جمعه، دی ۰۸، ۱۳۸۵


کشک و «شخصیت»!
...

یکی از اشکالات عمدة «تاریخ»، ‌به معنای بازتاب واقعیت‌های عینی، این است که وقتی بر اساس شواهد و مدارک نگاشته شود، تنها با شواهد و مدارک معتبر می‌توان آنرا به زیر سئوال برد. به همین دلیل است که اعضای حکومت جمکران به «تاریخ شفاهی» علاقة فراوان دارند. چرا که به این ترتیب می‌توانند مطابق میل خود، یا بنا بر مصلحت‌های این یا آن گروه، «واقعیت‌ها» را به شیوه‌ای تحریف شده بازگو کنند. می‌دانیم که جهت بازتاب یک واقعة تاریخی، منبع آن باید موجود باشد. به عبارت دیگر وجود اسناد و شواهد گواه بر اعتبار واقعه‌ای است که نقل می‌شود. معیار اعتبار یک واقعه، منبع آن است: مشخص بودن عامل، زمان رخداد، مکان، دلایل و چند و چون آن. در غیر اینصورت، نمی‌توان برخوردی تاریخی و معتبر ارائه داد. به همچنین می‌دانیم که در ایران، از دیرباز تا به امروز، تاریخ را نه بر اساس شیوه‌های علمی، که بر پایة سیاست‌های «دیمی» می‌نویسند. در همین چارچوب، اخیراً ابراهیم یزدی، قسمتی از تاریخ نخستین سال براندازی را برای «آفتاب نیوز» حکایت کرده. و در این «حکایت» که به دیگر قصه‌های اصحاب حکومت اسلامی می‌ماند، سند و مدرکی، جز سخنان راوی وجود خارجی ندارد! منبع معتبر تاریخی در چنین شرایطی، شخص گوینده است و بس. وی سخنان خود و دیگران را که در گذشته‌ها «ردوبدل» شده بازگو می‌کند، سخنانی که غالباً با اعمال گویندگان‌شان در تخالف نیز قرار می‌گیرد! 28 سال پس از جنایات حاکمیت جمکران، ابراهیم یزدی، «دبیرکل نهضت آزادی»، مدعی شده که روح‌الله خمینی خواهان یک جمهوری، مانند جمهوری فرانسه بوده! وی اضافه می‌کند که «شیاد خمین» با اعدام‌های خلخالی هم مخالف بوده و ... در تاریخ 15 خردادماه سال‌جاری ساعت سیزده و یازده دقیقه، «آفتاب نیوز» به نقل از ابراهیم یزدی می‌نویسد:

«ابراهیم یزدی در پاسخ به این پرسش[...] گفت هنگامی که بنده در پاریس بودم ایشان بیش از 400 بیانیه و مصاحبه داشتند که محور کلیدی تمام آن‌ها جمهوریت، آزادی مردم و آزادی بیان و انتخابات بود[...] امام در پاریس[...] اعلام کرد[...] در جمهوری اسلامی مارکسیست‌ها هم حق فعالیت دارند[...]»

نه این که روح‌الله خمینی، اصولاً «هوش و حواس درستی» داشت! و از مسائل جهانی نیز آگاه بود و حرف دهانش را می‌فهمید، نه اینکه وراجی‌های خمینی و دیگر دستاربندان، تعهدی برای آنان ایجاد می‌کند، پس همانطور که ابراهیم یزدی می‌گوید، اعمال خمینی را نادیده بگیریم، و مصاحبه‌های وی را به عنوان سند و مدرک بپذیریم! به ویژه که با استقرار حکومت جمکران، آزادی بیان و آزادی مردم، با بستن روزنامه‌ها، تیرباران کردن روزنامه‌نگاران و کشتار کردها، آذری‌ها، ترکمن‌ها و اهالی خوزستان، تحقق یافت! بله، پس از بازگو کردن مهملات خمینی، آقای ابراهیم یزدی، به «اندیشة سیاسی» خمینی می‌پردازد! و چنان می‌گوید «اندیشه سیاسی» که گویا روح‌الله خمینی، اگر لنین نبوده، حداقل «نظریه‌پرداز» بوده! بله، ابراهیم خان یزدی می‌فرمایند:

«اندیشة سیاسی[...]خمینی امر نامشخصی نیست، کافی است، آنهائی که جمهوریت ایشان را نفی می‌کنند، نگاهی به آن چهارصد مصاحبه بیندازند. در یکی از آن مصاحبه‌ها[...] خبرنگاری غربی از امام پرسید که منظور شما از جمهوریت چیست امام به صراحت گفت: جمهوری مانند همین چیزی است که در غرب و فرانسه وجود دارد.»

می‌بینید که «اندیشة سیاسی» روح‌الله خمینی هیچ «امر نامشخصی نیست!» پس از 70 سال مطالعة «توضیح‌المسائل» و «علوم» مربوط به آداب جماع با سنگ و چوب و درخت، «امام» وارد کشور فرانسه می‌شود، و در یک نگاه، «جمهوری» را نه تنها در فرانسه که در غرب، شناسائی می‌‌کند، آنهم در مجموعه‌ای متشکل از مشتی «لات و اوباش» فرصت طلب از قبیل قطب‌زاده و ... که در فرنگستان به تحصیل در رشتة «انقلاب» مشغول‌اند، گروهی هالو، چون پسر تیموربختیار که از ژنو جهت انتقام خون پدر به نوفل لوشاتو شرفیاب می‌شوند، و جمعی فعلة ساواک مقیم خارج، از قماش همین ابراهیم یزدی! این مجموعه‌ای ا‌ست که روح‌الله خمینی، از زبان مترجمان الکنش، آن را جمهوری غرب و فرانسه می‌پندارد! به این مجموعه امثال هما ناطق و دیگر نخبگان دانشگاه را بیفزائید، تا متوجه شوید، روح‌الله خمینی، کاملا حق داشته! وقتی مارکسیست‌ها در نعلین، هاله نور مبارزه با امپریالیسم رویت کنند، آن کارونسرای «نوفل لوشاتو» هم می‌شود نماد جمهوری! و ابراهیم یزدی کاملا حق دارد مدعی شود که تردید در سخنان خمینی، تهمت زدن به یک «شخصیت» تاریخی است:

«کسانی که امروزه ادعا می‌کنند امام جمهوریت را قبول نداشت یا بنا بر مصلحت از آن لفظ استفاده می‌کرد به ایشان به عنوان یک شخصیت تاریخی تهمت می‌زنند. اندیشه‌های خمینی روشن است و هیچ جای تردیدی در آن ها نیست.»


بله، در این «برخورد» تاریخی آقای یزدی کسانی را که امروز شواهد «توحش» خمینی را در دست دارند، به حساب نمی‌آورند! مثل اینکه ابراهیم یزدی نه تنها با «دو صد گفته چون نیم کردار نیست»، اصولاً بیگانه است، که نمی‌داند «جمهوری» را با قانون اساسی‌اش شناسائی می‌کنند، نه با «نیت» پنهان و آشکار روح‌الله‌خمینی! و در «قانون اساسی‌ای» که ولایت فقیه به رسمیت شناخته شده، جمهوریت نمی‌تواند وجود داشته باشد، این قانون اساسی، همان توحش ادیان ابراهیمی است که مردم را صغیر و بنده می‌انگارند. و در اثبات پریشا‌نگوئی وزیر خارجة دولت موقت، به مصاحبه وی با آفتاب نیوز کد مطلب 5761 می‌پردازیم، تا مشاهده کنیم که «جمهوریت» در «اندیشة» خمینی چه بوده، «تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.»

به عنوان مثال، ابراهیم یزدی می‌گوید، وی برای کنترل اوضاع، طرح تشکیل دادگاه انقلاب را ارائه کرده و خمینی به این شرط آن را پذیرفت که حکم نهائی این دادگاه را حاکم شرع بدهد! می‌بینید که جمهوری مورد نظر خمینی به جمهوری فرانسه چقدر شباهت دارد! ولی کو چشم بصیرت؟‍! مگر کسی قادر بود چنین شباهتی را ببیند؟ یزدی در ادامه سخنانش می‌افزاید:

«عده‌ای حقوقدان[...] طرح اولیه دادگاه را تهیه کردند[...] به موجب اساسنامة آن، دادستان را نخست وزیر و رئیس دادگاه را [...]‌خمینی تعیین می‌کرد[...] خمینی هم دو نفر را معین کرد: صادق خلخالی و ربانی شیرازی[...] ربانی شیرازی این ماموریت را نپذیرفت[...] به من گفت که تو خلخالی را نمی‌شناسی، او یک دیوانة زنجیری‌است.[...] دو روز پس از انتصاب دادستان توسط نخست وزیر[...]خمینی[...] هادوی را به سمت دادستان منصوب کرد، معنای این کار کوتاه کردن دست دولت از دادگاه انقلاب بود»

می‌بینید که در «اندیشه‌های روشن امام» تا چه حد جمهوریت به معنای فرانسوی کلمه می‌درخشد! و آن‌ها که در جمهوری‌خواهی روح‌الله خمینی تردید دارند، چه تهمت‌های ناروائی به این شخصیت بزرگ تاریخ ایران وارد آورده‌اند! البته‌ نهضت آزادی،‌ از آنجا که متعلق به حوزه و بازار است، مواضعش هم مانند نرخ نخود، لوبیا و کشک، و به نسبت حجره‌ها، تغییر می‌کند. به زبان ساده‌تر، نهضت آزادی، تشکیلات سیاسی نیست، حجره‌ای است در بازار استعمار! همین نهضت آزادی که در سال 1357 در کشتار کردها، سنگ تمام گذاشت، در آفتاب نیوز مورخ 22 مرداد 1384 در مورد خشونت‌ها در کردستان هشدار هم داده! بله جای هیچ شکی باقی نیست که تردید در «اندیشه‌های روشن» نهضت آزادی نیز، در مقام خود تهمتی است عظیم به شخصیت تاریخی «استعمار»!



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت