پنجشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۵


بو و صدا!
...

پیش از شروع این وبلاگ، لازم است «تعریفی» مختصر از کاربرد «ایدئولوژی» در حاکمیت‌های استعماری ارائه دهم. در حاکمیت استعماری، «ایدئولوژی» نه در مقام واقعی خود، که در پوشش فریب و توهم، و به صورت مجموعه‌ای از «اشکال و ابزار مختلف سرکوب»، و جهت اعمال یک سیاست ویژه ارائه می‌شود، به صورتی که «شیوة برخورد افراد» و برداشت آنان از مسائل اجتماعی را در اسارت «قدرت» نگاه ‌دارد. برخلاف باور عام، ایدئولوژی در حاکمیت استعماری، هیچ ارتباطی با «واقعیات» ‌ندارد. و در همین چارچوب است که امروز، سیاست‌های استعمار سعی بر تحمیل ایدئولوژی عقلانی یا «دکارتیسم» بر ملت ایران دارند. در وبلاگ مورخ 17 دسامبر، در اینمورد توضیح داده‌ام. حال بپردازیم به اصل مطلب!

در وبلاگ دیروز، به مبارزان «چپ افراطی» در غرب اشاره کردم، که چگونه با برافراشتن پرچم «کارل مارکس»، اینبار نیز هدفشان فراهم آوردن زمینه مساعد برای اعمال سیاست‌های جنایتکارانه استعماری است. همانطور که دیروز نوشتم، «چپ جمکران» با «مغلطه» و شرکای غربی‌اش با «سفسطه»، به تبلیغات سیاسی «فاشیسم هزاره سوم» مشغول‌اند. جهت پرهیز از اتلاف وقت نمی‌خواستم به «چپ جمکران» بپردازم، ولی امروز سایت «اطلاعات نت» مطلبی تحت عنوان «نامه فرخ نگهدار به کروبی، خاتمی و رفسنجانی» منتشر کرد، که محتوای آن ماهیت «چپ جمکران» را به صراحت روشن می‌کند. نامة مذکور از طرف یک «مارکسیست» خدمت «حجج اسلام» ارسال شده، و در آن رهبر فدائیان اکثریت، سخنگوی «مردم» به شمار می‌آیند، و به سه تفنگدار «اسلام» اعلام می‌دارند که، مردم نگران سرنوشت رأی خود شده‌اند! با انتشار چنین نامه‌ای، تلویحاً، این «سازمان» هم بر واقعیت انتخابات در حاکمیت جمکران تأکید دارد، هم بر حضور مردم در این مضحکه، و هم بر نگرانی همین مردم از سرنوشت آراءشان در تئاتر جمکران!

بله، شرایط بسیار حساس است، و در حاکمیتی که طبق قانون اساسی، مشروعیت خود را نه از مردم که از خداوند می‌گیرد، در حاکمیتی که استعمار تعداد رأی‌دهندگان را از پیش مشخص می‌کند، و در حاکمیتی که استعمار برنده و بازنده چنین افتضاحاتی را تعیین می‌کند، «مارکسیست‌های جمکرانی»، به صورتی که دیدیم، به نعلین آیات عظام متوسل شده‌اند، تا مانند دوران مشروطه «بست» بنشینند! حتماً اینبار هم در برابر سفارت انگلیس! به ویژه که تونی بلر هم خواستار تشکیل جبهة واحدی بر ضد «تندروهای» ایران شده! چون «کندروی» می‌کنند و ممکن است منافع «امپراطوری» در خطر افتد!

رهبر فدائیان، به سه تفنگدار سفارش می‌کند که، از آراء مردم پاسداری کنند! اگر نه مردم و تاریخ آن‌ها را نخواهند بخشید! نمی‌دانستم که «هاشمی، خاتمی و کروبی» که حدود 3 دهه است در جنایت و حماقت گوی سبقت از یکدیگر می‌ربایند، در جبهة «مردم» قرار دارند، و نمی‌دانستم که استنباط دستاربندان از «تاریخ» می‌تواند مشابه استنباط یک «مارکسیست» از تاریخ باشد! ولی اگر «فرخ نگهدار» چنین می‌گوید، مسلماً حکمتی دارد، حتماً همه «کارگران اخراجی» و «فروشندگان کلیه» در ایران نیز همانند ایشان، نگران نتایج مضحکه 24 آذرماه‌اند، و ما غافلیم! در تبلیغات چنین القاء شده که گویا اگر مردم از انتخابات «دلسرد» شوند، «تلویحاً» آمریکا حمله می‌کند و وضع بدتر از عراق هم می‌تواند بشود! این قسمت، ‌یعنی تهدید تلویحی را فرخ نگهدار مسلماً از دهان «آیات‌عظام» در ایالات متحد شنیده، که از تبدیل شدن روسیه به بزرگترین تولیدکننده و فروشنده انرژی سخت نگران‌ شده و اخیرا، یک رزمناو دیگر هم به خلیج‌فارس اعزام کرده‌اند! بله، «رهبر فدائیان»، که با مبارزات قهرمانانه، چند هزار دانشجوی ایرانی را به دژخیمان ساواک تحویل داد، تا بتواند در مسجد لندن فرهیختگی خاتمی را کشف کند، به یاد «مردم و تاریخ» افتاده و می‌گوید:

«خبرها و پرسش ها دهان به دهان در شهر می‌گردد که چه خبر است و دارند با رأی مردم چه می‌کنند؟[...] مردم و تاریخ بر شما نخواهند بخشید هر گاه بر شما مسلم شود که به رأی مردم خیانت شده و شما[...] مصلحت نظام، یا مصلحت خود را در مقابل مصلحت کشور و مردم ببینید و خانه نشین بمانید و بست نشین نشوید. اگر مردم از انتخابات نومید شوند شکستی دامنگیر کشور شود از عراق بدتر[...] وطن خواهان[...] آرزو کردند که مردم[...] به پای صندوق‌های رأی بروند[...] پیشقدم شدن در پاسداری از سلامت انتخابات[...] وظیفة اول شماست. ایران بر شما[...] نفرین کند هرگاه دغلکاران به صندوق رأی[...] خیانت و سکوت شما را ساتر این جنایت کنند.»
فرخ نگهدار،‌لندن ، چهار شنبه 29 آذرماه 1385

بله! نتایج اقامت در لندن را که مشاهده می‌فرمائید! نه تنها به آقای نگهدار، زبان «آخوندی» آموخته که شیوة دغلکاری را نیز! به عبارت دیگر، به پندار رهبر فدائیان اکثریت نه تنها در ایران «انتخابات» وجود دارد، نه تنها مردم با اعتماد به دعوت 3 دستاربند جنایتکار، به پای صندوق‌های رأی رفته‌اند، که همین 3 جنایتکار، «وظیفه» دارند پاسدار سلامت این «انتخابات» هم باشند! یک نفر دیگر نیز در لندن، شیون و فغان به آسمان برده که یک صندوق رأی ناپدید شده و دارد در به در به دنبال این «صندوق گمشده» می‌گردد، تا مشکلات مملکتی را حل کند! کوبیدن بر طبل «انتخابات» در حاکمیت جمکران به حکایت داستان شطرنج بازی ملانصرالدین می‌ماند.

گویند ملا به بازی شطرنج علاقه وافر داشت، و از هر فرصتی برای رفتن به چایخانه و بازی شطرنج استفاده می‌کرد. یک شب که ملا در حال بازی شطرنج با اکبرافندی بود، و سخت غرق تفکر، اکبر را باد سختی در دل پیچید، و هر چه کرد نتوانست مانع خروج آن شود، و «صدای مشکوک»، تمرکز ملا را در هم ریخت. اکبر، برای رد گم کردن و حفظ آبرو، شروع به سائیدن پاشنة کفش بر زمین کرد، تا «صدای مشکوک» را تقلید کند. و بازی شطرنج ادامه یافت. پس از مدتی دوباره باد در شکم اکبر افندی پیچید و ماجرا تکرار شد، و اکبر با پاشنة کفشش به تقلید صدای باد پرداخت. و ملا را حسابی کفری کرد. تا اینکه بار هفتم که پاشنه سائیدن اکبر بر زمین آغاز شد، ملا نگاهی به اکبر افندی کرده گفت، «می‌بینم که در تقلید صدای گوز استعداد فراوانی داری ولی بگو ببینم بوی آن را چگونه تقلید می‌کنی؟»

بله، حال باید به آنان که با تکرار واژة «انتخابات» سعی در پنهان نگاه داشتن واقعیت فاشیسم استعماری حاکم بر ایران دارند، یادآور شد که هر چه پاشنه بر «زمین انتخابات» سایند، رایحة نفرت انگیز حاکمیت فاشیستی جمکران بجای خود باقی‌است! و باید از فرخ نگهدار پرسید، چرا همزمان با اعلام نگرانی تونی بلر از تندروهای ایران، ایشان به دستاربندان توصیه می‌کنند، «بست» بنشینند؟ ‌ نکند «چپ جمکران» پنداشته، حال که براندازی با هیاهوی «دانشجوئی» ممکن نشد، با استفاده از خود دستاربندان ممکن خواهد شد؟ و باید از جمله فعلگان فاشیسم در غرب پرسید، اگر استعمار در 18 تیر موفق به براندازی نشد، امروز چگونه می‌تواند امید به موفقیت داشته باشد؟

مسلماً استعمار از اهداف خود چشم‌پوشی نخواهد کرد و پایگاه‌های خود در حوزه و دانشگاه را بسیج خواهد کرد تا دست در دست الله‌کرم‌ها و حاج‌بخشی‌ها، «انقلاب پرشکوه» دیگری سامان دهد. در این راستا است که می‌بینیم، در تاریخ 20 دسامبر سال‌جاری «سایت روزنا»،‌ سخنرانی محمد مجتهد شبستری در آخرین نشست منزل عبدالله نوری، ‌تحت عنوان «موئلفه‌های نواندیشی دینی» را منعکس می‌کند. «روزنا» به نقل از مجتهدشبستری، می‌نویسد، باید به «خرد» متوسل شده و دین را از اسارت ایدئولوژی آزاد کرد! البته منظور ایشان همان «عقل دکارتی» است که قرار است عصای دست فاشیسم مذهبی در ایران شده، سرکوب را جان تازه‌ای بخشد. همانطور که می‌دانید، حاکمیت‌های استعماری، همواره بر «ایدئولوژی» تکیه دارند. اگر در 3 دهة اخیر ایدئولوژی اسلامی بود، پیش از آن، یک ایدئولوژی «امنیتی» بر کشور حاکم کرده بودند، نه برای تأمین امنیت ملت، که جهت سرکوب، و تأمین امنیت منافع استعمار. در این چارچوب امنیتی، دانشگاه می‌بایست حداکثر امنیت را می‌داشت در نتیجه، علاوه بر حضور گارد مسلح، علاوه بر حضور «شبه انقلابیون» که وظیفة ایجاد بی‌نظمی داشتند، تا سرکوب بر همگان اعمال شود، گروهی نیز به عنوان دانشجو به دانشگاه ها ارسال می‌شدند، و وظیفة آنان صرفاً ارعاب دانشجویان و استادان بود. هنگامی که این گروه‌ها در محوطة دانشگاه یا دانشکده به کتک زدن دانشجویان یا به شکستن شیشه‌ها می‌پرداخت، گارد مسلح کوچک‌ترین دخالتی نمی‌کرد! به عبارت دیگر این گروه در دانشگاه، همان وظیفه ای را داشت که پس از براندازی، مشتی «لباس‌شخصی» آنرا به کلیة سطوح جامعه گسترش دادند.

حال آنچه مهم است که به خاطر بسپاریم، این واقعیت است که، براندازی یک نظام سیاسی، حتی اگر استعماری باشد، همواره نظام دیگری را جایگزین خواهد کرد، به عبارت دیگر فضای سیاسی کشور هیچگاه نمی‌تواند در خلاء قرار گیرد. به همان ترتیب که در 22 بهمن،‌ ایدئولوژی امنیتی استعمار در ایران، به دلیل فرسایش، جای خود را به ایدئولوژی «امنیتی ـ اسلامی» داد، اینک به دلیل پایان جنگ سرد، و عدم امکان براندازی، استعمار با هدف تقویت ایدئولوژی امنیتی، قصد جایگزین کردن اسلام با فلسفة اروپای قرن 17 میلادی را دارد! و قرن هفدهم، قرن فلسفة دکارت است که با توسل به آن، دیکتاتوری به مراتب جنایتکارتر از روح‌الله خمینی را می‌توان بر ملت ایران تحمیل کرد. تنها در این راستا می‌توان دریافت که چرا ناگهان همة «فعلة استعمار» به تقلید صدای «خرد» و «عقلانیت»، پاشنه بر زمین می‌سایند!

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت