شنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۵


فناوری بسته‌ای!
...
چند روز پیش وزارت امور خارجه ایران در رابطه با حضور جیمز رابین، سخنگوی وزارت امور خارجه دولت کلینتون در ایران ادعا کرده که، «ایشان برای دیدن خواهر همسرشان به ایران آمده‌اند!» همسر آقای رابین، همان کریستین امانپور خودمان است که مصاحبه‌اش با محمد خاتمی، آب از دهان اصلاح‌طلبان ضدامپریالیست حکومت «تحجر ـ توحش» روان کرده بود! و کریستین امانپور همان کسی است که دو سه روز قبل از تهاجم ارتش آمریکا به عراق چهره خندانش را بر اکران تلویزیون مشاهده کردیم. خانم امانپور از اینکه پوشش خبری این تهاجم وحشیانه به عهده ایشان گذارده شده بود بسیار مشعوف و ذوق‌زده شده بودند! و نیش مبارکشان حسابی تا بناگوش باز شده بود.

البته نویسندة این وبلاگ آنقدرها شوت و پرت نیست، و با قوانین سازمانی آشنائی‌هائی دارد و می‌داند در زمینة کار و وظائف، احساسات جائی ندارند. چرا که در غیر اینصورت سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. از این گذشته از خبرنگار جماعت نمی‌توان انتظار داشت دچار احساسات انساندوستانه شود و آن را بروز هم بدهد. به ویژه از خبرنگارانی که از «جنگ» تغذیه می‌کنند. معتقدان به استقلال خبرنگاران در خطوط خبررسانی، از خواندن این وبلاگ خودداری کنند! شبکه‌های خبررسانی نه تنها در ارتباط مستقیم با تفنگ‌فروشان قرار دارند، که صاحبان صنایع نظامی خود سهامداران عمدة شبکه‌های خبررسانی‌اند. بله! بازگردیم به «نیش» کریستین امانپور که از شادی تهاجم نظامی به عراق، نه تنها تا بناگوش باز شده بود که از عرض اکران تلویزیون هم بیرون زده‌بود. نخستین بار بود که توحش، اینچنین برهنه و بی‌پروا بر اکران تلویزیون سخن می‌گفت. حتی سیاستمداران حامی تهاجم نظامی به عراق، در اروپا‌ و ایالات متحد، به شادی و پایکوبی برای جنگ و کشتار نپرداختند! همگی با ذکر «ناملایمات» جنگ، سعی داشتند آن را در راستای «استقرار دموکراسی» توجیه کنند. ولی کریستین امانپور، فقط خوشحال بود! این مختصر را نوشتم تا با گوشه‌ای از شخصیت این خبرنگار محترم آشنا شوید!

می‌گویند کریستین امانپور فرزند کاپیتن امانپور، کارمند خطوط هواپیمائی ملی ایران است که در انگلستان و ایالات متحد تحصیل کرده، و در سال 1983 به استخدام شبکه سی‌ان‌ان در آمده. در سال 89، کریستین به فرانکفورت اعزام می‌شود و «انقلاب‌های دموکراتیک» اروپای شرقی را گزارش می‌کند. در سال 1990، ‌کریستین جنگ خلیج فارس را گزارش می‌کند و در سال 98، یعنی در سن 40 سالگی، با جیمز رابین، سخنگوی وزارت امور خارجه دولت وقت ایالات متحد ازدواج می‌کند! و دو سال بعد یک پسر کاکل زری هم به مستر رابین تقدیم می‌کند (کریستین متولد 12 ژانویه 1958 است) این مختصر را هم نوشتم تا بدانید ازدواج جیمز رابین با کریستین 40 ساله، ازدواج رومئو با ژولیت نبوده. ازدواج سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، با یک کارمند سازمان اطلاعات و امنیت بوده که یک پا هم در ایران دارد، و وابسته به محافل بدون مرز است.

در مورد امانپور، رسانه‌های ایران گفته‌اند که از بهائیان سروستان فارس و داماد ژنرال امان‌الله جهانبانی است. و همین نیز باعث اعتراض خانوادة امانپور شده! خانوادة امانپور، با دین و مذهب کاری ندارد. از همان هنگام که در حوالی کرج خیمه زده بودند، با «باوم گروتل‌های» آلمانی و دیگر هم پالکی‌هایشان روابط «دوستانه‌ای» داشتند، چرا که «وظائف»، دین و مذهب نمی‌شناسد. دلیل اعتراض امانپور‌ها را نیز در اعتقاد به همین اصل مسلم باید جستجو کرد. به ویژه که با ورود جیمز رابین به ایران، همین فردا خواهند نوشت که «رابین هم یهودی است!» و باز هم خانواده امانپور ناچار خواهد شد اعتراض کند. چون همانطور که می‌دانیم جیمز رابین به دیدن خواهر زنش آمده و اگر همزمان با حضور وی، ساواک تحت عناوین جعلی، روز راه پیمائی «قدس» ـ که در گذشته راهش از کربلا می‌گذشت و امروز به بن بست منتهی شده ـ اقدام به پخش شبنامه نموده، این امر نه به بهائی بودن امانپور ارتباطی دارد، نه به یهودی بودن جیمز رابین مربوط می‌شود.

اقدام ساواک، تکرار شیوة براندازانة اواسط دهه 50 است که با حمایت دارودسته برژینسکی و خوش خدمتی «نهضت آزادی» به استقرار حاکمیت «تحجر ـ توحش» فعلی منجر شد. و امروز نیز گروه «کارترـ برژینسکی»، به همان شیوه‌های گذشته متوسل شده‌اند. ولی امروز ملت ایران آگاه است که این شبنامه‌ها مستقیماً از سوی ساواک تهیه و پخش می‌شوند. متن این شبنامه‌ها، مانند بیانه‌های رنگارنگ ساخته و پرداخته ساواک، بخشی از مطالبات مردم ایران را با شعارهای افراطیون حکومتی پیوند داده! هدف ساواک از پخش این شبنامه‌ها این است که به مردم بباوراند گروه‌هائی در «واقعیت» وجود دارند که با شما هم عقیده‌اند، دولت‌های قبلی را خائن و فاسد می‌شمارند، از رهبری فرمان نمی‌برند، ولی از احمدی نژاد دفاع می‌کنند! به عبارت دیگر ساواک به حدود 80 در صد مردم می‌گوید، رهائی از نکبت و ادبار رهبر، اکبر هاشمی و خاتمی با پیروی از نوچه اینان، یعنی احمدی نژاد امکان پذیر است! به زبان ساده‌تر، ساواک ملت ایران را دعوت می‌کند که از چاله بر آیند و بر چاه شوند، یعنی همان فاجعة سال 57 را تکرار کنند! در واقع این شبنامه‌ها، که به گفتة سایت آفتاب، در تیراژ وسیع و در مناطق مختلف تهران همزمان با راه‌پیمائی «سیرک قدس» پخش شده، دعوتی است به شورش. در ساعت هیجده و ده دقیقه، 28 مهرماه سال جاری سایت آفتاب می‌نویسد:

«فعالیت این گروه‌ها که در تضاد صریح با مواضع رهبری انقلاب و مصالح ملی قرار دارد، در حالی مجددا آغاز شده که خبرگزاری‌های بزرگ کشور روز جمعه عملا در قبال این اقدام سکوت پیشه کرده و صرفا به پوشش مصاحبه خبرنگاران خود با مقامات مختلف [...] پرداختند[...] تنها مهرنیوز ... »

به عبارت دیگر سعی رسانه‌ها بر این است که به مردم القاء کنند، خبرگزاری‌های رسمی و حکومتی قصد پنهان داشتن چنین پدیده‌ای را هم داشته‌اند! و در این میان «مهر نیوز» که آشکارا وظیفة تبلیغ برای احمدی نژاد را بر عهده دارد، «اخبار» را از مردم پنهان نمی‌کند! حال بازگردیم به محتوای اعلامیه‌ها. پیام شبنامه‌ها به مردم این است: گروه‌هائی که، مانند اکثریت مردم ایران، در تخالف با رهبری و دولت‌های قبل قرار دارند، به مراتب از افراطیون قبلی افراطی‌تر بوده و حامی دولت احمدی نژادند!

نیک می‌دانیم که این دولت، مانند دولت‌های قبلی موجودیتش را مرهون استعمار است. دولتی که از پائین‌ترین لایه‌های اجتماعی حاکمیت «تحجر ـ توحش» تشکیل شده و به دلیل شکست سیاست ایالات متحد در منطقه، دیگر دلیلی بر ادامه موجودیتش نیست. ولی همزمان مشاهده می‌کنیم که سخنان سیاستمداران غرب در مورد اسرائیل هر روز بیش از پیش به شعارهای تحریک آمیز احمدی نژاد نزدیک می‌شود. نه به دلیل آن که «جیمی کارتر» جنایتکار یا «کن لوینگستون»، شهردار هوچی لندن، حامی مردم فلسطین شده‌اند، نه! چنین نیست. اینان می‌پندارند، جهت باد را درست دریافته‌اند. به زعم اینان، از یک سو در ایران، گروه احمدی نژاد، با حمایت غرب، قادر به سازمان دادن به یک کودتا خواهد بود، کودتائی که زمینة چپاول بیشتری برای غرب فراهم خواهد آورد، و از سوی دیگر ناتو پیش از خروج نظامیانش از منطقه، با تکیه بر مزدورانش در ایران، حاکمیت‌های افراطی اسلامی را مستقر خواهد کرد! پس کفة ترازو در سراسر منطقه به نفع یهودستیزان اسلامگرا سنگینی کرده، و بنابراین سیاست‌بازان فرصت همصدائی با یهودستیزان را نباید از دست بدهند. به ویژه که با چنین دورنمای فریبنده‌ای، یک جنگ سودآور میان اسرائیل و «اتحاد جماهیراسلامی» می‌تواند عصر طلائی «جنگ سرد» را نیز بازگشائی کند. در واقع باید گفت جیمز رابین برای دیدار خواهر همسرش رنج سفر را بر خود هموار نکرده، حضور جیمز رابین در واقع پاسخ به نامة مهرورزی به بوش است. اگر جرج بوش به دلیل شرایط جهانی نتوانست پاسخ مثبت به مهرورزی بدهد، این مهم را به جانشین دموکرات خود واگذار کرده. جیمز رابین به ایران آمده تا به جنگ زرگری حکومت اسلامی با ارباب خاتمه داده، کل منطقه را در فاضلاب «طالبانیسم» غرق کند. اگر در گذشته حاکمیت ایران ژاندارم خلیج فارس بود، از این پس وظیفه «آفتابه‌داری» ناتو را به عهده خواهد داشت. و از آنجا که مسیحیت نیازی به آفتابه ندارد، و یک بسته کاغذ توالت با صد آفتابه برابری می‌کند، حکومت اسلامی ایران ناچار است بجای فناوری هسته‌ای، خود را به فناوری بسته‌ای «کاغذ توالت» مجهز کند.




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت