جمعه، مهر ۲۱، ۱۳۸۵


فالگیر و حال‌گیر!
...
پدیدة «جاهل بازی» در اجتماع ایران، پدیده‌ای روبه رشد است. قبل از براندازی سال 57، دهه‌ها بود که «جاهل بازی» در عرصة سیاسی، تحت عنوان اوپوزیسیون از طریق لات و اوباش مقلد دستاربندان اعمال می‌شد. «فدائیان اسلام، نهضت آزادی و مجاهدین خلق» سه شاخة رسمی «جاهل بازی» در عرصة سیاسی بودند. گاهگاه نیز سران جبهة ملی، از قبیل کریم سنجابی، هر چند خود از اوباش بازار هزاران سال نوری فاصله داشتند، به این اوپوزیسیون خاص ملحق می‌شدند. مراجعه شود به حضور آقای سنجابی در «نوفل‌لوشاتو» بجای حضور در کنگرة جهانی سوسیال‌دموکراسی! حال باید دید چرا مشتی لات، اوباش و تیغ‌کش جنوب شهر با نفس‌کش طلبیدن، اجتماع ایران را قرق کرده و مانع هر گونه رشد و شکوفائی می‌شوند.

«جاهل بازی» در ایران در عرصة علوم انسانی، با حضور شارلاتان‌هائی چون شریعتی و فردید در دانشگاه به سرعت رشد کرد، چرا که اینان را در تماس مستقیم با جوانانی قرار می‌داد که در نظام آموزشی فاشیستی تعلیم دیده بودند، و از علوم انسانی مدرن هیچ شناختی نداشتند. کلام سراپا فریب شریعتی‌ها و فردیدها، که با استفادة سوء از مفاهیم مدرن فلسفه و جامعه شناسی سعی داشت در گروه‌های غیرسنتی نفوذ کند، با سخنرانی شارلاتان‌های حوزه در حسینیة ارشاد تقویت می‌شد. در واقع آنچه در دانشگاه به زبان نمی‌آمد، امثال مطهری در حسینیه بیان می‌کردند. سخنان کلاه مخملی‌های علوم انسانی،‌ مانند کلام دستاربندان بر خرافات و اسطوره‌ها پای می‌فشارد. فردید از اسلام و ظهور ولیعصر می‌گفت، شریعتی مشوق جوانان در پیمودن راه حسین شده بود، و مطهری مبلغ اسلام «انسان ساز» بود. قصد تحلیل سخنان اینان را ندارم، چرا که به جز اتلاف وقت نیست، ولی در یک جمله، هر سه کلاه مخملی علوم انسانی، با سلاح اسطوره به نفس‌کش طلبی آمده بودند. و هدفی واحد را دنبال می کردند: تشویق جوان ایران به گریز از «نظم».

در مورد «نظم» شاید توضیحی لازم باشد، منظور از «نظم»، پایه و اساس رشد و تداوم است که در تقابل کامل با شور و احساس قرار می‌گیرد. کسی که خود را موظف به رعایت نظم می‌بیند، ناچار بر احساسات و عواطف خود لگام خواهد زد. برای مثال، به ناچار باید به الگوی غرب متوسل ‌شویم: در عرصة اجتماع، و نه در حریم خصوصی، افراد موظف‌اند رعایت قوانین و مقررات را مقدم بر احساسات شخصی خود بدانند. در خیابان، در محل کار، در مدرسه، در فروشگاه و هر جا که خارج از حریم خصوصی فرد به شمار آید، رعایت تقدم قانون بر احساسات وظیفة شهروندی است. این مجموعه وظایف، نهایت امر به رعایت نظم در عرصه‌های اجتماعی منجر می‌شود که خود ناشی از سازمانپذیری جامعه است. ولی سازمانپذیری جامعه چیست؟

وجود احزاب و تشکیلات «غیردولتی» پایه و اساس این سازمانپذیری است. هنگامی که افراد تحت پوشش احزاب و سازمان‌ها قرار می‌گیرند نظم در جامعه پایه ریزی می‌شود. و به همین دلیل است که طی حدود یک سده، استعمار مانع شکل‌گیری احزاب و سازمان‌های سیاسی در ایران می‌شود. تنها تشکلی که استعمار برای ایرانیان به رسمیت می‌شناسد و با تمام قوا از آن حمایت می‌کند مساجداند! به این دلیل که، مساجد با «زمان خطی» بکلی بیگانه‌اند. نظم مساجد، نظمی است که بر «زمان چرخشی» استوار است، یعنی نظمی که بر «تکرار» و «درجا زدن» تأکید دارد! نه بر حرکت به سوی آینده. مساجد هیچ نظمی بجز نظم ادای پنج نوبت نماز نمی‌شناسند. آنچه در مساجد می‌گذرد نه تنها با واقعیت‌های زمان، ‌که با واقعیت‌های مکان نیز بیگانه است. به همین دلیل استعمار با حمایت از مساجد و حوزه‌های علمیه، یک سده است که مانع سازمانپذیری و نظم اجتماعی در ایران شده. دلیل ظهور و سقوط ناگهانی، یا افت و خیزها در جامعه ایران را در اعمال همین شیوه می‌توان یافت. از آنجا که جامعه موجودیتی است زنده و پویا، ممانعت از حرکت طبیعی جامعه با سرکوب، کشتار و ارعاب نمی‌تواند پویائی را نابود کند ـ چرا که پویائی ناشی از وجود انرژی زندگانی است، و انرژی تا مصرف نشود، وجود خواهد داشت. ممانعت از حرکت طبیعی جامعه باعث می‌شود که انرژی و پویائی ذخیره شده، و در اولین موقعیت مناسب مانند آتشفشان فوران کند. نتیجة چنین فورانی بجز زیان و فاجعه نبوده و نخواهد بود. فوران احساسات همواره با تداوم در تقابل قرار می‌گیرد،‌ چرا که با بستن راه بر کلام، واقعیت‌های زمان و مکان را نفی می‌کند. کسی که نمی‌تواند با استفاده از ابزار کلام شادی، غم، خشم و نفرت خود را بیان کند، کسی است که احساسات بر او چیره شده‌. به همچنین است در مورد تظاهرات مردم در سال براندازی. تکرار طوطی‌وار شعارهای عوامفریبانة دست ساز ساواک، میزان چیرگی احساس بر عقل را نشان می‌دهد. مردمی که به تحریک رادیوهای بیگانه ناچار بودند بپذیرند «آمریکا همچنان از شاه حمایت می‌کند»، خشمگین به خیابان‌ها می‌ریختند و همراه با تکرار شعارهای مرگ بر این و مرگ بر آن، طوطی‌وار فریاد می‌زدند «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، بدون آنکه بدانند چه می‌گویند. البته توده‌های مردم، بر خلاف آنچه گفته می‌شود، «آگاه» نیستند. اینان هنگامی آگاه می‌شوند که در مصیبت غرق شوند، و آنزمان نیز از مصیبت به خود «آگاهی» می‌رسند، ولی قادر به تحلیل و یافتن راه حل نیستند.

کسی که در ایران در گرداب فقر دست و پا می‌زند، تنها می‌داند که ایران نفت دارد، کشور ثروتمندی است، و نفت را هم مصدق ملی کرده. پس پول نفت متعلق به مردم است. ولی نمی‌داند پول نفت در واقع متعلق به خریداران نفت ایران است. یعنی نمی‌داند که کشور‌های غربی، ارز حاصل از نفت را در بانک‌های خود ذخیره می‌کنند و دولت قدر قدرت و بسیار مستقل ایران تنها می‌تواند کالاهائی را که غرب مجاز می‌شمارد وارد کند. اینگونه مسائل را می‌باید سازمان‌های سیاسی برای اعضای خود تجزیه و تحلیل کنند. در نتیجه اگر چنین تجزیه و تحلیل‌هائی ارائه شود، با تبلیغات بی‌بی‌سی، رادیو فرانسه و شایعه پراکنی‌های ساواک، نمی‌توان مانند سال 57 مردم را به خیابان‌ها کشاند و کودتائی را به نام «انقلاب شکوهمند» به خوردشان داد.

دلیل حمایت غربی‌ها از مسجد و دستاربند، این است که با مساجد و روضه‌خوان‌ها می‌توان احساسات مردم را تحریک کرد، و به پیروی از قصه‌های حسین و افسانة عاشورا ملتی را به مسلخ کشاند. بله این است فواید «جاهل بازی» در عرصة سیاسی، اجتماعی و علمی در ایران. دهه‌هاست که دستاربندان، آداب و رسوم ایرانیان را «خرافه» می‌خوانند. نوروز، چهارشنبه سوری، جشن مهرگان به زعم علی خامنه‌ای و شرکایش، «خرافه» هستند، ولی وقتی دستاربندی به نام مکارم شیرازی ادعا می‌کند که امام زمان شخصاً فرمان ساختن مسجد جمکران را صادر کرده، «خرافه» نیست! ‌شواهد و مدارک و مستنداتی هم برایش موجود است! سایت «اطلاعات نت» به نقل از خبرگزاری «آیندة روشن» می‌نویسد:
«آیت الله مکارم شیرازی، در جلسة تفسیر قرآن در مدرسه امیرالمومنین قم، با اشاره به روز 17 رمضان، سالروز تاسیس مسجد جمکران [...] بر تأسیس مسجد مقدس جمکران به دستور مستقیم حضرت ولیعصر تأکید کرد و با اشاره به سند‌های معتبر در این خصوص افزود، حسن ابن مثله جمکرانی دستور تأسیس مسجد را در بیداری از حضرت دریافت کرده و نباید اجازه داد عده‌ای با القاء شبهات موقعیت این مکان مقدس را تضعیف کنند!»

این مهملات «خرافه» نیست! چون مسجد جمکران در سال 15 میلیون زائر دارد و منبع در آمد خوبی برای روضه‌خوان‌هاست. ولی چون از جشن‌های ایرانیان درآمدی نصیب دستاربندان مسلمان نمی‌شود، «خرافه» هستند. نوع دیگر خرافه، یعنی فعالیت‌هائی که برای روضه‌خوان‌ها درآمدی ندارد، «فالگیری» است.

ساعت بیست و چهل و چهار دقیقه روز 20 تیرماه سال جاری، آفتاب نیوز، در مطلبی تحت عنوان «آینده خیالی در یک فنجان خالی»، به تخطئه و استهزاء فالگیری و فالگیران پرداخته:

«پیرمرد با لباسی مندرس در گوشه ای از میدان راه آهن نشسته و رمل و اسطرلابی بر زمین گذاشته تا شاید زن و یا مردی در جوارش بنشیند و او از باز شدن گره کارشان بگوید و نوید آینده ای خوب بدهد ..... دختر کولی بزور دست زنی را می‌گیرد تا با نگاه به چهره زن و سر و وضع ظاهری‌اش از خیانت شوهرش بگوید یا همسری خوب و مهربان که به زودی با ماشینی آخرین مدل از راه می رسد ... زن روی مبل نشسته و نگاهی به باقیمانده قهوه داخل فنجان می‌کند تا هم از گذشته بگوید و هم از آینده .... اما آیا به راستی آینده آدمی در فنجانی قهوه یا با رمل و اسطرلاب رقم می خورد؟!»

آفتاب نیوز همان سایتی است که رؤیای تولد قاتل امام زمان را تکذیب کرده بود! این سایت که به «علم و منطق» هم معتقد است، از قول دو جامعه‌شناس می‌نویسد، فال و فالگیری در تقابل با منطق قرار دارد و مانع پویائی جامعه است. نخستین جامعه شناسی که در این مورد اظهار نظر کرده، دکتر جغتائی است. وی می‌‌گوید:

«فال و فالگیری نتیجه اعتقادات خرافی است[...] فرهنگ و باورهای مردم در کارکرد‌های مغزی آنان تاثیر می‌گذارد، و باورهای آنان تبدیل به نوعی رفتار می‌شود، محیط نیز یکی از عواملی است که باعث بوجود آمدن رفتار خاصی در افراد می شود و به همین دلیل در غرب شاهد رفتار های منطقی تر افراد، و در مشرق زمین شاهد رفتار احساسی تر از سوی آنان هستیم.»

دومین جامعه شناسی که در مورد «خرافه» سخن می‌گوید، دکتر قرائی مقدم، استاد دانشگاه است. وی نیز عوامل اجتماعی را در روی آوردن افراد به خرافات موثر دانسته و می‌گوید:

«[...] رواج خرافه گرائی که متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نیز آن را تائید می‌کنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعیات زندگی دور می کند و باعث می شود آنان برای حل مشکلات به رویا و توهم روی بیاورند[...]جنبه منفی آن هم این است که افراد را به خرافه و خرافه پرستی بیشتر و پذیرش این موضوع که انسان موجودی منفعل و بلااراده است و در زندگی واقعی خود نقش چندانی ندارد، سوق می‌دهد [...] در این جامعه، کارایی افراد کاهش پیدا می‌کند و نیروی انسانی به هدر می‌رود و در مجموع جامعه از حرکت و پویایی باز می‌ماند»

البته در مورد اظهارات مکارم شیرازی، سایت آفتاب از هیچ جامعه شناسی پرسشی نخواهد کرد، چرا که هیچ جامعه شناسی نمی‌تواند سخنان روضه خوان‌ها را به «خرافه» تشبیه کند. روضه خوان ها بر مسند قدرت نشسته‌اند! نگاهی گذرا به اظهارات مکارم شیرازی، در باب وجود «شواهد و اسناد» در مورد صدور دستور ساختن مسجد از سوی امام دوازدهم، و مقایسة آن با جهت‌گیری سایت آفتاب در مورد «فالگیری» نشانگر آن است که در ایران امروز خرافه حوزة علمیه «شواهد و اسناد» دارد، چون روضه خوان‌ها در حاکمیت‌اند. اگر روزی فالگیرها، که سایت حکومتی آفتاب آنان را به سخره گرفته، زمام امور را به دست گیرند، در همین سایت آفتاب شاهد خواهیم بود که فالگیری «شواهد ومستندات» یافته، در عوض «زیارت جمکران» خرافه خواهد شد! در چنین روزی مسلماً امثال مکارم‌شیرازی‌ از «حال‌گیری» در حوزه علمیه، به فالگیری درمیدان راه‌آهن خواهند پرداخت!

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت