کره و عصرحجر!
...
پیشتر اشاره شد که «میکائیل باکتین»، تغییر و تکثر زمان، مکان و پرسوناژهای تاریخی در رمان را «تلسکوپاژ» نامیده. به احتمال زیاد استعمارگران هم شیوة «تلسکوپاژ» را از آثار باکتین آموخته، و با مطالعة «توپ مرواری»، کاربرد آنرا در ایران نیز فراگرفتهاند! چرا که میبینیم استعمار از طریق جنجال رسانهای سعی در تفهیم این امر به ملت ایران دارد که امروز هم در سالهای نخست کودتای میرپنج هستیم، و هم در سالهای مبارزات محمد مصدق با انگلیس! ولی از آنجا که تاریخ تکرارشدنی نیست، مگر به صورت مضحک، و از آنجا که «تلسکوپاژ» در واقعیت امکانپذیر نخواهد بود، تلاشهای استعمار کار را به نوعی معرکة مضحک تبدیل کرده. و دو غلام خانه زاد استعمار، احمدینژاد و لاریجانی، در این مضحکه نقش اول را به عهده گرفتهاند. مهرورزی نقش میرپنج را بازی میکند، و لاریجانی هم مصدق شده، ملت ایران هم تماشاگر نسخه دستکاری شدة سریال دائیجان ناپلئون.
حکایت «نبرد دریائی کازرون» و جنگ زرگری انگلیس و گورکنها، انسان را به یاد آن مثل فارسی میاندازد که میگوید، «فلانی از آب کره میگیرد.» انگلیسها هم که دهههاست در ایران خیمه و خرگاه به پا کردهاند، گویا به فکر تولید لبنیات افتاده باشند، البته از آب! به این منظور مدام در تنور نبرد جوجه پاسدارها و نیروهای دریائی الیزابت دوم میدمند. این «نبرد عظیم» به مذاق فرانسویها هم خوش آمده، آنها هم با بازگو کردن «قصة بیبیگوزک» شهامت و رشادت «پاسداران جان بر کف اسلام» در دستگیری ملوانان فرضی انگلیس، ناخودآگاه، شکست ناپلئون از دریادار نلسون را در نبرد «واترلو» جبران میکنند، و از این «آبقنات» کرة «غرور ملیشان» را میگیرند! و غلام خانه زاد استعمار، «لاریجانی» ـ نقش بعضی از گورکنها، که نامشان پسوند «جانی» را یدک میکشد، شباهت فراوانی به یکدیگر دارد ـ نیز نقش مصدق هزاره سوم را ایفا میکند!
«لاریجانی» که جهت ایفای نقش جدید باید نقش گورکن «منطقی» را بازی کند، مرتباً از «استدلال»، «بررسی فنی» و «امور حقوقی» سخن میگوید! و با اشاره به هیاهوی رسانهای، چنین وانمود کرده که از این جنجال فقط انگلیسها قصد بهرهبرداری دارند، نه گورکنها! «حنا زرچوبه»، مورخ 28 مارس 2007، به نقل از «لاریجانی» مینویسد:
«امروز دیگر عصر حجر نیست که نتوان واقعیت موضوع را بررسی کرد[...] فناوریهای جدید علمی[...] مسائل را[...] مشخص و شفاف کرده است.»
اتفاقاً باید قبول کرد که، نخستین کسی که از این جنجال رسانهای بهرهمند شده، همین «لاریجانی» است، چرا که عاقبت «درک» کرد که امروز عصرحجر نیست! ولی هم ایشان که درک کردهاند «آنروزهای خوب گذشته»، میپندارند که هنوز میتوان ملتها را با جنگ زرگری فریفت! و بدون آنکه متوجه باشد به این نکته مهم اشاره میکند که «هدف اصلی»، واژگونه جلوه دادن واقعیت است! ولی فراموش میکند که آنچه انگلیس قصد واژگونه جلوه دادنش را دارد، واقعیتی است که ملت ایران بخوبی از آن آگاه است، و آن سرسپرده بودن حاکمیت ایران است! «لاریجانی» در ادامه سخنانش میگوید:
«انگلیسیها سعی دارند با هیاهو و جنجال واقعیت را وارونه جلوه دهند و با تحت فشار قرار دادن ایران از طریق جنجال رسانهای و ابزارهای سیاسی به هدف خود دست یابند.»
بله دست نشانده بودن حاکمیت ایران، همان واقعیتی است که استعمار با جنجال رسانهای قصد پنهان کردن و وارونه جلوه دادنش را دارد. و اگر ملت ایران چنین فریب آشکاری را باور کند، استعمار به اهداف خود دست یافته. در این 8 دههای که از کودتای «آیرون ساید» میگذرد، سرسپردگی حاکمیتهای ایران به استعمار در واقعیت، و نه با حدس و گمان، به ثبوت رسیده. و امروز کسی نمیپذیرد که ناگهان حاکمیت دست نشاندة ایران از 23 مارس 2007، «مستقل» شده و از منافع ملی دفاع میکند. ولی نفرت عمیق از انگلیس باعث شده بعضیها از «نبرد دریائی کازرون» احساس غرور کنند! و عدهای از تظاهرکنندگان حرفهای ساواک نیز در مقابل وزارت امور خارجة گورکنها به شعار دادن بپردازند. بله، ابزار تبلیغات استعمار برای تبدیل کردن حکومت مفلوک جمکران به ژاندارم منطقه فراوان است. خط سیاسی مطلوب استعمار: تبدیل حاکمیت دست نشانده به حاکمیت قدرقدرت منطقهای، در سخنان «لاریجانی» به وضوح دیده میشود:
«انگلیسیها در این منطقه قصد دارند تا به بهانة بازرسی کشتیها [...] به حاکمیت کشورهای دیگر تجاوز کنند[...] ولی باید بدانند این امر هزینههای زیادی برای آنان دارد و ایران به عنوان کشوری بزرگ اجازه تجاوز به حاکمیت خود را به کسی نخواهد داد.»
بله، اینک که آنگلوساکسونها ناچارند با افتضاح از عراق خارج شوند، غلامان خانهزادشان در ایران باید جانشین آنان شده، منافع ارباب را حفظ کنند. چرا که اگر انگلیسها در منطقه بمانند، «هزینههای زیادی» را باید متحمل شوند. و حکومت اسلامی باید با چپاول و سرکوب شدیدتر ملت ایران، خود را به مقام «حافظ منافع» انگلیس ارتقاء دهد! به عبارت دیگر، پس از ملی کردن نفت، امروز نوبت ملی کردن منطقه است. و آنگلوساکسونها خادمی وفادارتر از حاکمیت ایران نخواهند یافت. حال بپردازیم به شرح وقایع از زبان بنگاه خبرپراکنی بیبیسی، به نقل از وزارت دفاع بریتانیا، که در این معرکة استعماری نقش «حسین مظلوم» را ایفا میکند.
امروز بسیاری از سایت های فارسی زبان به عکس جمال بیمثال ملوانان انگلیسی که در نبرد کازرون دستگیر شدهاند، «آراسته» شده بودند. ابزار نوین هیاهوی «اقتدار و عظمت گورکنها»، سه سر از ملوانان، دو لپی مشغول خوردن بودند، گویا از قحطی آمده بودند. البته از حق نباید گذشت، انگلیسی جماعت با آن غذاهایش همیشه باید گرسنه باشد! ولی غذاهای انگلیسی هر قدر مزخرف باشد، در مقایسه با تبلیغات حاکمیت انگلستان، کاملاً «خوراکی» است! دیروز وزارت دفاع بریتانیا، چنان از دستگیری ملوانان خود سخن گفته که دل سنگ آب میشود. شرح ماجرا به روایت وزارت دفاع این است که هنگام دستگیری ملوانان، هلیکوپتر متعلق به ناو «کورنوال» شاهد دستگیری بوده، و مراتب را به ناو «کورنوال» چنین گزارش کرده:
«قایقهای سپاه پاسداران دو قایق گشتی بریتانیائی را اسکورت کرده [...] و در حال هدایت آنان به سوی شطالعربند.»
و آنچه عجیب به نظر میرسد این است که نه هلیکوپتر و نه ناو «کورنوال»، با وجود برتری نظامی، و با وجود آنکه ادعا میشود ملوانان انگلیس در آبهای ایران نبودهاند، هیچ واکنشی از خود نشان ندادهاند! به عنوان مثال، برای هشدار به جوجه پاسدارها، اقدام به شلیک نکردهاند. چون در چنین مواقعی، ابتدا به طرف مقابل هشدار داده میشود. ولی ناو «کورنوال» و هلیکوپترش، که طبق قوانین موظفاند از نفرات خود دفاع کنند، فقط به تماشای صحنه اکتفا کردهاند! تا گورکنها بتوانند چنین جنجالی به راه بیاندازند. به آنگلوساکسونها یادآور میشویم که اگر 28 سال پیش، با جنجال رسانهای در داخل و خارج ایران، غلامان جان نثار خود را به عنوان مبارزان ضدامپریالیست به «شوتوپرتها» حقنه کردند، امروز دیگر نمیتوانند این مزدوران کارکشته را «ضدامپریالیست» و «مستقل» جلوه دهند. چنین کاری، با یک عدد «پرزیدنت مهرورزی»، پانزده سر ملوان و یک فقره «لاریجانی»، مسلماً میسر نخواهد شد! تنها در آثار تخیلی است که میتوان از شیوة «تلسکوپاژ» استفاده کرد. صریحاً بگوئیم، آنان که «تلسکوپاژ» را در عالم واقعیت امکانپذیر میدانند، روانپریشاند!
حکایت «نبرد دریائی کازرون» و جنگ زرگری انگلیس و گورکنها، انسان را به یاد آن مثل فارسی میاندازد که میگوید، «فلانی از آب کره میگیرد.» انگلیسها هم که دهههاست در ایران خیمه و خرگاه به پا کردهاند، گویا به فکر تولید لبنیات افتاده باشند، البته از آب! به این منظور مدام در تنور نبرد جوجه پاسدارها و نیروهای دریائی الیزابت دوم میدمند. این «نبرد عظیم» به مذاق فرانسویها هم خوش آمده، آنها هم با بازگو کردن «قصة بیبیگوزک» شهامت و رشادت «پاسداران جان بر کف اسلام» در دستگیری ملوانان فرضی انگلیس، ناخودآگاه، شکست ناپلئون از دریادار نلسون را در نبرد «واترلو» جبران میکنند، و از این «آبقنات» کرة «غرور ملیشان» را میگیرند! و غلام خانه زاد استعمار، «لاریجانی» ـ نقش بعضی از گورکنها، که نامشان پسوند «جانی» را یدک میکشد، شباهت فراوانی به یکدیگر دارد ـ نیز نقش مصدق هزاره سوم را ایفا میکند!
«لاریجانی» که جهت ایفای نقش جدید باید نقش گورکن «منطقی» را بازی کند، مرتباً از «استدلال»، «بررسی فنی» و «امور حقوقی» سخن میگوید! و با اشاره به هیاهوی رسانهای، چنین وانمود کرده که از این جنجال فقط انگلیسها قصد بهرهبرداری دارند، نه گورکنها! «حنا زرچوبه»، مورخ 28 مارس 2007، به نقل از «لاریجانی» مینویسد:
«امروز دیگر عصر حجر نیست که نتوان واقعیت موضوع را بررسی کرد[...] فناوریهای جدید علمی[...] مسائل را[...] مشخص و شفاف کرده است.»
اتفاقاً باید قبول کرد که، نخستین کسی که از این جنجال رسانهای بهرهمند شده، همین «لاریجانی» است، چرا که عاقبت «درک» کرد که امروز عصرحجر نیست! ولی هم ایشان که درک کردهاند «آنروزهای خوب گذشته»، میپندارند که هنوز میتوان ملتها را با جنگ زرگری فریفت! و بدون آنکه متوجه باشد به این نکته مهم اشاره میکند که «هدف اصلی»، واژگونه جلوه دادن واقعیت است! ولی فراموش میکند که آنچه انگلیس قصد واژگونه جلوه دادنش را دارد، واقعیتی است که ملت ایران بخوبی از آن آگاه است، و آن سرسپرده بودن حاکمیت ایران است! «لاریجانی» در ادامه سخنانش میگوید:
«انگلیسیها سعی دارند با هیاهو و جنجال واقعیت را وارونه جلوه دهند و با تحت فشار قرار دادن ایران از طریق جنجال رسانهای و ابزارهای سیاسی به هدف خود دست یابند.»
بله دست نشانده بودن حاکمیت ایران، همان واقعیتی است که استعمار با جنجال رسانهای قصد پنهان کردن و وارونه جلوه دادنش را دارد. و اگر ملت ایران چنین فریب آشکاری را باور کند، استعمار به اهداف خود دست یافته. در این 8 دههای که از کودتای «آیرون ساید» میگذرد، سرسپردگی حاکمیتهای ایران به استعمار در واقعیت، و نه با حدس و گمان، به ثبوت رسیده. و امروز کسی نمیپذیرد که ناگهان حاکمیت دست نشاندة ایران از 23 مارس 2007، «مستقل» شده و از منافع ملی دفاع میکند. ولی نفرت عمیق از انگلیس باعث شده بعضیها از «نبرد دریائی کازرون» احساس غرور کنند! و عدهای از تظاهرکنندگان حرفهای ساواک نیز در مقابل وزارت امور خارجة گورکنها به شعار دادن بپردازند. بله، ابزار تبلیغات استعمار برای تبدیل کردن حکومت مفلوک جمکران به ژاندارم منطقه فراوان است. خط سیاسی مطلوب استعمار: تبدیل حاکمیت دست نشانده به حاکمیت قدرقدرت منطقهای، در سخنان «لاریجانی» به وضوح دیده میشود:
«انگلیسیها در این منطقه قصد دارند تا به بهانة بازرسی کشتیها [...] به حاکمیت کشورهای دیگر تجاوز کنند[...] ولی باید بدانند این امر هزینههای زیادی برای آنان دارد و ایران به عنوان کشوری بزرگ اجازه تجاوز به حاکمیت خود را به کسی نخواهد داد.»
بله، اینک که آنگلوساکسونها ناچارند با افتضاح از عراق خارج شوند، غلامان خانهزادشان در ایران باید جانشین آنان شده، منافع ارباب را حفظ کنند. چرا که اگر انگلیسها در منطقه بمانند، «هزینههای زیادی» را باید متحمل شوند. و حکومت اسلامی باید با چپاول و سرکوب شدیدتر ملت ایران، خود را به مقام «حافظ منافع» انگلیس ارتقاء دهد! به عبارت دیگر، پس از ملی کردن نفت، امروز نوبت ملی کردن منطقه است. و آنگلوساکسونها خادمی وفادارتر از حاکمیت ایران نخواهند یافت. حال بپردازیم به شرح وقایع از زبان بنگاه خبرپراکنی بیبیسی، به نقل از وزارت دفاع بریتانیا، که در این معرکة استعماری نقش «حسین مظلوم» را ایفا میکند.
امروز بسیاری از سایت های فارسی زبان به عکس جمال بیمثال ملوانان انگلیسی که در نبرد کازرون دستگیر شدهاند، «آراسته» شده بودند. ابزار نوین هیاهوی «اقتدار و عظمت گورکنها»، سه سر از ملوانان، دو لپی مشغول خوردن بودند، گویا از قحطی آمده بودند. البته از حق نباید گذشت، انگلیسی جماعت با آن غذاهایش همیشه باید گرسنه باشد! ولی غذاهای انگلیسی هر قدر مزخرف باشد، در مقایسه با تبلیغات حاکمیت انگلستان، کاملاً «خوراکی» است! دیروز وزارت دفاع بریتانیا، چنان از دستگیری ملوانان خود سخن گفته که دل سنگ آب میشود. شرح ماجرا به روایت وزارت دفاع این است که هنگام دستگیری ملوانان، هلیکوپتر متعلق به ناو «کورنوال» شاهد دستگیری بوده، و مراتب را به ناو «کورنوال» چنین گزارش کرده:
«قایقهای سپاه پاسداران دو قایق گشتی بریتانیائی را اسکورت کرده [...] و در حال هدایت آنان به سوی شطالعربند.»
و آنچه عجیب به نظر میرسد این است که نه هلیکوپتر و نه ناو «کورنوال»، با وجود برتری نظامی، و با وجود آنکه ادعا میشود ملوانان انگلیس در آبهای ایران نبودهاند، هیچ واکنشی از خود نشان ندادهاند! به عنوان مثال، برای هشدار به جوجه پاسدارها، اقدام به شلیک نکردهاند. چون در چنین مواقعی، ابتدا به طرف مقابل هشدار داده میشود. ولی ناو «کورنوال» و هلیکوپترش، که طبق قوانین موظفاند از نفرات خود دفاع کنند، فقط به تماشای صحنه اکتفا کردهاند! تا گورکنها بتوانند چنین جنجالی به راه بیاندازند. به آنگلوساکسونها یادآور میشویم که اگر 28 سال پیش، با جنجال رسانهای در داخل و خارج ایران، غلامان جان نثار خود را به عنوان مبارزان ضدامپریالیست به «شوتوپرتها» حقنه کردند، امروز دیگر نمیتوانند این مزدوران کارکشته را «ضدامپریالیست» و «مستقل» جلوه دهند. چنین کاری، با یک عدد «پرزیدنت مهرورزی»، پانزده سر ملوان و یک فقره «لاریجانی»، مسلماً میسر نخواهد شد! تنها در آثار تخیلی است که میتوان از شیوة «تلسکوپاژ» استفاده کرد. صریحاً بگوئیم، آنان که «تلسکوپاژ» را در عالم واقعیت امکانپذیر میدانند، روانپریشاند!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت