سیصده به در!
...
...
آفتاب آمد دلیل آفتاب! هنوز وبلاگ «راه آهن دریائی کازرون» به پایان نرسیده بود، که «اکونومیست»، همان سخنان سفیر انگلیس در زمان امیرکبیر را به صورت مؤدبانهتر منتشر کرد و نوشت:
«[...] هنوز هم این کشور از مرحلة آشوبگری کودکانه به مرحلة بلوغ دولتی دست نیافته.»
نقش اربابان اکونومیست را در حمایت همهجانبه از گورکنها فراموش نکردهایم. در نتیجه لازم است به اهالی اکونومیست یادآور شویم که، اگر «این کشور از مرحلة آشوبگری کودکانه به مرحلة بلوغ دولتی» رسیده بود، نویسندگان نشریة «وزین» اکونومیست بجای نان، میبایست زغال سنگ میل میفرمودند. حال که از برکت چپاول و سرکوب ملت «این کشور» تغذیه میکنید، از «همین کشور» سپاسگزار باشید. آنزمان که «شیل»، سفیر انگلیس گزارش دقیقی از احوال روحانیت شیعه و بزرگان و نخبگان دربار قاجار به وزیر امورخارجة وقت ارائه کرد، هنوز هند مستعمرة انگلیس بود و هنوز انگلیس موفق نشده بود حاکمیت استعماری در ایران بر پا کند. بله، آنروزهای خوب گذشت! اهالی اکونومیست بهتر است، با اقتداء به تونی بلر، بین چپاول و گندهگوئی انتخاب «خردورزانهای» کرده و همانطور که «حنا زرچوبه» مورخ 15 فروردینماه سالجاری نوشته، همصدا با تونی بلر تکرار کنند:
«ایران کشوری با تمدن باستانی و قابل احترام است.»
البته اشارة نخست وزیر انگلیس به «تمدن باستانی ایران» است، نه به جیرهخواران آنگلوساکسونها که خودش سرکار گذاشته. اگر رفسنجانیها و خامنهایها فراموش کردهاند از کدام زبالهدان استعمار بیرون کشیده شدهاند، اربابانشان، خاستگاه اینان را فراموش نخواهند کرد. بررسی مقالة «وزین» اکونومیست را به علاقمندان واگذار کرده بازمیگردیم به «سیزده بدر» در دورة قاجار!
در کتاب «امیر کبیر و ایران»، فریدون آدمیت، قسمتهائی از نامههای امیرکبیر به شاه را در مورد بینظمیهای رایج سیزدة فروردین منعکس کرده:
«در زمان سابق در این سیزده حکماً یکی دو قتل [...] میشد [...] امروز از مرحمت قبله عالم بیجنگ و دعوا سیزدهم گذشت. [...]»
ولی امروز پس از 150 سال، در روز نوشت آقای پرویز رجبی، تحت عنوان «سرزمین کیمیاگران»، «سیزده بدر» چنان ترسیم شده که بیشتر به «سیصده به در» شباهت دارد! و کارگردان این «سیصده به در» هممیهنانیاند که به قول گورکنها، «روز طبیعت» را گرامی میدارند! و اینکار را با چنان ظرافتی انجام میدهند که انسان به تمدن گاومیش حاج میرزا آغاسی ایمان میآورد!
«آوردهاند که گاومیش حاج میرزا آغاسی "همیشه مطلقالعنان و آزاد بود، از بام تا شام در کوچه و بازار به اختیار میگشت، از دور که پیدا میشد کسبه به صوت بلند، به صورت رمز به عبارت مخصوص به یکدیگر اعلام میکردند که گاومیش آمد ... به هر دکان میرسید اذیتی میکرد مخصوصا به دکان شیرینی فروشی که میرسید مقدار کثیری شیرینی میخورد، و حلویات را میریخت و طبق آنها را به زمین میانداخت . همچنین کوزة ماست بقال و کفه برنج و کوزه روغن و تغار پنیر او را میشکست، و قدری میوهجات او را میخورد و میرفت. صاحب دکان ایستاده و نگاه حسرتآمیز میکرد و جرأت آنرا نداشت که گاومیش را دفع کند و حفظ مال نماید ..." آخر مردم گاومیش صدارت پناهی را کشتند و از شرش رهائی یافتند.»
منبع: امیر کبیر و ایران، ص. 326
بله در باب تمدن گاومیش مرحول هر چه بگوئیم، کم گفتهایم! و اگر گاومیش متمدن 150 سال پیش چنین مطلقالعنان بود، امروز، این حاکمیت ایران است که نقش «گاومیش» ایفا میکند. حاکمیت ایران به عنوان یک مجموعة استعماری شامل گورکنها و شبهمخالفانشان در داخل و خارج مرزها. بله در چنین مجموعة استعماری چون نیک بنگریم همه به برکت حمایت استعمار «مطلقالعناناند». البته در برابر ملت ایران، که مانند آن صاحب دکان، دهههاست ایستاده و خرابکاریهای گاومیش را فقط مینگرد. گاومیشی که با جنجال و هیاهو، 15 ملوان بریتانیائی را به جرم تجاوز به مرزهای ایران «دستگیر» میکند، از آنها اعتراف تلویزیونی میگیرد، اعترافاتی که همه میدانند فاقد هرگونه اعتبار حقوقی است، سپس همین گاومیش، به متجاوزان هدیه میدهد و آزادشان میکند! و گاومیش دیگری که ادعا دارد «حقوقدان» است، رسماً از قانون شکنی حمایت میکند! و بسیاری از گاو میشها نیز به عنوان «روشنفکران مخالف» بین ایران و بلاد فرنگ در تردداند! سرآسیمه از ایران خارج میشوند، ورودشان با طبل و دهل به تبعیدیان اعلام میشود، و پس از ابتیاع یک فقره پاسپورت کانادائی، راهی ایران میشوند! از این گاومیشها در ایران و بیرون مرزها فراواناند! و اگر گاومیش حاج میرزاآغاسی، فقط گاومیش بود و ادعائی هم نداشت، گاو میشهای هزارة سوم، همه روشنفکراند و متخصص علوم انسانی: فلسفه، جامعهشناسی، و به ویژه تاریخ! البته تاریخ دیگران، چون از تاریخ خود آنان هیچکس نباید آگاه شود! و تاریخ «دیگران» نیز ویراست استعمار است! در این «تاریخ» از حمایت بیدریغ ایالات متحد، انگلیس و فرانسه از موسولینی، هیتلر، فرانکو و سالازار هیچ سخنی به میان نمیآید! استعمار غرب در تاریخ مورد نظر اینان، «آزادی و دموکراسی» است که در برابر دیو کمونیسم قرار گرفته! این مککارتیسم چنان در «نخبگان» ریشه دوانده، که حتی پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی، هنوز اینان بر طبل کابوس جنگ سرد میکوبند و از غرب «بودجه» دریافت میکنند، تا با اوپوزیسیون واقعی حاکمیت ایران همان کنند که گاومیش میرزاآغاسی با دکان بقالی میکرد!
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت