شنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۵

رویا و «رجعت»!
...

در بسیاری از این وبلاگ‌ها، به تداوم سیاست‌های استعماری اشاره شده. تداوم سیاست‌های استعماری، تنها از طریق ایجاد گسست در سیر تحول دیگر کشورها میسر می‌شود. به همین دلیل لازم است با در نظر گرفتن اصل تداوم، جهت‌گیری احزاب سیاسی را در کشورهای استعمارگر، به ویژه ایالات متحد، بررسی کنیم. اخیراً جان نگروپونته، در جایگاه دومین مقام وزارت امور خارجة ایالات متحد قرار گرفته، و مقامی در سازمان جاسوسی سیا، در رأس وزارت دفاع. این فعل و انفعالات مسیر سیاست آیندة ایالات متحد را تا حدودی مشخص می‌کند. و در این راستاست، که توسل به ترور و خرابکاری، جهت تأمین منافع سرمایه‌داری غرب سرعت خواهد گرفت، چرا که غرب بیش از پیش در تقابل با سرمایه‌داری‌هائی از قبیل روسیه و چین قرار گرفته. و دموکرات‌های آمریکا که خود را در چند گامی «کاخ سفید» می‌بینند، ‌مجلس نمایندگان و سنای این‌کشور را به تئاتر روحوضی «مخالفت با جنگ» تبدیل کرده‌، و به تقلید از «الگوهای موفق» شیادی در جهان سوم، و نسخه‌برداری از نمایشات مزدوران ایرانی‌نمای خود پرداخته‌اند!

از آنجا که شارلاتانیسم مدعیان اصلاح طلبی در ایران، 8 سال فرصت طلائی برای شیادان حکومتی ایجاد کرد، دموکرات‌های آمریکا هم، دیروز یا پریروز، به تقلید از نوکران خود،‌ به ابراز «مخالفت سمبلیک» با دولت بوش پرداخته‌اند! چرا که می‌دانستند، نظرشان در اعمال سیاست رئیس جمهور هیچگونه تاثیری نخواهد داشت. از‌ این جهت، به اعزام نیرو به عراق رأی مخالف دادند! و به این ترتیب، شهروندان «باوجدان» آمریکا «مطلع» شدند که، هیچ سهمی در جنایات حاکمیت ندارند، و اگر از قبل کشتار ملت‌های جهان نان می‌خورند، به دلیل چشمان شهلای سناتور ادوارد کندی و تعهدات «هیلاری کلینتون» به اسلام و مسلمین است! و البته کسی هم از آنان نخواهد ‌پرسید که اگر «مخالف» حضور نظامی در عراق هستید، چرا بر علیه «کالین پاول» و «دونالد رامسفلد»، به جرم فریب افکار عمومی، و «مدرک‌سازی» اقامه دعوی نمی‌کنید؟!

واقعیت این است که دموکرات‌های آمریکا هیچ مخالفتی با جنگ و جنایات جنگی ندارند. بمباران روزانة غیرنظامیان عراق در دورة ریاست جمهوری «بیل کلینتون» صورت می‌‌‌گرفت، و هیچ اعتراضی هم به همراه نیاورد، و تا آنجا که به یاد داریم، «سیندی شیهان‌ها»، مادر بزرگ‌ها و پیش‌کسوتان، در صحنة مخالفت فریبکارانه با جنگ، حضور به هم نمی‌رساندند. غیرنظامیان عراق چند سال صبح و ظهر و شب بمباران شدند، تا سرانجام جمهوریخواهان با توسل به شواهد و مدارک ساختگی توانستند یک تهاجم نظامی «سروسامان» بدهند. و باز هم دیدیم چگونه، تهاجم نظامی به یوگسلاوی و تجزیه آن به کشورهای «کاتولیک» و «ارتودوکس» در زمان همین «کلینتون دمکرات» صورت گرفت. در واقع، فقط در ادامة سیاست‌های کلینتن است که امروز جمهوریخواهان مدعی وجود یک «کشور مستقل» به نام کوسوو هم شده‌اند. بله، دمکرات‌ها و جمهوریخواهان «یک سیاست» واحد را دنبال می‌کنند، و آنهم سیاست «سلطه» بر ملت‌های کوچک‌تر است، که از طریق جنگ، ایجاد بحران و تهدید مردم این‌کشورها اعمال می‌شود. و «فواید» چنین ماجراجوئی‌ها، شامل حال کشورهای اروپائی، شرکای ایالات متحد، نیز خواهد ‌شد. هنوز «کاندی رایس» پایش به بغداد نرسیده، فعلة آمریکائی‌ها در ایران به بمب‌گذاری در مسیر احداث خط لولة نفت به هند و پاکستان مشغول شده‌اند، تا به هند و روسیه تفهیم کنند که منطقه خیلی «ناامن» است! روزی نامة کیهان مورخ 28 بهمن ماه می‌نویسد:

«مواد منفجره جاسازی شده در خود روی پیکان که در مقابل اتوبوس حامل کارکنان سپاه منفجر شد 100 پوند وزن داشته[...] در اعتراف یکی از عوامل بمبگذاری اشاره شده [...] افرادی که به وی آموزش بمب گذاری داده‌اند به زبان انگلیسی صحبت می‌کرده‌اند[...] مترجمین احتمالا از اعضای [مجاهدین خلق] بوده‌اند[...] این افراد اجیر شده و از سوی سرویس‌های اطلاعاتی آموزش خرابکاری دیده بودند[...]»

باید از شریعتمداری، که خودش آدمکش ساواک است پرسید، اگر سازمان امنیت ملایان خود در جاسازی مواد منفجره در پیکان دست نداشته، این مقدار مواد منفجره از کدام کنسولگری به تروریست‌ها تحویل داده شده؟ مگر پرویز مشارف چند روز پیش در ایران نبود؟ و مگر هم او جهت همکاری در بلوچستان ایران اعلام آمادگی نکرده بود؟ در منطقة بلوچستان بجز قاچاقچی‌های مواد مخدر و تجار محترم برده که همه شریک حاکمیت ایران‌اند، نیروهای «امنیتی ـ نظامی» ایران نیز حضور دارند، که همگی مستقیماً از ایالات متحد دستور می‌گیرند. پس تنها سرویس‌های اطلاعاتی‌ای می‌توانند آموزش خرابکاری بدهند، که افسارشان به دست آمریکا‌هائی‌ها باشد! خواه «پاکستانی‌نما» باشند خواه «ایرانی‌نما»! و در هرحال، فقط هم اینان‌اند که سیاست خارجی ایالات متحد را در منطقه اعمال می‌کنند.

بله، وقتی جنایتکار حرفه‌ای به نام «جان نگروپونته»، مقام دوم وزارت امور خارجة ایالات متحد می‌شود، باید بدانیم که سیاست خارجی آمریکا، از این پس سیاستی خواهد بود که از سال 1980، در نیکاراگوئه اعمال می‌شد. به عبارت دیگر، اکنون وزارت امور خارجة ایالات متحد، جهت اعمال سیاست آمریکا در جهان تنها بر فعالیت‌های تروریستی متمرکز خواهد شد. به همین دلیل است که به محض ورود رایس به بغداد، نوکران آمریکا در ایران به بلبل زبانی مشغول شده‌‌اند، کیهان و آفتاب نیوز هم به پخش آوای «بلبلان آمریکائی» پرداخته‌اند!

کیهان می‌نویسد، حداد عادل و رئیس جمهور اندونزی «انرژی هسته‌ای را حق مسلم» همة ملت‌ها دانستند! و از آنجا که ایران گویا با خرید اسقاطی‌های اروپا و آمریکا در فناوری هسته‌ای پیشرفت فراوان کرده، حداد عادل قرار گذاشته مقداری از این «پیشرفت‌ها» را در اختیار ملت مسلمان و برادر، اندونزی هم قرار دهد! کیهان همچنین دستاوردهای پر افتخار کودتای ننگین 22 بهمن را به نقل از ابراهیم حاجی محمدزاده چنین نقل می‌کند:

«به این سئوال که بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی چیست؟[...] پاسخ امام[...] از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است[...]»


البته این سئوال را کیهان امروز مطرح کرده، ولی گویا پاسخش را روح‌الله خمینی باید از زیر خاک بدهد! معمولاً افراد زنده به پرسش‌های زمان حال پاسخ می‌دهند! ولی روزی‌نامة کیهان با این اصول کاری ندارد! در کیهان، یک پاسخ ابدی، در ازای پرسش امروز «وجود» دارد، پاسخی که از دهان جسدی در زیر خاک خواهد آمد. در نتیجه بزرگترین دستاورد «انقلاب اسلامی»، تنها یک «توصیه» است، از روح‌الله خمینی! حاجی محمدزاده، در ادامة پرسش خود می‌گوید:

«پاسخ به این سوال[...] را از دیدگاه امام در این توصیه ایشان[...] می توان یافت[...]به تنها چیزی که باید فکر کنید استواری پایه‌های اسلام ناب[...]است. امروز غریب‌ترین چیزها در دنیا اسلام است و نجات آن قربانی می‌خواهد[...]»

بله، پس از «مشاهدة» بزرگ‌ترین دستاورد انقلاب، یعنی توصیة مرگ از سوی موجود دیوانه و سفاکی به نام روح‌الله خمینی، آفتاب‌نیوز هم از قول یک «روانپریش» دیگر، جنگ در اروپا را توصیه می‌کند! مطلبی که ساعت 13 و 45 دقیقه در روز 28 بهمن‌ماه سالجاری، از آفتاب نیوز پخش شده و به مراتب مهم‌تر از بلبل زبانی‌های محمدزاده در کیهان است. در این مطلب، سعید قاسمی، که طی جنگ استعماری ایران و عراق، مسئولیت واحد اطلاعات لشکر 27 محمد[...] را بر عهده داشته، و در سال‌های اخیر، سخنران تشکل‌های دانشجوئی اصولگرا بوده، خواستار ایجاد «هسته‌های مقاومت» و «ورود به قلب اروپا» شده! اینجاست که کارگزاران و مزدوران ایالت متحد را می‌توان شناسائی کرد! سعید قاسمی، خواهان فتح سنگرهای کلیدی جهان شده! و البته «سنگرهای کلیدی»، همانقدر روشن و واضح است که «استقلال» و »آزادی» در حکومت جمکران! برای کسانی که از حکایت مزدوری جنگ پرستان ایران برای ایالات متحد آگاه‌اند، شنیدن این مهملات جای تعجبی ندارد. کشورهای اروپائی پس از نشست امنیتی در مونیخ که طی آن روسیه مستقیماً ایالات متحد و شرکایش را متهم به فروش سلاح‌های پیشرفته و فناوری هسته‌ای به حکومت جمکران کرد، ناچار شده‌اند از سیاست جنگ طلبانة ایالات متحد فاصله بگیرند. و به همین دلیل است که سعید قاسمی، ناگهان از طویلة استعمار سر بیرون آورده، خواهان کمک به مظلومان جهان شده! چون همانطور که می‌دانیم، حق و حقوق مظلومان در ایران بخوبی تأمین است: تجارت برده، قاچاق مواد مخدر، فروش کلیه و ... و اکنون رجاله‌ای به نام حاج سعید قاسمی، خواستار بازگشت به بوسنی شده‌اند:

«به فرمودة امام ما می‌توانیم و باید سنگرهای کلیدی جهان را فتح کنیم و باید به فرمان حضرت روح‌الله در همة جهان هسته‌های مقاومت ایجاد کنیم. اگر بخواهیم هسته‌های مقاومت ایجاد کنیم باید بسیجی باشیم و اگر بسیجی هستیم باید انقلابی باشیم و اگر بخواهیم انقلابی باشیم باید شریک درد و غم همة مظلومان عالم شویم و اگر بخواهیم اینگونه باشیم باید یکبار دیگر همت وار زیستن را یاد بگیریم باید یکبار دیگر رجعت کنیم[...]»


با توجه به روانپریشی قاسمی، توضیح در مورد عبارت «همت وار زیستن» را بر عهدة‌ پرزیدنت مهرورزی و یا دکتر تیمسار سرلشکر محسن رضائی می‌گذاریم! چرا که نویسندة این وبلاگ، از درک چنین عبارت شیوائی واقعاً عاجز است! بله،‌ با توجه به سخنان «فصیح» و «بلیغ» قاسمی، و استدلال «علمی ـ کشکی» و امام‌گونة ایشان، یکبار دیگر باید به «عقب» بازگشت، و یکبار دیگر مزدوران آمریکا باید راهی جبهه‌های جنگ در اروپا بشوند! تا تحت فرماندهی نظامیان آمریکا با «مظلومان جهان» همدردی‌ کنند! و مسلماً جهت انجام این مهم، باید علامت «یو.اس.ا» نیز داشته باشند. هدایت در صفحة 41 در کتاب «توپ مرواری» چنین می‌گوید:

«[...] و سربازانی بر آنها می‌گمارم با علامت «یو اس ا»، که خلاصة افسران سنده زادة اونور دریاها باشد[...]»

بله، مسلماً قاسمی و شرکاء هم تحت فرمان همین افسران، انجام وظیفه خواهند کرد! و با توجه به اینکه به قول «هادی خرسندی»، تصمیمات مهم و حیاتی در حکومت جمکران معمولاً «بنابر روایت دم مستراح» گرفته می‌شود، امکان «رجعت» هم هست، یعنی امثال قاسمی هر چند بار بخواهند می‌توانند با دل راحت «رجعت» کرده، اگر مایل باشند اصلاً همانجا بمانند! قاسمی در ادامه سخنان امام‌گونة خود می‌فرمایند:

«اگر به سخنان حضرت روح‌الله گوش داده بودیم امروز نباید[...] ازغدی[...] اینجا سخنرانی می‌کرد[...] جایگاه او باید در قلب اروپا بود و مگر یک بار به بوسنی نرفتیم؟ اما عقب نشستیم و امروز اینجائیم.»


«ازغدی»، همان است که پس از پخش اخیر دفاعیات خسرو گلسرخی از «جام جمکران» ، «ظهور» ‌کرده، و گویا درافشانی‌های فراوان نیز فرموده! و از قرار معلوم، با قاسمی، در جبهة مزدوری استعمار فعالیت دارد. قاسمی که سخت «عشق رجعت» به دلش افتاده، گویا پنداشته اروپا هم مبال بیت «حضرت روح‌الله» است! و به دلخواه می‌توان به آن «رجعت» کرد! ولی قاسمی و اربابانش بدانند که اینبار هرجا بروند، دیگر «رجعتی» در کار نخواهد بود. چرا که دورة مزدوری به سر آمده، و به همین دلیل کیهان امروز، به نقل از رئیس سابق موساد می‌نویسد:

«زمان ترور احمدی نژاد فرا رسیده.»

از همین اظهار نظرها می‌فهمیم که، احمدی نژاد‌ها دیگر به کار نمی‌‌آیند، چرا که ایالات متحد نتوانست از حضور پرزیدنت مهرورزی جهت جنگ افروزی استفاده کند! ولی حتی بدون «مهرورزی» هم ایالات متحد دیگر قادر نخواهد بود سیاست‌هایش را مانند گذشته در ایران اعمال کند. «جان نگروپونته» هم در رأس وزارت امور خارجه آمریکا نمی‌تواند تکرار سیاست‌های دوران کارتر و کلینتون را امکانپذیر کند. ملت ایران به تفنگ فروش‌های ایالات متحد و مزدورانشان در حوزه، بازار، سپاه و بسیج ثابت خواهد کرد که سیر تحولات تاریخ «بی‌بازگشت» است، و فقط در «اسلام» است که می‌تواند دور باطل «رجعت»، تداوم پیدا کند. و اینبار تنها راه موجود در برابر اسلام، بازگشت به خاستگاه نخستین خود، یعنی صحرای حجاز است، ‌ یعنی «خروج» از کشور ایران! زدودن فرهنگ‌های ملی از پدیده‌های سرکوبگر بیگانه، سیر طبیعی تحول در تاریخ فرهنگ‌ ملت‌هاست، و در این میان، واکنش ایرانیان در برابر چنین پدیده‌هائی،‌ از دیگر ملت‌های جهان بسیار شدیدتر بوده است!


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت