...
به این ترتیب که پیش میرود، ماه نوامبر را باید ماه جادوئی نامید! در این ماه فرخنده، کمر امپریالیسم در فرانسه شکسته شد! آنهم به همت شیرین عبادی، در هنگام دریافت نشان کذای افتخار! نه تعجب نکنید، بگذارید خودم تنهائی تعجب کنم! به تقدیر الهی! و خواست خداوند، و به ویژه به دلیل مسائل «ژنتیک»، که علیرغم ارادة الهی کار خودشان را میکنند، سر خانم عبادی فقط تا کمر ژاک شیراک میرسد. به عبارت دیگر شیرین عبادی، همقد «برنادت شیراک»، همسر رئیس جمهور است. ژاک شیراک، مانند همه مردان فرانسوی ترجیح میدهد با زنانی در جامعه ظاهر شود که حداقل از نظر فیزیکی برآنها برتری داشته باشد. و علت ازدواج سرو قامتانی چون شیراک و والری ژیسکار با دختران کوچک اندام «اشراف» نیز همین است. ژیسکار یک تیتر اشرافیت «دستن» هم برای خودش دست و پا کرده، تا احساس حقارت کمتری نسبت به «مادر بچهها» داشته باشد، ولی شیراک تا این حد پیش نرفت! بله، هنگامی که رئیس جمهور فرانسه خم شده بود تا نشان افتخار را بر یقة لباس خانم عبادی الصاق کند، از آنجا که پا به سن گذارده، یک سکتة مغزی هم در کارنامهاش دارد، و باخت مسلم جرج بوش در انتخابات هم حسابی پریشان خاطرش کرده بود، دیگر از این همه مصائب نتوانست کمر راست کند!
احسان نراقی که همین الان از «الیزه» آمد، میگوید، من به آقای شیراک قول دادم که برای جوایز بعدی یک نردبان هم همراه شیرین عبادی بفرستیم. و با همان ژستهای مخصوص به خودش ادامه میدهد که، «این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه، و فعلاً از خانم برنادت شیراک خواهش کردم کفش پاشنه بلند نپوشند تا همسرشان کمر راست کند!» البته به حرفهای احسان نراقی اعتماد نکنید، ولی فعلاً چون ژاک شیراک در انظار عمومی ظاهر نشده، نویسندة وبلاگ سخت نگران است! نه فقط برای ژاک شیراک، که حتی برای جرج بوش!
این جرج بوش هم شده سپر بلای «دیک چنی و رامسفلد». دیشب آمده بود میگفت، من مسئولیت شکست در انتخابات را میپذیرم! طفلک این جرج بوش که در پیروزی انتخاب خودش هم هیچ مسئولیتی نداشت، حالا باید مسئولیت شکست دیگران را عهدهدار شود! بر خلاف برخی از خرده سیاستمداران وطنی که از استعفای دونالد رامسفلد به دست افشانی و پایکوبی، و تحلیلهای شکمی مشغول شدهاند، باید گفت، «برادرا، یکی، یکی!» دونالد رامسفلد از بدو تولد تا امروز که به سن نوح رسیده، در پنتاگون بوده. وقت بازنشستگیاش از مدتها پیش فرارسیده بود. در سن و سال رامسفلد، درد مرض فراوان میشود. در واقع، تهاجم نظامی به افغانستان به دلیل سوءهاضمة شدید ایشان پیش آمد، چرا که اشتهایش از ظرفیت شکمش فراتر رفت. تهاجم نظامی به عراق، به دلیل ضعف بینایی رامسفلد رخ داد، چرا که کلنل پوتین را با گورباچف عوضی گرفت! و این اواخر هم گویا «آلزایمر» به سراغش آمده، چون میپنداشت که «جنگ سرد» هنوز ادامه دارد! بله استعفای دونالد رامسفلد باعث میشود که هیچکس نتواند از ایشان به عنوان «جنایتکار جنگی» شکایتی ارائه دهد. تا دو سال دیگر هم دموکراتها کاری میکنند که «قسط پردازان» ایالات متحد فراموش کنند اصلاً عراق و افغانستانی هم روی این کرة خاکی وجود داشته. کاهش چند سنت از بهای بنزین، و افزایش مصنوعی قیمت خانه چوبیهای «لوکس و اشرافی» که هنوز قسطش پرداخت نشده، «شهروندان» جامعه تولیدی بیطبقه را کفایت خواهد کرد. ساکنان بهشت، به این ترتیب میتوانند بیشتر کار کنند، بیشتر قرض کنند و بیشتر قسط بپردازند. سربازان کور و شل و فلج جنگ افغانستان و عراق هم، که به قول خودشان در «داون تاون» و ایستگاه منهاتان به گدائی مشغولاند، از این راه صدقة بیشتری دریافت خواهند کرد. چون روحیة «سیتیزنها» بهتر شده! بله، این ماه جادوئی نوامبر، به شهر فرنگ میماند.
دیروز، ناگهان، محمد مهدی عاکف، رهبر اخوانالمسلمین مصر، از خواب غفلت بیدار شده از کشورهای عربی خواست با اسرائیل قطع رابطه کنند! چون زمینة تنش در منطقه تضعیف شده! اخوانالمسلمین را که به یاد دارید؟ حدود هشتاد سال است «اسلام، اسلام» گویان حافظ منافع استعمار انگلیس در منطقه شده. و اخیراً حالش رو به وخامت گزارده. بخصوص پس از امدادهای غیبی که به شکست ارتش اسرائیل منجر شد، و اسرائیل و متحدانش را از برپا کردن جنگ در منطقه ناامید کرد! به همین دلیل اخوانالمسلمین، به کمک اربابان، یعنی ارتش ناتو شتافته. ولی به عکس عاکف، که اصلاً اشارهای به ناتو نکرد، به رهبر فرزانه، مسئول شاخة شیعه مسلک اخوانالمسلمین، گفته شده که از ناتو سخن به میان آورد.
امروز با مطالعه سخنان رهبر «حکومت جمکران» متوجه شدم بولتن نویسان ساواک هم از وبلاگهای من کپیبرداری میکنند، و پس از دستکاریهای ناشیانه از آنها برای سخنرانیهای رهبری استفاده میکنند. در یکی ازوبلاگهایم، در مورد کشورهای پایهگذار ناتو، نوشته بودم که ناتو فقط یک سازمان نظامی نیست، بلکه فرهنگی و سیاسی نیز هست. امروز دیدم علی خامنهای در سمنان گفته:
«باندهای بینالمللی که [...] سازمانهای نظامی ناتو تشکیل داده بودند، اکنون[...]در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند...» ایرنا مورخ 18 آبانماه
یاد داستان کپی زدن شاگردی افتادم که تمرینهای دستورزبان فارسی را از روی تمرینهای همکلاس خود کپی میزد، و برای رد گم کردن، اسمها را عوض میکرد. و همینطور که به زرنگی ادامه میداد، رسید به جملة «تخت جمشید در نزدیکی شیراز است»، و آنرا با جملة «تخت احمد در نزدیکی اهواز است» جایگزین کرد. بله بولتن نویس ساواک هم ناشیانه «تخت جمشید» را به «تخت احمد» تبدیل کرده و نتیجهاش هم این شده که رهبر فرزانة جمکران چنین مهملاتی بگوید! البته مهملگوئی ایشان تازگی ندارد! بله، باندهای بینالمللی، به زعم ساواک، قصد تشکیل «ناتوی فرهنگی» دارند ولی در ایران، «ناتوی بیفرهنگی و ابتذال»، دهههاست که تشکیل شده. نمونهاش سانسور «وزارت ارشاد» در دورة اعلیحضرت، در مورد فیلم «قیصر» است، که در «رادیو زمانه» نقل شده. بخوانید و عمق «ناتوی بیفرهنگی و ابتذال» را دریابید، تازه کجای کارید؟! هنوز خمینی را در ایران تخلیه نکرده نبودند. و «ارشاد» ملت هنوز «اسلامی» نشده بود، ولی ترویج ابتذال در همین مسیر کنونی سیر میکرد؛ و نتایج آن هم پس از3 دهه چنان درخشان است که در بنگاه خبر پراکنی بیبیسی نیز «خبری» تحت عنوان «تحقیق در بارة ادعای شرکت هنرپیشة ایرانی در فیلم غیراخلاقی» انعکاس پیدا میکند. این روی دیگر سکة ابتذال، یعنی مهملات فاطمه رجبی در باب الهیت پرزیدنت مهرورزی است. همانطور که در وبلاگهای گذشته نوشتهام، حکومت جمکران با ابتذال هیچ مشکلی ندارد، موجودیتش را «مدیون» همین ابتذال است. بیدلیل نیست که ساواک جمکران همانطور که تبلیغ نامههای فاطمه رجبی را در رسانهها سازمان میدهد، پخش فیلم «همخوابگی» بعضیها را هم در «وب سایتهای» مربوطه تشویق میکند. و «دادستان تهران»، دادستان حکومتی که رسماً زن و کودک به خارج صادر میکند، برای مبارزه با ترویج فحشا و بیبندوباری شخصاً «وارد» گود میشوند، تا به این معضل اجتماعی رسیدگی کنند!
این ماجرای مهم! یعنی «همخوابگی»، صفحه نخست روزنامههای حکومت جمکران را هم به خود اختصاص داده. و «ایلنا» با خانمی که شایع است در این فیلم دیده میشود، مصاحبه میکند. و بالاخره «اینترپل»، توزیع کنندة فیلم را که به دوبی فرار کرده دستگیر میکند! می بینید که وقتی پای ترویج «ابتذال حکومتی» در کار است، «اینترپل» مجرمین را در یک چشم به هم زدن دستگیر میکند! «سعید مرتضوی» در این ماجرا نقش «جیمز باند» را به عهده گرفته که از منافع «ملکة موشها» دفاع میکند، ولی فعلاً ملکه ایران، همان علی خامنهای است، پس «جیمز باند» وطنی برای دفاع از منافع رهبر فرزانه، جان بر کف وارد صحنه شده، روانه خلیج فارس میشود. و بر خلاف جیمزباند که هزاران خودکار و خطکش و ساعت و اتومبیل جادوئی داشت، «سعید مرتضوی»، با دستخالی، «یا حسینگویان»، پای پیاده به سوی رزمناوهای ایالات متحد در خلیج فارس میرود ـ چون برای رسیدن به دوبی باید از عرشة همین رزمناوها گذشت، همه راههای دیگر بسته است! ولی «مرتضوی» ، سر راه همه رزمناو های دشمن را نابود میکند، و مجرم را در دوبی دستگیر کرده، چند فحش خواهر و مادر «اسلامی» نثارش میکند، که چرا به حکومت عدل علی اطمینان نکرده و گریخته؟! سپس وی را تحویل «اینترپل» میدهد و میگوید از خودمان است! «جیمزباند» وطنی، اکنون بسیار خسته است، و برای استراحت راهی هتل «الهیلتون» میشود. ولی با چشم بسته! چون پری پیکران با بیکینی به دنبالش روانند. و هر از گاهی چندتایشان از شدت هیجان بیهوش شده، نقش زمین میشوند و «جیمز» بیچاره، با چشم بسته پری پیکران بیهوش را بر دوش گرفته، همچنان به راهش ادامه میدهد. «جیمز»، حتی وقتی عرق ریزان به «رسپشن» هتل میرسد، «بارسنگین» را به باربر هتل نمیدهد، و مستقیماً به «سوئیت» همیشگی رفته به قرائت «انکحتوزوجتو ... » میپردازد. در صحنة آخر فیلم، «جیمزباند» وطنی را میبینیم که با موبایل، در حال چانه زدن با همان توزیع کنندة «سیدیهای» کذائی است: «گرونفروشی کنی، میگم اینتر پل نگرت دارهها!»
احسان نراقی که همین الان از «الیزه» آمد، میگوید، من به آقای شیراک قول دادم که برای جوایز بعدی یک نردبان هم همراه شیرین عبادی بفرستیم. و با همان ژستهای مخصوص به خودش ادامه میدهد که، «این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه، و فعلاً از خانم برنادت شیراک خواهش کردم کفش پاشنه بلند نپوشند تا همسرشان کمر راست کند!» البته به حرفهای احسان نراقی اعتماد نکنید، ولی فعلاً چون ژاک شیراک در انظار عمومی ظاهر نشده، نویسندة وبلاگ سخت نگران است! نه فقط برای ژاک شیراک، که حتی برای جرج بوش!
این جرج بوش هم شده سپر بلای «دیک چنی و رامسفلد». دیشب آمده بود میگفت، من مسئولیت شکست در انتخابات را میپذیرم! طفلک این جرج بوش که در پیروزی انتخاب خودش هم هیچ مسئولیتی نداشت، حالا باید مسئولیت شکست دیگران را عهدهدار شود! بر خلاف برخی از خرده سیاستمداران وطنی که از استعفای دونالد رامسفلد به دست افشانی و پایکوبی، و تحلیلهای شکمی مشغول شدهاند، باید گفت، «برادرا، یکی، یکی!» دونالد رامسفلد از بدو تولد تا امروز که به سن نوح رسیده، در پنتاگون بوده. وقت بازنشستگیاش از مدتها پیش فرارسیده بود. در سن و سال رامسفلد، درد مرض فراوان میشود. در واقع، تهاجم نظامی به افغانستان به دلیل سوءهاضمة شدید ایشان پیش آمد، چرا که اشتهایش از ظرفیت شکمش فراتر رفت. تهاجم نظامی به عراق، به دلیل ضعف بینایی رامسفلد رخ داد، چرا که کلنل پوتین را با گورباچف عوضی گرفت! و این اواخر هم گویا «آلزایمر» به سراغش آمده، چون میپنداشت که «جنگ سرد» هنوز ادامه دارد! بله استعفای دونالد رامسفلد باعث میشود که هیچکس نتواند از ایشان به عنوان «جنایتکار جنگی» شکایتی ارائه دهد. تا دو سال دیگر هم دموکراتها کاری میکنند که «قسط پردازان» ایالات متحد فراموش کنند اصلاً عراق و افغانستانی هم روی این کرة خاکی وجود داشته. کاهش چند سنت از بهای بنزین، و افزایش مصنوعی قیمت خانه چوبیهای «لوکس و اشرافی» که هنوز قسطش پرداخت نشده، «شهروندان» جامعه تولیدی بیطبقه را کفایت خواهد کرد. ساکنان بهشت، به این ترتیب میتوانند بیشتر کار کنند، بیشتر قرض کنند و بیشتر قسط بپردازند. سربازان کور و شل و فلج جنگ افغانستان و عراق هم، که به قول خودشان در «داون تاون» و ایستگاه منهاتان به گدائی مشغولاند، از این راه صدقة بیشتری دریافت خواهند کرد. چون روحیة «سیتیزنها» بهتر شده! بله، این ماه جادوئی نوامبر، به شهر فرنگ میماند.
دیروز، ناگهان، محمد مهدی عاکف، رهبر اخوانالمسلمین مصر، از خواب غفلت بیدار شده از کشورهای عربی خواست با اسرائیل قطع رابطه کنند! چون زمینة تنش در منطقه تضعیف شده! اخوانالمسلمین را که به یاد دارید؟ حدود هشتاد سال است «اسلام، اسلام» گویان حافظ منافع استعمار انگلیس در منطقه شده. و اخیراً حالش رو به وخامت گزارده. بخصوص پس از امدادهای غیبی که به شکست ارتش اسرائیل منجر شد، و اسرائیل و متحدانش را از برپا کردن جنگ در منطقه ناامید کرد! به همین دلیل اخوانالمسلمین، به کمک اربابان، یعنی ارتش ناتو شتافته. ولی به عکس عاکف، که اصلاً اشارهای به ناتو نکرد، به رهبر فرزانه، مسئول شاخة شیعه مسلک اخوانالمسلمین، گفته شده که از ناتو سخن به میان آورد.
امروز با مطالعه سخنان رهبر «حکومت جمکران» متوجه شدم بولتن نویسان ساواک هم از وبلاگهای من کپیبرداری میکنند، و پس از دستکاریهای ناشیانه از آنها برای سخنرانیهای رهبری استفاده میکنند. در یکی ازوبلاگهایم، در مورد کشورهای پایهگذار ناتو، نوشته بودم که ناتو فقط یک سازمان نظامی نیست، بلکه فرهنگی و سیاسی نیز هست. امروز دیدم علی خامنهای در سمنان گفته:
«باندهای بینالمللی که [...] سازمانهای نظامی ناتو تشکیل داده بودند، اکنون[...]در پی تشکیل ناتوی فرهنگی هستند...» ایرنا مورخ 18 آبانماه
یاد داستان کپی زدن شاگردی افتادم که تمرینهای دستورزبان فارسی را از روی تمرینهای همکلاس خود کپی میزد، و برای رد گم کردن، اسمها را عوض میکرد. و همینطور که به زرنگی ادامه میداد، رسید به جملة «تخت جمشید در نزدیکی شیراز است»، و آنرا با جملة «تخت احمد در نزدیکی اهواز است» جایگزین کرد. بله بولتن نویس ساواک هم ناشیانه «تخت جمشید» را به «تخت احمد» تبدیل کرده و نتیجهاش هم این شده که رهبر فرزانة جمکران چنین مهملاتی بگوید! البته مهملگوئی ایشان تازگی ندارد! بله، باندهای بینالمللی، به زعم ساواک، قصد تشکیل «ناتوی فرهنگی» دارند ولی در ایران، «ناتوی بیفرهنگی و ابتذال»، دهههاست که تشکیل شده. نمونهاش سانسور «وزارت ارشاد» در دورة اعلیحضرت، در مورد فیلم «قیصر» است، که در «رادیو زمانه» نقل شده. بخوانید و عمق «ناتوی بیفرهنگی و ابتذال» را دریابید، تازه کجای کارید؟! هنوز خمینی را در ایران تخلیه نکرده نبودند. و «ارشاد» ملت هنوز «اسلامی» نشده بود، ولی ترویج ابتذال در همین مسیر کنونی سیر میکرد؛ و نتایج آن هم پس از3 دهه چنان درخشان است که در بنگاه خبر پراکنی بیبیسی نیز «خبری» تحت عنوان «تحقیق در بارة ادعای شرکت هنرپیشة ایرانی در فیلم غیراخلاقی» انعکاس پیدا میکند. این روی دیگر سکة ابتذال، یعنی مهملات فاطمه رجبی در باب الهیت پرزیدنت مهرورزی است. همانطور که در وبلاگهای گذشته نوشتهام، حکومت جمکران با ابتذال هیچ مشکلی ندارد، موجودیتش را «مدیون» همین ابتذال است. بیدلیل نیست که ساواک جمکران همانطور که تبلیغ نامههای فاطمه رجبی را در رسانهها سازمان میدهد، پخش فیلم «همخوابگی» بعضیها را هم در «وب سایتهای» مربوطه تشویق میکند. و «دادستان تهران»، دادستان حکومتی که رسماً زن و کودک به خارج صادر میکند، برای مبارزه با ترویج فحشا و بیبندوباری شخصاً «وارد» گود میشوند، تا به این معضل اجتماعی رسیدگی کنند!
این ماجرای مهم! یعنی «همخوابگی»، صفحه نخست روزنامههای حکومت جمکران را هم به خود اختصاص داده. و «ایلنا» با خانمی که شایع است در این فیلم دیده میشود، مصاحبه میکند. و بالاخره «اینترپل»، توزیع کنندة فیلم را که به دوبی فرار کرده دستگیر میکند! می بینید که وقتی پای ترویج «ابتذال حکومتی» در کار است، «اینترپل» مجرمین را در یک چشم به هم زدن دستگیر میکند! «سعید مرتضوی» در این ماجرا نقش «جیمز باند» را به عهده گرفته که از منافع «ملکة موشها» دفاع میکند، ولی فعلاً ملکه ایران، همان علی خامنهای است، پس «جیمز باند» وطنی برای دفاع از منافع رهبر فرزانه، جان بر کف وارد صحنه شده، روانه خلیج فارس میشود. و بر خلاف جیمزباند که هزاران خودکار و خطکش و ساعت و اتومبیل جادوئی داشت، «سعید مرتضوی»، با دستخالی، «یا حسینگویان»، پای پیاده به سوی رزمناوهای ایالات متحد در خلیج فارس میرود ـ چون برای رسیدن به دوبی باید از عرشة همین رزمناوها گذشت، همه راههای دیگر بسته است! ولی «مرتضوی» ، سر راه همه رزمناو های دشمن را نابود میکند، و مجرم را در دوبی دستگیر کرده، چند فحش خواهر و مادر «اسلامی» نثارش میکند، که چرا به حکومت عدل علی اطمینان نکرده و گریخته؟! سپس وی را تحویل «اینترپل» میدهد و میگوید از خودمان است! «جیمزباند» وطنی، اکنون بسیار خسته است، و برای استراحت راهی هتل «الهیلتون» میشود. ولی با چشم بسته! چون پری پیکران با بیکینی به دنبالش روانند. و هر از گاهی چندتایشان از شدت هیجان بیهوش شده، نقش زمین میشوند و «جیمز» بیچاره، با چشم بسته پری پیکران بیهوش را بر دوش گرفته، همچنان به راهش ادامه میدهد. «جیمز»، حتی وقتی عرق ریزان به «رسپشن» هتل میرسد، «بارسنگین» را به باربر هتل نمیدهد، و مستقیماً به «سوئیت» همیشگی رفته به قرائت «انکحتوزوجتو ... » میپردازد. در صحنة آخر فیلم، «جیمزباند» وطنی را میبینیم که با موبایل، در حال چانه زدن با همان توزیع کنندة «سیدیهای» کذائی است: «گرونفروشی کنی، میگم اینتر پل نگرت دارهها!»
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت