شنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۵

چپاول دوستانه!
...
در وبلاگ، «8 مارس، برف و چاخان»‌ نوشتم که گروه‌های سیاسی ایران، از راست تا چپ افراطی، همچنان که حکومت ایران، ساخته و پرداختة استعمارند. در این‌مورد لازم است یادآور شویم که ویژگی این گروه‌ها «آزادی ستیزی» آن‌ها است؛ همین ویژگی است که به مذاق استعمار بسیار خوش می‌آید! و دلیل ابراز عشق رسمی «نیویورک‌تایمز» به حاکمیت جمکران را نیز که اخیراً صورت گرفته، می‌باید در همین امر جستجو کرد! اکنون که شرایط جهانی به پنتاگون امکان تهاجم نظامی به ایران را نمی‌دهد، محافل جنگ‌پرست، در پی گشودن جبهه جنگ میان کشورهای «نیک» و «بد» اسلامی هستند. و در همین راستا، دیروز، بی‌بی‌سی مورخ دوم فوریه 2007، مقالة «توماس فریدمان» در نیویورک‌تایمز را منتشر کرد!

با توماس فریدمان پیشتر آشنا شده‌ایم، و می‌دانیم که نویسندة «ستون آزاد» نیویورک تایمز، به کدام محافل وابسته است. در ضمن این نکته را نیز می‌دانیم که نیویورک‌تایمز به صاحبان صنایع نظامی ارادت فراوان دارد! و موجودیتش را مانند دیگر شرکاء مدیون «جنگ» است. و از اینروست که فاشیست‌ها، بهترین گزینه برای فدائیان جنگ به شمار می‌روند، به ویژه اگر این فاشیست‌ها به زیور اسلام نیز آراسته باشند! چرا که با حمایت از اسلام سیاسی می‌توان با یک تیر چند نشان زد. و چندین و چند جبهة جنگ در منطقه باز کرد. جبهة اسلام در برابر غرب، جبهة شیعه در برابر سنی، جبهة حنفی در برابر سلفی، جبهة وهابی در برابر حنفی و ...

جبهة اسلام در برابر غرب، از دورة جیمی کارتر جنایتکار آغاز به کار نمود و زمینة تهاجم نظامی اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان و استقرار حاکمیت جمکران در ایران را فراهم آورد. از آن ‌هنگام، دامنة بحران و جنگ در منطقه روز به روز گسترش یافته. و ایالات متحد، جهت استحکام مواضع طالبان در افغانستان، پاکستان و ایران، تنها دولت لائیک منطقه، دولت عراق، را نیز سرنگون کرد، تا حاکمیت اسلامگرایان را در اینکشور نیز مستقر کند. برنامة برپائی یک جنگ کاذب با حاکمیت سرسپردة جمکران نیز در دستور کار پنتاگون قرار داشت،‌ و پرزیدنت مهرورزی به همین دلیل از صندوق‌های خیمه شب‌بازی جمکران بیرون کشیده شد. ولی شکست ارتش ناتو در جنگ 33 روزه، نه تنها عقب نشینی اعضای ناتو از سیاست‌های قبلی را در پی آورد، که دولت‌های سرسپردة منطقه، از جمله حکومت جمکران را نیز به عقب نشینی وادار کرد. به این ترتیب که بجای نفس‌کش طلبی‌های رایج کیهان و فعلة فاشیسم در سپاه پاسداران برای «نبرد بی‌امان با آمریکا»، ارگان کوکلوکس‌کلان‌ها در ایران، با زدن نعل وارونه، جهت تأمین وجهه برای نهضت منفور آزادی برآمده!

روزی‌نامة کیهان، مورخ 14بهمن ماه سال‌جاری، نهضت آزادی را به سلطنت‌طلبی متهم کرده می‌نویسد، آن‌ها می‌‌گفتند، شاه باید سلطنت کند نه حکومت! می‌دانیم که اعضای «نهضت حوزه و بازار»، هیچیک حاضر به شرکت در دولت شاهپور بختیار نشدند، چرا که حضور ژنرال هویزر در ایران، مژدة براندازی را به آنان نیز داده بود. ولی امروز در ایران، اکثریت را جوانانی تشکیل می‌دهند که شاهد وقایع سال‌های براندازی نبوده‌اند و با مطالعة تاریخ تحریف شدة جمکران، از واقعیت‌ها فرسنگ‌ها فاصله می‌گیرند. به همین دلیل است که در ایران،‌ رسانه‌ها می‌توانند بر حسب منافع سیاست‌های استعماری، از دستاربند بی‌مایه‌ و سفاکی چون روح‌الله خمینی، قهرمان مبارزه با اامپریالیسم بسازند، گروه چپ از آستین راست افراطی بیرون بکشند، یا دارودستة برانداز مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی را «سلطنت‌طلب» معرفی کنند! بله،‌ مقالة کیهان امروز، ابتدا با اشاره به «سیلی‌های سخت روح الله خمینی معدوم بر گونة آمریکا» در پی تحریک افکار عمومی بر می‌آید، تا بتواند با استفاده از تحریک احساسات خواننده، ضربة نهائی را بر سر او فرود آورده، ‌هر گونه شک و تردید در مورد «سلطنت‌طلبی» نهضت آزادی را کاملاً برطرف سازد! و اینهمه، به امید آنکه مردم به دلیل نفرت از خمینی و شعارهای دروغین مبارزه با آمریکا، از لج کیهان هم که شده به نهضت آزادی روی آورند! ولی اینگونه تبلیغات رسانه‌ای دیگر کارساز فعلة فاشیسم نخواهد بود، فاشیسم در ایران به آخر خط موجودیت سیاسی خود رسیده. 28 سال پیش،‌ نخستین طعمه موریانة فاشیسم، حق انتخاب پوشش زنان بود و امروز که همة گروه‌های اجتماعی با اعمال سیاست‌های فاشیسم استعماری فرسوده شده‌اند، حاکمیت جمکران به فرسایش پایگاه و خاستگاه خود پرداخته!

فتواهای دستاربندان حکومتی جهت ایجاد محدودیت برای گروه‌های عزاداری سنتی را در همین راستا می‌توان بررسی کرد. سنت تعزیه و عزاداری فاشیستی نیست، ولی موریانة فاشیسم در مذهب لانه دارد. و امروز فاشیسم جمکران به نابودی لانة خود پرداخته! تا آنجا که دولت احمدی نژاد، عملاً جای خود را به دارودستة محمد خاتمی سپرده. محمد خاتمی در داووس شرکت می‌کند، در گردهمائی حفظ محیط زیست در پاریس، بجای وزیر حفظ محیط زیست، «معصومه ابتکار» شرکت دارد تا «التماس دعای حاکمیت محتضر» جمکران را نیز تقدیم ژاک شیراک کند! البته می‌دانیم که ژاک شیراک نیز، به دلیل جنجال رسانه‌ای در مورد اظهارات ضد و نقیض‌اش، در شرایط بسیاری اسفباری قرار گرفته! و در این گیروداراست که فریدمان، نویسندة ستون آزاد نیویورک تایمز، جهت گشودن جبهة جنگ میان گروه‌های مختلف اسلامی، با تخطئه کردن «طالبان» ـ که ساختة دست ایالات متحد و شرکا بودند ـ در پی کسب وجهه برای جسد بی‌جان حاکمیت ایران است!

فریدمان مقاله خود را با توسل به شیوة طرح معما و بازی آغاز می‌کند، و به شیوة طراران و جیب‌برها آن‌را پایان می‌دهد. در این مقاله که با هدف فریب افکار خوانندگان «نیویورک تایمز» و ایرانیان شوت و پرت نوشته شده، فریدمان نیات باطنی اربابانش را بیان می‌کند، دایر بر اینکه «عربستان را رها کنیم و ایران را بگیریم!» فریدمان از درون جبهة واحد مزدوران ایالات متحد در منطقه، به دو کشور «الف» و «ب»، (ایران و عربستان) اشاره دارد، که به پندار اهالی «نیویورک تایمز»، دو جبهة «نیک و بد» را تشکیل می‌دهند، و می‌توانند با یکدیگر وارد جنگ نان و آبداری شوند. به موازات تمجید از کشور «الف» یعنی ایران، ‌ فریدمان، به شیوة همکارش در کیهان، به زدن نعل وارونه نیز می‌پردازد و اینگونه وانمود می‌کند که ایالات متحد، به جنگ طالبان آمده! و عربستان هم حامی این طالبان است. فریدمن در ادامه، به مقایسه شرایط زنان ایران و عربستان پرداخته، ‌بدون اشاره به اعمال قوانین توحش اسلامی در ایران و عربستان، می‌نویسد:

«زنان کشور «الف» رأی می‌دهند، در سمت‌های دولتی خدمت می‌کنند اکثریت دانشجویان کشورشان را تشکیل می‌دهند و به طور کامل در نیروی کار جذب شده‌اند[...]»

بله، زنان کشور ایران امروز همان جائی قرار دارند که 28 سال پیش قرار داشتند، با این تفاوت که آنزمان اکثر قوانین تحجر اسلام مانند شلاق، حجاب و سنگسار شامل حالشان نمی‌شد. ولی توماس فریدمان با واقعیات کاری ندارد، در افکار او پای دموکرات‌ها باید به سواحل دریای خزر باز شود، تا زمینة ایجاد بحران و تنش برای روسیه فراهم آید، و صاحبان صنایع نظامی ایالات متحد بتوانند مستقیماً روسیه را در مرزهای جنوبی‌اش تهدید کنند. یکی از فواید عمدة حضور دموکرات‌ها در سواحل دریای خزر این است که شرایط ایران به شرایط کنونی عراق و افغانستان نزدیک شده و در مرزهای جنوبی روسیه یک امپراطوری تروریسم و بحران شکل خواهد گرفت. همه می‌دانیم منافع تروریسم و بحران نصیب کرکس‌های ناتو خواهد شد. رونق تجارت مواد مخدر، فروش برده و تجهیزات نظامی پیامد حضور ناتو در ساحل دریای خزر است. به همین دلیل فریدمان در جمال بی‌مثال اسلام و مسلمین ایرانی، به اکتشافات عجیبی نائل شده:‌

«آن شاخه از اسلام که اکثریت مردم کشور "الف" پیرو آن هستند به زنان احترام می‌گذارد، در پرتو مدرنیت، درهایش به روی قرائت‌های تازه باز است و پوچ گرائی از نوع القاعده را رد می کند»


البته هنوز «آن شاخه» از اسلام، فقط در صرافی فریدمان به فروش می‌رسد و دستاربندان حوزه،‌ از احترام به زنان و به قول ایشان «مدرنیت» قرائت خود کاملاً بی‌خبرند! ولی ملت ایران می‌داند، دموکرات‌های ایالات متحد به مراتب از جمهوریخواهان «ایران ستیزتر» بوده، حامیان بی قید و شرط توحش ارتش اسرائیل در منطقه‌اند. اظهارات اخیر هیلاری کلینتون شاهدی است براین مدعا. ولی، توماس فریدمان، نگران رعایت حقوق زنان و احترام به ادیان است که در عربستان اصلاً رعایت نمی‌شود! علاوه بر این،‌ باید این دروغ شاخدار را نیز از مسئول ستون آزاد نیویورک‌تایمز بپذیریم که عربستان،‌ بدون توافق با ایالات متحد، در وقایع 11 سپتامبر و حمایت از طالبان دست داشته:

« 15 تن از[...] هواپیماربایان 11 سپتامبر از این کشور آمدند[...] به زنانش اجازه نمی‌دهد رانندگی کنند[...] ساختن کلیسا، کنیسه یا معبد هندو قدغن است[...] مسئول حمایت مالی از طالبان بود.»


بله، اهالی نیویورک‌تایمز، ناگهان متوجه شده‌اند که زنان در عربستان حق رانندگی ندارند! پس از 3 دهه ارتزاق از قبل توحش طالبان در منطقه، مبلغین حزب دموکرات انگشت اتهام را به سوی عربستان گرفته‌اند، کشوری که بدون اجازة ایالات متحد حق برداشت یک دلار ناقابل از ذخائر ارزی خود را هم ندارد! بله، امروز عربستان خیلی بچه بدی شده! و همانطور که توماس فریدمن می‌گوید:

«اسلامش بیشترین ضدیت را با مدرنیته و سایر ادیان دارد!»

می‌بینیم که توماس فریدمان ادعا می‌کند «مدرنیته و سایر ادیان» در ترادف‌اند و اسلام عربستان با آن‌ها بیشترین ضدیت را دارد! در واقع، وقتی به امثال فریدمان دستور «طبل زدن» می‌دهند، اینان ناچاراند، طبل را به هر ترتیب ممکن، حتی به قیمت مضحکه کردن شخص خود نیز بنوازند! و بنویسند:

« خصومتی که از زمان سقوط شاه[...] میان ایران و آمریکا وجود داشته خصومتی طبیعی نیست.»

البته ملت ایران هم می‌داند که دشمنی میان حاکمیت جمکران و ایالات متحد، مانند دشمنی طالبان با اربابان غربی‌شان، کذب محض است، و شعارهای دروغین حکومت منفور اسلامی در مورد مبارزه با امپریالیسم، تنها زمینه ساز چپاول و غارت هرچه بیشتر ملت ایران شده و می‌شود. ولی اربابان فریدمان یک نکته را فراموش کرده‌اند و آن اینکه، ملت ایران بهتر از اهالی «نیویورک‌تایمز» می‌داند که حکومت جمکران متحد اصلی گاوچران‌ها در منطقه است. و هنگامی که فرید‌مان می‌گوید ایالات متحد منافع مشترک با مردم ایران دارد، خوانندة ایرانی بی‌اختیار به خنده می‌افتد، بخصوص که استدلال فریدمان بر مهملات یکی از فعله‌های حکومتی نیز تکیه دارد:

«به اقتضای فرهنگ، تاریخ و جغرافیا ما عملا منافع مشترک خیلی بیشتری با مردم ایران داریم و من تنها کسی نیستم که متوجه این مساله شده‌ام[...]سفیر سابق ایران در لندن در مجمع داووس به من گفت[...] از آنجا که آمریکا در عدد از بزرگترین دشمنان ایران طالبان و صدام ـ را نابود کرد[...] آیا ما باید با این شدت مقابل آمریکا عمل کنیم[...]»

این‌هم یک تیر و دو نشان! به اقتضای «فرهنگ بی‌فرهنگی» ایالات متحد، به اقتضای تاریخ دویست ساله ایالات متحد ـ که در ایران به جز کودتا، جنایت و چپاول هیچ سابقة دیگری ندارد ـ و همچنین به اقتضای قرار گرفتن ایالات متحد و ایران در دو قارة متفاوت، آقای فریدمان با مردم ایران «منافع خیلی بیشتری» پیدا کرده‌اند! و به اقتضای مهملات فردی چون «عادلی»، ادامة مبارزات همه جانبة حکومت جمکران با آمریکا، دیگر لزومی ندارد! گویا اینهمه که روح‌الله به آمریکا سیلی زد، آخرالامر فریدمان را به ضربة مغزی دچار کرده، و این «روزی‌نامه‌نگار» به این نتیجه رسیده که حکومت جمکران را با حاکمیت کوبا می‌توان مقایسه کرد. فریدمان می‌نویسد، اگر به تحریم ایران ادامه دهیم کاستروهای ایران تقویت خواهند شد:

«منزوی کردن ایران مانند حکومت کاسترو در کوبا به [...] تقویت کاستروهای ایران منجر می شود»

منظور از «کاسترو های ایران» حتماً مصباح یزدی و حسینعلی منتظری هستند، چون در حاکمیت جمکران، بجز فاشیست‌های دست‌پروردة استعمار کسی حضور ندارد! حتی چپ جمکرانی نیز، شواهد و مدارک مبارزات بی‌امان روح الله خمینی با امپریالیسم غرب را در جفت نعلین‌هایش دیده بود! منظور فریدمان از کاستروهای ایران، بدون شک ملت ایران باید باشد، چرا که در عرصة سیاست جمکران بجز نعلین و دستار هیچ نیست. و اگر فریدمان در وحشت روانی از «کاسترو» روزگار می‌گذراند، و هر جا چشم می‌اندازد، حتی در حوزه و بازار تهران، فقط کاسترو می‌بیند، ‌بهتر است به روانکاو «نیویورک تایمز» مراجعه کند! شاید هم هدف از این مهملات، چپ نمایاندن حکومت راست افراطی جمکران باشد! با اینهمه، توماس فریدمان اطمینان می‌دهد که آمریکا قصد تغییر رژیم دست نشانده خود در ایران را ندارد! و از قضای روزگار این‌را هم ملت ایران می‌داند! ‌ فریدمان که مقالة خود را گویا جهت فریب کودکان نوشته‌، و جهت دوستی با ایران به «معماسازی»‌ هم متوسل شده، در انتهای مقاله، به راستی می‌پندارد مخاطبانش مشتی کودک ساده لوح بیش نیستند، و از اینرو هدف اصلی از روابط دوستانه‌اش را بر ملا کرده و پیشنهاد «چپاول دوستانه‌ای» به ملت ایران می‌دهد:

«روشن کنید که آمریکا می‌خواهد سفارت خود در تهران را بگشاید و اولین کاری که خواهد کرد دادن 50 هزار ویزای دانشجوئی به ایرانی‌ها برای درس خواندن در دانشگاه‌های آمریکاست[...]فقط همین کار را بکنید و بعد عقب بنشینید[...] می‌توانید خانه‌تان را روی آن شرط ببندید.»

بله، در صرافی فریدمن، دوستی را با پول می‌سنجند. پنجاه هزار دانشجو جهت تحصیل از ایران به آمریکا بروند، بدون در نظر گرفتن مقدار شهریه دانشگاهی، حداقل مخارج اینان، دو هزار دلار در ماه خواهدبود. به عبارت دیگر از آنجا که فریدمن منافع مشترک با مردم ایران دارد، فعلاً به عنوان پیش پرداخت، مردم ایران 100 میلیون دلار در ماه به ایالات متحد بپردازند، تا دولت دموکرات‌ها فهرست‌های دیگر منافع خود را نیز به اطلاع ملت ایران برساند! ملت ایران! شما هم به شرکای فریدمان اقتدا کنید، و خانه خود را شرط ببندید! چرا که بزودی جهت تأمین مخارج دانشجویان اعزامی، خانه خود را نیز باید به اربابان فریدمان واگذار کنید.


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت