امروز سایت بیبیسی و شاید بسیاری از سایتهای دیگر، تصاویری از صدام حسین در پای چوبةدار منتشر کردند. این تصاویر، به تنهائی، در ذهن هر بیننده، بازتابهائی ضد و نقیض میآفریند. در وبلاگهای پیشین نوشتم، که تصاویر از این جهت اهمیت دارند، که مستقیماً با ضمیر ناخودآگاه بیننده ارتباط برقرار میکنند. و ضمیر ناخودآگاه، «برداشت» خود را از تصویر بر بیننده تحمیل میکند. در واقع، بیننده، بدون آنکه خود بداند، تحت تأثیر «برداشت» ضمیر ناخودآگاه، با نگریستن به تصویر، «دریافتی» ویژه از آن خواهد یافت. این امر به طور کلی شامل تصاویری میشود که با شما بیگانهاند. ولی اگر در برابر تصویری قرار گیرید که آشناست، ارتباط مستقیم تصویر با ضمیر ناخود آگاه، بر ذهنتان تأثیر شدیدتری میگذارد، چرا که تمام خاطرات مرتبط با این تصویر، مانند موجی، به یکباره به ذهن شما میتازد و «ذهنیتتان» بر عینیت غالب خواهد شد. این گونه است که «احساسات»، قابلیت درک عینی را کاهش داده، و گاه به صفر میرسانند. و اینچنین است که رسانههای تصویری، مانند موریانه ذهن «تماشائیان محترم» را جویده آنها را تبدیل به تل فاقد اراده و تفکر میکنند. حال با یکدیگر به تصاویر صدام حسین بنگریم، و ببینیم هدف از انتشار چنین تصاویری، به این صورت «ویژه» چه میتواند باشد؟
در اولین تصویر، در جلوی صحنه، طنابدار دیده میشود، و چهرة صدام حسین «دست نخورده» باقی مانده. به این ترتیب، حالت نگاه و چهرة صدام حسین، به خوبی دیده میشود، که نه سر به زیر انداخته نه چشمانش بر زمین خیره مانده. صدام حسین، سرش را راست، بالا نگاهداشته، به روبرو مینگرد. به تعبیر تصویر، در مقابل بیننده «سرافرازی، شهامت و خونسردی» صدام حسین به «نمایش» گذارده شده. در سیمای رئیس جمهور عراق، کوچکترین اثری از هراس یا عجز نمیبینید. بیننده میپندارد که صدام حسین به موضوعی میاندیشد، و به آنچه در اطرافش میگذرد کوچکترین اهمیتی نمیدهد. حال آنکه صدام حسین، کاملاً آگاه است که تا لحظاتی دیگر اعدام خواهد شد.
تصویر دیگر، دو مأمور اعدام را نشان میدهد، که طناب دار را تنظیم میکنند. بازهم صدام حسین سر را راست نگاهداشته و به روبرو مینگرد. رسانهها نوشتهاند که صدام حسین حاضر نشد هنگام اعدام صورتش را بپوشانند. برای کسانی که میدانند صدام حسین کیست، و چرا به پای چوبهدار برده شده، امروز، صدام حسین دیگر یک جنایتکار و دیکتاتور به شمار نخواهد آمد. اعدام صدام حسین وی را تبدیل به قهرمان مبارزه و پایداری در برابر اشغالگران خواهد کرد. به ویژه که صدام حسین میتوانست، باقی عمر را در رفاه و آسایش در اردن بگذراند. او میتوانست شاهد قتل دو فرزندش نیز نباشد! صدام حسین میتوانست، پیش از تهاجم نظامی به عراق، به کشور دیگری فرار کند، همچنان که امیرکویت و حرمسرایش، هنگام تهاجم نظامی عراق گریختند. و یا همچون شاه ایران، که با فرار خود، نه تنها به ملت ایران که به خود نیز خیانت کرد، صدام حسین نیز میتوانست ملت عراق را رها کرده بگریزد. و امروز امثال داریوش همایون، نهاوندی و دیگر غلامان و چاکران جان نثارش، چپ و راست مصاحبه کنند و او را مقصر آشوبهای سال 57 جلوه دهند، ولی صدام حسین چنین نکرد! بازگردیم به اعدام وی!
این اعدام که با هدف ایجاد آشوب و تشدید درگیریها میان شیعه و سنی، در روز «عید قربان» ترتیب داده شد، نخستین تاثیرش ایجاد شکاف میان مسلمانانی است که مهمترین وجه مشترکشان، بر پائی «عید قربان» است. میدانیم که هر سال، میلیونها تن از «جهان اسلام و مسلمین» راهی صحرای عربستان میشوند تا هم «وحدت اسلامی» را به نمایش گذارند، هم «جشن توحش ادیان ابراهیمی» را بر پا کنند، هم میلیونها دلار به جیبآل سعود و فهد و دیگران سرازیر کنند، که مستقیماً در نظام اقتصادی غرب تزریق شود. ولی همین امروز، دولت لیبی، سه روز اعلام عزای عمومی کرد. مسلماً در دیگر کشورهای عرب نیز برپائی «جشن کشتار»، با احتیاط بیشتری برپا خواهد شد، تا ایجاد حساسیت نکند. از این پس، دو روز در سال را، گروهی در سوگ صدام حسین خواهند گذراند: «جشن کشتار» و سیام دسامبر. از این پس، ملت ایران مستقیماً از سوی طرفداران صدام حسین، در داخل یا خارج عراق، مسئول جنایتی شناخته میشود که ایالات متحد و استعمار بریتانیا، با توافق روسیه انجام دادند، و تاوان چنین جنایتی را غیر نظامیان شیعه و سنی منطقه به ویژه در عراق پرداخت خواهند کرد.
دو روز پیش از اعدام، بیانیهای از صدام حسین منتشر شد که در آن گروهی از شیعیان را خائن به عراق خواند و ایران را به عنوان دشمن عراق معرفی کرد. و پنج روز پیش از اعدام صدام حسین، حکومت مفلوک جمکران، با پرداخت یک میلیارد دلار وام به کشور عراق موافقت کرده بود. امروز که صدام حسین اعدام شد، میتوان دلایل پرداخت وام یک میلیارد دلاری را بررسی کرد. همانطور که میدانیم این «میلیارد دلار»، در بانکهای اربابان حاکمیت جمکران است، و آنان مستقیماً یک میلیارد دلار به حساب تفنگ فروشهای خود واریز میکنند، تا شیعیان و سنیهای عراق، با سلاحهای اهدائی ایران، بتوانند به جنگ با یکدیگر مشغول شده، دامنة بحران را چنان گسترش دهند، که فرار اشغالگران از دیدگان مردم «پنهان» بماند، تا گروه «مقتدی صدر» و «حکیم»، بمبهای آخرین مدل در اماکن عمومی عراق منفجر کنند، و منطقه را به حومههای فقیر و مسلمان نشین اروپا تبدیل کنند.
بمبگذاری در اماکن عمومی و محل تجمع شیعیان و سنیها، مطابق آموزشهای «نگرو پونته» افزایش مییابد، و چه کسی میتواند در چنین مواقعی از مردم بخواهد آرامش خود را حفظ کنند، و در دام توطئه استعمار نیفتند؟ همین امروز، دو بمب در بازار کاظمین منفجر شد. کسی که پدر، مادر یا عضوی از خانوادهاش را در بمبگذاریهای گروه «صدر یا حکیم» ـ جنایاتی که به سنیها نسبت داده میشود ـ از دست دهد، بلافاصله جذب گروههای تروریستی «صدر و حکیم» خواهد شد! نبوغ «نگروپونته» را دست کم نگیرید! جنایتکاران، نور چشم استعمارگرانند. بیجهت نیست که خواهرزادة سفیر انگلیس، در بحبوحه جنگ ویتنام، تعطیلات را به سایگون میرود، تا با همسر آیندهاش، «جان نگرو پونته» آشنا شود! ولی از آنجا که سکه همیشه دو رو دارد، روی دیگر نبوغ «نگروپونتهها»، حماقت است. چرا که همین جنایات، منافع جنایتکاران را در درازمدت تهدید خواهد کرد. نخست آنکه ایالات متحد و شرکایش باید رؤیای تشکیل «اتحاد جماهیر اسلامی» را با خود به گور برند. و این نیز پیامد دیگر شکست ارتش اسرائیل در لبنان است.
در لیبی، تئاتر ابراهیم، و بریدن سر گوسفند اهدائی خداوندش، حداقل برای مدتی تعطیل میشود و بجای آن، مبارزات صدام حسین با آمریکا مطرح خواهد شد. در فلسطین جنبشهای حماس، گردانهای الاقصی و... اعدام صدام حسین را محکوم کردهاند. مصر نیز، هرچند با لحن ملایم، ناچار به محکوم کردن این اعدام شد. و این اعدام چنان نفرتانگیز بود، که حتی مسئولین اصلی آن، یعنی غربیها نیز آنرا محکوم کردند! از واتیکان تا مسکو، از «جان گالهوی» تا «رابرت فیسک»، روزنامهنگار «ایندیپندنت»! رابرت فیسک، برای رد گم کردن نوشت، «اعدام صدام حسین مانع از افشای جنایات وی در جنگ با ایران شد» ـ البته رابرت فیسک، مانند همپالکیاش «جان کاوبرن» که میپنداشت توطئه اصلی را با توطئة دروغین میتوان به دست فراموشی سپرد ـ پنداشته با گرفتن انگشت اتهام به سوی صدام حسین، میتواند جنایتکار اصلی را پنهان دارد! جنایتکار اصلی جنگ عراق و ایران، در درجه نخست ایالات متحد و اعضای پیمان ناتو هستند. ولی این مطالب را در کشورهای «آزادی بیان» نمیتوان منتشر کرد. چون «رابرت فیسکها» نیز از همین جنگها تغذیه میکنند. همچنین«رابرت فیسکها» نمیتوانند یادآور شوند، که طبق حقوق بینالملل، اشغالگران مسئول جنایت و تخریب در کشور اشغال شدهاند، و مسئولیت اعدام صدام حسین، مستقیماً متوجه قوای اشغالگر است، نه آن «دادگاه آبکی و قاضی مفلوکش!» ولی در این میان آنچه مضحکتر از همه مینماید، حماقت مسئولین حکومت جمکران است. در حالیکه منطقه میرود تا دستخوش یک ناامنی گسترده شود، در حالیکه شیعیان عراق، بیش از پیش منزوی شدهاند، و در حالیکه تجزیه عراق در برنامه استعمارگران قرار گرفته، و در اینصورت «تجزیه ایران» نیز غیرقابل اجتناب خواهد بود، آصفی میگوید:
«اعدام صدام حسین پیروزی ملت عراق است!»
به مزدوران ایالات متحد باید گفت، اعدام صدام حسین، قبل از هر چیز، مرگ «هلال شیعی» را نوید میدهد، چرا که حزبالله لبنان و حتی دولت سوریه نمیتوانند از اعدام صدام حسین شادمانی کنند. اعدام صدام حسین، از یک سو، وی را به نماد مبارزه با استعمار غرب و مزدورانش در منطقه و ایران تبدیل نمود، و از سوی دیگر نقطة پایانی بر موجودیت بنلادن و «جهادیونی» نهاد که آوازه مزدوریشان برای «سازمان سیا»، مدتهاست منطقه را فرا گرفته. اگر جمکرانیها، یک سرسوزن شعور میداشتند، درمییافتند که اعدام صدام حسین، پایان حکومت شیعیان مزدور و حقیر در ایران خواهد بود. قتل صدام حسین، ضربهای است کوبنده، بر پیکر «اتحاد مسلمانان» در توحشی که آنرا جشن نیز مینامند! تاریخ قضاوت خواهد کرد که در سیر تحولات اجتماعی منطقه، قتل صدام حسین، مرگ «قهرمان سنتی» مسلمانان را در پی خواهد آورد. قهرمان حماسی مسلمانان منطقه، پیامبر اسلام، که هنگام ضعف، فرار (هجرت) میکرد، یا صلحطلب میشد و هنگام قدرت، در مقابل ضعفا شیر درنده بود، امروز جای خود را به فردی داده، که نه اهل «هجرت» است و نه با «وحی» سر و کاری دارد! کسی که نه عافیت طلبی کرد، و نه در انتظار معجزة الهی بود. کسی که با سرافرازی به پای چوبةدار میرود و از مرگ هراسی به دل راه نمیدهد. و بالاخره کسی که، نه در «گفتار» گذشتگان، که در «واقعیت» کردارش، به نماد مقاومت تبدیل میشود. تاریخ قضاوت خواهد کرد که در جوامع شیعه نیز، گرامیداشت «شورش» حسین، و ذلت و حقارت و مرگ پیامد آن نیز چگونه جایگزین خواهد شد. این است پیروزی ملتها: زدوده شدن «فریب الهیت» از چهرة «انسان خاکی!»
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت