زراعت و «تیانتی»!
...
در آستانة ورود کاندی رایس به مصر، پلیس اعلام کرد که سه تن مواد منفجره در شمالغرب قاهره کشف کرده! آنهم در زیر خاک و در یک زمین زراعتی! محلی که مواد منفجره در آن کشف شده نزدیک به منطقة توریستی مصر است که تاکنون چندین بار مورد تهاجم تروریستها قرار گرفته. حملاتی که اینبار نیز میتوانسته تکرار شود! بله، اکنون که افتخار زندگی در هزارة سوم را داریم بهتر است با «زبان» دیپلماتیک ایالات متحد هم آشنا شویم. به ویژه، حال که جنایتکاری به نام «جان نگروپونته» در جایگاه شخص دوم وزارت امورخارجه یانکیها نشسته! نگروپونته را همه میشناسیم، مسئول خرابکاری در نیکاراگوئه، و مسئول گزینش آدمکش و برده فروش و متخصص قاچاق مواد مخدر، جهت سازمان دادن گروه «کنترا». و همه میدانیم که 3 تن مواد منفجرة «ناقابل» از آسمان بر زمین نیافتاده. این مواد یا در سفارتخانهها و یا در انبار مهمات نیروهای نظامی یافت میشود. خرید و فروش آنها نیز مانند تجارت مواد مخدر و برده فروشی، تحت نظارت حاکمیت محلی و اعضای محترم سازمان ناتو قرار دارد. ولی در خبر چنین آمده:
«به نظر میرسد که این مواد به قبایل بادیه نشین تعلق داشته باشد.[...]»
عجب! قبائل بادیه نشین چگونه توانستهاند 3 تن «تیانتی» تهیه کنند؟ این مقدار مواد منفجره چگونه خود را به منطقة مذکور رسانده؟ پای پیاده یا سوار بر شتر؟ و اصولاً این قبائل بادیه نشین چه نیازی به «تیانتی» دارند؟ شاید به زراعت «تیانتی» مشغولاند، و تولیدکننده شدهاند؟ این پرسشهائی است که پاسخی نخواهد داشت. ولی یک اصل مسلم است و آن اینکه شیوة بمبگذاری در اماکن عمومی جهت ارعاب مردم، مانند کالاهای لوکس، از دموکراسیهای غرب به منطقه صادر میشود. و رتبة نخست در اعمال این شیوهها نیز متعلق به همین گاوچرانها است.
بله، دلیل چنین کشف معجزه آسائی در آستانة سفر رایس به مصر را میتوان به زبان شیرین فارسی چنین ترجمه کرد: «یا با سیاستهای آمریکا همراهی میکنید یا 3 تن مواد منفجره در مملکتتان میترکانیم!» میبینید که کوکلوکسکلانها چقدر متمدن شدهاند! ابتدا هشدار میدهند، بعد همچون نمونة عراق، چند کیلو از همان 3 تن «تیانتی» را در اماکن توریستی منفجر میکنند، البته جهت حفظ «امنیت»! منتهی چون در عراق توریسم به روضهخوانی برای امامان شیعه محدود شده، بمب در روضهخوانیها و یا بازار منفجر میشود. چون پیش از برگزار کردن روضهخوانی باید به بازار رفت، و وسائل شکمچرانی را مهیا نمود! و اگر کسی شانس منفجر شدن در بازار را نداشته باشد، میتواند در مراسم روضه خوانی به افتخار شهادت نائل گردد. خوشبختانه ارتش دموکراسی پرور آمریکا «دو گزینه» در برابر عراقیها قرار داده! و در هر حال شرایط کنونی عراق همان «نظم» مورد نظر آنگلوساکسونها به رهبری ایالات متحد است.
همانطور که بارها در این وبلاگ تکرار شده، جهت تأمین منافع ایالات متحد، منطقة خاورمیانه یا باید تبدیل به «اتحادجماهیر اسلامی طالبانی» شود یا «اتحادجماهیر هرج و مرج». این شرایطی است که ایالات متحد پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی، آشکارا قصد اعمال آنرا بر منطقه دارد. و تهاجم به عراق نیز در همین راستا صورت گرفت. آمریکا پیش از تهاجم نظامی به عراق، عملاً اعضای شورای امنیت را تهدید کرد که، یا با ما همراهی میکنید یا متحمل عواقب عدم همراهی خواهید شد. چرا که پرزیدنت گاوچرانها میتواند به دلخواه یک دشمن فرضی پیدا کرده و جنگی به پا کند، و تنور اربابان تفنگ فروش خود را گرم نگاه دارد. هر کس هم با این جنگ مخالفت کند تروریست است، و با وی به عنوان تروریست برخورد خواهد شد. نوام چامسکی در کتاب «برتری طلبی یا حفظ بقاء» مینویسد:
«یک مقام رسمی ایالات متحد میگوید، "ما به بحث در بارة قطعنامهای نوین نخواهیم نشست، چرا که نیازی به اینکار نداریم [...] اگر دیگر اعضای شورا میخواهند به ما بپیوندند این امکان هست که تعللی اجمالی کرده، امضاء خود را در محل مورد نظر قرار دهیم"، و نه بیش از این. پرزیدنت، گزینهها را مشخص کرد، و به جهانیان گوشزد نمود که واشنگتن به دلخواه از قدرت قهری استفاده خواهد کرد؛ مجامع بحث و گفتگو میتوانند به اینکشور و اعمال خطیر آن "بپیوندند"، و یا بازتابهائی را متحمل شوند، که شامل حال آنهائی خواهد شد که "همراه" با ما نبوده، و نتیجتاً "با تروریستها" هستند[...] رهبران «آمریکا ـ انگلیس» با شورای امنیت سازمان ملل "اتمام حجت" کردند: یا در عرض 24 ساعت تسلیم میشوید، یا بدون آنکه منتظر تأئید بیاهمیت شما باشیم، به عراق حمله کرده، نظام مورد نظر خود را قاطعانه ـ چه صدام حسین و خانوادهاش[...] بمانند، چه بروند ـ بر اینکشور اعمال میکنیم. بوش اعلام داشت، تهاجم ما مشروع است، چرا که "ایالات متحد آمریکا، جهت استفاده از نیروی قهری برای تضمین امنیت ملی خود"، زمانی که از سوی عراق مورد تهدید قرار گیرد ـ چه صدام حسین باشد و چه نباشد ـ از اقتدار برخوردار است.[...] در یک کنفرانس خبری در 6 ماه مارس، رئیس جمهور ابراز میدارد که صرفاً "یک سئوال در میان میتواند باشد: آیا نظام عراق تماماً و بدون هر گونه شرطی همانطور که قطعنامة 1441 پیش بینی کرده، خلعسلاح شده است یا نه؟" و بلافاصله افزود، "زمانی که مسئلة امنیت ما در میان باشد احتیاجی به اجازه از احدی نداریم"[...] از اینرو، بازرسیهای سازمان ملل و رایزنیهای شورای امنیت مضحکهاند [...] چند روز پیش از آن [...] بوش اعلام کرد[...] ایالات متحد، حتی اگر صدام حسین کاملاً خلع سلاح شود و پیرواناش هم نابود شوند، نظام مورد نظر خود را حاکم خواهد کرد.»
منبع: «برتری طلبی یا حفظ بقا»، ص. 33 ـ 32
این قسمت از کتاب «نوام چامسکی» را نقل کردم، تا آنها که جهت ارعاب ملت ایران، «دکان آنلاین» باز کردهاند، شغل شرافتمندانهای یافته، و عکس رزمناوهای آمریکا در خلیج فارس برایمان منتشر نکنند. واقعیت این است که تصمیم جنگ در شورای امنیت گرفته نمیشود و به خوشرقصی و دمجنبانیهای گورکنها برای اربابان آمریکائیشان نیز هیچ ارتباطی ندارد. اگر رئیس حاکمیت گورکنها «کرکس رفسنجان» باشد، یا نوچهاش، در اصل مطلب تفاوتی ایجاد نخواهد شد. فعلاً، سلاح برندة گاوچرانها، به جز ارعاب ملت ایران از طریق جنجال رسانهای، هیچ نیست. همچنان که دلقکبازیهای پاسداران و دزدان دریائی انگلیس ناشی از درگیری میان اربابان اینان است.
اگر انگلیس نخواهد در ماجراجوئی جدید ایالات متحد شرکت کند، ابتدا، پیامد آنرا از سوی پاسداران، مزدوران ایالات متحد در منطقه، متحمل خواهد شد. و اگر در موضع خود پافشاری کند، مسلما عواقب ناخوشایندتری در قلب لندن در انتظارش خواهد بود. بله، سرمایه سالاری، همین توحشی است که در برابر چشمانمان قرار دارد. به نظر میرسد انگلیس قصد پیوستن به سیاست روسیه در منطقه را کرده، و ایالات متحد به هیچ عنوان از این امر خشنود نیست، و یا روسیه میخواهد، تنها شریک ایالات متحد در منطقه باشد، و دیگران را از صحنه خارج کند. و همین امر باعث عدم خرسندی فرانسه نیز شده باشد. به همین دلیل ژاک شیراک، دعوت پوتین را برای حضور در مسکو نپذیرفت! ما در شرایطی قرار داریم که هر لحظه به دلیل بروز اختلاف میان ابرقدرتها میتوانیم به عراق یا افغانستان دیگری تبدیل شویم. آنچه تاکنون از خیمه زدن جنایتکاران آنگلوساکسون در سواحل خزر پیشگیری کرده، این است که روسیه هنوز نپذیرفته در جنوب، با «اتحاد جماهیر هرج و مرج» هم مرز باشد. بله، شرایط جهانی دیگر ثبات دوران جنگ سرد را ندارد. ولی جنگ سرد جای خود را به جنگ گرم داده. تنها عاملی که تغییر نکرده، مزدوری و سرسپردگی حاکمیت طالبان در افغانستان و ایران است.
در افغانستان، اخیرا حامد کرزای جهت آزادی یک خبرنگار ایتالیائی، پنج تن از دوستان طالبان خود را از زندان آزاد کرده! دو هفته پیش، یک خبرنگار ایتالیائی به همراه یک خبرنگار و یک راننده افغان ربوده شده بودند، رانندة افغان به قتل میرسد، و دولت کرزای پنج تن از سران طالبان را آزاد میکند تا ربایندگان، خبرنگار ایتالیائی را آزاد کنند، ولی همین دولت کرزای، حتی از ربایندگان خواهان آزادی خبرنگار افغان هم نشده! به همچنین است در مورد «سردارعسگری»، که حکومت «مستقل گورکنها» حتی نامی از وی نمیبرد! ولی جهت آزادی راهزنان انگلیسی، تمامی دستاندرکاران جمکران به تکاپو افتادهاند! روز 5 فروردینماه، ساعت 18 و 35 دقیقه، «حنا زرچوبه» از ملاقات جفری آدامز، سفیر انگلیس، با رحیمپور، مدیرکل وزارت امور خارجة گورکنها گزارش میدهد. رحیمپور، به جفری آدامز گفته پس از حذف صدام کشتار و تخریب و ناامنی ایجاد شده! چون به زعم ایشان، حضور ارتش اشغالگر قرار بوده امنیت و آبادی و آزادی به همراه بیاورد! در هر حال، حکومت نخبگان حوزه در ایران، گویا چنین انتظاراتی داشته:
«رحیمپور[...] افزود پس از حذف صدام، جمهوری اسلامی ایران انتظار ایجاد آرامش و ثبات در عراق و منطقه را داشت [...] ولی تداوم حضور نیروهای اشغالگر منجر به[...] ایجاد ناامنی در مرزهای ایران شد»
اینکه تهاجم نظامی، به ثبات و آرامش منجر شود، فقط در ذهن علیل نوابغ جمکران میگنجد! نوابغی که به زبان بیزبانی خواستار خروج آبرومندانة اربابان از عراق شدهاند! چرا که «حضور» اربابان اشکالی ندارد، ولی«تداوم حضورشان» ممکن است باعث ناامنی شود! رحیمپور، این نابغة بزرگ در امور سیاسی، در ادامه سخنانش میافزاید:
«تهران همواره تلاش کرده تا با موضوع نقض مرزهای خود با سعه صدر و خویشتنداری برخورد کند[...] با وجود تعطیلات نوروزی مقامهای ذیربط[...] این موضوع را در دست پیگیری دارند.»
بله حکومت تهران همواره سعی کرده «نقض مرزهای» خود را از سوی ارباب نادیده گیرد! و جفری آدامز، بهتر از هر کس دیگری با «سعه صدر» مزدوران جمکران آشنائی دارد. ولی چه میتوان کرد، گاه نعل وارونه، صحنه سازی و جنگ زرگری لازم میآید! و این امر دو طرفه است! جفری آدامز نیز جهت حفظ ظاهر قضیه که باطن آنرا همه میدانند، با پرروئی فراوان میگوید:
«این نیروها برای برقراری آرامش و بهبود اوضاع در عراق و منطقه حضور یافته و هیچ نیت خصمانهای علیه ایران دنبال نمیکنند.»
بله نظامیان انگلیس مانند دیگر اشغالگران نیتشان خیر است! اینکه هنوز تمامی ابعاد نیت خیر اینان بر ملت ایران آشکار نشده، به این دلیل است که «حاکمیت مستقل جمکران» نقابی شده بر اهداف خیر استعمار.
«به نظر میرسد که این مواد به قبایل بادیه نشین تعلق داشته باشد.[...]»
عجب! قبائل بادیه نشین چگونه توانستهاند 3 تن «تیانتی» تهیه کنند؟ این مقدار مواد منفجره چگونه خود را به منطقة مذکور رسانده؟ پای پیاده یا سوار بر شتر؟ و اصولاً این قبائل بادیه نشین چه نیازی به «تیانتی» دارند؟ شاید به زراعت «تیانتی» مشغولاند، و تولیدکننده شدهاند؟ این پرسشهائی است که پاسخی نخواهد داشت. ولی یک اصل مسلم است و آن اینکه شیوة بمبگذاری در اماکن عمومی جهت ارعاب مردم، مانند کالاهای لوکس، از دموکراسیهای غرب به منطقه صادر میشود. و رتبة نخست در اعمال این شیوهها نیز متعلق به همین گاوچرانها است.
بله، دلیل چنین کشف معجزه آسائی در آستانة سفر رایس به مصر را میتوان به زبان شیرین فارسی چنین ترجمه کرد: «یا با سیاستهای آمریکا همراهی میکنید یا 3 تن مواد منفجره در مملکتتان میترکانیم!» میبینید که کوکلوکسکلانها چقدر متمدن شدهاند! ابتدا هشدار میدهند، بعد همچون نمونة عراق، چند کیلو از همان 3 تن «تیانتی» را در اماکن توریستی منفجر میکنند، البته جهت حفظ «امنیت»! منتهی چون در عراق توریسم به روضهخوانی برای امامان شیعه محدود شده، بمب در روضهخوانیها و یا بازار منفجر میشود. چون پیش از برگزار کردن روضهخوانی باید به بازار رفت، و وسائل شکمچرانی را مهیا نمود! و اگر کسی شانس منفجر شدن در بازار را نداشته باشد، میتواند در مراسم روضه خوانی به افتخار شهادت نائل گردد. خوشبختانه ارتش دموکراسی پرور آمریکا «دو گزینه» در برابر عراقیها قرار داده! و در هر حال شرایط کنونی عراق همان «نظم» مورد نظر آنگلوساکسونها به رهبری ایالات متحد است.
همانطور که بارها در این وبلاگ تکرار شده، جهت تأمین منافع ایالات متحد، منطقة خاورمیانه یا باید تبدیل به «اتحادجماهیر اسلامی طالبانی» شود یا «اتحادجماهیر هرج و مرج». این شرایطی است که ایالات متحد پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی، آشکارا قصد اعمال آنرا بر منطقه دارد. و تهاجم به عراق نیز در همین راستا صورت گرفت. آمریکا پیش از تهاجم نظامی به عراق، عملاً اعضای شورای امنیت را تهدید کرد که، یا با ما همراهی میکنید یا متحمل عواقب عدم همراهی خواهید شد. چرا که پرزیدنت گاوچرانها میتواند به دلخواه یک دشمن فرضی پیدا کرده و جنگی به پا کند، و تنور اربابان تفنگ فروش خود را گرم نگاه دارد. هر کس هم با این جنگ مخالفت کند تروریست است، و با وی به عنوان تروریست برخورد خواهد شد. نوام چامسکی در کتاب «برتری طلبی یا حفظ بقاء» مینویسد:
«یک مقام رسمی ایالات متحد میگوید، "ما به بحث در بارة قطعنامهای نوین نخواهیم نشست، چرا که نیازی به اینکار نداریم [...] اگر دیگر اعضای شورا میخواهند به ما بپیوندند این امکان هست که تعللی اجمالی کرده، امضاء خود را در محل مورد نظر قرار دهیم"، و نه بیش از این. پرزیدنت، گزینهها را مشخص کرد، و به جهانیان گوشزد نمود که واشنگتن به دلخواه از قدرت قهری استفاده خواهد کرد؛ مجامع بحث و گفتگو میتوانند به اینکشور و اعمال خطیر آن "بپیوندند"، و یا بازتابهائی را متحمل شوند، که شامل حال آنهائی خواهد شد که "همراه" با ما نبوده، و نتیجتاً "با تروریستها" هستند[...] رهبران «آمریکا ـ انگلیس» با شورای امنیت سازمان ملل "اتمام حجت" کردند: یا در عرض 24 ساعت تسلیم میشوید، یا بدون آنکه منتظر تأئید بیاهمیت شما باشیم، به عراق حمله کرده، نظام مورد نظر خود را قاطعانه ـ چه صدام حسین و خانوادهاش[...] بمانند، چه بروند ـ بر اینکشور اعمال میکنیم. بوش اعلام داشت، تهاجم ما مشروع است، چرا که "ایالات متحد آمریکا، جهت استفاده از نیروی قهری برای تضمین امنیت ملی خود"، زمانی که از سوی عراق مورد تهدید قرار گیرد ـ چه صدام حسین باشد و چه نباشد ـ از اقتدار برخوردار است.[...] در یک کنفرانس خبری در 6 ماه مارس، رئیس جمهور ابراز میدارد که صرفاً "یک سئوال در میان میتواند باشد: آیا نظام عراق تماماً و بدون هر گونه شرطی همانطور که قطعنامة 1441 پیش بینی کرده، خلعسلاح شده است یا نه؟" و بلافاصله افزود، "زمانی که مسئلة امنیت ما در میان باشد احتیاجی به اجازه از احدی نداریم"[...] از اینرو، بازرسیهای سازمان ملل و رایزنیهای شورای امنیت مضحکهاند [...] چند روز پیش از آن [...] بوش اعلام کرد[...] ایالات متحد، حتی اگر صدام حسین کاملاً خلع سلاح شود و پیرواناش هم نابود شوند، نظام مورد نظر خود را حاکم خواهد کرد.»
منبع: «برتری طلبی یا حفظ بقا»، ص. 33 ـ 32
این قسمت از کتاب «نوام چامسکی» را نقل کردم، تا آنها که جهت ارعاب ملت ایران، «دکان آنلاین» باز کردهاند، شغل شرافتمندانهای یافته، و عکس رزمناوهای آمریکا در خلیج فارس برایمان منتشر نکنند. واقعیت این است که تصمیم جنگ در شورای امنیت گرفته نمیشود و به خوشرقصی و دمجنبانیهای گورکنها برای اربابان آمریکائیشان نیز هیچ ارتباطی ندارد. اگر رئیس حاکمیت گورکنها «کرکس رفسنجان» باشد، یا نوچهاش، در اصل مطلب تفاوتی ایجاد نخواهد شد. فعلاً، سلاح برندة گاوچرانها، به جز ارعاب ملت ایران از طریق جنجال رسانهای، هیچ نیست. همچنان که دلقکبازیهای پاسداران و دزدان دریائی انگلیس ناشی از درگیری میان اربابان اینان است.
اگر انگلیس نخواهد در ماجراجوئی جدید ایالات متحد شرکت کند، ابتدا، پیامد آنرا از سوی پاسداران، مزدوران ایالات متحد در منطقه، متحمل خواهد شد. و اگر در موضع خود پافشاری کند، مسلما عواقب ناخوشایندتری در قلب لندن در انتظارش خواهد بود. بله، سرمایه سالاری، همین توحشی است که در برابر چشمانمان قرار دارد. به نظر میرسد انگلیس قصد پیوستن به سیاست روسیه در منطقه را کرده، و ایالات متحد به هیچ عنوان از این امر خشنود نیست، و یا روسیه میخواهد، تنها شریک ایالات متحد در منطقه باشد، و دیگران را از صحنه خارج کند. و همین امر باعث عدم خرسندی فرانسه نیز شده باشد. به همین دلیل ژاک شیراک، دعوت پوتین را برای حضور در مسکو نپذیرفت! ما در شرایطی قرار داریم که هر لحظه به دلیل بروز اختلاف میان ابرقدرتها میتوانیم به عراق یا افغانستان دیگری تبدیل شویم. آنچه تاکنون از خیمه زدن جنایتکاران آنگلوساکسون در سواحل خزر پیشگیری کرده، این است که روسیه هنوز نپذیرفته در جنوب، با «اتحاد جماهیر هرج و مرج» هم مرز باشد. بله، شرایط جهانی دیگر ثبات دوران جنگ سرد را ندارد. ولی جنگ سرد جای خود را به جنگ گرم داده. تنها عاملی که تغییر نکرده، مزدوری و سرسپردگی حاکمیت طالبان در افغانستان و ایران است.
در افغانستان، اخیرا حامد کرزای جهت آزادی یک خبرنگار ایتالیائی، پنج تن از دوستان طالبان خود را از زندان آزاد کرده! دو هفته پیش، یک خبرنگار ایتالیائی به همراه یک خبرنگار و یک راننده افغان ربوده شده بودند، رانندة افغان به قتل میرسد، و دولت کرزای پنج تن از سران طالبان را آزاد میکند تا ربایندگان، خبرنگار ایتالیائی را آزاد کنند، ولی همین دولت کرزای، حتی از ربایندگان خواهان آزادی خبرنگار افغان هم نشده! به همچنین است در مورد «سردارعسگری»، که حکومت «مستقل گورکنها» حتی نامی از وی نمیبرد! ولی جهت آزادی راهزنان انگلیسی، تمامی دستاندرکاران جمکران به تکاپو افتادهاند! روز 5 فروردینماه، ساعت 18 و 35 دقیقه، «حنا زرچوبه» از ملاقات جفری آدامز، سفیر انگلیس، با رحیمپور، مدیرکل وزارت امور خارجة گورکنها گزارش میدهد. رحیمپور، به جفری آدامز گفته پس از حذف صدام کشتار و تخریب و ناامنی ایجاد شده! چون به زعم ایشان، حضور ارتش اشغالگر قرار بوده امنیت و آبادی و آزادی به همراه بیاورد! در هر حال، حکومت نخبگان حوزه در ایران، گویا چنین انتظاراتی داشته:
«رحیمپور[...] افزود پس از حذف صدام، جمهوری اسلامی ایران انتظار ایجاد آرامش و ثبات در عراق و منطقه را داشت [...] ولی تداوم حضور نیروهای اشغالگر منجر به[...] ایجاد ناامنی در مرزهای ایران شد»
اینکه تهاجم نظامی، به ثبات و آرامش منجر شود، فقط در ذهن علیل نوابغ جمکران میگنجد! نوابغی که به زبان بیزبانی خواستار خروج آبرومندانة اربابان از عراق شدهاند! چرا که «حضور» اربابان اشکالی ندارد، ولی«تداوم حضورشان» ممکن است باعث ناامنی شود! رحیمپور، این نابغة بزرگ در امور سیاسی، در ادامه سخنانش میافزاید:
«تهران همواره تلاش کرده تا با موضوع نقض مرزهای خود با سعه صدر و خویشتنداری برخورد کند[...] با وجود تعطیلات نوروزی مقامهای ذیربط[...] این موضوع را در دست پیگیری دارند.»
بله حکومت تهران همواره سعی کرده «نقض مرزهای» خود را از سوی ارباب نادیده گیرد! و جفری آدامز، بهتر از هر کس دیگری با «سعه صدر» مزدوران جمکران آشنائی دارد. ولی چه میتوان کرد، گاه نعل وارونه، صحنه سازی و جنگ زرگری لازم میآید! و این امر دو طرفه است! جفری آدامز نیز جهت حفظ ظاهر قضیه که باطن آنرا همه میدانند، با پرروئی فراوان میگوید:
«این نیروها برای برقراری آرامش و بهبود اوضاع در عراق و منطقه حضور یافته و هیچ نیت خصمانهای علیه ایران دنبال نمیکنند.»
بله نظامیان انگلیس مانند دیگر اشغالگران نیتشان خیر است! اینکه هنوز تمامی ابعاد نیت خیر اینان بر ملت ایران آشکار نشده، به این دلیل است که «حاکمیت مستقل جمکران» نقابی شده بر اهداف خیر استعمار.
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت