موشک و تریاک!
...
از فواید جهانی شدن، همراهی و همکاری صمیمانه صاحبان صنایع نظامی در جهان است. منافع صاحبان صنایع نظامی همانطور که میدانیم از طریق جنگ افروزی تامین میشود. به این ترتیب که فشار «لابیهای» تفنگفروشان تهدید جنگ را افزایش داده، و به این ترتیب باعث افزایش بودجه نظامی در کشورها میشوند. همین افزایش بودجة نظامی باعث کاهش بودجة آموزش، بهداشت و خدمات اجتماعی شده و میزان فقر را افزایش میدهد.
جانکنت گالبرایت در «فرهنگ رضایت طلبی» مینویسد: سیاستهای غیرانسانی و مخرب ریگان و بوش در افزایش هزینههای نظامی و کاهش مالیات ثروتمندان خواست یک اکثریت انتخاباتی و بازتاب رعایت مطالبات رأی دهندگان است. مسئلهای که به زعم گالبرایت «دموکراسی» نامیده میشود! گالبرایت جهت توجیه نظر خود میافزاید جائی که رای و ندای پول برنده نهایی است، ریگان و بوش کاملاً احترام به اصول مردمسالاری را رعایت کردهاند! عجیب است که گالبرایت، مانند بسیاری از خرده نظریهپردازان جهان سوم، فراموش میکند، رعایت اصول مردمسالاری به اعمال نظر اکثریت محدود نمیشود، چرا که در اینصورت آنرا «پوپولیسم» میخوانند نه مردمسالاری. شرط لازم و کافی در یک جامعة دموکراتیک اعمال نظر اکثریت با رعایت حق اقلیت و مخالفان این اکثریت است. اما این اقلیت در ایالات متحد به هیچ گرفته میشود. با توجه به شرایط اجتماعی ایالات متحد، کسانی که بیش از 3 دهه است به جدا کردن حساب ملت آمریکا از دولت جنایتکار این کشور مشغولاند، بهتر است از خواب خرگوشی بیدار شده و ببینند مردم آمریکا حسابشان به هیچ عنوان از دولت آمریکا جدا نیست، همچنان که حساب دولت آمریکا نیز از حساب صاحبان صنایع نظامی نمیتواند جدا باشد. در وبلاگهای قبلی گفتم که از دورة ریاست جمهوری ریگان تشکیلات نظامی عملاً تعیین کننده اصلی سیاستهای ایالات متحد در داخل و خارج شدهاند.
با توجه به اینکه سیاستهای ایالات متحد در ارتباط مستقیم با چند ملیتیهای نفتی و مافیای مواد مخدر و تجارت برده است، میتوان مشاهده کرد که دلیل تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان هیچ ارتباطی به مبارزه با تروریسم نداشته. خارج از تمایل به کنترل مسیر انرژی در مرز هند، چین و روسیه، تهاجم ارتش آمریکا به افغانستان همزمان با دورهای است که طبق ارقام ارایه شده توسط میشل شوسودوسکی، «میزان کشت خشخاش و تولید تریاک از 3400 تن در سال 1994، به 185 تن رسیده بود و میزان زمینهای زیرکشت خشخاش از 71470 هکتار به 7106 هکتار کاهش یافته بود.» امروز طبق آمار ارائه شده توسط سازمان ملل، میزان تولید تریاک در افغانستان به بیش از 6 هزار تن در سالجاری بالغ خواهد شد! و لزومی ندارد یادآور شویم که کشاورزان خشخاش در افغانستان سهمی از منافع «عظیم» تجارت مواد مخدر نخواهند برد. منافع قاچاق مواد مخدر حق مسلم ارتش ایالات متحد و شرکایش در ناتو است!
با در نظر گرفتن این مطالب، بهتر میتوان به دلایل اصلی آزمایش اتمی کرة شمالی پی برد. این آزمایش باعث افزایش بودجة نظامی در ژاپن و کرة جنوبی، و به همچنین در ایالات متحد و کشور های عضو ناتو خواهد شد! به عبارت دیگر آزمایش اتمی کره شمالی جان تازهای در کالبد بازار مسابقات تسلیحاتی میدمد. با در نظر گرفتن این امر که نخستین تولید کننده و فروشندة سلاح در جهان ایالات متحد است، میتوان به بیپایه بودن «اعتراضات» ایندولت پی برد. و در راستای سرعت جریان بحران آفرینی امکان دارد که روزی از این روزها، روضهخوانهای ایران نیز که هستی خود را مدیون همین ایالات متحداند، وارد مسابقة تسلیحات هستهای شوند. بیجهت نیست که هفتة نامه «جین دیفنس» ادعا کرده امکان دارد کرة شمالی ایران را نیز در تجربیات خود شریک کند! با توجه به اینکه کرة شمالی و ایران وابسته به دو سیاست متفاوتاند، روضهخوانهای ایران تنها با کمک ایالات متحد خواهند توانست تجربة کره شمالی را در ایران تکرار کنند. ولی به نظر میرسد پس از تجربة لبنان و تضعیف ناتو در منطقه، ایالات متحد ناچار شود یک قدم از حمایت پادوهایش در ایران عقب نشیند! هر چند که منطق جنایتکاران ناتو، صرفاً منطق بیمنطقی است!
جانکنت گالبرایت در «فرهنگ رضایت طلبی» مینویسد: سیاستهای غیرانسانی و مخرب ریگان و بوش در افزایش هزینههای نظامی و کاهش مالیات ثروتمندان خواست یک اکثریت انتخاباتی و بازتاب رعایت مطالبات رأی دهندگان است. مسئلهای که به زعم گالبرایت «دموکراسی» نامیده میشود! گالبرایت جهت توجیه نظر خود میافزاید جائی که رای و ندای پول برنده نهایی است، ریگان و بوش کاملاً احترام به اصول مردمسالاری را رعایت کردهاند! عجیب است که گالبرایت، مانند بسیاری از خرده نظریهپردازان جهان سوم، فراموش میکند، رعایت اصول مردمسالاری به اعمال نظر اکثریت محدود نمیشود، چرا که در اینصورت آنرا «پوپولیسم» میخوانند نه مردمسالاری. شرط لازم و کافی در یک جامعة دموکراتیک اعمال نظر اکثریت با رعایت حق اقلیت و مخالفان این اکثریت است. اما این اقلیت در ایالات متحد به هیچ گرفته میشود. با توجه به شرایط اجتماعی ایالات متحد، کسانی که بیش از 3 دهه است به جدا کردن حساب ملت آمریکا از دولت جنایتکار این کشور مشغولاند، بهتر است از خواب خرگوشی بیدار شده و ببینند مردم آمریکا حسابشان به هیچ عنوان از دولت آمریکا جدا نیست، همچنان که حساب دولت آمریکا نیز از حساب صاحبان صنایع نظامی نمیتواند جدا باشد. در وبلاگهای قبلی گفتم که از دورة ریاست جمهوری ریگان تشکیلات نظامی عملاً تعیین کننده اصلی سیاستهای ایالات متحد در داخل و خارج شدهاند.
با توجه به اینکه سیاستهای ایالات متحد در ارتباط مستقیم با چند ملیتیهای نفتی و مافیای مواد مخدر و تجارت برده است، میتوان مشاهده کرد که دلیل تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان هیچ ارتباطی به مبارزه با تروریسم نداشته. خارج از تمایل به کنترل مسیر انرژی در مرز هند، چین و روسیه، تهاجم ارتش آمریکا به افغانستان همزمان با دورهای است که طبق ارقام ارایه شده توسط میشل شوسودوسکی، «میزان کشت خشخاش و تولید تریاک از 3400 تن در سال 1994، به 185 تن رسیده بود و میزان زمینهای زیرکشت خشخاش از 71470 هکتار به 7106 هکتار کاهش یافته بود.» امروز طبق آمار ارائه شده توسط سازمان ملل، میزان تولید تریاک در افغانستان به بیش از 6 هزار تن در سالجاری بالغ خواهد شد! و لزومی ندارد یادآور شویم که کشاورزان خشخاش در افغانستان سهمی از منافع «عظیم» تجارت مواد مخدر نخواهند برد. منافع قاچاق مواد مخدر حق مسلم ارتش ایالات متحد و شرکایش در ناتو است!
با در نظر گرفتن این مطالب، بهتر میتوان به دلایل اصلی آزمایش اتمی کرة شمالی پی برد. این آزمایش باعث افزایش بودجة نظامی در ژاپن و کرة جنوبی، و به همچنین در ایالات متحد و کشور های عضو ناتو خواهد شد! به عبارت دیگر آزمایش اتمی کره شمالی جان تازهای در کالبد بازار مسابقات تسلیحاتی میدمد. با در نظر گرفتن این امر که نخستین تولید کننده و فروشندة سلاح در جهان ایالات متحد است، میتوان به بیپایه بودن «اعتراضات» ایندولت پی برد. و در راستای سرعت جریان بحران آفرینی امکان دارد که روزی از این روزها، روضهخوانهای ایران نیز که هستی خود را مدیون همین ایالات متحداند، وارد مسابقة تسلیحات هستهای شوند. بیجهت نیست که هفتة نامه «جین دیفنس» ادعا کرده امکان دارد کرة شمالی ایران را نیز در تجربیات خود شریک کند! با توجه به اینکه کرة شمالی و ایران وابسته به دو سیاست متفاوتاند، روضهخوانهای ایران تنها با کمک ایالات متحد خواهند توانست تجربة کره شمالی را در ایران تکرار کنند. ولی به نظر میرسد پس از تجربة لبنان و تضعیف ناتو در منطقه، ایالات متحد ناچار شود یک قدم از حمایت پادوهایش در ایران عقب نشیند! هر چند که منطق جنایتکاران ناتو، صرفاً منطق بیمنطقی است!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت