یکشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۶


اشرار و افلاس!
...
از آنجا که ایالات متحد و شرکاء، قبلة گورکن‌های ضدامپریالیست به شمار می‌روند، بهترین ابزار غرب جهت مهار و هدایت افکار عمومی در ایران بازتاب نظرات سیاسی‌اش از دهان «گورکن‌های برگزیده» است. گورکن‌های برگزیده، بر حسب درجة رذالت، حماقت و فرصت‌طلبی در جایگاه روشنفکر، فیلسوف، هنرمند، نویسنده و «مخالف» قرار می‌گیرند. و هرچه در شیادی و پستی و دم‌جنبانی قابلیت بیشتری از خود نشان دهند، ابتدا ساواک شایع می‌کند که «مخالفان» نظام‌اند،‌ مانند ابراهیمی، گنجی و ... سپس همان ساواک جهت حفظ ظاهر، ‌این شیادان حرفه‌ای و چیره دست را روانة سلول انفرادی در اوین می‌کند! اینجاست که طبل سازمان‌های رسوای مدافع حقوق برده، بنده،‌ مزدور و جیره‌خوار به صدا در می‌آید، و همگی خواستار آزادی همین چند سر زندانی «برگزیده» می‌شوند، با بقیه هم کاری ندارند! سلول‌های انفرادی ویژة مزدوران هم خواصی جادوئی دارد. چرا که شبه مخالفان به محض ورود به این سلول‌ها به انواع و اقسام بیماری‌های «نیست در جهان» مبتلا می‌شوند و میرزا بنویس ساواک، از طرف مادر و پدر و همسر و اهالی محل برای‌شان مرتب نامه می‌نویسد و پس از عرض سلام، گریزی به اسلام و کلام‌الله مجید زده، در لابلای جملات نامه‌ای‌ پر سوز و گداز، «امر به معروف و نهی از منکر» را هم فراموش نمی‌کند. اینجاست که انجام وظیفه اوپوزیسیون خارج‌نشین و یا «مدعی» خارج‌نشینی آغاز می‌شود. یکروز از خواب بیدار می‌شوید و می‌بینید نامة میرزا بنویس ساواک،‌ مانند الماس کوه نور که بر تاج الیزابت دوم می‌درخشد، در رأس خبرهای تمامی سایت‌های «مستقل» قرار گرفته! و از فردای همانروز، تمامی مخالف خوانان از شاه‌اللهی تا فدائی و دموکراسی‌چی، به نقد و بررسی همین تبلیغات استعماری می‌پردازند تا فضای رسانه‌ای را کاملاً به اشغال اربابان‌شان در آورند. این شیوة تبلیغاتی را «یورش رسانه‌ای» می‌نامند. چندی پیش گورکن‌ها به همراه اربابان‌شان در «بی‌بی‌سی» و رادیو فردا، با یک سر چماقدار به نام «پاسداراکبر» به همین شیوة «یورش رسانه‌ای» متوسل شدند. و امروز ابزار چنین یورشی را 15 ملوان مافنگی بریتانیائی تشکیل می‌دهند. بله، امروز جهت دوام گورکن‌ها بحران بزرگی لازم آمده تا باز هم «نفت ملی شود»! و امروز متوجه شدم نه تنها نخبگان و «کارشناسان» جمکران نظرات خود را جملگی از وبلاگ «ناهید رکسان» می‌دزدند،‌ که ساواک نیز مدتی است با توجه به مطالب همین وبلاگ بیانیه‌هایش را تنظیم و تصحیح می‌کند! این امر به هیچ وجه نشانة اهمیت وبلاگ ناهید رکسان نیست، بلکه نشانة افلاس حاکمیتی است که 28 سال است با حمایت استعمار بحران آفریده تا موجودیت نکبت بارش را بر ملت ایران تحمیل کند. بله، در وبلاگ دیروز به حکایت «باغ قلهک» در بیانیة بسیج اشاره شد، ولی امروز در بیانیة «لات و اوباشی» که ساواک در مقابل سفارت انگلیس جمع کرده‌ ‌و دانشجو می‌نامد، به غصب باغ قلهک به هیچ وجه اشاره‌ای نشده است! در ضمن چند سر از دانشجویان بالای 50 سال داشتند، حتماً استادانی بودند که گلة گمشدة «دانشجویان» را هدایت می‌فرمودند.

ولی در هر حال، باز هم مشتی لات و اوباش به خیابان‌ها آوردند تا به شیوه 13 آبان «انقلاب» دیگری سامان یابد و مشت محکمی بر دهان استعمار کوبیده شود! فعلا قرار نیست افسار اوباش را رها کنند تا سفارت «اشغال» شود، ولی اگر منافع استعمار ایجاب کند، خیانت 13 آبان می‌تواند به سهولت تکرار شود. روزی که مفتح معدوم راهپیمائی عید فطر به راه انداخته بود، در خیابان پهلوی از نزدیک انقلابیون را به چشم دیدم. هیچ اثری از نیروهای انتظامی نبود، دریغ از یک پلیس! سال‌ها پس‌از براندازی 22 بهمن، یکی از مقامات امنیتی زمان پهلوی دوم گفت «در شهر مشهد 3 آخوند آشوب به پا می‌کردند و هر بار دستگیر شدند، دربار خواهان آزادی آن‌ها ‌شد.» بله، شاید تکرار مکررات باشد، ولی حاکمیت دست نشانده، «خود برانداز» است، و این یک نمونه از واقعیتی است که همه سعی بر پنهان داشتنش می‌کنند. استعمار می‌خواهد به ملت ایران بباوراند که حاکمیتی مستقل و ضداستعماری در تهران حکومت می‌کند، و در آن «شهروند» معنا و مفهوم دارد! به عنوان نمونه، عنوان مصاحبة خانم «ناهید کشاورز» با نشریة «یونگه ولت» را عنوان می‌کنم:

«ما زنان ایران شهروندان درجه دو محسوب می‌شویم.»

به عبارت روشن‌تر، حاکمیت ایران دموکراتیک است، و چون تنها در یک حاکمیت دموکراتیک پدیده‌ای به نام «شهروند» وجود دارد، در ایران نیز «شهروند» داریم، ولی چون در دموکراسی جمکران، «شهروند مرد» از «شهروند زن» حق و حقوق بیشتری دارد، بنابراین،‌ «آزاد زنان» ایران خواستار برابری در این «حقوق شهروندی» شده‌اند، و رسانه‌های داخلی و خارجی هم چه نیک در شیپور «شهروندان ایران زمین» می‌دمند! به دست اندرکاران محترم این خیمه شب بازی مهوع یادآور شویم، در ایران «شهروند» وجود ندارد، که رتبة دوم آن نصیب زن شده باشد. در ایران مردم وجود دارند و مزدورانی مدعی شهروندی. و مقام درجه یک مزدوری نیز از آن همین «آزاد زنانی» است که زیر نقاب حمایت از حقوق زن، به تحکیم پایه‌های سلطه حاکمیت متحجر ایران مشغول‌ شده‌اند. حال بازگردیم به تجمع گلة «شهروندان» در برابر سفارت انگلیس!

«حنا زرچوبه» مورخ 9 فروردین‌ماه سال‌جاری، 20 مورد از تجاوزات به مرزهای زمینی، هوائی و دریائی ایران را گزارش کرده. نخستین تجاوز به آب‌های ایران در اول تیرماه 1383، رخداده‌ است. و به ادعای «حنا زرچوبه» در این تاریخ، شناورهای انگلیس وارد آب‌های کشور شده‌اند. بقیة داستان را نیز همه می‌دانند! ولی تجاوز به مرزهای ایران چندین بار تکرار شده، و هیچ جنجالی هم به همراه نیاورده، از این گذشته نظامیان انگلیس در مناطق مرزی ایران حضور دارند. اگر گورکن‌ها خود را به کوری زده‌اند، مردم منطقه کور نیستند. پس بهتر است دلیل واقعی جنجال رسانه‌ای اخیر را اعلام کنند، چرا که ملت ایران قادر است تفاوت «اعمال حاکمیت ملی»، با معرکه‌گیری و مارگیری فعلة حاکمیت در مرزها را از یکدیگر تشخیص دهد. در ضمن، حتی اگر سفارت انگلیس توسط ماشاالله قصاب‌های هزارة سوم اشغال شود، تکرار توطئه 13 آبان دیگر امکانپذیر نخواهد بود. اینبار کار به مضحکه و خنده و شوخی خواهد کشید. دیگر دورة خمینی دجال نیست که نفس‌کش طلبی کارآمد باشد. امروز استعمار مجهز به دو چماق است که از قضای روزگار هر دو پوسیده و شکسته‌اند: یکی علی خامنه‌ای ‌و دیگری احمدی نژاد! در ضمن ملت ایران نه تنها «قصة بی‌بی گوزک» انقلاب دوم،‌ که «بی‌بی‌گوزک ـ 1»، یا همان «انقلاب پرشکوه بهمن 57» را هم به یاد دارد. و از همه مهمتر جنگ سرد به پایان رسیده! پس صدور قطعنامه‌های مسخره دم در سفارت ارباب راه به جائی نخواهد برد. قطعنامة «صادراتی» از سوی 200 سر «شهروند»‌ که گویا «دانشجو» هم هستند، حاکی از آن ‌است که عامل تمام ناآرامی‌ها در خوزستان، سیستان و بلوچستان،‌ «کار انگلیسا است!» و خبرپراکنی «حنا زرچوبه»، ‌علاوه بر بسیج، نام «تحکیم وحدت» و دیگر تشکل‌های حکومتی گورکن‌ها را هم در پایان این قطعنامه مضحک ردیف کرده. از این گذشته، بیانیه نویس ساواک نیز ناچار شده بیانیة دیروز را با تغییراتی جزئی به دست تشکل‌های مذکور برساند. همانطور که گفتم فعلاً برنامه برج سازی در باغ قلهک از «مطالبات ضدامپریالیستی» فعلة ساواک حذف شده، و بجای آن استعمار انگلیس مسئول عدم برآوردن مطالبات مردم محروم ایران در مناطق سیستان و بلوچستان، خوزستان و اقصی نقاط کشور است! به عبارت دیگر، از این پس اگر کسی در ایران جیک بزند، به عنوان عامل استعمار انگلیس دستگیرش می‌کنند! و می‌بینیم که «صید ملوان» در خلیج فارس نه تنها منافع چند ملیتی‌ها را افزایش داده که می‌تواند به عنوان چماق نوینی جهت سرکوب هر چه بیشتر ملت ایران نیز به کار آید. در بیانیة «سرکوب» که امروز از سوی ساواک تهیه و تنظیم شده، هر کس اعتراضی به حاکمیت دست نشاندة استعمار در ایران داشته باشد، جزو «اشرار» به شمار خواهد آمد! و اشرار هم همانطور که می‌دانیم از زمان پهلوی اول مجازات‌شان مرگ است:

«تجمع کنندگان[...] در قطعنامه خود تصریح کردند[...] با استناد به دخالت‌ها و خیانت‌های تاریخی دولت خبیث انگلیس و محرز بودن دخالت‌های اخیر مزدوران انگلیسی در خرابکاری‌ها و انفجارات خوزستان و حمایت همه جانبه از اشرار در اقصی نقاط میهن به ویژه سیستان و بلوچستان[...]»


پس، از امروز همة مخالفان «اشراراند» و آن‌ها را می‌کشیم! بله، در حاکمیت دموکراتیک گورکن‌ها با کمک «شهروندان» مسائل را اینچنین حل می‌کنند! گورکنان «شهروندپرور» پس از دریافت تو‌سری از شورای امنیت، همچون سگی که از صاحبش کتک خورده باشد، ولی به دلیل «شهروند درجه دوم» بودن نمی‌تواند پای ارباب را «گاز» بگیرد، به مردم حمله‌ور می‌شود، و به بهانة اعتراض به تجاوز فرضی انگلیس به مرزهای آبی، شروع می‌کند به خط و نشان کشیدن برای ملت ایران! در «توپ مرواری» شعری در وصف «حاکم والاتبار» آمده که نقل چند بیت آن در ارتباط با این قطعنامه، بی‌مناسبت به نظر نمی‌آید!

ای که دنیا را خدا بهر وجودت آفرید
تا که تو در عرصة گیتی شوی گیتی مدار
مردم و گاو خر و اسب و شتر خلقت شدند
تا نهی بر گرده‌شان بار و کشی از جمله کار
خلق گیتی مفت و مجانی کشد بار تو را
تا تو باشی در کمال ناز و نعمت مفتخوار
ظلم تو عدل است و جورت لطف و قهرت آشتی
نار تو نور است و ننگت نام و پائیزت بهار
ص. 36

بله، این چند بیت حکایت حاکمیت «قدرقدرت» و دست نشاندة گورکن‌هاست که چند دهه‌ است، کوس رسوائی و مزدوری‌اش را بر بام گیتی می‌زنند، ولی همچنان ننگش، نام است، و پائیزش هم برای خیلی‌ها بهار!

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت