پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۵

8 مارس در اندرون!
...
این هشت مارس با دیگر هشت مارس‌ها تفاوت دارد. چون طبق گاه‌شمار ساواک جمکران، امروز هفتم مارس است! اگر به یاد داشته باشید، جانشین بر حق محمد خاتمی در کیهان، روز اول مارس را ملاخور کرد و به ماه فوریه بخشید. بله، و به همین دلیل، نه تنها امروز، که فردا هم هشتم مارس خواهد شد! پس بهتر است هشتم مارس را با اهالی کیهان آغاز کنیم. چرا که طبق قوانین آکادمیک، مقاله را از موضوع کم اهمیت‌تر آغاز می‌کنند و با موضوع پراهمیت‌تر پایان می‌دهند. به همچنین است در مورد تزهای دانشگاهی. بله، در آستانة هیاهوی زنان اندرون جمکران، به رهبری مرتاضی و دیگران، که آزادی را در فتوای ریش و نعلین، ‌یا همان اجتهاد آیات عظام جستجو می‌کنند، اهالی کیهان هم آزادی را در ابتذال یافته‌اند!

مدتی است کیهان، با انتشار مطالب «علمی و حکیمانه»، به شیوة توضیح‌المسائل شیوخ، مطالبی خیالی در مورد زندگی خصوصی اشرف پهلوی منتشر می‌کند. مطالبی که اگر «پائین تنه را از آن بردارید، مانند توضیح‌المسائل، دیگر چیزی از آن باقی نمی‌ماند!» در واقع فعالیت‌های فرهنگی کیهان آنروی سکة فعالیت بردگان مؤنث حکومتی است، فعالیت‌های عبادی، مرتاضی، کدیور و حقیقت‌جوها؛ زنانی که آزادی را در اندرون جمکران، و در بند اسارت اسلام می‌جویند. و کیهان با انتشار نوعی رمان «تخیلی و پورنوگرافیک» در مورد روابط اشرف پهلوی و اطرافیانش، آزادی زن را با مسائلی در ترادف قرار می‌دهد، که به زعم اهالی کیهان، «واقعیت» زندگی خصوصی اشرف پهلوی بوده. اینکه پس از 28 سال، زندگی خصوصی، و البته تخیلی، اشرف پهلوی، سوژة اصلی تبلیغات یک رسانه حکومتی می‌شود، نشانگر این است که هدف اصلی از انتشار چنین «ترهاتی»، پایمال کردن اصل اساسی آزادی و تأمین حقوق زنان، و قراردادن‌شان در چارچوب قوانین بردگی دینی است. گذشته از اینکه زندگی خصوصی افراد، در هر جایگاهی که باشند، ارتباطی با الگوهای روابط اجتماعی ندارد. به زبان ساده‌تر، کیهان و اربابان آمریکائی‌اش، با اینکار یکبار دیگر ثابت می‌کنند که حتی برای زندگی خصوصی افراد هم احترامی قائل نیستند. و آزادی را، حتی در حریم خصوصی، به رسمیت نمی‌شناسند. از نظر اینان، هیچ گزینه‌ای خارج از اسارت «اسلام سیاسی» برای ملت ایران نمی‌تواند وجود داشته باشد!‍

در سایة همین اسلام است که آزادی ملت‌ها پایمال شده و زمینه چپاول‌شان فراهم می‌آید. همچنان که بیش از هشت دهه اوضاع بر همین احوال بوده. اگر «بی‌بی‌سی»، ابراهیم یزدی و شرکاء به بیماری «فراموشی» گرفتار آمده‌اند، و پیش از ترور رزم آرا، نفت ملی می‌کنند، پیش از کودتا، پیمان سنتو منعقد می‌کنند؛ و اگر «آذر ماجدی»، هشتم مارس 1979 را در «برف فراوان» به یاد می‌آورد، ملت‌ها فراموشکار نیستند. اگر رسانه‌های مزدور استعمار در داخل، با زدن نعل وارونه، به تبلیغ برای بازگشت به دوران پهلوی دوم به همسرائی پرداخته‌اند، ملت ایران فراموش نکرده که در آنزمان نیز قوانین بردگی همین «حکومت اسلامی» بر زنان تحمیل شده بود، البته حجاب اجباری نبود! و بخاطر همین است که برخی «آزادزنان» مسئلة حجاب را تا به این حد «پایه‌ای» به شمار می‌آورند، چرا که بدون حجاب هم می‌توان در چارچوب قوانین اسارت‌بار احکام توحش اسلامی، زیر نظر آیات عظام و حجج اسلام دست و پا ‌زد. در واقع، در قانون اساسی دوران سلطنت پهلوی، حضور دستاربندان پلید، جهت بررسی قوانین مجلس شورای ملی پیش‌بینی شده بود. و اینان وظیفه داشتند از تصویب قوانین «مخالف اسلام»، که از قضای روزگار با منافع استعمار نیز در تضاد قرار می‌گرفت، ممانعت کنند! اینکار یا از طریق آن شورای اسلام‌پناه صورت می‌گرفت، یا فدائیان اسلام و استعمار کار را فیصله می‌دادند! بله، اهالی کیهان و «بی‌بی‌سی» کور خوانده‌اند، چرا که بیش از یک دهه است که، «دقیانوس جنگ سرد» به خاک سپرده شده. کودتا با سکة ابتذال، یا «براندازی پرشکوه» با سکة اسلام، دیگر رایج نیست! شیوة نعل وارونه نیز به همچنین! امروز ملت ایران کاربرد «پوشش اسلامی» را نیک می‌شناسد. پوشش اسلامی، پرده‌ای است بر ابتذال، بر فقر فرهنگی، بر اعمال سیاست استعمار، که با تکه پارچه‌ای باید از دیدگان ملت پنهان نگاه داشته شود. ‌

دیرگاهی است که سرنوشت ملت ایران را یک تکه پارچه «رقم» زده. دستار «شیرازی» مزدور، حافظ منافع رژی تنباکو می‌شود، همچنانکه نفوذ مزدوران دستاربند به صفوف مشروطه طلبان با برداشتن دستاری ممکن می‌شود، تا فریب خود را در پس دستار مشروعه‌طلبی پنهان دارند. دستار مزدوری «مدرس»، سیاست را به اسارت «تحجر دیانت» گرفتارمی‌کند، تا آنکه دستارهای دو رویة مرغوب کاشانی، نواب صفوی و خمینی کار را نخست به فاجعة ملی شدن نفت، و سپس به براندازی 22 بهمن بکشاند. و طی این مدت، در سایة همین دستارهای فریب تکه پارچه‌ای بر زنان «تحمیل»، و یا بر آنان «ممنوع» می‌شود! بله، این همه فاجعه را مدیون قالیچه سحرآمیز استعماریم. استعمار غرب، با توسل بر این قالیچة جادوئی است که ملتی را به بردگی کشانده. دستار و حجاب، دو سوی قالیچة جادوئی فریب و توهم استعماراند. در پس این پردة فریب است که حاکمیت دست‌نشانده، زنان و کودکان را با «حجاب» به فروش می‌رساند، مواد مخدر در منطقه توزیع می‌کند، و کلاه مخملی‌های لژ «اسدآبادی»، برای یک ملت، دولتمردان متعهد و مکتبی ‌همچون رجائی‌ها «تولید» می‌کنند. بله، همة این معجزات در گرو تکه پارچه‌ای است که سر مرد و یا زن را می‌پوشاند، و پیوندش با اسلام، یهودیت و مسیحیت گویا «ناگسستنی» شده. ولی این تکه‌پارچه، در ایران، به نیروی الهی استعمار متکی است. امروز، «کارتون‌خواب» به این مسئله اشاره کرده بود که، آزادی زن با احکام قرآن در تضاد قرار می‌گیرد:

«[...]فرض کنیم طوماری که در آن امضای پنج میلیون زن برای لغو قوانین تبعیض آمیز وجود دارد را به ریاست قوه قضائیه دادید فکر می‌کنید ایشان دستور می‌دهند سورة النساء را از همه قرآن‌ها حذف کنند[...]»

منبع: اطلاعات نت

البته، بیانیه‌های رنگارنگ «آزاد زنان» حکومتی هیچ اشاره‌ای به این مسائل ندارد! هدف، جنجال است نه تأمین حقوق و آزادی‌ها! هدف،‌ اشغال صحنة مبارزات واقعی زنانی است که جیره‌خوار و قلم‌به‌مزد این حکومت نیستند. «آزادزنان»، از مشارکتی‌ها، اصلاح‌طلب و گروه‌های داخلی و خارج نشینان، همگان جیره خوار استعمار‌اند. همة آنانکه تحجر و توحش قوانین و احکام دینی را در پوشش فریب پنهان داشته‌اند، بدانند که،‌ فاطمه و زینب‌، زنان حرمسرا و اسلام، جائی در هشتم مارس نداشته و نخواهند داشت. هشتم مارس، هرگز روز تظاهرات بردگان نبوده و نخواهد بود. دست زنان اندرون «استعمار علیشاه» از هشتم مارس کوتاه! آن «آزادی» که اهالی کیهان در توهمات خود به اشرف پهلوی نسبت می‌دهند، با رعایت پوشش اسلامی، در حرمسرای پادشاهان قجر هم رایج بوده، و در «توپ‌مرواری»، از آن چنین یاد می‌شود:

«[...]بازگردیم به اندرون شاه بابای خودمان: چنانکه قبلاً اشاره شد، اینهمه هوو و زن عقدی و صیغه اندرون که سایه همدیگر را با تیر می‌زدند، برای اینکه پیازشان کونه بکند و عزیز دردانه و سوگلی شاه بابا بشوند، با وجودیکه وسایل مشروع و نامشروع گوناگون: از قبیل جام چهل کلید، جادوگر و فالگیر و دعانویس و جن‌گیر و دربان و هیزم‌شکن و لحاف‌دوز و علی‌ چینی‌بندزن و آبحوض‌کش و برف پاروکن و غیره در اختیارشان بود، از همه اینها که سر می‌خوردند، آنوقت می‌رفتند و دست به دامان توپ مرواری می‌شدند. لذا اگر توپ مرواری نبود، خیلی از این موجودات آب زیرکاه که امروزمی‌بینیم [...] وجود نداشتند.[...]»
ص. 8 ـ 7

اهالی کیهان! «آزاد زنان» اندرون! نسل پنجم فمینیست‌های جمکران! دیگر بس است! جنجال «کمپین یک میلیون امضاء» و دیگر صحنه‌سازی‌های حکومتی شکست خورده. زنان ایران به دور از هیاهوی فریبکاران، هشتم مارس را برگزار خواهند کرد. هشتم مارس در ایران، روز رهائی زن از زنجیر خشونت اسلام و تحجر دینی و استعماری خواهد بود. پیوند اسلام و استعمار در ایران، پدیدة نوینی نیست، «اتحادی است که در عهد قدیم افتاده‌است»:

«دیگر بس است. همین روزی پنج بار دولا و راست شدن جلو قادر متعال که باید به زبان عربی با او وراجی کرد، کافی است که آدم را تو سری‌خور و ذلیل و پست و بی همه چیز بار بیاورد بدیهی است که این مذهب دشمن بشریت است فقط برای غارتگران و استعمارچیان آینده جان می‌دهد. پس فساد را باید از ریشه برانداخت.»

توپ مرواری، ص. 19


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت