...
بنگاه خبرپراکنی «حنا زرچوبه» گزیدهای از خطبههای نماز جمعة امروز تهران را منعکس کرده. میدانیم که این خطبهها را ساواک مستقیماً به «آخوندهای جمعه» میدهد تا بر حسب سواد خود نقل و روخوانی کنند. آخوند برگزیدة این هفته، امامی کاشانی بود، که در خطبة دوم نماز جمعه صدور قطعنامههای شورای امنیت را بیاهمیت توصیف کرده و میگوید، با این قطعنامهها کشور به هم نمیریزد! میدانیم که قطعنامههای شورای امنیت بر دو دستهاند، قطعنامههای «الکی» که برای حفظ ظاهر صادر میشود. مثلاً به اسرائیل برای بار هزارم گوشزد میکند که جنایت کار «بدی» است، و اگر به جنایات ادامه بدهی، آب نبات برایت نمیخریم. یک نوع دیگر هم وجود دارد که قطعنامههای «کلکی» نامیده میشود. در این نوع قطعنامهها، با توسل به دروغ و اسناد دروغین، کشوری مانند عراق را میاندازند جلوی کفتارهای ناتو. در قطعنامههای «کلکی»، فرانسه همیشه نقش «مخالف» بازی میکند، و آمریکا و انگلیس نقش «کفتار»؛ چین و روسیه هم نقش کر و لال و کور و ابله را بخوبی ایفا میکنند. و اصولاً اثر «ابله»، خود از شاهکارهای معروف نویسنده بسیار سرشناس روس است، و مسلماً در اینمورد، چینیها نزد روسها کارآموزی میکنند. در مورد عراق و یوگسلاوی شاهد بودیم که پنج عضو دائم شورای امنیت همگی در ایفای نقش ویژة خود استعداد شگرفی به خرج دادند. ولی اخیراً قطعنامهای از نوع سوم نیز «ظهور» کرده که آنرا قطعنامة «خرکی» باید خواند. چرا که از یکسو، این قطعنامه خطاب به حکومت جمکران است و میدانیم که حکومت جمکران، زبان آدم سرش نمیشود. و از سوی دیگر، قطعنامه، خود بر مبنائی «خرکی» تنظیم شده! به عبارت دیگر، اعضای شورای امنیت هر کدام در تجهیز حکومت جمکران به سلاح اتمی با یکدیگر به رقابت برخاستهاند، ولی قطعنامه پشت قطعنامه هم صادر میکنند که ایران باید غنی سازی را متوقف کند! به زبان سادهتر، هر طرف میگوید، اگر ما نتوانیم آخوندها را به سلاح اتمی مجهز کنیم، اینها هیچ حق و حقوقی، حتی در چارچوب معاهدة منع گسترش سلاحهای اتمی هم نمیتوانند داشته باشند!
میدانیم که روسیه بارها اعلام داشته پاکستان دومی را در منطقه تحمل نخواهد کرد. و تلویحاً میگوید اگر قرار است گورکنها اتمی شوند، از طریق ما باید اتمی شوند! ولی این امر برای اربابان گورکنها یعنی ایالات متحد و انگلیس بسیار گران تمام میشود، چرا که در اینصورت، افسار گورکنها از دستشان خارج میشود! از سوی دیگر، اوضاع اربابان حکومت جمکران در عراق و افغانستان سخت «خراب» است. و هر چند که در مذاکرات بغداد، جمکرانیها از خوش رقصی برای اربابان ینگهدنیائی خود فروگذار نکردند، و به موازات فراهم آوردن زمینة تجزیه عراق، نغمة فدرالیسم در ایران نیز سر دادند، ولی اینبار، «قادر متعال»، آنگلوساکسون نیست! در نتیجه، گورکنها ضمن اجرای «آخرین تانگو» در بغداد، میباید با اجرای «کازاچوک» درازمدت در منطقه، مراتب رضایت ارباب شمالی را هم فراهم آورند! و با توجه به کبر سن گورکنها و ریتم تند و حرکات سخت کازاچوک، بزودی علاوه بر زوزه گوشخراش مهرورزی، آوای دلنواز «قرچ، قرچ» شکستن ستون فقرات جمکرانیها گوشمان را نوازش خواهد داد!
نخستین بارقههای امید با سخنان گهربار مهرورزی آغاز شد که، پس از روحالله، شخصاً سخنگوی بیبیسی شده! و هر چه «استاد ازل» گفت بگو، میگوید! دیروز مهرورزی، همانطور که خمینی به میزان حماقتش شعار میداد، فرموده، این قطعنامهها کاغذپارهای بیش نیست! ولی همین مهرورزی جهت حضور در شورای امنیت التماس دعا هم دارد! چون رعایای الیزابت دوم مشتاقاند مهرورزی را به عنوان مصدق دوم به ملت ایران «حقنه» کرده، اینبار یک کلاهبرداری به مراتب وسیعتر از ملی شدن نفت را سامان دهند! بلندگوی دوم استعمار انگلیس، خطیب نماز جمعه تهران است. که خطبههایش را مستقیماً از دست ساواک دریافت میکند. بنگاه خبرپراکنی «حنا زرچوبه» به نقل از امامی کاشانی، آخوند برگزیدة این جمعة تهران، همان مهملات احمدی نژاد را تکرار میکند. و صدور قطعنامههای شورای امنیت را بیاهمیت میخواند. یک نفر نیست به این فقهای عالیقدر و آن خطبه نویس ساواک بگوید، اگر بیاهمیت است، چرا در مورد آن اینهمه وراجی میکنید؟ و اگر بیاهمیت است، چرا سعی در بااهمیت جلوه دادن آن دارید؟ از حمایت کدام ارباب اطمینان پیدا کردهاید؟ آنکه میخواهد در عراق به چپاول ادامه دهد، ولی ملت ایران میباید مخارج و مسئولیت نظامی حضورش را عهدهدار شود، یا آن دیگری؟
حمایت از هر سو که باشد تفاوت نمیکند، هر دو طرف بر حفظ گورکنها در حاکمیت ایران اصرار فراوان دارند، چرا که زبالههائی نابتر از اینان نخواهند یافت. بله باز گردیم به خطبههای نماز جمعة ساواک. که بیشتر به هذیان شباهت دارد! گویا خطبهنویس حواسش به مسائل دیگری بوده. چون کاشانی، به تبلیغ بر علیه اسلام و «پرستیژ» ایران اعتراض کرده! به تعریف و تمجید از جوانان ایران پرداخته و گفته دشمنان میخواهند سطح دین اسلام را پائین بیاورند:
«چرا اینها اینطور میکنند؟ [...] نمیخواهند یک جامعه عالم و عزیز و با اقتدار باشد[...] از جوانهای ما بیم دارند[...] جوان های ما آزاد منشاند[...] دشمنان میخواهند ایران را [...] از پرستیژ و کیان ساقط کنند، از طرفی نیز چون محتوی دین اسلام جاذب و پوینده است، سطح آنرا پائین بیاورند[...]»
نه اینکه ادیان ابراهیمی، به ویژه اسلام، خیلی سطح بالائی دارند، حال دشمنان میخواهند سطحش را پائین هم بیاورند! کاملاً بر عکس، آنها که برای اسلام تبلیغ کرده، و سعی بر پوشاندن چهره کریهاش داشته و دارند، همین «دشمناناند».
آقای بهرام چوبینه، در حاشیة چاپ دوم «کاروان اسلام»، اثر صادق هدایت، مورخ مردادماه 1361، چنین میگوید:
«هدایت[...] در سال 1948 به حسن شهید نورائی مینویسد، از قرار معلوم فرانسویها به شدت مشغول لیسیدن کون اسلام هستند[...]»
و میبینیم که پس از گذشت حدود شش دهه، نه تنها فرانسویها، که ایالات متحد و شرکای اروپائی نیز به شیوه فرانسویها به امر مقدس «لیسیدن» مشغول شدهاند! «کاروان اسلام»، همان کتابی است که حاجیه «شهرنوش پارسیپور» در رادیو «زمانه» بر آن یک «نقد حوزوی» اعمال کرده بودند! تا در چارچوب تبلیغات استعماری غرب، صادق هدایت را ضدعرب و نژادپرست جلوه دهند. البته ایشان در این تلاش «فرهنگی» تنها نیستند، و آقای آجودانی نیز، به همان شیوه «توپ مرواری» را «نقد» کرده، و همان نتیجه را گرفته بودند!
«کاروان اسلام»، محتوای سه نامه از خبرنگار «المنجلاب» است، که برای تهیه گزارش از اعزام چند آخوند به فرنگستان رفته. مأموریت آخوندها، تبلیغ دین بر حق، و هدایت خاجپرستها [مسیحیان] به راه راست است. ماجراهای سفر آخوندهای اعزامی و سرانجام این سفر از زبان خود آخوند ها منعکس شده.
کیهان مورخ پنجشنبه 24 اسفندماه 1385، در مورد فراگیری زبان عبری توسط مهاجرانی، مطلبی نوشته بود. شاید الزامی در کار بوده که پروفسور عطاالله مهاجرانی به آموختن زبان عبری پرداختهاند! شاید «موقوفات» ته کشیده! به یاد سخنان یکی از آخوندهای اعزامی به فرنگ در «کاروان اسلام» افتادم که میگوید:
«روزی که راه افتادیم ، هیچکدام از ما به قدر من به فکر کار خودش نبود. چون مرا آورده بودند اینجا که کفار را ختنه بکنم. من "گنجشک" را به سه زبان یاد گرفتم. به روسی، "وارابی" به آلمانی، "اشپرلینگ" به فرانسه، "موانو". میدانید چرا؟ چون موقع ختنه باید گفت گنجشک پرید، که تا بچه متوجه گنجشک میشود، پوست را ببرند. ببینید من تا کجایش را خوانده بودم! خوب لغت "پرید" را دیگر لازم نداشتم یاد بگیرم، با دست اشاره میکردم یا میگفتم "پر"! اما از شما چه پنهان که این سه لغت هیچکدام به درد نخورد
ـچطور؟
یک روز آقای تاج به طمع آنکه دوباره موقوفات را زنده بکند [دو] پایش را توی یک کفش کرد که هر طور شده باید یکنفر از کفار را مسلمان کنیم و با او عکس برداریم و به بلاد اسلامی بفرستیم. پارسال بود . زیر پل رودخانه سن، یک نفر گدا گیر آوردیم، به او دو هزار فرانک وعده دادیم تا بگذارد ختنهاش بکنیم. اولش میترسید، بالاخره راضی شد. از شما چه پنهان هرچه معلوماتم را به رخش کشیدم و به سه زبان، گنجشک را برایش گفتم حالیش نشد، چون اصلاً ایتالیائی بود. بعد هم رفت شکایت کرد که مرا از توالد و تناسل انداختهاند. محکوم شدیم و هرچه پول برایمان باقی مانده بود روی ختنه سوران او گذاشتیم!»
بله این بود سطح بالای اسلام! امیدواریم آقای مهاجرانی نه تنها لغت «گنجشک»، که «پرید» را نیز فراگیرند! و بدانند که سنت «ختنه» در میان یهودیان رایج است، و مرسوم نیست کسی را دوبار ختنه کنند! حال بازگردیم به خطبههای ساواک: کاشانی بالاخره بند را آب داد و اعتراف کرد که جمکرانیها «ارباب» و «صاحب» و محافظ دارند:
«ما میگوئیم تنها نیستیم. ما اعتقاد داریم که صاحب (امامزمان عج) داریم. اعتقاد داریم از سخن خود که انرژی هستهای حق مسلم ماست عقب نشینی نمیکنیم»
اتفاقاً ملت ایران مدتهاست میداند شما تنها نیستید، و دشمنان اصلی شما، همان حامیان و صاحبان و امام زمان شما هستند، که مشتی رمال و دعانویس را بر ملت ایران حاکم کردهاند. ولی امروز کاشانی و دیگر رمالان، تحتالحمایة استعمار به چنان افلاسی افتادهاند که آینده خود را در توسل به جسد پادشاهان هخامنشی میبینند! امامی کاشانی نیز همصدا با رادیو فردا و سایت هفتان، متقاضی اقامت در ایالات متحد فقر فرهنگی و حومه شده:
امامی کاشانی[...] به فیلمی که اخیراً با تحریف تاریخ علیه ایران ساخته شده[...] اشاره کرد و گفت: تمدن ایرانی بزرگترین تمدن است[...]»
این صدای شکستن ستون فقرات طالبان شیعی مسلک است که میشنویم. طالبان، جهت ادامة حیات ننگین خود، اینبار دستان پلید و جنایتکارش را بر تمدن ایران دراز کرده. به نام تمدن ایران، به فرمان استعمار، و برای دوام فاشیسم اسلامی.
آنها که میپندارند میتوان ملت ایران را در دور باطل «ایران پرستی ـ اسلام پرستی» به زنجیر کشید، سخت در اشتباهاند. ملت ایران، دیگر بار به زنجیر تندیسهای افتخارات باستان و بتهای ادیان گرفتار نخواهد آمد. چرا که، تاریخ تکرار نخواهد شد. توحش استعمار هرگز در تمدن ایران جائی نخواهد داشت.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت