پنجشنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۵


نفت‌باوری!
...

شورای روابط خارجی ایالات متحد، یک عضو ایرانی‌الااصل دارد، به نام «ولی‌نصر»، که فرزند «سیدحسین نصر» است. ایشان سیاست و استراتژی را همانطور بررسی و تحلیل می‌کند، که پدر محترم‌شان فلسفه را «تحلیل» می‌کردند! به عبارت ساده‌تر، به طریق «سنتی ـ کشکی»، یعنی مطابق با منافع ایالات متحد! در مورد برخوردهای بسیار فلسفی و عمیق «سیدحسین نصر» پیشتر نوشته‌ام، ‌اینبار می‌پردازم به تحلیل‌های بسیار عمیق سیاسی فرزند ایشان، که از «نخبگان» مقیم ایالات متحد به شمار می‌روند، چرا که در دانشگاه «ستنفورد» مشغول به تدریس هم هستند! بله، به زعم بعضی‌ها کسی که در «دانشگاه» معلم است، الزاماً در زمرة «نخبگان» قرار می‌گیرد، ‌ چرا که برخی اوقات دیپلم دانشگاهی و «تحقیقاتی» هم دارد، هر چند که بعضی‌ها‌ی‌شان هم اصلاً هیچکدام را ندارند! این «نخبگان»، به دلیل تعلق به محافل «از ما بهتران»، معمولاً یک «کرسی» استادی در دانشگاه به دست می‌آورند و درست مثل «احسان‌الله‌خان نراقی» خودمان تبدیل به صاحب‌نظر می‌شوند! حال بازگردیم به «ولی نصر»، ‌که به گفتة «آفتاب نیوز»، تاکنون، 8 کتاب در بارة ایران و خاورمیانه نوشته! و آخرین اثر جاودان ایشان نیز، «احیاء شیعه چگونه درگیری‌های فرقه‌ای آینده را شکل می‌دهد»، نام دارد.

کسانی که در دانشگاه‌های ایالات متحد تحصیل کرده‌اند، به خوبی می‌دانند که بخش‌های مختلف هر دانشکده، از سوی بخش خصوصی، یا دفاتر دولتی، جهت پژوهش در موارد خاص، شامل کمک‌های «مالی» می‌شود. و اگر دنشجوی رشتة دکترا باشید، به شما پیشنهاد می‌کنند که به یک «گروه تحقیق» پیوسته، تز دکترا را «در برابر مشتی دلار»، در زمینه‌های مورد نظر این دفاتر انتخاب کرده و در چارچوب‌های «توصیه» شده‌ کامل کنید! و همانطور که می‌دانید، همیشه و همه جا، عده‌ای کاسه لیس جهت خوش خدمتی به استادهای صاحب‌نفوذ پیدا می‌شوند، تا به این «گروه‌های تحقیق» پیوسته و چندین و چند تز در زمینه‌های مورد نظر تحویل ارباب دهند. سپس «استاد محترم»، که خود نانخور یک شرکت خصوصی و یا یک دستگاه دولتی است، «دستیار» را مأمور تهیه سنتزی از تزهای ارائه شده می‌کند، و بعد هم این «تحقیقات» پرمغز به نام جناب استاد، از طرف انتشارات «صاحب‌نام» منتشر می‌شود! این سرگذشت واقعی «کتاب‌هائی» است که استادان در دانشگاه‌های ایالات متحد، کانادا و برخی کشورهای اروپائی همه روزه «می‌نویسند»! به همین دلیل است که در فهرست کتاب‌های تخصصی، با نام نویسندگانی برخورد می‌کنید که عجبا، طی 20 سال فعالیت «دانشگاهی» بیش 50 کتاب در زمینه‌های فوق‌تخصصی به چاپ رسانده‌اند! حال آنکه، تحقیق و نگارش هر یک از این «کتاب‌ها» می‌تواند عمری را به خود اختصاص دهد. البته در کشور کانادا، دروازه‌های «فرهنگ» بازتر است، و از دورة فوق لیسانس، یعنی «مسترز» این «امکانات فرهنگی» در اختیار جویندگان راه علم، و پویندگان راه حقیقت، که معمولاً جوانان دست‌به‌دهان جهان سومی‌اند، قرار می‌گیرد! و می‌بینیم که «استادان» با سرعت «تولید مثل خرگوش»، کتاب تولید کرده، «پاداش» هم دریافت می‌کنند. حال که شرایط «تولید» چنین «نسخ» با ارزش و تحقیقی را در واقع دریافتیم، باز می‌گردیم به تحقیقات استراتژیک جناب «ولی نصر»، به نقل از «آفتاب نیوز» مورخ سه شنبه، 5 دیماه سالجاری، ساعت دوازده و پنجاه و نه دقیقه! احتمالاً به وقت تهران!

آقای نصر، در این «تحلیل»، بدون در نظر گرفتن نقش ایالات متحد در حمایت از حاکمیت منفور ایران و دستگاه شیعه‌گری در عراق، در چند حرکت حذفی، ابتدا، ایران را جانشین ایالات متحد نموده، سپس، شیعیان را جانشین ملت ایران می‌نمایند و بعد، شیعیان لبنان را نیز در همین رده قرار داده، و با این شیوه، «هدف» آمریکا جهت حمایت از شیعیان منطقه را «چالش» توصیف کرده،‌ وانمود می‌کنند که حمایت «مالی ـ نظامی» ایالات متحد از شیعیان منطقه، مشکلی است که در برابر سیاست آمریکا قد علم کرده! ایشان می‌گویند:

«امروز مهم‌ترین چالش ایالات متحد، درک قدرت‌گیری شیعیان در سراسر منطقه است [...] از لبنان تا خلیج فارس[...] شیعیان حضور خود را تحمیل می‌کنند. مقتدی صدر و سپاه مهدی‌اش[...] حزب‌الله و جنگ تابستانی با اسرائیل، ایران سرسخت در برنامة اتمی [...] ثابت می‌کند که شیعیان عناوین اخبار در سال 2006 را از آن خود کرده‌اند!»


بله، می‌بینید که پسر «سیدحسین نصر»، چه آنالیز علمی و دقیقی از مسائل خاورمیانه ارائه می‌دهد! و به این مختصر نیز اکتفا نکرده، نیم‌نگاهی «علمی» نیز به «تاریخ» افکنده، و ادعا دارد که، در زمان حاکمیت صدام حسین در عراق، احزابی با اکثریت شیعه وجود داشته که از نظر ایشان سرکوب می‌شده‌اند، و پس از سقوط صدام، همین «احزاب»، مردم را پای صندوق‌های رأی آوردند:

«وقتی آمریکا در سال 2003 رژیم صدام حسین را سرنگون کرد[...] احزابی با اکثریت شیعه[...] به کمک رهبران مذهبی بزرگشان[...] میلیون‌ها هوادار خود را به پای صندوق‌های رأی کشاندند و اولین دولت شیعه عرب را در جهان تشکیل دادند. این واقعه باعث شد دیگر شیعیان منطقه هم سهم خود را بخواهند[...] نظم‌های صدها ساله به چالش کشیده شد. حاشیه نشینان قرن‌ها حرکت را آغاز کردند.»


بله، بررسی تاریخی «ولی نصر»، بر همان پایه‌های علمی ابوی‌شان تکیه دارد: جایگزین کردن «باورها» با واقعیات! نتیجة حاصل از چنین تحقیقات «علمی» این است که مزدوران استعمار غرب در عراق، ‌نظیر «مقتدی صدر» و «حکیم»، ناگهان تبدیل به قهرمانان استقلال عراق شده‌اند! و شکست مفتضحانة ارتش اسرائیل به حساب «حزب‌الله» لبنان گذارده شد! حزب‌الله، که موجودیتش را مرهون استعمار است، و اکنون به دلیل بعضی تحولات که در «باورها» نمی‌گنجند، ناچار شده تکیه‌گاه دیگری بیابد! پژوهش‌های علمی «نصر»، در واقع تکرار همان مهملاتی است که چندی پیش در سرمقاله رسانة معلوم‌الحال «شرق»، در مورد «هلال شیعی» آورده شد، و در یک وبلاگ آن را مطرح کردم. ولی «تحقیقات» آقای نصر با وقاحت و بلاهت بیشتری این مطالب را عنوان می‌کند، چرا که ایشان، مبارزان علیه اشغالگران و شرکای شیعی‌شان، را «شورشی» می‌خوانند، و حتماً از نظر ایشان، حاکمیت فعلی عراق که زیر چکمة اشغالگران آمریکا و مأموران شرکت‌های نفتی تشکیل شده، «مشروعیت» تمام هم دارد:‌

«قدرت‌گیری شیعیان با مقاومت سنی‌ها روبرو شده [...] حملات خشن شورشیان سنی به مواضع آمریکا یک هدف مهم دارد[...] مرعوب ساختن شیعیان[...] که همدست کاخ سفید به حساب می‌آیند[...]»


و به زعم پسر سید حسین نصر، مبارزه با اشغالگران بسیار عمل ناپسنده و نکوهیده‌ای است، ‌چرا که در «باورهای» ایشان و پدر محترمشان نمی‌گنجد! به «باور» اینان، ایالات متحد کاملاً حق دارد به هر کشوری که میل دارد «حمله» کند، و شیعیان را به قدرت رساند، به ویژه اگر حاکمیت آن کشور عرب و سنی باشد! و به «باور» اینان، انفجار بمب در اماکن مقدس سامرا، که توسط گروه مقتدی صدر با هدف کوچاندن سنی‌ها انجام شد، کار سنی‌ها بوده، و دلیل آن نیز حتماً، نزدیک شدن کاخ سفید به سیاستمداران سنی بود! به عبارت دیگر، نصر در این تحلیل می‌گوید، هنگامی که کاخ سفید به سیاستمداران سنی نزدیک شد، سنی‌ها در شهر سنی‌نشین سامرا بمب منفجر کردند، تا شیعیان کنترل سامرا را به دست گیرند! چرا که «محقق» می‌فرمایند:

«شیعیان دو سال[...] آرامش خود را در برابر حملات[...] شورشیان سنی حفظ کردند، اما بالاخره صبر آنها تمام شد[...] نزدیک شدن کاخ سفید به سیاستمداران سنی در این امر بی تاثیر نبود.»


و از آنجا که به «باور» اربابان نصر، شبه نظامیان شیعه، که از سوی ایالات متحد حمایت می‌شوند، «استقلال» هم دارند، خود به این نتیجه رسیدند، که به تنهائی وارد عمل شده، و به این ترتیب، آمریکا ناگهان متوجه شد، که ای دل غافل، پا به پای شیعیان دارد با سنی‌ها می‌جنگد! بله، ویژگی عراق این است که همة گروه‌های مسلح و مزدور آمریکا، در آن از احساس استقلال برخوردار هستند! و «مستقلانه» دست به جنایاتی می‌زنند که از قضای روزگار، همسو با سیاست آمریکا است! البته آمریکا چنین نمی‌خواهد، رخدادها اینچنین پیش می‌آید! دست تقدیر است، همانطور که ولی نصر می‌گوید:

«اینگونه نهاد جنگ عوض شد، ارتش آمریکا خود را به ناگهان همراه با شیعیانی دید که با شورشیان سنی می‌جنگیدند[...]»

تحقیقات «نصر» ثابت می‌کند که آمریکا می‌خواهد در جنگ فرقه‌ای ابتکار عمل را در دست داشته باشد، و این موضع را، با «تحقیقات عمیق» امثال «نصر» نیز، ‌به خورد مردم دهد. به دنبال چنین تبلیغاتی، «ولی‌نصر»، می‌ا‌فزاید، اینجا بود که شیعیان از فرامین آمریکا،‌ نیز سرپیچی ‌کردند:

«کاخ سفید رهبران شیعه را تحت فشار قرار داد[...] اما فایده نداشت[...] آن‌ها سنی‌ها را سر چشمة خشونت می‌دانستند و بر خلع سلاحشان توسط آمریکا اصرار می‌ورزیدند.»


«ولی نصر»، پس از چنین تحلیل‌های بی سر وته و مضحکی، مدعی شده:

«ایران[...] می‌تواند سیاست‌های نفتی‌اش را بر دیگران دیکته کند!»

و یادمان نرود که این «ایران»، همان «ایرانی» است که اگر غربی‌ها نفتش را استخراج نکنند و به فروش نرسانند، مردمش در «قحطی‌» جان خواهند داد؛ این «ایران»، همان «ایرانی» است که ارز حاصل از فروش نفت خود را باید در بانک‌های غربی نگاهدارد، و حتی هنگامی که به تحریم تهدید می‌شود، حق برداشت از ذخایر ارزی خود را ندارد؛ این «ایران»، همان «ایرانی» است که هنوز نفت سفید و بنزین مصرفی را از خارج وارد می‌کند. بله! این «ایران»، در تحقیقات «ولی‌نصر»، سیاست‌های نفتی‌اش را به «دیگران» دیکته خواهد کرد! البته، روی کاغذپاره‌های متفکرانی چون ولی‌نصر!



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت