...
امروز «اطلاعات نت»، مطلبی از آقای «امیر سپهر» منعکس کرده بود که به واقعیتهای تلخی اشاره داشت. واقعیتهائی که ثابت میکند، «عرب ستیزان» و «عرب پرستان» در جامعة ایران، دو روی سکه نادانیاند. «عرب ستیزان» ایرانی، اعراب امروز را با تازیان مهاجم 14 سدة پیش یکسان میپندارند، و روند تحول تاریخ را بر نمیتابند. در واقع، امروز ملتهای عرب منطقه، با ملت ایران در یک جبهة اسارت استعماری قرار گرفتهاند. و این امر نه به دلیل عرب بودن است، و نه نشانة حقیربودنشان. البته لازم به تذکر نیست که در اینجا، سخن از ملتهاست، نه ازحاکمیتهای دست نشانده، هرچند که حاکمیتهای اعراب هم در قیاس با انواع ایرانیشان در مقام والاتری قرار میگیرند. بله، ملت ایران و ملتهای عرب منطقه، به شیوهای واحد مورد حملة استعمار قرار دارند. آنان که میگویند «ایرانی»، عرب نیست، باید بدانند که اعراب هم ایرانی نیستند. و این فقط ثابت میکند که اعراب، عرباند و ایرانیان، ایرانی! مگر کسی منطقاً میتواند خلاف این واقعیت سخن گوید؟ تبلیغات استعماری در راه ایجاد حساسیت به «نژاد»، «ملیت» و «قوم»، نتیجهاش همان است که امروز میبینیم: حکومت مفلوک ایران و برگزاری همایش هولوکوست!
این حکومت، به دلیل عدم وجود ساختارهای «علمی ـ اطلاعاتی»، حتی امکان بررسی جنایات دستگاه حاکمیت استعماری خود در کردستان، خوزستان، آذربایجان و دیگر مناطق ایران را ندارد. این حکومت، هنوز قادر نیست حتی آمار دقیقی از تلفات نظامیان ایران در جبهههای جنگ با عراق ارائه دهد؛ این حکومت هنوز گروهی از اسرایاش در عراقاند! ولی همین «ابزار مضحکه»، مدعی بررسی «علمی» جنایات نازیها در جنگ دوم جهانی میشود! و دجالهائی که در رأس این حکومت قرار دارند، بجز مزدوری استعمار، تنها هویتی که به رسمیت میشناسند، نفی هویت دیگری است: اینان، طوطیوار تکرار میکنند، «ما غربی نیستیم!» همانطور که دیگران میگویند «ما عرب نیستیم!» بله ما نه غربی هستیم و نه عرب، ما ایرانی هستیم، ولی «ایرانی» بودن چیست و چگونه میباید «تعریف» شود؟ در برابر این پرسش، هیچیک از اینان پاسخی ندارد که ارائه دهد!
در اینجا، به این نتیجة حیرتآور میرسیم که، «ایرانی» بودن هر دو گروه را صرفاً میتوان در عدم شناختشان از همین عامل «ایرانیت» خلاصه کرد! «عرب ستیزان»، از تاریخ ایران چند واژه میشناسند: نژاد آریائی، کوروش کبیر، اعلامیه کوروش، ساسانیان، زرتشت، میترا و از همه مهمتر خلیج فارس! همان خلیجی که عملاً نه به دست فارسهاست، و نه به دست اعراب؛ نیروی دریائی آمریکا بر آن «حکومت» میکند! این خلیج از «فارس» بودن فقط نامی برایش مانده! فعلاً، شاید بهتر باشد آنرا «خلیج اعضای دائم شورای امنیت» بنامیم! حال بپردازیم به «غرب ستیزان!» اینان از غرب هیچ نمیدانند، و معمولاً مانند «عرب ستیزان»، غرب را به عنوان یک مجموعة همگن «اروپایی ـ آمریکائی» و «بیدین و بیبند و بار» تعریف میکنند! البته این «بیبند و باری» را اینان نه از غرب، که از چارچوب «بیبند و باری» فرهنگی خودشان به این «شناخت» تزریق کردهاند. و از آنجا که از غرب هیچ نمیدانند، حتی هنگامی که در غرب زندگی میکنند، با غرب ارتباطی ندارند! نگاهی به ایرانیان مقیم آمریکا و کانادا بیافکنید، تا ببینید خانههایشان را چگونه به شهر قم تبدیل کردهاند! فرزندان اینان، به ویژه دخترانشان، موظف به رعایت قوانین اسلام و مسلمیناند! در اغلب موارد، شرکت در فعالیتهای فرهنگی مدرسه برای دختران ایرانی منوط به حضور والدینشان شده است! شرکت در مسافرتهائی که مدرسه ترتیب میدهد «ممنوع» است! «چون محیط فاسد است!» و دوستی با جنس مخالف، «مستوجب» مجازات! معاشرتهای والدین نیز به حلقة اسلام و مسلمین در هجرت محدود شده! ایرانی، لبنانی و اهالی جمهوریهای مسلمان اتحادجماهیر شوروی سابق. همگی در یک امر متفقالقولند: «غربیها فاسدند!» و البته منظور از فساد، جامعه مختلط و روابط آزاد جنسی است! به زعم اینان، ارتباط جنسی تنها در چارچوب ازدواج «مجاز» است! و البته اگر کسی نبیند که چهها میکنند، خارج از ازدواج هم «مباح» است! به همین دلیل دختران ایرانی مقیم آمریکای شمالی، ناچار به زندگی در چارچوب سنتهای تحجراند. تفاوت اینان با برادرانشان، این است که این «تحجر» در رفتار و کردار، برای پسران انتخابی است! نگاهی به تعداد دخترانی که از ایران به آمریکا و اروپا «پست» میشوند بیندازید، تا عمق فرهنگ و تمدن نژاد آریائی را بهتر دریابید! البته اگر میزان تمدن کمی بالا باشد، شاه داماد، عروس را از اروپا وارد میکند! بله ما عرب نیستیم! در خیابانهای نیویورک هیچ عربی را دیدهاید که از صحبت کردن به زبان عربی شرم داشته باشد، و با همراهانش به زبان انگلیسی «شکسته بسته» سخن بگوید؟ در خیابانهای پاریس چطور؟ هنگام بازدید رسمی از آمریکا یا اروپا، هیچ رئیس دولت عربی را دیدهاید که بجای لباس سنتی خود، کت شلوار بر تن کرده و با وجود تسلط به زبان میزبان به زبان وی تکلم کند؟ نه! ولی مقامات جمکران را دیدهایم که پس از حذف کراوات، کت شلوار غربیها را بر تن دارند، و با شوق و ذوق سعی میکنند، انگلیسی یا فرانسه هم صحبت کنند! از وضعیت مردان و زنان اوپوزیسیون هم بهتر است نگوئیم! از چپ افراطی تا راست افراطی، هر مصاحبه، هر اظهار نظر، و هر ابراز وجودشان، فقط باعث شرمندگی یک ملت میتواند باشد. چون عرب نیستند، غربی نیستند؛ و چون «ایرانیت» هم تعریف نشده باقی مانده، در نتیجه «هیچ» هستند. در واقع «هیچاند و پوچ» مانند حاکمیتشان! ولی به آنان که از شنیدن نام «خلیج عربی» برافروخته میشوند یک واقعة اخیر تاریخی را یادآور شویم: صدام حسین، از عراق فرار نکرد! و ملت عراق، بجز رهبران مزدور شیعیان در جنوب، نظیر حکیم و صدر، همچنان به نبرد با نیروهای اشغالگر ادامه میدهد. بله دوستان! در کمال تأسف، ما عرب نیستیم!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت