29سال «هیچ»!
...
امروز 22 بهمن 1385، 29امین سالگرد کودتای ننگین ناتو در ایران است. هر چند فعلة استعمار هنوز از «انقلاب ضدامپریالیستی دستار و نعلین» در ایران سخنها میگویند، ولی امروز فجایع کودتا را شاهدیم. فجایع فرو افتادن یک ملت به کام هیاهوی رسانهای را امروز دیگر میشناسیم. و امروز، دست مزدوران استعمار در ایران کاملاً باز شده. امروز، پس از 28 سال فریب «نبرد با آمریکا»، حسینعلی منتظری، در توجیه تجدید رابطة ایران با آمریکا میگوید:
«این امر در گرو این است که رابطه به نفع کشور باشد[...] نه از قبیل رابطة گرگ و میش[...]»
بله امروز دیگر رابطة ایران با آمریکا رابطة «دو کشور مستقل» شده، چون اهالی پنتاگون قصد دارند اداره امور کشتار و بمبگذاری در اماکن عمومی عراق را مستقیماً به حکومت جمکران واگذارند، و خود را برای «حضور دوستانه» در سواحل خزر آماده کنند. و دلیل «منافع» فرضی ایران در آشکار کردن روابط حسنة حاکمیت با آمریکا را، فقط میتوان تلاشی جهت حفظ منافع ایالات متحد دانست. حسینعلی منتظری، طبق معمول، و به شیوة دیگر حکومتیهای جمکران، مهمل میبافد، چرا که این رابطه، بر خلاف آنچه ابراز میشود، رابطة گرگ و میش نیست؛ رابطة ارباب و برده است. حتی میش هم، در برابر حملة گرگ، از خود واکنش نشان میدهد، حتی میش هم، جهت حفظ موجودیت و نجات خود از چنگال گرگ تلاش خواهد کرد. ولی دستاربندان جمکران، بجز حفظ منافع آمریکا، هیچ در سر ندارند! رابطة حکومت دستاربندان مزدور با آمریکا، بر اساس اطاعت بیقید و شرط از اربابانشان است. بیجهت نیست که فعلة آمریکا به محض آغاز سخن، تمام حواسشان بر منافع ارباب متمرکز میشود. منتظری مزدور، پس از دلسوزی برای خسارات آمریکائیها در افغانستان و عراق، چنین میگوید:
«بنظر من امروز دیگر قطع رابطه با آمریکا به مصلحت کشور نیست، البته آمریکا لازم است از اشغال افغانستان و عراق و خسارتهای انسانی و مالی فراوانی که متحمل شده درس بگیرد[...]»
به زعم منتظری مزدور، این ملتهای عراق و افغانستان نیستند که از حضور نظامیان آمریکا خسارت دیدهاند، آمریکائیها هستند که از اینکار «خسارتهای انسانی و مالی فراوانی» متحمل شدهاند! در ذهن علیل منتظری، هزاران هزار کشته، میلیونها آوارة افغانی و عراقی، خانهها و شهرهائی که با خاک یکسان شده، نتیجة ثمرات مفید حضور ارتش ناتو در افغانستان و عراق است. این آمریکا است که در عراق و افغانستان متحمل زیانهای فراوان شده! منتظری گویا پنداشته ملتها هم مانند او و دیگر دستاربندان شیعه، مزدور و جیرهخوار ایالات متحداند. و هر چه دامنة کشتار و چپاول استعمار گسترش یابد، منافع آنان نیز چون منافع اربابان آمریکائیشان افزایش خواهد یافت! این است نتیجة «انقلاب شکوهمند بهمن 57»، به حاکمیت رسیدن موجوداتی که فاقد هرگونه حس همدردی و انسانیتاند، موجوداتی مانند روحالله خمینی، حسینعلی منتظری و ... موجوداتی بیگانه با انسان و انسانیت! هفت سده پیش سعدی میگوید:
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
منتظری نه تنها از محنت دیگران بیغم است، که نگران «منافع» جنایتکاران نیز هست، جنایتکارانی، که محنتهای بیشمار بر ملتها تحمیل میکنند. چنین موردی را 7 سدة پیش، حتی پس از تهاجم تازیان، ترکها و مغولها هم نمیتوان در اشعار سعدی یافت. منتظریها از نظر توحش در ادوار تاریخ، بینظیراند! شاید در ماقبل تاریخ چنین پدیدههائی وجود داشتهاند! بیجهت نیست که «آیتالله محبوب» بیبیسی و رادیو آمریکا، موجودی است که برای توحش و قساوتش واژهای مناسب در زبان فارسی نمیتوان یافت! و بیجهت نیست که بجای چنین پدیدهای، علی خامنهای به «رهبری» برگزیده شد! مسلما «رهبر فرزانه»، در شقاوت، قساوت و بلاهت دست منتظریها را از پشت بسته!
دیروز نوشتم که هر یک از دستاربندان حکومتی، نقش چراغ جادوی استعمار غرب را بر عهده گرفتهاند. و در موقع مناسب خواستههای استعمار را از زبانشان میتوان شنید. دیروز نوشتم منتظری چراغ جادوی استعمار انگلیس است و خواستههای استعمار انگلیس بر زبانش جاری است، و امروز میبینم که سخت در اشتباه بودم. منتظری، هیچ نیست، چرا که واژهها در زبان، از بیان شقاوت، قساوت و توحش وی عاجزند. منتظری هیچ است، منتظری نیز مانند «انقلاب شکوهمند بهمن 57» است: هیچ!
منبع: اطلاعات نت
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت