جنگ دوم «کازرون»!
...
فرانسوی ها میگویند، جهنم آنجاست که انگلیسها آشپزی کنند، آلمانیها به سیاست بپردازند و فرانسوی ها به فناوری! نویسندة این وبلاگ هم به دلیل بهرهمند شدن از قسمت سوم جهنم، مدتی است که به «صندوق پست الکترونیکی» خود دسترسی ندارد! پس به ناچار پیش از پرداختن به وبلاگ امروز، به همة خوانندگان گرامی این وبلاگ یادآور میشود، که امکان برقراری ارتباط با تک، تک دوستان و خوانندگان برایش امکانپذیر نیست. حال بپردازیم به وبلاگ امروز.
وقتی به حکومتیهای جمکرانی و شبه مخالفانشان میگویم «گورکن»، دلیل دارد. حکومتیها با قرقره کردن آیات قرآن، از واقعیات امروز به افسانههای گذشتة دور فرار میکنند، مارکسیستهای جیرهخوار لندن، با نقل آیاتی از مارکس و لنین از زمان حال، به گذشتههای «علمی» و «عینیشان» نقب میزنند، و ایران پرستان هم در دل تاریخی «پرشکوه و فریبنده»، که اخیراً با توسل به اینترنت و نبش قبر هخامنشیان آنرا پرداختهاند، جا خوش میکنند! و هرچه برایشان توضیح داده شود که، آریائی نژادان گرامی، آزادی بیان را محترم شمارید، نه تنها به گوششان فرو نمیرود، که زبانشان گزندهتر میشود! همزبان با سایت حکومتی «هفتان»، و بیبیسی و شرکاء، همه میگویند چرا نیاکان آریائی ما را «اینجوری» ترسیم کردهاند؟! چرا؟ چون دلشان خواست، و چون واکنش طرف مقابلشان را خوب میشناسند! میدانند که تعصب «اسلام پرستی» را به سادگی میتوان با تعصب دیگری جایگزین کرد. همانطور که تاج و تخت استعماری را به سادگی با ریش و نعلین استعماری جایگزین کردند. در جهان واقعیتها، «خلاء» وجود ندارد، تنها روند «جایگزینی» است که میتواند جریان داشته باشد.
حال باز هم میپرسید چرا نیاکانتان را ...؟ چون دلشان خواست نیاکان شما را «اینجوری» نشان دهند، خوشتان نمیآید؟ به دیدن فیلم نروید. اگر بدانند تبلیغاتشان تأثیری ندارد، دست از سر «نیاکانتان» بر میدارند و تغییر مسیر میدهند! ولی افسوس که تبلیغات «فرهنگی» ناتو خیلی مؤثر است! شما که به خود حق میدهید به دیگران بگوئید چگونه بنویسند، چگونه فیلم بسازند، و چگونه بیندیشند، هیچ میدانید که در واقع همان واکنشی را نشان میدهید که دشمنان از شما انتظار دارند؟! این بساطی که شما به راه انداختهاید، ثابت میکند که شما بیش از «نیاکان والاتبارتان» به تصاویر فیلم 300 شباهت دارید! تفاوت واکنش مضحک «خشایارشاه پرستان» با تظاهرات «اسلام و مسلمین» در اعتراض به کاریکاتورهای محمد چیست؟ به نظر نویسندة این وبلاگ، هیچ! بله، هیچ! کسانی که برای «هیچ» هیاهو به پا میکنند، با یکدیگر فرقی ندارند چرا که هدفشان یکی است: جنجال به پا کردن! و میدانیم که در ایران چه کسانی از جنجال و آشوب بهره میبرند. همان کسانی که بیش از 8 دهه است از آشوب بهره بردهاند: استعمارگران و پادوهایشان!
دیروز روی سایت فرانسه زبان «ویکیپدیا»، مطلبی در مورد محمد مصدق میخواندم. یک قصة «بیبیگوزک» تمام عیار بود! که ویژه «شوت و پرتها» ساخته و پرداخته شده بود. حتماً ایرانیان خیلی باسواد و با فرهنگ، و مسلط به زبان فرانسه هم، این مطالب را به عنوان آیات آسمانی خوانده و میپذیرند، و به آنها ارجاع میدهند! میدانیم که مطلب اگر به زبان فرانسه یا انگلیسی باشد کافیست! راست است و درست، و نویسنده حق دارد، چرا که آنها بهتر از ما میدانند! به ویژه آنجا که مینویسند، متفقین برای تأمین نیازهای جبهة روسیه، ایران را اشغال میکنند! حال آنکه میدانیم، حداقل آندسته از متفقین که اروپائی و آمریکائی بودند، حتی در شمال ایران هم با ژرمنهای «آریائی نژاد» ـ که در لباس نظامی، آزادانه در شهرها رفت و آمد میکردند، کاری نداشتند. و میدانیم که این خط آهن سراسری جنوب به شمال را مهندسین «ژرمن» برای انگلستان کشیدند! «ویکیپدیا»، گویا فراموش کرده که روسها هنگامی شمال ایران را اشغال کردند، که آنگلوساکسونها از حضور نازیها در ایران حمایت میکردند، و نظریة دستیابی ارتش هیتلر به منابع سوخت در کشور ایران نیز، در سالهای نخست جنگ، وسیلهای جهت ایجاد وحشت در شوروی بود، که غرب به آن دامن میزد! بله، جهت چنین وقایعی کسی سند و مدرک ارائه نمیکند! چون فیلمبرداران گویا در محل حضور به هم نرساندند! ولی ساکنان محلی، آنان که آنروزها را دیدهاند و هنوز زندهاند، شاهد مبارزات آنگلوساکسونها با ارتش هیتلر نبودند! به عکس، حمایت همه جانبة اینان از هیتلر، توسط مورخ صاحب نام آمریکائی، هاوارد زین و توسط نوآم چامسکی بارها مورد تائید قرار گرفته.
بله، بازگردیم به حکایات «ویکی پدیا» از مصدق! چرا که 29 اسفندماه روزی است که هنوز بعضیها با توشههای آن، انبان افتخار پر میکنند و سخنها میگویند! «استعمارگران» را از ایران اخراج کردیم، مگر نمیدانید؟ همانطور که حاج روحالله، آمریکا را از ایران اخراج کرد! و امروز، آمریکا خودش میخواهد خودش را از عراق اخراج کند، تا مسئولیت جنایاتاش را بر دوش ملتهای منطقه بیاندازد. گورکنها به همین دلیل در بغداد به مذاکره مشغولاند. جهت حفظ منافع ارباب!
امروز یکنفر نوشته بود مصدق از ترس اینکه حزب توده قدرت را به دست گیرد، در مقابل کودتا واکنشی نشان نداد! اینکه مصدق تمام کوشش خود را به کار برد تا غرب انحصار نفت ایران را در دست خود محفوظ دارد، جای تردید نیست. ولی حزب توده که میدانست کودتا در راه است، با امکاناتی که داشت چرا واکنشی نشان نداد؟! به نظر نویسندة این وبلاگ، دلیلش این بود که اتحاد جماهیر شوروی، موافقت ضمنی با کودتا را قبلاً به اردوگاه غرب اعلام داشته بود. در غیر اینصورت غربیها در مرزهای اتحاد جماهیر شوروی نمیتوانستند «کودتا» راه بیاندازند. همچنان که توافق ضمنی اتحاد جماهیر شوروی با براندازی سال 1357، در ایران قبلاً تأمین شده بود. اگر نه رادیو مسکو، طی ماههای دی و بهمن 57 آنطور که شاهد بودیم، «خفقان» نمیگرفت. دلیل همراهی و همگامی حزب توده با گورکنها را هم میباید در همین نکتة «بیارزش» جست. و امروز نیز اعضای محترم حزب توده بهتر است مسئولیت سکوت خود در کودتای 28 مرداد، و همراهی و همگامی با کودتای 22 بهمن را بپذیرند، آدرس عوضی ندهند، و فراموش نکنند که شرایط جنگ سرد دیگر تکرار نمیشود.
روزی از روزها، ابعاد فاجعهای به نام «ملیکردن نفت» برای ملت ایران روشن خواهد شد. همانگونه که دامن زدن بر جو ضد آمریکائی، پس از براندازی سال 57، خواست استعمار بود، و نهایت امر به اشغال سفارت آمریکا در ایران انجامید، جو ضد انگلیسی که آنزمان بر مجلس ایران «حاکم» شده بود، دقیقاً همان بود که استعمار انگلیس میطلبید. انگلیس در پی ایجاد بحران بود، جهت عدم پرداخت بدهیهایش به دولت ایران، جهت دریافت خسارت از دولت ایران به دلیل نقض قرارداد، و محروم کردن ایران از سهاماش در شرکتهای تابعه «آنگلو ایرانیان اویل کمپانی». این مهم را محمد مصدق برای استعمار انگلیس فراهم آورد. آن روزها فدائیان اسلام به شدت خواهان ملی شدن نفت بودند! مصدق خواهان ملی شدن نفت بود، و همه «حسینوار» آماده شهادت، جهت فدا کردن منافع ملت ایران! و مردم نیز، آنها که از توطئه «هیچ» نمیدانستند، در خیابانها خواستار استقلال از یوغ بیگانه شدند! کسی چه میدانست که ملی کردن نفت، افکندن زنجیر محکمتری است بر پای ملت ایران! کسی چه میدانست ملی کردن نفت، به معنای زدن چوب حراج بر دارائیهای ملت ایران است، تا کشور انگلیس خسارات ناشی از جنگ دوم جهانی را کمتر متحمل شود؟! مردم عادی نمیدانستند و نفرت از انگلیس، پردهای بود که فریب و ریای سیاست پیشهگان مزدور را پنهان داشت.
برخلاف تبلیغات مندرس و پوسیدة استعمار، دربار نیز مخالفتی با ملی کردن نفت نداشت، چرا که موجودیت دربار پهلوی نیز به استعمار وابسته بود. در غیر اینصورت، اسدالله علم، اینچنین بر حضور رزم آرا در مراسم ترحیم آیتالله فیض پافشاری نمیکرد. یادآور شویم که اسدالله علم، داماد قوام بود و اشرف پهلوی نیز عروس قوام! بنابراین وقتی به «اسناد بسیار معتبر» در مورد قراردادهای نفتی برخورد میکنیم، رعایت احتیاط واقعاً لازم است! چه در ایران، چه در خارج از ایران، میتوان «اسناد محرمانهای» را در دسترس عموم گذاشت که وجود خارجی هم نداشتهاند! بله همانطور که در «توپ مرواری» ص 94 آمده:
«[...] وقایع تاریخ یک فاجعه یا یک رمان است که به تناسب مقتضیات وقت، هر مورخی مطابق سلیقه خودش از میان هرج و مرج اسناد تاریخی بهره برداری کردهاست[...]»
بله، بازگردیم به محمد مصدق در ویکیپدیای خودمان! روزیکه با شوق و شادی انگلیسیهای غارتگر را از خاک پاک ایران زمین بیرون میانداختند، کسانی که این اخراج را به فال نیک گرفتند نیز از قضای روزگار انگلیسی بودند! همانطور که پیشتر اشاره شد، منافع جنگ، از منافع نفت بیشتر است. و «خرید» نفت ملی شده، به مراتب پر منفعتتر از سرمایهگذاری در صنایع نفت ملی نشده ایران بود! همچنان که پدیده مفتضحی به نام «جمهوری اسلامی»، به مراتب منافع بیشتری از سلطنت برخاسته از کودتا برای تفنگ فروشهای آمریکائی دارد. آنها که امروز در سراب 29 اسفند، عامل پیروزی یافتهاند، همان کسانی هستند که براندازی 22 بهمن و اشغال سفارت آمریکا را نیز در زمان خود، «استقلال» دیده بودند! بله، هیچکس کور نیست، ولی همه خود را به کوری زدهاند! فرانسویها میگویند، کسی که نمیخواهد ببیند، از هر کوری، کورتر است! و امروز ایرانیان باز هم نمیخواهند ببینند! بیدلیل نیست که همة گروهها، به جای نگریستن به واقعیتهای زمان حال، در گذشتههائی افسانهای «پناه» گرفتهاند. یکی در صحرای حجاز، دیگری در کربلا، یکی در آغوش محمدمصدق و شادیهای کارگران و زحمتکشان! 6 دهة پیش، «کارگران صنعتی» چند درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدادند؟ کسی با این حرفها کاری ندارد! ولی از همه تأسفبارتر آنکه، بعضیها تلخکامیهای امروز را با غرق شدن در شکوه هزارههای پیشین، در قدرت و عظمت هخامنشیان تسکین میدهند. آنان که نمیبینند فرار از «امروز»، گم کردن فرداهاست !
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت