نفت و آزادی!
...
روزنامة لوموند مورخ 28 اکتبر سالجاری در سرمقالة خود شدیداً از «اتلاف وقت» در مورد پروندة ایران ابراز نارضایتی کرده و از روسیه و چین به عنوان مقصر اصلی این امر یاد میکند. سرمقالة لوموند، از لحنی نسبتاً تند برخوردار است، و بیش از حد معمول صریح. در یک ردة خاص «اجتماعی ـ فرهنگی»، در کشور فرانسه، بیپرده سخن گفتن، آنهم در رسانة لوموند ـ این روزنامه در واقع رسانة حاکمیت است ـ هر چند که «خردهنخبگان» جهان سوم آنرا رسانة مستقل و روشنفکری میپندارند، نشانگر آن است که محفل جنگطلبان اروپائی خود را در موضع دفاعی میبیند و قدرت تهاجم را از دست داده. یادآور شویم که سهامدار اصلی «بنگاه» لوموند، شرکت اسلحهسازی «لاگاردر» است. بنابراین، خط تبلیغاتی رسانههای لوموند (دیپلماتیک، فرهنگی و ... » در حفاظت از منافع سهامدارانش یک اصل مسلم است. حال باز گردیم به محتوای سر مقالة این روزنامه.
در این سر مقاله، حاکمیت ایران، که معمولاً لوموند آن را جمهوری اسلامی میخواند، «رژیم ملاها» نامیده شده است! و طی آن، نویسنده چندین بار به «ملاها» اشاره میکند، که به دلیل مخالفت روسیه با تحریمهای پیشنهادی مثلث اروپا، فارغ از نظارت سازمان انرژی اتمی، برنامه توسعه هستهای را به پیش میبرند! البته سرمقاله نویس لوموند نمیگوید که این «ملاها» با استفاده از کدام امداد غیبی با چنین سرعتی برنامه هستهای را به پیش میبرند! و اینکه چرا اروپا و آمریکا، یعنی اربابان اصلی «ملاها»، از طریق مسدود کردن دلارهای نفتی ایران که در بانکهای غرب انباشته شده، و حاکمیت مفلوک همین «ملاها» هیچ اختیاری جهت دخل و تصرف در آن ندارد، دست و پای همین «ملاها» را جمع نمیکنند؟
دلیل فلج شدن استعمار غرب این است که اگر افسار ملایان را در دست دارد، افسار خودش نیز در دست روسیه افتاده! و دلیل ناله و فغان رسانة گروه «لاگاردر» را باید در «نیویورکتایمز» و از زبان «توماس فریدمان» معروف بشنویم! بله، همه مسائل در جهان به یکدیگر مرتبطاند، به ویژه شکم کفتارانی که همگی از جنگ تغذیه میکنند.
دو روز پیش از فریاد و فغان لوموند، «فریدمن»، در سرمقالة «نیویورک تایمز»، از اینکه ممکن است، روسیه از روی لج و لجبازی صدور گاز به اروپا را متوقف کند و اروپائیها، «سرسیاه» زمستان سردشان شود، چشمهایش را بسته و خود را دم دیوار «ندبه» مجسم کرده، و یک روضة مفصل به زبان انگلیسی تلاوت فرموده بودند! قضیه این است که «ملی ـ مذهبیهای» آمریکا، یا همان جناح «توحش ـ تحجر» آنسوی آتلانتیک، به «وحشتروانی» جنگ سرد دچار شده! و با اینکه روسیه امروز با اتحادجماهیر شوروی ارتباطی ندارد، «فریدمن» از نیویورک، رایحة تهدید روسیه را در برلین استشمام میکند! به این میگویند شامة تیز، از شامة سگ شکاری هم تیزتر است! فریدمان میگوید:
در این سر مقاله، حاکمیت ایران، که معمولاً لوموند آن را جمهوری اسلامی میخواند، «رژیم ملاها» نامیده شده است! و طی آن، نویسنده چندین بار به «ملاها» اشاره میکند، که به دلیل مخالفت روسیه با تحریمهای پیشنهادی مثلث اروپا، فارغ از نظارت سازمان انرژی اتمی، برنامه توسعه هستهای را به پیش میبرند! البته سرمقاله نویس لوموند نمیگوید که این «ملاها» با استفاده از کدام امداد غیبی با چنین سرعتی برنامه هستهای را به پیش میبرند! و اینکه چرا اروپا و آمریکا، یعنی اربابان اصلی «ملاها»، از طریق مسدود کردن دلارهای نفتی ایران که در بانکهای غرب انباشته شده، و حاکمیت مفلوک همین «ملاها» هیچ اختیاری جهت دخل و تصرف در آن ندارد، دست و پای همین «ملاها» را جمع نمیکنند؟
دلیل فلج شدن استعمار غرب این است که اگر افسار ملایان را در دست دارد، افسار خودش نیز در دست روسیه افتاده! و دلیل ناله و فغان رسانة گروه «لاگاردر» را باید در «نیویورکتایمز» و از زبان «توماس فریدمان» معروف بشنویم! بله، همه مسائل در جهان به یکدیگر مرتبطاند، به ویژه شکم کفتارانی که همگی از جنگ تغذیه میکنند.
دو روز پیش از فریاد و فغان لوموند، «فریدمن»، در سرمقالة «نیویورک تایمز»، از اینکه ممکن است، روسیه از روی لج و لجبازی صدور گاز به اروپا را متوقف کند و اروپائیها، «سرسیاه» زمستان سردشان شود، چشمهایش را بسته و خود را دم دیوار «ندبه» مجسم کرده، و یک روضة مفصل به زبان انگلیسی تلاوت فرموده بودند! قضیه این است که «ملی ـ مذهبیهای» آمریکا، یا همان جناح «توحش ـ تحجر» آنسوی آتلانتیک، به «وحشتروانی» جنگ سرد دچار شده! و با اینکه روسیه امروز با اتحادجماهیر شوروی ارتباطی ندارد، «فریدمن» از نیویورک، رایحة تهدید روسیه را در برلین استشمام میکند! به این میگویند شامة تیز، از شامة سگ شکاری هم تیزتر است! فریدمان میگوید:
«امروز اگر در مکانی که سابقاً دیوار برلین بود بایستید، از سوی شرق، حرکت موج قدرت طلبی و استبداد نفتی روسیه به سوی غرب را خواهید دید که مانع حرکت آزاد بازار و مردم میشود!»
«فریدمن» سپس در باب اقتصاد کشورهای نفتی و ارتباط آن با آزادی نیز یک بحث «علمی» و «عمیق» ارایه میدهد! وی کشورهای نفتی را کشورهائی با نهادها و نظامهای ضعیف معرفی میکند که جهت رشد ناخالص ملی خود به شدت به نفت وابستهاند، و سپس نتیجة عجیبی از این تعاریف «علمی» میگیرد:
«در کشورهای نفتی قیمت نفت با میزان آزادی مردم نسبت معکوس دارد! هر قدر قیمت نفت کاهش یابد، آزادی مردم افزایش مییابد!»
طبق «استدلال» علمی «فریدمن»، ابر قدرتی چون روسیه، در ردة کشورهای جهان سوم چون ایران و عراق قرار میگیرد و اگر قیمت نفت سقوط کند مردم روسیه، ایران و عراق آزادی بیشتری خواهند داشت! البته در مورد عراق حق با «فریدمن» است! چون نفت عراق به طور رایگان به اشغالگران تقدیم میشود و دلیل آزادی بیش از حد مردم عراق نیز در همین است! و دروغ چرا؟ تمامی ملتهای منطقه در آرزوی به دست آوردن چنین آزادیهائی روزشماری میکنند! ولی آنچه مانع این آزادی شده، به گفتة «فریدمن»، شخص ولادیمیر پوتین است:
«وی با استفاده از درآمد سرشار نفت و گاز، کمپانیهای نفتی داخلی را ملی کرده و با اخراج گروههای «حقوق بشر» به سرکوب مخالفان مشغول است!»
اگر کسی گروههای مدافع حقوق بشر ساخته غرب را نمیشناخت، باورش میشد که «فریدمن و شرکاء» از پایمال شدن حقوق بشر واقعاً نگراناند. ولی همین هفته، چند نمایندة «حقوق بشری» پارلمان اروپا، خواهان شنیدن سخنان غلام اعزامی خاتمی، پاسدار اکبر، در باب حقوق بشر شدهاند! و بنگاه خبرپراکنی بیبیسی، که مثل کنه به ریش و پشم و نعلین اسلام چسبیده، و به همین دلیل هم جایزة «شیرطلائی» گرفته، گزارش آنرا نیز در کنار فتوای مکارم شیرازی منعکس کرد، تا با یک تیر دو نشان زده باشد. هم ثابت کند که اسلام گروه حکومتی مکارم شیرازی، اسلام بد و پر از خرافهای است! هم ثابت کند اسلام محمد خاتمی و خدم و حشم او در خارج، اسلام «حقوق بشر» است. بله دعوای اصلی با روسیه و بر سر نفت و گاز است، چون به گفتة «فریدمن»:
«ولادیمیر پوتین خواهان حضور گاز پروم در پروژه های صدور گاز به برلین و بروکسل است و اروپا نیز متقابلا خواستار شرکت در پروژه های صدور انرژی است»
تا زمانی که دعوا میان روسیه و اروپا ادامه داشته باشد، مشت و لگد آن، از طریق تبلیغ برای خدم و حشم خاتمی، و به قول بعضیها از طریق اهدای «جوایز پفیوزی و دیوثی»، نثار ملت ایران خواهد شد.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت