چهارشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۵


طبل و «تیز»!
...
«جمکرانیسم»، یک ایدئولوژی است، که با تکیه بر «قوانین الهی»، 28 سال است ملت ایران را در زنجیر توحش دین به گروگان گرفته. در راستای مبارزه با «خطر کمونیسم»، سران 7 کشور در گوادالوپ، «جمکرانیسم» یا همان توطئة براندازی حاکمیت ایران را مورد تأیید قرار دادند، تا زمینة طالبانیسم در افغانستان، پاکستان و کل‌کشورهای اسلامی منطقه فراهم آید. «جمکرانیسم»، مانند دیگر توطئه‌های استعمار غرب، وسیله‌ای جهت تأمین منافع اقتصادی و راهبردی بود، که با استفاده از شیوة «زدن نعل وارونه»، و شعارهای مبارزه با امپریالیسم، در ایران مستقر شد، تا زمینة سرکوب، چپاول و غارت ملت ایران فراهم آید. و در همین راستا است که امروز نیز حمایت غرب از دستاربندان مزدور در ایران را شاهدیم.

28 سال پیش، جهت ممانعت از احداث خطوط نفت از اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان و هند، استعمار با حمایت ارتش ناتو، همکاری ساواک ایران و جنجال رسانه‌ای در داخل و خارج، از دستاربند بی‌مایه، نادان و سفاکی به نام روح‌الله خمینی، «رهبر انقلاب» به ملت ایران تقدیم کردند، تا نه تنها ایران که افغانستان را نیز به سکون مرگ کشانند. و امروز، در تداوم همین سیاست است که محمد خاتمی، می‌باید برای اربابانش، زمینة چپاول هر چه بیشتر ملت ایران را فراهم آورد. خاتمی، به عنوان پیشقراول سرکوب و کشتار، ابتدا سرپرست کیهان شد،‌ تا قلم‌ها «خود را اصلاح کنند»، و صاحبان قلم تیرباران شوند. سپس خاتمی را در جایگاه «وزارت ارشاد»، در مقام مأمور ترویج ابتذال مذهبی و سرکوب نویسندگان و هنرمندان ایران می‌یابیم. و زمانی که با حمایت روتاری کلاب لندن ، و حزب کارگر انگلیس، «حماسه 2 خرداد» خلق شد، جهت ارعاب ملت ایران، قتل‌های زنجیره‌ای در کارنامة افتخارات خاتمی به ثبت رسید. امروز همین محمد خاتمی است که با حمایت اربابانش ، وقیحانه بر طبل توخالی اسلام می‌کوبد و ملت ایران را «ملت علی و حسین» می‌نامد!

گویا در داووس، خاتمی شیاد، «جان کری»، نامزد ریاست جمهوری از حزب دمکرات را، با ملتی آشنا کرده که به علی و حسین معتقدند! می‌دانیم که زبان انگلیسی محمد خاتمی، مانند زبان فارسی‌اش شیوا، بلیغ و فصیح باید باشد! به عبارت دیگر محمد خاتمی در زبان انگلیسی نیز از «فرهیختگان» به شمار می‌رود. و می‌دانیم که جان کری نیز از فرهیختگان حزب دموکرات در ایالات متحد است، به ویژه که مادر محترمه‌اش فرانسوی است، و از این نظر پیوندی هم با ملت ناپلئون دارد. به یاد داریم که ناپلئون را انگلیسی‌ها به جزیره «سنت هلن» تبعید کردند، و با وجود شایعات فراوان در مورد مرگ وی، گفته می‌شود انگلیسی‌ها وی را مسموم کرده‌اند. وجه تشابه خاتمی و «جان کری»، همان استعمار انگلیس است. تعجب نکنید! توضیح خواهم داد. محمد خاتمی، از یکسو نسبتی با «موسی صدر» معدوم دارد، که به سنت پدرانش، مزدوری استعمار انگلیس می‌کرد، و از سوی دیگر، خاتمی برخاسته از حوزة علمیه‌ای است که استعمار در زمان پهلوی اول سازماندهی کرد. و می‌دانیم که پهلوی اول را نیز ـ به قول مش قاسم،‌ یکی از شخصیت‌های رمان دائی‌جان ناپلئون ـ «همین انگلیسای چش چپ» به جزیرة موریس تبعید کردند و به احتمال زیاد ترتیبات لازم هم، جهت کوتاه‌تر کردن دورة زندگانیش، در محل داده شد. بله، خاتمی و «جان کری» را استعمار انگلیس از این طریق به یکدیگر پیوند زده! درست همانطور که با پیشرفت علم و تکنولوژی، خیار چنبر به کدو تنبل پیوند می‌خورد. نتیجة این «پیوند» هر چه باشد، به عنوان «محصول جدید» روانه بازار خواهد شد، و نهایتاً به فروش می‌رسد! سود این تجارت هم به جیب سرمایه گذاران «حامی پیشرفت علم و تکنولوژی» سرازیر می‌شود. و به یاد داریم که رئیس عراقی قوه قضائیة جمکران، چه سینه‌ای برای «تأمین عدالت سرمایه‌گذاران» چاک می‌داد!

بله محمد خاتمی نیز در لابوراتوار استعمار، با کمک حزب کارگر انگلیس و دموکرات‌های ایالات متحد، ملت نوینی به بازار استحمار آورده، که نامش «ملت معتقد به علی و حسین» است! و این شاهکار هنری را نیز در «خانة هنرمندان» به دوستداران «استحمار هنری» تقدیم کرده! «خانة هنرمندان» همانجائی است که در وبلاگ «میز گرد استحمار» به آن اشاره شد. و محل نوآوری‌های «استعماری ـ استحماری» در ایران است. به عنوان مثال در آنجا، امثال «منصوره اتحادیه‌ها»، «ترک‌نژاد» کشف می‌کنند! برای تعویض تاریخ ملت ایران تصمیم می‌‌گیرند، ‌ یا فرمان می‌دهند که ملت ایران باید «ترک ستیز» باشد! ‌ بله، این خانة هنرمندان ویژگی‌های سحرآمیزی دارد که گوشه‌ای از آنرا نیز، محمد خاتمی، دوشنبه شب در «مراسم تاسوعا» به نمایش گذاشته. آوازة شهرت خاتمی ـ که از هنگام «سرپرستی کیهان»، دورة تخصصی در سرکوب، ارعاب و کشتار را آغاز کرده ـ چنان جهانگیر شده، که «جان کری» نیز در داووس از بیم «داروی نظافت» یا «بریده شدن سر»، بلافاصله، ‌به هر چه خاتمی لازم داشته «معترف» شده! خاتمی در مورد ملاقات با کری در داووس می‌گوید:

«جان کری در این دیدارمعترف شد که دولتمردان آمریکا قادر به درک واقعیت‌های ایران اسلامی نیستند و به همین خاطر در مورد ایران تصمیم‌های غلطی اتخاذ می‌کنند[...]»

بله! بالاخره جان کری هم اعتراف کرد! می‌دانیم اکنون که دیگر امکان جنگ افروزی وجود ندارد،‌ سیاست استعمار بر این محور قرار گرفته که، پرزیدنت مهرورزی، آنچنان «لات بازی» در آورد که «محمد خاتمی» منفور به «چهرة محبوب» ملت ایران تبدیل شود. و جهت نیل به همین هدف، طبل‌های تبلیغات رسانه‌ای، ‌ به ویژه روزی‌نامة «روز»، به نقل از رسانه‌های ارباب، هفته‌ای چندین و چند رزمناو آمریکائی را روانة خلیج فارس می‌کنند! و همزمان، محمد خاتمی و دیگر پادوهای استعمار، دم از صلح و دوستی با ارباب می‌زنند! گویا در این 28 سال، حکومت جمکران با یانکی‌ها در نبرد بوده! فعلة آمریکا می‌پندارند، با تداوم تهدید به تهاجم نظامی، و ارعاب ایرانیان، مزدورانی از قبیل محمد خاتمی را می‌توان جایگزین «مهرورزی» کرد، و ملت ایران را در دور باطل انتخاب میان دو گروه کاذب «نیک» و «بد» جمکران (خاتمی ـ مهرورزی) به سکون کشاند. و می‌دانیم که همواره ابله‌ترین و نادان‌ترین‌ها بهترین گزینة استعمار بوده‌اند. به همین دلیل است که مهرورزی، در نقش «بد»، و محمد خاتمی،‌ در نقش «خوب»،‌ صحنة نمایش استعمار را اشغال کرده‌اند. تبلیغ سیاست استعمار در شهرستان‌ها به عهدة مهرورزی، و در غرب، از وظایف شیاد اردکان است. نادانی خاتمی، مانند نادانی مشاور فرهنگی‌اش، ابطحی، حد و مرز نمی‌شناسد! شیاد اردکان می‌پندارد، هنوز کسی نمی‌داند، ساختار استعماری حکومت جمکران، مانند حاکمیت افغانستان و عراق، آفریدة سازمان‌های اطلاعاتی و تبلیغاتی ایالات متحد و شرکاء است! به دلیل همین عدم آگاهی است، که محمد خاتمی از زبان «جان کری» مطالبی را عنوان می‌کند، که بیانیه نویس ساواک آنرا تهیه کرده، و مانند دیگر بیانیه‌های ساواک، هم مضحک است و هم ابلهانه:

«به گفتة خاتمی، کری تأکید کرده است علت اصلی اقدامات اشتباه واشنگتن علیه ایران اسلامی شناخت نادرست از ملتی است که به علی و حسین معتقدند.»

بله! ایالات متحد به دلیل شناخت نادرست، روح الله خمینی و حکومت جمکران را به «ایران اسلامی» تحمیل کرده، و می‌بینیم که ایالات متحد چقدر از این اشتباه خسارت دیده! میلیون‌ها ایرانی در تبعید، منافع ایالات متحد را چقدر تهدید کرده‌اند! طی اینمدت، تیرباران چندین هزار دانشجوی ایرانی زیان‌های جبران ناپذیری به غرب وارد کرد! و 8 سال «نعمت الهی»، پایه‌های حاکمیت آمریکا را چقدر متزلزل نموده! با توجه به سخنان «جان کری» و با توجه به نادانی بی‌حد و ‌مرز خاتمی، نتیجه می‌گیریم که در بیانیة ساواک، «جان کری» در میدان حماقت، گوی سبقت را از خاتمی ربوده است! چرا که حتی سیاست و منافع کشور خود را نیز نمی‌شناسد، و نمی‌داند آنچه در ایران پیش آمده، طبق برنامة ایالات متحد و شرکایش صورت گرفته! اینجاست که باید، همصدا با سعدی بگوئیم:

«سیاست، پیشة دونان است.»

محمد خاتمی پس از نقل قول‌های «بیانیه‌ای»، مانند دیگر دستاربندان گریزی هم به صحرای کربلا می‌زند، و سخنان بی سرو تهی به زبان می‌آورد، که انسان در سلامت عقل وی واقعاً شک می‌کند. خاتمی می‌گوید، کاری که حسین کرد تمام حساسیت‌های تاریخ را برانگیخت! گویا تاریخ موجود زنده‌ای است که از خود حساسیت هم نشان می‌دهد! مثلاً خشمگین می‌شود! خاتمی در ادامة ‌چنین سخنان بی‌معنائی، یک «فرمانده» برای «حوادث» تعیین می‌کند که «فرماندة تاریخ» نیز می‌شود:

«انتخاب‌های امام تمام حساسیت‌های تاریخ را برانگیخت[...]او حوادث را چنان فرماندهی کرد که تاریخ را آنگونه که او می‌خواهد بنگارند و اینگونه شد که حسین فرماندة تاریخ در کل تاریخ شد.[...] خاتمی عاشورا را نیز شگفت‌انگیزترین تابلو در تاریخ بشر توصیف کرد[...] وی گفت تمام انسان‌ها در تمام دوران تاریخ می‌توانند از این تابلو درس بگیرند.»

البته این تابلوی نامرئی را فقط خاتمی می‌بیند! اگر به جملات شیوای سردار فرهیختگی دقیق شویم مشاهده می‌کنیم، «حوادث» که، بنا بر تعریف، ‌پدیده‌های غیر قابل پیش‌بینی‌اند و بر انسان «حادث» می‌شوند، نه تنها «فرمانده» دارند، که تاریخ را هم آن‌ها می‌نویسند! و به گفتة سردار فرهیختگی، حسین «حوادث» را تحت کنترل داشته، و «حوادث» مطابق میل حسین رفتار می‌کرده‌اند! و از آنجا که همین حوادث مورخ هم بوده‌اند، در نتیجه تاریخ را نیز طبق فرمان حسین نوشته‌اند! در مورد پریشانگوئی، 7 سدة پیش، سعدی چنین گفته:

هر که گوید «کلاغ» چون «باز» است
نشنوندش که دیده‌ها باز است

می‌دانیم که محمد خاتمی و شرکاء، جهت خوش خدمتی به استعمار زبان به سخن می‌گشایند و دلیل جلال و جبروتشان در بارگاه استعمار نیز جز این نیست. اگرچه محمد خاتمی، با سعدی بیگانه است، چرا که حماقت «توضیح‌المسائلیون»، با خرد سعدی در تضاد کامل قرار دارد! ولی مصلح‌الدین شیرازی، امثال خاتمی را نیک توصیف کرده:

حرامش باد بد عهد بد اندیش
شکم پرکردن از پهلوی درویش
شکم پر زهر مارش باد و کژدم
که راحت خواهد اندر رنج مردم

اینبار ملت ایران فریب جنجال رسانه‌های غرب را نخواهد خورد، ملت ایران نیک می‌داند که حضور رزمناوهای آمریکا در خلیج فارس جهت حفظ منافع چند ملیتی‌هائی است که دهه‌هاست با حمایت از حاکمیت‌های سرکوب، به تاراج منابع نفتی منطقه مشغول‌اند. تنظیم قرارداد 10 میلیارد دلاری شل و ریپسول با حاکمیت جمکران، از طریق حضور همین رزمناو‌های آمریکائی امکانپذیر شده. و در پس تهدید به تهاجم نظامی، و تبلیغ برای سردار فرهیختگی، بجز ممانعت از ایجاد سازمانی شبیه به اوپک، از تولیدکنندگان گاز، مرکب از روسیه، ایران، قطر و الجزایر، هیچ نیست! جار و جنجال غرب پیرامون مضحکه‌ای به نام «مسئلة هسته‌ای»، حکایتی از «مضحکات سعدی» را تداعی می کند، در باب آن شخص که، «تیز بلند می‌داد، پس کودکی را طبلی داد، که تو طبل بزن تا صدای تیز من نیاید. گاه، چندان صدای تیز بلند بود، که آواز طبل نیز نمی‌توانست آنرا پنهان دارد[...]»

امروز نیز، مهرورزی و خاتمی هر چه بر طبل «جنگ و صلح» بکوبند، آواز «تیز استعمار» را نمی‌توانند پنهان دارند! این هم «تابلوئی» است که محمد خاتمی و شرکایش می‌توانند از حکایت آن پندها گیرند!




منبع: اطلاعات نت

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت