پنجشنبه، دی ۲۱، ۱۳۸۵

افزایش و جنگ!


پیش از پرداختن به وبلاگ امروز، نسخه‌ای از شعر «گناه» فروغ را برای خوانندگانی که درخواست کرده بودند، در همین جا می‌آورم.

گناه

گنه کردم گناهی پر ز لذت
در آغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود

در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم به چشم پر ز رازش
دلم در سینه بی‌تابانه لرزید
ز خواهش‌های چشم پر نیازش

درآن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لب‌هایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم

فرو خواندم به گوشش قصة عشق
ترا می‌خواهم ای جانانه من
ترا می‌خواهم ای آغوش جانبخش
ترا ای عاشق دیوانة من

هوس در چشم‌هایش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
بروی سینه‌اش مستانه لرزید

گنه جوی و گنه خواه و گنه بخش
................................. !
در آن چشمان خاموش و خرابش
نگاهی سرکش و دیوانه دیدم

گنه کردم گناهی پر زلذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می‌دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش



حال بپردازیم به وبلاگ امروز که در آن از «گناه» هیچ اثری نیست!
می‌دانیم که الگوهای رفتاری برای شیعیان پس از پیامبرشان محمد، عبارتند از علی، فاطمه، حسین و همة «نوه نتیجه‌های» آنان! رفتار فاطمه، حسین و زینب را در وبلاگ‌های پیشین «بررسی» کردم. و امروز هم بر مبنای «دو صد گفته، چون نیم‌کردار نیست»، لازم می‌دانم کردار علی، را بررسی کنم. علی، خلیفة چهارم است، که به ادعای اکبرهاشمی، با کودتای صدر اسلام مانع خلافتش شدند و ناچار شد صبر پیشه کند، تا مرگ ابوبکر، عمر و عثمان سد خلافت او را از سر راه بردارد. شیعیان داستان‌هائی سر هم کرده‌اند که بر اساس آن‌ها روز 18 ذیحجه محمد، علی را به عنوان جانشین خود معرفی کرده. شواهد و براهین‌شان هم این است که، محمد علی را سر دست بلند کرده و یک «بیت شعر فارسی» به این مضمون زمزمه کرده:

هر که را باشم من‌اش مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست!

نمی‌دانم شعر ازکیست؟ ولی شیعیان ادعا می‌کنند، محمد آنرا از بهر بوده! گویند به یکی از شعرای فارس چند «درهم» داده بودند که همانطور که پانزده سدة بعد، برای «روح الله» شعر مبتذل «من به خال لبت ...» را سرود، برای پیامبر اسلام هم یک بیت ردیف کند! در هر حال این مسائل اهمیتی ندارد، اصل مطلب خود علی است که در «گروه دین و اندیشه» مهر نیوز، از وی به عنوان الگوی کمال و بزرگواری نام برده شده. بله ببینیم علی چگونه رفتاری داشته؟ گروه دین و اندیشه مهر نیوز می‌گوید علی 27 سال از محمد کوچک‌تر، و از دوران کودکی پرورش یافته پیامبر بوده. به عبارت دیگر، هنگامی که محمد به پیامبری بر انگیخته شد، علی یک پسر بچه 13 ساله بوده. و نخستین کسی بوده که پیامبری محمد را باور کرده. به گفتة مهر نیوز، علی جهت افزایش ایمان در کنار محمد و دیگران پیوسته در حال جنگ بوده:

«ما پیوسته و پی‌گیر در کنار رسول خدا، با پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود می‌جنگیدیم. و این امر جز افزودن بر ایمان و پذیرش و فرمانبرداری بیشتر حق پیامدی نداشت»


متن مهر نیوز را ویراست نمی‌کنم، چرا که «غلط‌های» آن باعث انبساط خاطر می‌شود! بله جنگ‌های مسلمانان برای غارت اموال دیگران نبوده، برای افزایش ایمان و فرمانبرداری بیشتر از حق بوده. واژگان «ایمان، پذیرش فرمانبرداری» را می‌باید در ترادف با «ثروت و قدرت» ببینیم، در غیر اینصورت توجیهی برای جنگ پی‌گیر نخواهیم یافت. یانکی‌ها و شرکایشان هم امروز مسلماً خواهند گفت برای افزایش دموکراسی می‌جنگند! یعنی غارت نفت و گاز و اشغال مناطق استراتژیک! می‌بینیم که توجیه جنایت و غارت به نام «مفاهیم والا» در صدر اسلام نیز رایج بوده. و بنظر من، پنتاگونی‌ها مدت‌هاست به تشیع علوی گرویده‌اند، ولی از ترس کوکلوکس‌کلان‌ها تشرف به اسلام را پنهان می‌کنند! علت حملة امروز نظامیان ایالات متحد به کنسولگری جمکران در اربیل نیز همین بوده، که رد گم کنند! ولی کار از این حرف‌ها گذشته! چرا که همه می‌دانند رهبران شیعه در عراق پادوی اشغالگران‌اند. بله بازگردیم به شرح ویژگی‌های علی، به نقل از گروه دین و اندیشه، که جنگ شیعه و سنی را همزمان با ایالات متحد پیش برده، علی را «موقعیت سنج» می‌خواند و خلفای دیگر را افرادی کینه توز و غاصب:

«[...] امانتی که پیامبر به دست علی سپرد، توسط افراد کینه توز غصب شد[...] حضرت در نامه‌ای به مردم مصر جریان[...] را توضیح می‌دهد[...] بیعت نکردم تا آنگاه که دیدم [...] به نابودی دین محمد فرا می‌خوانند[...] لذا ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمین بر نخیزم[...] آنرا سراسر ویران بیابم[...]»

هرچند نویسنده مقاله ادعا می‌کند علی با دیگر زمامداران تفاوت داشت، می‌بینید که علی نیز فواید دین را بخوبی درک کرده بود و می‌دانست که اگر زنجیر اسلام از دست و پای مردم باز شود، علی می‌ماند و حوضش! در نتیجه جهت حفظ «دین» فداکاری کرد! در ضمن مشاهده می‌کنیم که حکومتی‌های جمکران راه و رسم نامه نگاری به اقصی نقاط جهان را، مانند«اخلاص عمل»، از علی آموخته‌اند! فقط نمی‌دانم علی چرا از صحرای حجاز به مصر نامه نوشت؟! شاید آن روزها نسبت صحرای حجاز به مصر، مانند تهران به اوپوزیسیون‌چی‌ها در اروپا و آمریکا بوده! و شاید علی هم از «زندان اوین» حجاز نامه می‌نوشته و از «ابوبکر» می‌خواسته بگوید، «چگونه می‌توان او را بر کنار کرد»؟! تعجب نکنید سبک شیوای «ابتذال» در مقالة مهرنیوز همان است که در نامه‌های آن پاسدار بی‌سروپا بر سایت‌های «مخالف‌خوان» مشاهده می‌شد، با همان واژگان «ادیبانة» حوزه فقر فرهنگی: «هدایت‌گری، فرجام شناسی، روش عقلی و استدلالی، تبیین فلسفی و عقلی، بیانات اخلاقی و ...» گویا نویسندة مقاله هم از شاگردان سروش و جواد طباطبائی بوده: غرقه در ابتذال و پا برهنه در جستجوی، اخلاق، عقلانیت و خردورزی! در کشورهای استعمار زده که به زیور فاشیسم نیز آراسته شده‌‌اند، پوشش افراد یکسان می‌شود و ابتذال حاکمیت، به یکسان همه را می‌آلاید، و آنان را تبدیل به گله‌ای «متحدالشکل و متحدالفکر» می‌کند، گله‌ای که چشم بسته به دنبال «رهبر» یا بزگله به راه می‌افتد. به همین دلیل است که امام اول شیعیان، توصیف و تشریح را اکیداً ممنوع کرده‌اند به ویژه توصیف خداوند را:

«[...] علی در بیان حقایق الهی[...] با روش عقلی و استدلالی به توصیف آن‌ها می‌پرداخت [...] در جهت اثبات وحدت ذاتی[...] می‌فرماید[...] هر کس خدا را توصیف کند، ‌محدودش دانسته[...]»


علی هم مانند دیگر دین‌فروشان می‌داند که خداوند، مانند حقیقت باید «نامحدود و ناشناخته» باقی بماند، به عبارت دیگر، «بی‌ در و پیکر و تعریف نشده»، تا بتوان به نام «خدا» و «حقیقت» به هر نوع جنایتی دست زد. بی‌جهت نیست که فلسفه در اسلام اینچنین به ذلت و حقارت افتاده که سروش‌ها و طبا‌طبائی‌ها بر آن چنگ انداخته‌اند. حال از معنویات علی بگذریم، و بپردازیم به زندگی خصوصی امام اول شیعیان.

به گفتة اهالی مهرنیوز، نخستین اقدام علی در شب ازدواج بخشیدن پیراهن عروسی توسط زهرا بوده! و علی در شب ازدواج خود در حال تکبیر گفتن به نماز می‌ایستد و همسرش نیز ناچار به نماز خواندن مشغول می‌شود! و به زعم مهر نیوزی‌ها این اعمال عجیب «ارزشی» بودن ازدواج را ثابت می‌کند!

«[...] بخشیدن پیراهن عروسی توسط حضرت زهرا در شب ازدواج آن حضرت با علی، فراموش نشدن یاد خدا، گفتن تکبیر و به نماز ایستادن عروس و داماد در شب اول ازدواج، [...] مورد اشاره قرآن قرار گرفته[...]»


صحنة ازدواج علی را مجسم کنیم که عروس، همان شب اول لباسش را می‌بخشد، معلوم نیست به چه کسی! و سپس با توجه به تکبیر گفتن مدام علی، برهنه، با همسرش به نماز می‌ایستد! حتماً عده‌ای هم برای تماشای نماز زوج جوان آمده بودند! در غیر اینصورت «مهرنیوزی‌ها»، از کجا فهمیده‌اند که در شب ازدواج، علی چه کار کرده؟! آن زمان‌ها که دوربین فیلمبرداری نبود، ‌ شاهدان عینی نقش دوربین را بازی می‌کردند. و بعد هم هر یک نقش «ضبط‌صوت» را به عهده می‌گرفتند و هرچه دیده بودند، بازگو می‌کردند، به اضافة هر چه می‌خواستند ببینند، ولی ندیده‌ بودند! این هم یکی از اصول صدر اسلام است. ولی معلوم نیست این قضایا چگونه مورد اشارة قرآن قرار گرفته؟

اصل دیگری که بر زندگی علی حاکم بوده «اصل ارواح» است! روح مشورت، روح برنامه‌ریزی و نظم! معلوم نیست یک مرد 26 ساله، چه مشورتی با یک دختر بچه 9 ساله می‌کرد؟! و چه برنامه‌ریزی‌ای پس از چنین مشورتی صورت می‌گرفت؟! ولی چه کنیم که، مهر نیوز بر این امر تأکید دارد:

«حاکمیت روح مشورت[...] حاکمیت روح برنامه ریزی و نظم[...]»


و البته پس از حاکمیت «ارواح» مختلف، مسائل دیگری هم بر زندگی علی حاکم بوده که آنزمان وجود خارجی نداشته‌، مانند گلوبالیزاسیون! هرچه در این متن پیش می‌رویم،‌ متوجه می‌شویم که سیاست‌های کنونی آمریکا در منطقه، از علی «الهام» گرفته شده:

«سیاسی بودن ، جهانی بودن و فدائی بودن در راه اسلام[...]»

و تهاجم نظامی به عراق نیز در همین راستا بوده،‌ چون صدام حسین که با «بن لادن» و اسلام و مسلمین رابطه‌ای نداشت! در حالیکه «بن لادن» هم سیاسی است،‌ هم جهانی است و می بینیم که فاطمه نیز سیاسی است!


بله پس از «ازدواج ارزشی علی با فاطمه»، همسر علی نیز به وی اقتداء می‌کند! فاطمه از همان کودکی، فعالیت سیاسی می‌کرده، هر چند که دیگران فاطمه را با چادر پاره و دست و پای خونین و زخمی، در حال انجام کارهای خانه توصیف کرده‌اند، ‌مهر نیوز چهرة «مدرنی» از فاطمه ترسیم می‌کند:

«خطبه‌ها و فعالیت‌های سیاسی[...] نشان دهنده این است که ایشان نیز[...] سر آمد مبارزات سیاسی در زمان پیامبر و پس از فوت آن حضرت بوده.»


و از آنجا که نویسنده، شرایط سیاسی ایران امروز را با شرایط آنروز صحرای حجاز یکسان پنداشته نتیجة درخشان مبارزات سیاسی فاطمه ـ که در 16 سالگی به مرگ مشکوک در گذشته و جسدش را نیز کسی ندیده ـ یک «گروه» شهید، مسموم و اسیر است:

«محسن شهید، فاطمه شهیده، علی زخم‌خورده، حسن مسموم، حسین سرجدا، و زینب و کلثوم به اسارت رفته، همه و همه در این خانه می‌زیسته‌اند.»


هیچ تعجبی ندارد! وقتی کسی در شب ازدواج به تکبیر گفتن و نماز خواندن مشغول شود، و سیاسی و جهانی و فدائی اسلام باشد، نتیجه بهتر از این نخواهد شد! ولی نویسندة مهرنیوز ادعا می‌کند که علاوه بر این امور:

«نهج البلاغه، صحیفه فاطمیه، شاگرد پروری، آشنائی با تفسیر قرآن و تشکیل کلاس‌های دینی در خانه[...] ضیافت و مهمان دوستی و ابراز عشق و مهربانی به تمام اعضای خانواده نیز جزو اصول بوده!»


به عبارت دیگر برای کلاس‌های عقیدتی ـ سیاسی، که امروز در خانة «ابراهیم یزدی» برقرار می‌شود، ما مدیون علی و همسرش هستیم. با این تفاوت که آنزمان، قرآن هنوز جمع‌آوری نشده بود و دو سده پس از مرگ محمد نسخه‌های قرآن پدیدار شدند! معلوم نیست در خانه علی چه چیزی تدریس می‌شد؟!

«اصل» مسئله ساز دیگر، ابراز عشق به اعضای خانواده است. می‌دانیم که فاطمه کنیز داشته و کنیز و برده داری در اسلام رایج بوده و هست. و طبق دستورات الهی، کنیزکان و بردگان جزو اموال به شمار می‌آیند، فقط نمی‌دانیم علی به اموال خانه هم ابراز عشق و محبت می‌کرده یا نه؟! ولی آنچه می‌دانیم این است که همسرداری علی نیز نمونه است! اولاً در کار خانه به همسرش کمک می‌کرده، ثانیاً خواسته‌های مادی نداشته، ولی از نگاه‌های محبت‌آمیز در خانه دریغ نمی‌کرده! معلوم نیست این «نگاه‌های محبت آمیز» به سوی افراد بوده، یا به سوی در و دیوار!

«تقسیم کار[...] پرهیز از خواسته‌های مادی و تلاش در جهت جلب رضایت همسر[...] حاکمیت روح عاطفی و نگاه‌های محبت آمیز در خانه [...] از این اصول در مواجهه با همسر[...] هستند.»

ولی آنچه خواننده را سر در گم می‌کند این است که اگر خواسته‌های علی مادی نبوده و معنوی بوده، پس «محسن، حسن، حسین، زینب و کلثوم» از کجا آمدند؟ این پرسشی است که تنها مهرنیوز می‌تواند به آن پاسخ دهد! از «تولید مثل معنوی» که بگذریم، به تعلیم و تربیت فرزندان می‌رسیم. به گفتة مهرنیوز، علی سیاست «بیطرفی» را در مورد فرزندانش رعایت می‌کرده! به عبارت دیگر، هیچوقت حق با هیچیک از فرزندان وی نبوده! اگر بزرگ‌تر با کوچک‌تر بدرفتاری می‌کرد، علی جانبداری از کسی نمی‌کرد! این «تربیت» را فقط در صدر اسلام می‌توان یافت:

«چگونگی تربیت فرزند[...] از وجوه درخشندة سیمای خانوادگی امیرالمومنین است[...] گفتن اذان و اقامه در گوش فرزندان[...]رعایت اصل بیطرفی[...] و عدم جانبداری[...]»

بی‌جهت نیست که فرزندان علی به چنین سرنوشت فجیعی دچار شدند، گرفتاری از پدر بوده که بجز تکبیر، اقامه اذان، جنگ و نگاه‌های محبت‌آمیز به در و دیوار، کار دیگری نمی‌کرد! می‌گویند بهشت زیر پای مادران است،‌ با توجه به وضعیت خانواده علی، باید بگوئیم دوزخ، در دست پدران است!



0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت