویری واقعی از ایالات متحده داشته باشند و به بازخوانی انتقادی تاریخ مناسبات با آمریکا بپردازند»، و عاقبت همصدا با منتظری، خاتمی، سروش و دیگر فعلة استعمار در ایران نتیجه گرفته که دیانت با حقوق بشر هیچ تضادی ندارد!
«دینداران پارسا همگی با آزادیکشی و بیدادگری رژیم مخالفند و میان دیانت با آزادی و حقوق بشر منافاتی نمیبینند»
با توجه به اظهارات فاضلانه پاسداراکبر، باید اذعان داشت که همانطور که بیانیه نویس ساواک میگوید نه تنها «تحریف در دیکتاتوریهای ایدئولوژیک به افراط میرسد!» که مضحکه و حماقت نیز به همچنین!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت