دوشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۵


تنبان و براندازی!
...
همه به یاد داریم آن روز را که یک فروند هواپیمای خطوط هوائی فرانسه، خمینی و همراهان را در مهرآباد تخلیه کرد. در آن دوره، به درخواست جناب کاتوزیان، ملت ایران، ، نخبگان و گروه‌های ضدامپریالیست، به آلزایمر دچار شده و «توطئه» را فراموش کرده بودند. در نتیجه اراذل و اوباش هر روز با شعار دشمن شکن «مرگ بر بختیار» خیابان‌های مرکز شهر را قرق می‌کردند. البته پیش از ارسال دارودستة خمینی به ایران، «تئوری توطئه» از سوی حاکمیت به شدت تبلیغ می‌شد. ولی نه در جهت آگاه کردن مردم از واقعیت توطئه‌ای که در جریان بود، که در جهت گمراه کردن آنان و واژگونه جلوه دادن همان «واقعیت». در این راستا، محور جنجال تبلیغاتی این بود که سرنگونی حکومت پهلوی مترادف با «سلطة» کمونیست‌ها بر ایران خواهد بود!

و از آنجا که دهه‌ها بود اهالی «شوت آباد» را حسابی از «بلشویک‌ها» ترسانده بودند، پس از رای اعتماد مجلس به شاپور بختیار، بعضی‌ها از ترس «سلب مالکیت» شب‌ها خواب به چشمانشان نمی‌آمد! و البته فراموش نکنیم که رادیوهای بیگانه نیز مرتباً به «آیت‌الله سرخ» و دستاربندان کمونیست اشاراتی داشتند، و تبلیغات دوران پهلوی را در خارج از مرزها ادامه می‌دادند! این تبلیغات از آن جهت لازم بود، که ملت ایران حاکمیت نوین را حاکمیتی در تضاد کامل با امپریالیسم غرب شناسائی کند! حال آنکه واقعیت، درست عکس این بود. ولی مردم ایران رسانه‌های بیگانه را «جدی» می‌گرفتند، صدای بیگانه، صدای «خداوند» شده بود. و شاید امروز نیز بسیارند کسانی که مسیر تبلیغات استعمار را نمی‌بینند و هرچه از رسانه‌های غربی می‌شنوند باور می‌کنند.

چندی پیش یکنفر به من گفت «قراره آمریکا روز 29 اکتبر به ایران حمله کنه، گلوبال ریسرچ هم نوشته.» پرسیدم چه ساعتی؟ صحبت را ادامه نداد. دیروز که از پنجره برگ‌های پائیز را تماشا می‌کردم، به یاد خبر سایت جنجالی «گلوبال ریسرچ» افتادم. و اینکه دیروز «قرار بوده» آمریکا به ایران حمله کند! ولی همین دیروز، جیمز جفری، مسئول گروه سیاست‌گذاری ایران در وزارت امور خارجة ایالات متحد، در مصاحبه با بنگاه خبرپراکنی بی‌بی‌سی، آب پاکی را روی دست پادوهای آمریکا در ایران ریخته گفت:

«ما هیچ مشکلی با وجود جمهوری اسلامی نداریم [...] ما هیچ تمایلی به تهاجم به ایران نداریم[...] آمریکا به دنبال تغییر حکومت در ایران نیست[...] در جریان حمله به عراق این پنتاگون بود که بیش از وزارت امور خارجه تصمیم گیرنده بود[...] تعامل میان مراکز قدرت در آمریکا از یکسو و شرایط و واقعیت های حاکم بر منطقه، از سوی دیگر نهایتا تعیین کننده سیاست واشنگتن در قبال تهران خواهد بود. سیاستی که روز به روز بیشتر به سمت واقع‌گرایی پیش می‌رود.»

بله حکومت دستاربندان گویا ول معطل است! «پدر» ناچار به کنار آمدن با «واقعیت‌های» منطقه است! به عبارت دیگر «رهبر فرزانه» و «دولت فرهیخته» بی‌جهت پنج روز مملکت را تعطیل کرده بودند! «امداد‌های غیبی» به فریاد حکومت پوسیدة «تحجر ـ توحش» نیامد و کودتائی هم نشد! هر چه باشد، ما اگر از تایلند کمتر نیستیم! فعلاً یک کمی کم‌تر هستیم! چه می‌شود کرد؟ کودتا نیاز به حمایت خارجی دارد، در غیر اینصورت شکست خواهد خورد. و چه می‌توان کرد؟ زمانی می‌رسد که «پدر» هم به افلاس می‌افتد! «پدر»، در چارچوب تعاریف فروید، نماد قدرت الهی بر روی زمین است. به عبارت دیگر، زمانی می‌رسد که «خداوند» نیز درمانده و بیچاره خواهد شد! و خداوند حکومت مفلوک ایران، همان ایالات متحد است، که امروز ناچار شده با حضور روسیه در خلیج فارس مانور نظامی برپا کند؛ دیروز هم نتوانست به ایران حمله کند! نمی‌دانم فردا چه خاکی باید بر سرش بریزد! ولی این شرایط باعث نمی‌شود که «پدر» از خواسته‌ها و تمایلاتش چشم پوشی کند. حال که «پدر» ناتوان شده، فرزند خلفش باید آستین‌ها را بالا زده، رضای خاطر «ابوی» را فراهم آورد. به عبارت دیگر اوضاع «پیشنماز» اگر خراب شده، «پس نماز» هنوز امیدش را از دست نداده!

و به زعم «پس نماز»، در شرایط فعلی بهترین راه همان سازمان دادن به «شورش» مردمی از طریق تحریک افکار عمومی است. مردم ایران پس از تجربه 27 سال نکبت و ادبار اسلام سیاسی، شدیداً به نمادهای «میهنی ـ فرهنگی» غیراسلامی ایران حساسیت پیدا کرده‌اند. نوروز، چهارشنبه سوری، جشن‌مهرگان، بابک خرمدین، مازیار و... و بهترین راه شوراندن مردم، به زعم نخبگان مفلوک ساواک، تهاجم تبلیغاتی علیه همین نمادهاست. به همین دلیل، پس از ناکام ماندن طرح کودتا، و اظهارات آقای جفری، سرمقاله نویس روزی‌نامه جمهوری اسلامی، در نقش پس‌نماز ، «نوروز» را هدف گرفته می‌نویسد:

«[...] به دولت برای افزودن بر تعطیلات عید فطر باید حق داد ولی با دو پیش شرط، اول آن که تعطیلات نوروز [...] کاهش داده شود...»

باید به سرمقاله نویس روزی نامه جمهوری اسلامی، که از فرهیختگان ساواک ایران است، یادآور شویم، در دوره‌ای چنین تحریکات ابلهانه کارساز بود که حکومت، با برخورداری از حمایت بی‌قید و شرط اربابان، در اوج قدرت سیر می‌کرد، یعنی همان زمان که اوباشی چون رجائی و قطب‌زاده به تاخت و تاز در عرصة سیاست کشور مشغول بودند. امروز، نه تنها ارباب به افلاس افتاده، که ملت ایران نیز با شگردهای استعمار و جنجال تبلیغاتی آشناتر شده است. نگارش سرمقاله جمهوری اسلامی، خصوصاً پس از اظهارات آقای جفری، مصداق آن ضرب‌المثل معروف است که می‌گوید، اگر بادی از پیش نماز حادث شود، پس نماز حتماً تنبانش را کثیف خواهد کرد. و حتی اگر از آقای کاتوزیان هم بپرسید، به شما خواهند گفت که «کثیف کردن تنبان»، هیچ ترادفی با «براندازی» نخواهد داشت!

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت