سه‌شنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۵


نفرین و جاودانگی
...

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آئینه عبرت دان

این نخستین بیت قصیدة جاودان «خاقانی» است، در سوگ کاخی که زمانی تیسفون نام داشت و امروز ویرانه‌هایش در نزدیکی بغداد، نماد امپراطوری نابود شدة ایران است. ویرانه‌هائی که از ویرانه‌های تخت جمشید نیز ویران‌تر و گریان‌تر می‌نماید. ویرانه‌هائی که در خاک غربت، در تنهائی و سکوت بر ویرانی خود می‌‌گریند. «نادر نادرپور» نیز در سوگ «ویرانه‌های غریب» شعری سروده که نامش را از بیتی از قصیدة خاقانی به عاریت گرفته، و در بیت پایانی می‌گوید:

با چنين شطرنج نفرين كرده‌ي تاريخ
هيچ دستي نيست تا بازي كند، هيهات!

یک گروه «راک» آمریکائی، به نام «بوستون»، شعری دارد به نام «غبار، در دست باد» که این چنین آغاز می‌شود:

چشمانم را می‌بندم
تنها برای لحظه‌ای
و آن لحظه هم می‌گذرد،
آه! ای رویاهای من [...]، «غبار، در دست باد»،
همه، غباری در دست بادیم!

آری، ما ایرانیان نیز «غباری در دست بادیم». مهره‌های همان شطرنج‌ایم، که به نفرین تاریخ گرفتار آمده‌ایم، نه تنها به نفرین تاریخ، که بر نفرین جغرافیا هم!

زمین‌شناسان، در ساختارشناسی زمین چند پوستة متحرک شناسائی کرده‌اند که به کندی، ولی به طور منظم جابجا می‌شوند. و با هر جابجائی، آتشفشان، زلزله و «تسونامی» به همراه می‌آورند. هریک از این پوسته‌های متحرک را «پلاک تکتونیک» می‌نامند، و در زمین‌شناسی، هریک از این پوسته‌ها نامی ویژة خود دارد. پوسته‌ای که ایران را شامل می‌شود، «پلاک تکتونیک عربی» نام نهاده‌اند. گسترة جغرافیائی این پوسته، ‌تمامی شبه جزیرة عربستان، بین‌النهرین، جنوب شرقی آناتولی، ‌شرق دریای سرخ [...] شمال خلیج عدن، شمال غربی دریای عمان و خلیج فارس را در بر می‌گیرد. این پوسته با پوسته‌های آناتولی، آفریقا، سومالی، هند و اوراسیا در تماس دائم قرار دارد، و همگی بر فراز «رشته کوه‌های زیرآبی» در دریای سرخ به یکدیگر می‌پیوندند.

«پوستة عربی»، با سرعت 465 میلیمتر در سال، به سوی شمال شرق در حرکت است. از542 تا 54 میلیون سال پیش، آنزمان که دریای سرخ و خلیج عدن ایجاد شد، «پوستة عربی» به پوسته آفریقائی پیوسته بوده. و روزی خواهد رسید که «پوستة عربی» به «پوستة اوراسیا» خواهد پیوست! چه کسی می‌تواند چنین رخدادی را باور کند؟ چه کسی می‌توانست «حکم فلک گردان» را بشناسد و «مستی زمین» را، که اینچنین ویرانگر است، جز خاقانی:

گوئی که نگون کرده‌است ایوان فلک وش را
حکم فلک گردان یا حکم فلک گردان
.....
....
مست است زمین زیرا خورده‌است به جای می
در کاس سر هرمز خون دل نوشروان

آری! گردش روزگار، روزی از روز‌ها، عربستان را در همسایگی روسیه قرار خواهد داد. در آنروز، نه «جادة شاهان» وجود خواهد داشت، نه «پاسارگاد» و نه حتی کشوری به نام ایران، در آنروز، بر ایوان مدائن چشمی نخواهد گریست، و در آنروز، کس بر ویرانه‌های امپراطوری نابود شده نتواند نگریست. در آنروز، اگر کاخ تیسفون نیست، اگر کاخ داریوش نیست، و اگر ایران، دیگر نیست، صدای ایرانی جاودانه باقی خواهد ماند. کاخی،‌ به بلندای کاخ حکیم طوس: «که از باد و باران نیابد گزند.»

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت