...
حال که دستاربندان از تهاجم نظامی آمریکا مأیوس شدهاند به امید جنگافزوزی از قبل حاکمیت آیندة آمریکا، خواهان خروج نیروهای نظامی از عراق هستند! میدانیم که اگر جرج بوش به اشغال عراق پایان دهد، شرایط اینکشور به مراتب بدتر نیز خواهد شد، ولی حکومت جمکران مصلحت اربابانش را در نظر می گیرد، نه مصلحت ملت ایران و همسایگان را. در این راستا، خروج ارتش آمریکا از عراق، شرایط مناسبی برای حاکمیت آیندة ایالات متحد فراهم خواهد آورد، تا بدون یک دردسر «سیاسی» به نام عراق، خود را برای تهاجم نظامی به ایران آماده کند. همانطور که پیشتر اشاره شد همة مزدوران آمریکا در منطقه خود را برای دوران «پسابوش» آماده میکنند. و هیاهو و جنجال تهاجم نظامی آمریکا به ایران در همین راستا به راه افتاده. بله، فعلة استعمار در ایران نیز از قدرت رسیدن دموکراتها در آمریکا اطمینان حاصل کردهاند، و هیاهوی رسانهای جهت تبدیل راهپیمایی 22 بهمن به راهپیمائی «ضدجنگ» به همین دلیل شدت گرفته. اگر مردم در دام جنجال رسانهای فروافتند، و باور کنند که با حضور در راهپیمائی حکومتی 22 بهمن، میتوان مانع وقوع این جنگ فرضی شد، همین راهپیمائی دلیلی بر «مردمی بودن حکومت جمکران» خواهد شد، و نه تنها دست حکومت برای سرکوب بازتر میشود، که با حضور دموکراتها در کاخ سفید، زمینة تنش و تهاجم نظامی نیز میتواند فراهم آید. چرا که دموکراتها به مراتب از جمهوریخواهان ایالات متحد ایران ستیزترند. فراموش نکنیم که براندازی سال 57، اشغال سفارت آمریکا و تحریمها از برنامههای رسمی حزب دموکرات بود، همچنان که «طالبانی» کردن افغانستان!
ولی امروز اگر شخص جرج بوش هم به تهران بیاید، و بگوید تهاجم نظامی به ایران در برنامه نیست اکبر هاشمی جنایتکار و قبیلهاش، به کوبیدن بر طبل جنگ ادامه خواهند داد. چرا که دستاربندان، 28 سال حاکمیت خود را مدیون 8 سال جنگ با عراقاند، و 28 سال شعار جنگ با آمریکا را نیز جهت فراهم آوردن زمینة چپاول روز افزون ملت ایران سر دادهاند. در این میان، قبیلة «کرکس رفسنجان»، موجودیتاش بیش از دیگران مدیون همین جنگ افروزیها است. خرید تجهیزات نظامی از دلالان اسلحه، در انحصار اکبر هاشمی و فرزندانش بود. و میدانیم که ایران مشتری سلاحهای تولیدی غرب و متحدانش است. هنوز کسی فراموش نکرده که طی جنگ 8 ساله، اسرائیل، به دستور ایالات متحد، تجهیزات نظامی به ایران صادر میکرد. هنوز کسی فراموش نکرده، که همانطور که عربستان و امارات وظیفة حمایت مالی از القاعده و طالبان را بر عهده داشتند، حکومت جمکران، هزینة جنایات نگروپونته در نیکاراگوئه را تأمین میکرد، تا او و همسرش در هندوراس مشتی جنایتکار، قاچاقچی و برده فروش را به عنوان کنتراس (مخالفان) سازماندهی کنند. بله، جنگ اگر برای ملتها مصیبتبار است، برای مزدوران استعمار «نعمت الهی» است. چرا که اینان با استفاده از تخریب مملکت و کشتار مردم، شبکههای تخریب تحت فرمان استعمار را گسترش میدهند. پس اگر در واقعیت جنگی هم وجود نداشته باشد، اینان با ارعاب ملت، به «سازماندهی» شبکههای قاچاق مواد مخدر و تجارت برده ادامه خواهند داد.
پس از گذشت 28 سال از کودتای ننگین ناتو در ایران، امروز کشورهای مسلمان نشین منطقه به ویژه ایران، عراق و افغانستان به مرکز فعالیت شبکههای جنایتکار قاچاق مواد مخدر و برده تبدیل شدهاند. و اینهمه به برکت حمایت ایالات متحد از حاکمیتهای اسلامی میسر شده. بله، حضور نگروپونته در عراق بیدلیل نبود. سازماندهی «کنتراس شیعه»، با همکاری صمیمانة حکومت جمکران و ارتش ناتو در افغانستان به مراتب سریعتر از سازماندهی کنتراس آمریکای لاتین امکانپذیر شد. آنهم به دلیل وجود مدفن امامان شیعه در عراق، یا عبارت دیگر، با امدادهای غیبی! با کمک همین امدادهای غیبی است که رسانههای رسمی حاکمیت ایران، به ویژه ایرنا، تبدیل به بلندگوی اکبرهاشمی و دارودستة خاتمی شیاد شدهاند. دارودستة خاتمی میگویند، اگر انتخابات را تحریم نکرده بودید، اصلاح طلبان ایران به بهشت تبدیل میکردند، مثل همان 8 سال که بر اریکة قدرت تکیه زده بودند! و دارودستة هاشمی هم برای اربابان آنسوی آتلانتیک، خط و نشان میکشند و «تهدید» میکنند، که اگر حمله کنید چنین و چنان خواهیم کرد! به عبارت دیگر ملتمسانه میگویند حمله کنید! البته میدانیم که التماس و زاری اینان جهت حمله، بیشتر متوجه حاکمیت آیندة آمریکا است! و دلیل اصرار مزدوران استعمار در ایران بر خروج ارتش ایالات متحد از عراق نیز در همین راستا میتواند بررسی شود.
اگر جرج بوش به اشغال عراق پایان دهد، حاکمیت آیندة آمریکا مسئولیتی در برابر فاجعة عراق نخواهد داشت، چرا که همة تقصیرها را متوجه جناح بوش خواهد کرد. و میتواند تمامی فشار سیاسی خود را بر ایران متمرکز کند. سخنان اکبرهاشمی در قم شاهدی است بر همین مدعا. هاشمی رسماً از آمریکا خواسته به اشغال عراق پایان دهد و عراق را به نیروهای منطقه و سازمان ملل بسپارد. به عبارت دیگر، اکبر هاشمی در چارچوب منافع استعمار، خواستار افزایش هرج و مرج در کشور عراق شده، تا امکان سرکوب و چپاول نه تنها در عراق که در کل منطقه افزایش یابد.
ساعت 14 و 16 دقیقه روز 19 بهمن ماه سالجاری، خبرگزاری «حنا زرچوبه» (ایرنا)، سخنان اکبر هاشمی را منتشر کرد. سردار اکبر ـ که به نسبت چپاول و جنایتاش، مقام و منزلت بیشتری در حوزه مییابد و اکنون «آیتالله» شده است ـ دوباره به تکرار مهملات قدیم متوسل شده چنان سخن میگوید که همه بدانند و آگاه باشند، تهاجم نظامی در راه است و دیپلمات عالیرتبة جمکران در عراق را هم یانکیها ربودهاند! به زبان سادهتر، حاج اکبر سازندگی، طبق معمول به زدن نعلوارونه متوسل شده، ولی با کمی دقت در سخناناش مشاهده میکنیم که سخت پریشان و آشفته است، چرا که اصلاً نمیفهمد چه میگوید! در سخنان اکبر هاشمی، خلفای صدر اسلام با یک پرش هزار و چهارصد ساله، به زمان حال پرتاب شدهاند:
«شیعه و سنی [...] خود را کنترل کنند. اگر اختلافاتی هم در گذشته بوده، هیچ تغییری در شرایط فعلی به وجود نخواهد آورد، شرایط نه برای[...] علی و نه ابوبکر و عمر تغییر نخواهد کرد.»
ولی امروز اگر شخص جرج بوش هم به تهران بیاید، و بگوید تهاجم نظامی به ایران در برنامه نیست اکبر هاشمی جنایتکار و قبیلهاش، به کوبیدن بر طبل جنگ ادامه خواهند داد. چرا که دستاربندان، 28 سال حاکمیت خود را مدیون 8 سال جنگ با عراقاند، و 28 سال شعار جنگ با آمریکا را نیز جهت فراهم آوردن زمینة چپاول روز افزون ملت ایران سر دادهاند. در این میان، قبیلة «کرکس رفسنجان»، موجودیتاش بیش از دیگران مدیون همین جنگ افروزیها است. خرید تجهیزات نظامی از دلالان اسلحه، در انحصار اکبر هاشمی و فرزندانش بود. و میدانیم که ایران مشتری سلاحهای تولیدی غرب و متحدانش است. هنوز کسی فراموش نکرده که طی جنگ 8 ساله، اسرائیل، به دستور ایالات متحد، تجهیزات نظامی به ایران صادر میکرد. هنوز کسی فراموش نکرده، که همانطور که عربستان و امارات وظیفة حمایت مالی از القاعده و طالبان را بر عهده داشتند، حکومت جمکران، هزینة جنایات نگروپونته در نیکاراگوئه را تأمین میکرد، تا او و همسرش در هندوراس مشتی جنایتکار، قاچاقچی و برده فروش را به عنوان کنتراس (مخالفان) سازماندهی کنند. بله، جنگ اگر برای ملتها مصیبتبار است، برای مزدوران استعمار «نعمت الهی» است. چرا که اینان با استفاده از تخریب مملکت و کشتار مردم، شبکههای تخریب تحت فرمان استعمار را گسترش میدهند. پس اگر در واقعیت جنگی هم وجود نداشته باشد، اینان با ارعاب ملت، به «سازماندهی» شبکههای قاچاق مواد مخدر و تجارت برده ادامه خواهند داد.
پس از گذشت 28 سال از کودتای ننگین ناتو در ایران، امروز کشورهای مسلمان نشین منطقه به ویژه ایران، عراق و افغانستان به مرکز فعالیت شبکههای جنایتکار قاچاق مواد مخدر و برده تبدیل شدهاند. و اینهمه به برکت حمایت ایالات متحد از حاکمیتهای اسلامی میسر شده. بله، حضور نگروپونته در عراق بیدلیل نبود. سازماندهی «کنتراس شیعه»، با همکاری صمیمانة حکومت جمکران و ارتش ناتو در افغانستان به مراتب سریعتر از سازماندهی کنتراس آمریکای لاتین امکانپذیر شد. آنهم به دلیل وجود مدفن امامان شیعه در عراق، یا عبارت دیگر، با امدادهای غیبی! با کمک همین امدادهای غیبی است که رسانههای رسمی حاکمیت ایران، به ویژه ایرنا، تبدیل به بلندگوی اکبرهاشمی و دارودستة خاتمی شیاد شدهاند. دارودستة خاتمی میگویند، اگر انتخابات را تحریم نکرده بودید، اصلاح طلبان ایران به بهشت تبدیل میکردند، مثل همان 8 سال که بر اریکة قدرت تکیه زده بودند! و دارودستة هاشمی هم برای اربابان آنسوی آتلانتیک، خط و نشان میکشند و «تهدید» میکنند، که اگر حمله کنید چنین و چنان خواهیم کرد! به عبارت دیگر ملتمسانه میگویند حمله کنید! البته میدانیم که التماس و زاری اینان جهت حمله، بیشتر متوجه حاکمیت آیندة آمریکا است! و دلیل اصرار مزدوران استعمار در ایران بر خروج ارتش ایالات متحد از عراق نیز در همین راستا میتواند بررسی شود.
اگر جرج بوش به اشغال عراق پایان دهد، حاکمیت آیندة آمریکا مسئولیتی در برابر فاجعة عراق نخواهد داشت، چرا که همة تقصیرها را متوجه جناح بوش خواهد کرد. و میتواند تمامی فشار سیاسی خود را بر ایران متمرکز کند. سخنان اکبرهاشمی در قم شاهدی است بر همین مدعا. هاشمی رسماً از آمریکا خواسته به اشغال عراق پایان دهد و عراق را به نیروهای منطقه و سازمان ملل بسپارد. به عبارت دیگر، اکبر هاشمی در چارچوب منافع استعمار، خواستار افزایش هرج و مرج در کشور عراق شده، تا امکان سرکوب و چپاول نه تنها در عراق که در کل منطقه افزایش یابد.
ساعت 14 و 16 دقیقه روز 19 بهمن ماه سالجاری، خبرگزاری «حنا زرچوبه» (ایرنا)، سخنان اکبر هاشمی را منتشر کرد. سردار اکبر ـ که به نسبت چپاول و جنایتاش، مقام و منزلت بیشتری در حوزه مییابد و اکنون «آیتالله» شده است ـ دوباره به تکرار مهملات قدیم متوسل شده چنان سخن میگوید که همه بدانند و آگاه باشند، تهاجم نظامی در راه است و دیپلمات عالیرتبة جمکران در عراق را هم یانکیها ربودهاند! به زبان سادهتر، حاج اکبر سازندگی، طبق معمول به زدن نعلوارونه متوسل شده، ولی با کمی دقت در سخناناش مشاهده میکنیم که سخت پریشان و آشفته است، چرا که اصلاً نمیفهمد چه میگوید! در سخنان اکبر هاشمی، خلفای صدر اسلام با یک پرش هزار و چهارصد ساله، به زمان حال پرتاب شدهاند:
«شیعه و سنی [...] خود را کنترل کنند. اگر اختلافاتی هم در گذشته بوده، هیچ تغییری در شرایط فعلی به وجود نخواهد آورد، شرایط نه برای[...] علی و نه ابوبکر و عمر تغییر نخواهد کرد.»
بله! میبینیم که به پندار اکبربهرمانی، «شرایط فعلی»، همان شرایط ابوبکر و عمر است که تغییر هم نخواهد کرد! مسلم است که شرایط گذشتهها در زمان حال تغییر نخواهد کرد، ولی در زمان حال که ابوبکر و علی نداریم! مثل اینکه هاشمی، به زبان عامیانه، سخت «قاطی» کرده است! البته پریشانی حال اکبرهاشمی بیدلیل نیست! همانطور که در وبلاگ «ضحاک در رسانهها» اشاره شد، جریان سومی در حال ورود به طیف قدرت است که دیگر از گاوچرانها دستور نمیگیرد، و دارودستة هاشمی، مسلماً نخستین قربانیان حضور این «جریان» خواهند بود. به همین دلیل هاشمی دوباره شعارهای پوسیدة 28 سال پیش را از گوشة دستارش بیرون کشیده، و به تکرار مهملات قدیم میپردازد که، بله مستکبران نمیگذارند اسلام مترقی و انسانساز تجدید حیات کند! ولی در ادامه مهملاتش، یقة مستکبران را رها کرده از پیروان اسلام ایراد میگیرد:
« مستکبران مایل به تجدید حیات اسلام نیستند[...] اگر پیروان این دین درست به مکتب خویش عمل کنند، مکتبی بسیار سازنده و به روز خواهند داشت.»
سردار سازندگی باید توضیح دهد این مستکبرانند که مانع میشوند پیروان اسلام، مکتبی سازنده داشته باشند، یا اینکه اسلام، مانند دیگر ادیان ابراهیمی، بجز توحش و تحجر هیچ ندارد که تحویل جامعة بشری بدهد! سرداراکبر همچنین باید توضیح دهد، چرا در این 28 سال که «مستکبران» از اسلام و مسلمین حمایت همه جانبه به عمل آوردند، تا خطلولههای نفت اتحادجماهیر شوروی از افغانستان به هند نرسد، نتیجهاش ایجاد امپراطوری قاچاق، تجارت برده و هرج و مرج در ایران افغانستان و عراق شده؟ وقاحت جماعت دستاربند همیشه زبانزد خاص و عام بوده، ولی در این زمینه اکبر هاشمی به صراحت گوی سبقت از همپالکیهایش ربوده است. وی در ادامة پریشانگوئیهایش میافزاید که غرب از رقابت کشورهای اسلامی ترسیده و تلاش میکند مانع پیشرفت ما شود!
«برخی غربیها قصد دارند تا کشوری را که در منطقه[...] از منابع انرژی بسیار برخوردار است به هر طریقی به زمین بزنند، آنها تلاش دارند نگذارند ما پیشرفت کنیم این امر یک چالش واقعی بین جهان اسلام و غرب است.»
مسلم است که استعمار مانع پیشرفت ملتهای منطقه شده! ولی هاشمی فراموش کرده که از برکت همین سیاست استعمار است که امثال وی، یکشبه از ناکجاآباد در جامعه ایران به رأس هرم قدرت صعود کردهاند! گویا 28 سال پیش غربیها مانع پیشرفت اسلام نمیشدند، تا امثال روحالله خمینی، اکبرهاشمی و اوباشی چون محسن رضائی به حاکمیت ایران راه یابند. و این صعود «اعجابآور» خود میباید نشانة پیشرفت جامعة ایران تلقی شود! ولی امروز که اکبر هاشمی باید دکان چپاول و غارت خود و قبیلهاش را جمع کند، غربیها ناگهان مانع پیشرفت جهان اسلام شدهاند! بله، وجود اکبرهاشمی، ماشاالله قصاب و رحیم صفویها نشانة پیشرفت در جهان اسلام است! چرا که در جهان تحجر ادیان ابراهیمی بجز فرسایش و پسروی هیچ نیست. و حواس اکبر هاشمی نیز به کلی پرت شده، چرا که بر خلاف همیشه، ناگهان واقعیت را از زبان کسی میشنویم که همیشه دروغ گفته، هاشمی میگوید:
«آنچه در شرایط کنونی منطقه مشاهده میشود چیزی جز تفکر زورگویان آمریکا و یک ملت جعلی که با مردمان کشورهای دیگر و در سرزمینی دیگر شکل گرفته، نیست.»
اتفاقاً نویسندة این وبلاگ هم با اکبر بهرمانی موافق است. آنچه امروز در منطقه مشاهده میکنیم، تنها نتیجة سیاست استعماری یانکیها و شرکای آنها است! که بنیانگزار حکومت جمکران نیز بودهاند، نه به دلیل آنکه «ملتی جعلی» هستند! ـ «ملت جعلی» از اختراعات آکادمی فرهنگی جمکران باید باشد که به گنجینة ادب و فرهنگ پارسی تقدیم شده. نه! فاجعهای که اکنون در منطقه مشاهده میکنیم، نتیجه اعمال سیاستی است که قدرت دارد در گهوارههای تمدن بشری چون عراق و ایران، زبالههائی چون عبدالعزیزحکیم، مقتدیصدر و روح الله خمینی را به حاکمیت برساند تا از طریق آنان به چپاول و غارت مردم بپردازد. چه کسی بهتر از زورپرستان برای بندگی زورگویان؟
در تمام نظامهای سرکوب، استعمار، افراد جبون و زبون را در رأس قدرت قرار میدهد. به دلیل آنکه اینان بیچون و چرا از مافوق خود اطاعت خواهند کرد، و جهت جبران اطاعت بیچون و چرا، بدون دلیل زیردستان خود را سرکوب میکنند. اینان بهترین مهرهها برای اعمال زور و گسترش دامنة اسارتاند. امثال اکبرهاشمی، روحالله خمینی و محمدخاتمی، همچون امیرعباس هویدا، همانقدر تشنة قدرتاند که بنده و بردة قدرت. هرچه اربابان، زنجیر اسارت بر گردن اینان محکمتر کنند، اسارت زیردستان اینان چندین برابر افزایش خواهد یافت. ساختار حاکمیتهای استعماری بر این شیوه استوار شده. و بیجهت نیست که امثال نگروپونته مأمور اعمال سیاستهای استعماری میشوند. امروز کمیسیون روابط خارجی سنای آمریکا، به نگروپونته برای تصدی مقام دوم وزارت امور خارجه رأی مثبت داد. به گزارش ایرنا، نگروپونته فرزند یک جوشکار یونانی تبار است. و میدانیم که جهت رسیدن به جایگاه مقام دوم وزارت امور خارجه، شرایط لازم را دارد. سوابق این فرد در هندوراس و عراق کافی است، که به ما بگوید نگروپونته یک جنایتکار مطیع است که در نظام امنیتی و سفلهپرور استعمار حضورش جای هیچ تعجبی نخواهد داشت.
و بیجهت نیست که استعمار، حاکمیت ایران را سفله پرور میخواهد. و از این نظر، در حکومت جمکران، پس از روحالله خمینی میتوان اکبر هاشمی، علی خامنهای و محمد خاتمی را در ردة برترین بندگان یافت، بندگانی که به زیور حماقت نیز آراستهاند. بلافاصله پس از نسبت دادن شرایط فجیع منطقه به آمریکا، ناگهان سردار اکبر، به طور غیرمستقیم سخنانش را پس میگیرد و میگوید:
«انقلاب اسلامی[...] جزیره امن کشورهای غربی[...] ایران را از دست آنان گرفت و حاکمیت آنرا به دست ملت ایران داد[...]»
هاشمی در ادامه چنین ترهاتی دمکراسی شناس میشود، و راه صلاح را نیز به اربابانش نشان داده تلویحا خواهش میکند، آمریکا ادارة امور را به سازمان ملل و مزدورانش در جمکران بسپارد:
«اگر آمریکا به دنبال برقراری دموکراسی در عراق است باید از نیروهای منطقه و نیروهای سازمان ملل استفاده کند نه اینکه[...] به کشور دیگر لشکرکشی نماید.»
بله در ذهن علیل هاشمی، آمریکا جهت استقرار دموکراسی عراق را اشغال کرده! و اکنون هم که دارودستة بوش باید کاخ سفید را به دموکراتها بسپارند، اکبر هاشمی، غلام جان نثار استعمار، ابراز آمادگی میکند که کشتار و سرکوب را، مطابق توضیحالمسائل نگروپونته، سپاه پاسداران مزدور آمریکا در عراق عهدهدار شوند، تا برای دموکراتها در هنگام دستیابی به قدرت، مشکلی به نام عراق وجود نداشته باشد. چرا که همة کاسه کوزهها بر سر دارودستة بوش شکسته خواهد شد. و حاکمیت «پسابوش» خواهد توانست با فراغ بال، تهاجم نظامی به ایران را نیز در چارچوب منافع منطقهایش سازماندهی کند. پیشتر اشاره شد که حزب دموکرات آمریکا، به مراتب ایران ستیزتر از حزب جمهوریخواه است و حکومت جمکران آمادگی خود را جهت تکرار شرایط دورة ریاست جمهوری جیمی کارتر اعلام کرده، تا بتواند با توطئهای به مراتب وسیعتر از اشغال سفارت آمریکا در تهران، زمینة مناسب جهت تهاجم نظامی آمریکا به ایران را فراهم آورد. اما جمکرانیان مزدور یک اصل مهم را فراموش کردهاند، شرایط زمان و مکان! یا به زبان سادهتر تاریخ و جغرافیا! از نظر جغرافیائی اتحاد جماهیر شوروی دیگر وجود ندارد، و از جنبة زمانی، تاریخ فقط میتواند به صورتی صرفاً مضحک «تکرار» شود!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت