یکشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۵


8 مارس و اردکان!
...

زمانی که مضحکه‌ای به نام خبرگان، ‌به ریاست حسینعلی منتظری، قانون اساسی حاکمیت جمکران را تدوین می‌کرد،‌ هیاهوی رسانه‌ای بر سر «اصل ولایت فقیه»‌ به راه افتاد، به طوری که عده‌ای حتی به مخالفت با آن پرداختند! البته در ظاهر! چرا که اصل اول قانون اساسی،‌ اصل ولایت فقیه را در خود «نهفته» دارد. ولی هیچکس از «اصل اول» سخنی به میان نیاورد، ‌چرا که هدف اصلی، ایجاد فضائی کاذب پیرامون «اصل ولایت فقیه» بود، که در مقایسه با اصل اول، از هر گونه اصلیتی مبرا و بیشتر یک «اصل فرعی و منتج» بود. این مضحکه 27 سال است ادامه دارد، و هنوز هم «حقوقدانان» زبدة جمکران در این مورد خفقان گرفته‌اند. چرا که در حاکمیت جمکران حقوقدان به معنای کسی نیست که به حقوق و قوانین آشنائی دارد، «حقوق»، با پسوند «دان»، مظروفی است که در آن «حقوق» می‌گذارند، مثل زباله‌دان که در آن زباله می‌ریزند.

در تداوم هیاهو و جنجال رسانه‌ای پیرامون مسائل فرعی، تلویزیون ایران در حال حاضر مسئلة «رهبری خاتمی» را برگزیده و از شوت و پرت‌ها می‌خواهد که با «اس ام اس» نظر خود را در بارة محبوبترین روحانی در جمهوری اسلامی که کار خوب و بزرگ کرده‌ اعلام کنند،‌ و آنطور که «پیک نت» می‌گوید، رفسنجانی با رهبری خاتمی موافقت کرده، ولی مصباح یزدی مخالف خاتمی است! بله دو قطبی شدن کاذب فضای سیاسی اجتماعی ایران از ابتذال اسلام حوزه و بازار فراتر نمی‌رود: روحانی خوب می‌خواهید یا روحانی بد! بنی‌صدر یا جلال‌الدین فارسی، جمهوری اسلامی، آری یا نه! و ... آخرین بار که رسانه‌ها با دو قطبی کردن فضای سیاسی، پاسدار احمدی نژاد را در برابر هاشمی جنایتکار قرار دادند، نتیجه آن شد که دیدیم! کسی بجز رأی نویسان حرفه‌ای ساواک و نظامیان و مقامات امنیتی، که وظیفه دارند در انتخابات شرکت کنند، در مضحکة جمکران شرکت نکرد. و امروز هم فعلة ایالات متحد اطمینان داشته باشند که اگر «موبایل‌داران» از خاتمی شیاد حمایت می‌کنند، اگر خاتمی حمایت اربابانش را در کلیساهای لندن و واشنگتن گرفته، ملت ایران از هیچیک از دستاربندان سیاسی حمایت نخواهد کرد. ولی مراسم 8 مارس امسال، به احتمال زیاد در اردکان برگزار خواهد شد! نه تعجب نکنید! با هیاهوئی که پیرامون جنایتکاری به نام محمد خاتمی به راه افتاده، اطمینان داشته باشید که روز جهانی زن در اردکان برگزار خواهد شد. به این دلیل که عده‌ای از زنان حکومتی،‌ جهت اشغال فضای 8 مارس خیز برداشته، خواهان «برابری» شده و می‌خواهند «این 8 مارس را به [...] جنبش برابری طلبی زنان تبدیل» کنند!

بله، زنان حکومتی خواهان برابری حقوق خود با حقوق مردان در چارچوب قوانین تحجر اسلامی شده‌اند! مدافعان حکومتی حقوق زن، مانند کبک سر خود را به زیر برفی از شعار فرو برده‌اند، و می‌پندارند، دیگران متوجه ریاکاری‌شان نمی‌شوند! به زعم خواهران مبارز:

«هنوز 8 مارس مانند 16 آذر یک سنت جا افتاده برای اعتراض و دفاع از حق برابر برای نیمی از جامعه نشده[...] 8 مارس روزی است که می‌شود تمامی مدافعین حقوق زن از چپ و راست را زیر یک پرچم که آن حق برابر است گرد آورد، در این درخواست که همة ما هم هدفیم [...]هشت مارس امسال می‌تواند روزی باشد که قدرت برابری طلبی ما در خیابان‌های تهران رژه برود و فریاد همه با هم برابریم[...] اعدام‌ها را متوقف کنید در جامعه طنین انداز شود.»

خواهران مبارز جمکران! نخست نگاهی به مطالبات زنان در گروه‌های چپ جهانی بیاندازید تا دریابید با مطالبات شما در چارچوب حقوق فاطمه و زینب چندین هزار سال نوری فاصله دارد. مطالبات نظریه‌پردازان چپ، بر تأمین حقوق زن در جامعه، به عنوان «فرد آزاد»، و نه تحت قیمومت پدر و همسر متمرکز است. و متأسفانه در عمل مطالبات زنان ایران را، همین شبه مبارزان حکومتی به بیراهه می‌کشانند. بدون حذف احکام تحجر قرآنی از قانون اساسی، نه تنها حقوق زنان، که حقوق مردان نیز به هیچ عنوان تأمین نخواهد شد. این تظاهرات مضحک که هر چند ماه یکبار توسط سازمان‌های به اصطلاح غیر دولتی به راه می‌افتد و در آن امثال موسوی‌خوئینی‌ها شرکت دارند، دیگر نمی‌تواند با شعارهای پوچ و بی‌اساس زنان ایران را فریب دهد. چرا که مطالبات زنان ایران در تضاد کامل با قانون اساسی حکومت اسلامی است. حال آنکه شبه مخالفان، خواهان شرکت زنان در تفسیر قوانین تحجراسلامی‌اند!

برای ارائه یک نمونه، می‌پردازیم به شعارهای عوامفریبانة شبه تظاهراتی که در برابر دانشگاه تهران به راه افتاد و یکی از سازماندهندگان‌ آن فریبا داوودی مهاجر بود. اهمیت این شعارها در این است که مطالبات زنان را به همان قوانین و احکام تحجر دینی محدود می‌کند! حال بپردازیم به یک یک همین شعارها:

«جلوگیری از ازدواج اجباری دختربچه‌ها»

آنچه در این شعار مهم است، واژة «اجباری» است. تظاهرکنندگان خواستار ممنوعیت ازدواج دختربچه‌ها نشده‌اند! آن‌ها صرفاً مخالفت خود را با اجباری بودن ازدواج دختربچه‌ها عنوان کرده‌اند! و با توجه به اینکه هیچ مرجعی وجود ندارد که بتواند اجباری بودن و یا دلخواه بودن یک ازدواج را به صراحت تائید کند. شعار اول سراپا مهملات است. حال بپردازیم به شعار دوم:

«تأمین حقوق مادران در حضانت و ولایت کودکان‌شان»

این شعار نیز پوچ است چرا که تظاهرکنندگان هیچ توضیحی در مورد تأمین حقوق مادران نمی‌دهند! به عنوان مثال نمی‌گویند، پس از طلاق، حق نگهداری فرزندان با مادر است و پدر در صورت داشتن امکانات مادی موظف به پرداخت هزینة نگهداری کودکان است.

شعار سوم نیز مانند دو شعار پیشین مضحک و بی‌معناست:

«جلوگیری از تعدد زوجات (رسمی و غیر رسمی) طلاق یکطرفه، و ظالمانه، قتلها و خشونتهای ناموسی»


در وبلاگ «کشک اساسی»، اصل اول قانون اساسی حکومت جمکران به طور خلاصه بررسی شد. به موجب همین اصل، تعدد زوجات، طلاق یکطرفه، قتل‌ها و خشونت‌های ناموسی مجاز است، چرا که با احکام قرآن کاملاً مطابقت دارد. و اگر روزی «قانونگذار» اجرای احکام قرآن را ممنوع کند، قانون اساسی را نقض کرده. خواهران تظاهر کنندة مدافع حقوق زنان! ‌مگر حکم قرآن را نمی‌شناسید، ‌مگر نمی‌دانید که حاکمیت جمکران حکومت قرآن است؟ هیاهوی تبلیغاتی مهوع برای دارو دسته خاتمی و سرداراکبر تا کی می‌باید ادامه یابد؟! شما را با 8 مارس چکار، همان روز تولد فاطمه و زینب معصومه را دریابید، چرا که مطالبات زنان در 8 مارس با احکام تحجر دینی نمی‌تواند ارتباطی داشته باشد. و شعارهای مسخرة شما همزمان نشانگر وابستگی به حاکمیت و زدن نعل وارونه است. حال بپردازیم به شعار پنجم:

«تأمین حق دختران جوان در انتخاب نوع زندگیشان»

تقاضا از این مضحک‌تر نمی‌شود! می‌دانیم که طبق قوانین قرآنی دختران در هر سن و سالی که باشند بدون موافقت پدر، و یا فرد مذکری از افراد خانواده حق ازدواج ندارند. حال کسی که طبق قانون صغیر شناخته می‌شود و حتی در چارچوب همین قوانین، حق انتخاب همسر خود را نیز ندارد، چگونه می‌تواند نوع زندگی‌اش را انتخاب کند؟ و اصولاً منظور از نوع زندگی چیست؟ زنان به ظاهر مخالف، همچنین خواستار جلوگیری از خودسوزی زنان شده‌اند، ولی نه همة خودسوزی‌ها:

«جلوگیری از خود سوزی زنان که بر اثر بن بست در زندگی اجتماعی و خصوصی‌شان حاصل می‌شود»

جهت تحقق چنین خواسته‌ای، می‌باید هر زنی در زندگی اجتماعی و خصوصی خود تحت نظر قرار گیرد تا معلوم شود به بن‌بست بر خورد کرده یا نه؟! سپس باید زنی که در بن‌بست قرار گرفته مراجع ذیصلاح را در جریان تصمیم خود سوزی خود قرار دهد، تا اینان از خودسوزی وی جلوگیری به عمل آورند! می‌دانیم که اقدام به خودسوزی با تفکر تعقل و خردورزی و عقل دکارتی انجام نمی‌گیرد. خود سوزی دلائل بسیار پیچیده‌ای دارد. و با اقدام به خود کشی از راه های متعارف تفاوت فراوان دارد. حال باید دید حاکمیت جمکران که خود عامل ایجاد شرایطی است که زنان را به خود سوزی وادار می‌کند، چگونه می‌تواند مانع چنین عملی شود؟! حتماً نوابغی که چنین مطالبات بی‌پایه و اساسی را در روز 8 مارس مطرح خواهند کرد، با چندین و چند حقوقدان نیز مشورت‌های لازم را صورت داده‌اند!

بقیة شعارها به تأمین اجتماعی و زندگی مناسب، خدمات رایگان برای همة زنان به ویژه زنان طبقات پائین جامعه می‌پردازد. در این قسمت نیز «حاجیه‌ها» از حق خود در برابر حق زنان بی‌بضاعت نگذشته‌اند! تأمین زندگی مناسب برای همة زنان؟ حتی زنان ثروتمند؟ چگونه زنانی که امکانات مادی دارند خواهان استفاده از امکانات ویژه زنان فرودست جامعه می‌شوند؟ اینهم تداوم تأمین عدالت برای سرمایه‌گذاران باید باشد،‌ که هاشمی شاهرودی برای دفاع از «حقوق» آنان آمادة شهادت شده! باز گردیم به مطالبات زنان حکومتی!

فعالان حقوق زن که همة زنان را ابله تصور کرده‌اند، می‌گویند تا وقتی اجرای قوانین مشروط به تفسیر مراجع قانونی وانتصابی است که زنان در آن نقشی ندارند، زنان هیچگاه به حقوق برابر و انسانی از این طریق نخواهند رسید! آن‌ها می‌گویند:

«کلیة قوانین تبعیض آمیز موجود در امور ازدواج ولایت بر فرزندان ارث اقامتگاه اشتغال و غیره با پشتوانه شرط موازین اسلامی در قانون اساسی به نگارش در آمده و[...] حق انحصاری تفسیر از این موازین نیز مشروط به ارائه نظر نهاد انتصابی خاصی شده است به این ترتیب سلسله مراتب موجود در خود قانون اساسی عملا حقوق ملت را با شرط های بسیار، محدود تر از آنچه هست کرده است.»

نگاهی به متن پر از غلط فارسی مدافعان حقوق زنان بیاندازیم، تا متوجه شویم که «حضرات» به هیچ عنوان قصد اصلاح قوانین و زدودن توحش اسلامی از آن‌ها را ندارند، بلکه از اندرونی پدر و همسر، خواهان «شرکت در تفسیر قوانین متحجر» شده‌اند. این شیادان مؤنث خواهان تساوی حقوق در حاکمیتی شده‌اند که قانون اساسی‌اش برای مردان نیز به عنوان انسان حقی قائل نیست، چرا که در قرآن حقوق انسانی در مفهوم «مدرن» اصولاً وجود خارجی ندارد. یادآور شویم که خانم سیمین بهبهانی نیز در تظاهرات شبه مخالفان حضور داشتند. و شعر می‌خواندند! شاید اگر خانم بهبهانی به خواندن اشعار خود ادامه دهند، مسئولان به ستوه آمده، احکام قرآنی را از قانون اساسی جمکران بزدایند! در اینصورت، در 8 مارس آینده، جهت ایجاد بحران جدید در سطح مملکت، شاهد تظاهرات همین زنان حکومتی، اینبار برای اعتراض به نفی «قوانین مترقی اسلام انسان‌ساز» خواهیم بود!


منابع: اطلاعات نت و بی‌بی‌سی

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت