سه‌شنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۶

گاو و چلچراغ!
...
در باب مزدوری روضه‌خوان‌ها برای استعمار انگلیس، بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند. ولی هیچکس به طور مستند به سابقة تاریخی این مزدوری اشاره نکرده! در کتاب «امیرکبیر و ایران»، فریدون آدمیت اشاره به کسانی دارد که با شایعه‌پراکنی پیرامون معجزات یک رأس گاو، ‌ شهر تبریز را شهر «صاحب‌الامر» نامیدند تا به دولت مرکزی مالیات نپردازند، و کنسول انگلیس هم مستقیماً از آنان حمایت می‌کرد. بله، حکایت روابط عاشقانه «ناخداکلمب» خودمان و روضه‌خوان‌ها، به دهه‌ها پیش از کودتای میرپنج باز می‌گردد! و این عشق بی‌پایان ریشه در امر «مقدس» اقتصاد دارد!

با اشاره به «فرهنگ رضایت طلبی»، اثر جان کنت گالبرایت، پیشتر گفتیم که بانک مرکزی ایالات متحد، برخلاف آنچه گفته می‌شود،‌ به هیچ عنوان سیاست مستقلی ندارد. مهم‌ترین وظیفة بانک مرکزی این است که روشی پیشه کند تا نرخ بهره همواره از نرخ تورم بالاتر باشد. به زبان ساده‌تر نخستین اولویت بانک مرکزی در جنگل سرمایه سالاری آمریکا، حفظ منافع طبقات رانت‌خوار است. روش بانک مرکزی گویا ملهم از آیة شریفه «المقروض‌حبیب‌الله» باشد ـ خداوند مقروض را دوست می‌دارد ـ و به این دلیل کسانی که پول قرض می‌دهند، همواره باید از کسانی که پول قرض می‌گیرند، پول بیشتری در اختیار داشته باشند. حکمت الهی چنین روشی، این است که به این ترتیب می‌توان سرمایه‌های خارجی را هم جذب کرد! البته نه جهت سرمایه‌گذاری، که جهت پرداخت بهره‌های گزاف به سرمایه‌داران غرب، که در بلاد خود از سرمایه‌هائی که با کد یمین و عرق جبین چپاول کرده‌اند،‌ بیش از 2 تا 3 درصد بهره به دست نخواهند آورد. از سوی دیگر، به این ترتیب می‌توان ملت ایران را هم هر چه بیشتر مقروض کرد! بله، این است اساسی‌ترین شیوة مبارزه گورکن‌ها با امپریالیسم! آنهم جهت حفظ منافع امپریالیسم. و به همین دلیل نظام بانکی گور‌کن‌ها با کاهش احتمالی 2 درصد نرخ بهره مخالفت کرده!

داوود زارع اسکندری،‌ رئیس شورای عالی هماهنگی بانک‌ها، به «مهرنیوز» گفته:

«گزارش ارزیابی سیستم بانکی نشان می‌دهد که شرایط برای کاهش احتمالی 2 درصدی نرخ سود بانکی مناسب نیست و بر همین اساس،‌ موافق این کار در شرایط فعلی نیستیم[...] موضوع کاهش [...]‌ سود بانکی نیازمند یک بحث کارشناسی است [...]»


منبع: مهرنیوز،‌ 13 فروردین‌ماه 1386

و همانطور که می‌دانیم «کارشناسان» مانند کل حاکمیت،‌ تا پای جان در راه حفظ منافع ارباب ایستاده‌ا‌ند! و چنان «کارشناسی» می‌کنند که منافع سرمایه‌داران غرب به خطر نیفتد! به ویژه در وضعیت فعلی! البته گزارش کارشناسان اقتصاد عدالت اسلامی از پیش تهیه و تنظیم شده. تا زمانی که بانک‌های غرب بتوانند روی کاغذ به بانک‌های ایران وام دهند و بهرة گزاف دریافت کنند، شرایط در ایران برای کاهش بهره مناسب نخواهد بود!

وام دادن غرب به حاکمیت جمکران به این ترتیب صورت می‌گیرد که ارز حاصل از چپاول نفت ایران روی کاغذ به ایران وام داده می‌شود، تا در مقابل، اسقاطی و آهن‌پاره و پلاستیک وارد کرده، و بهره بپردازد! چون حکومت قدرقدرت اسلام مجاز نیست از ذخائر ارزی خود بهره برداری کند، گورکن‌ها موظف‌اند وام بگیرند، تا ملت ایران و نسل‌های آینده جاوید مقروض بمانند، و به موجب همان آیة شریفه، خداوند آن‌ها را دوست داشته باشد. البته این امر هم مانند «ولایت فقیه» انحصاری است،‌ و رقابت بر نمی‌تابد! آورده‌اند که شهرام جزایری، از امارات سرمایه «وارد» بلاد اسلام می‌کرد و به بانک‌های جمکران می‌سپرد، چرا که نرخ بهره در امارات با نرخ بهره در ایران تفاوت بسیار دارد. ولی از آنجا که «چپاول» نیز در انحصار «یاران امام» است، جزایری راهی زندان شده! بله چپاول حکومتی هم رقابت بر نمی‌تابد. حتی با لغو آن اصل کذا در قانون اساسی، این «فعالیت اقتصادی» در اختیار بخش خصوصی قرار نخواهد گرفت، چرا که اگر حاکمیت ایران مزدوری غرب می‌کند، بخش خصوصی را نمی‌توان مانند آیات عظام به مزدوری وادار کرد. به دلیل آنکه دستاربندان صد پنجاه سال سابقه در مزدوری دارند، البته با تائیدات استعمار انگلیس!

بله، همانطور که در مقدمه اشاره شد، حکایت دخالت استعمار در مسائل اقتصادی ایران به زمان امیرکبیر باز می‌گردد! می‌دانیم که پس از قتل قائم مقام،‌ میرزا تقی‌خان امیرکبیر جانشین وی شد. بد نیست بدانیم که در این زمان امام جمعه تهران عامل اجرای دسیسه‌های روس و انگلیس بود.
تحریک مردم تهران علیه امیرکبیر و داستان معجزة امامزاده تبریز و مداخله شیخ‌الاسلام و امام جمعة آذربایجان و ایستادگی آنان در برابر دولت از آن جمله است. فریدون آدمیت می‌نویسد:

«هنوز نه ماه از صدارت [امیر کبیر] نگذشته بود که کنسول از تبریز به دیدن او آمد و در گزارش خود نوشت: "امیرنظام مصمم است که جلو نفوذ روحانیان را بگیرد." [...] باید دانست که دستگاه امام جمعه تهران [...] هیچگاه از آلودگی سیاسی پاک نبود. میرزا محمد مهدی امام جمعه، عموی میرزا ابوالقاسم، همان کسی است که دستگیری قائم‌مقام را به وزیرمختار انگلیس تهنیت گفت [...] میرزا ابوالقاسم نیز دست کمی از عمویش نداشت و ما آنان را به نیکی نمی‌شناسیم؛ گویی بیگانه پرستی در آن دستگاه همچنان به میراث بماند. از میرزا ابوالقاسم نامه‌ای در دست است که به پالمرستون [وزیر مختار انگلیس] نگاشته و ضمن عرض ارادت می‌نویسد: "قاطبه مردم از کوچک و بزرگ، و پیر و جوان و خاصه اعیان و اشراف مملکت امیدواری دارند که به اهتمام خردمندانه جناب وزیرمختار آرامش در ایران برقرار گردد. و همه آن اصناف سپاسگزار نماینده دولت بهیة انگلیس هستند" [...] دولت در نخستین قدمی که برای محدود گردانیدن قدرت روحانی برداشت موفق گردید. دیری نگذشت که حکایت معجزه کردن یکی از امام‌زاده‌های تبریز رخداد. [...] قصابی گاوی را برای کشتن می‌برد، گاو بند گسیخت و به بقعه پناهنده گردید. چون قصاب خواست آن را بیرون کشد، در دم افتاد و جان داد. و گاو از آنجا یک سره به منزل میرزا حسن خان متولی بگریخت. لابد به حیوان زبان بسته الهامی رسیده بود. پس گفتند حضرت صاحب‌الامر علیه‌السلام معجزی کرد ... همه دکان‌ها پر چراغ و بانگ صلوات بود، و تهنیت همی گفتند که تبریز شهر صاحب‌الامر شد، از مالیات و حکم حکام معاف است. پس از این، حکم با بزرگ مقام است ... مسجد و مقام سراسر پر چراغ بود، و لولیان بر بام بودند و کوس همی زدند.

نادرمیرزا که ناظر این صحنه نمایش بود، ‌ می‌نویسد "آن گاو را میر فتاح برده بود، جلی از بافتة کشمیر بر او انداخته، فوج همی رفتند و بر سم آن حیوان بوسه همی زدند،‌ ‌و قیعة آن حیوان به تبرک همی ربودند. بزرگان بدانجای چرغدان‌ها و پرده‌ها به نذر همی بردند. تا بجائی که سفیر انگلیس چهلچراغی بلور بفرستاد و بیاویختند[...]" در ضمن باید دانست که در این اوان میان دولت و سفارت انگلیس مشاجره تندی در گرفته بود [...] و امیر مترصد بود کنسول [تبریز] را از ایران بیرون کند. و هموست که آن چلچراغ را در آن گیرودار به بقعة صاحب الامر فرستاد و وقف آنجا کرد.[...] بلوای معجزه، قدرت روحانیت را موقت به سیاست غالب گردانید ـ خاصه اینکه سخن از این رفت که تبریز شهر مقدس و از مالیات و حکم حکام معاف است[...]»

منبع: امیر کبیر و ایران، ص 429 ـ 426

البته فریدون آدمیت در این کتاب از زوایائی سخن به میان آورده که خیلی‌ها دوست دارند امیرنظام را از منظر آن‌ها ببینند، بسیاری از زوایای ناپسند شخصیت امیر در این کتاب مسکوت مانده. با این وجود، همین کتاب، صرفا به دلیل افشاگری در مورد ارتباط نزدیک روحانیت شیعه با استعمار ‌در ایران، نایاب است!




0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت