دوشنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۸۶


براندازی ابریشمین!
...
به نظر می‌رسد رسانة گاردین و رسانه‌های وابسته به آن، به صورت خاص، و دیگر رسانه‌های رعایای الیزابت دوم، به صورت عام، رویای آفرینش دوبارة یک معرکة «حماسه دوم خرداد» را در سر می‌پرورانند. جبهة ناتو پس از ناامید شدن از جنگ افروزی در ایران، از طریق دیگری سعی دارد تا زمینة حضور خود را در سواحل دریای خزر فراهم آورد. اینبار با نقل «قصه‌های بی‌بی‌گوزک» در باب هواداری از یک نظام میانه‌رو، دموکراتیک و غیره در ایران! بله، رسانه‌های انگلیس و فرانسه ناگهان متوجه شده‌اند که احمدی‌نژاد خیلی «شرور» است! و حاکمیت شبه نظامی در ایران اعمال می‌کند! در نتیجه بهتر است مردم ایران با شرکت در «انتخابات» آینده و حمایت از روسای احمدی نژاد، کرکس رفسنجان، شیاد اردکان و ... شرکاء دموکراسی‌های غربی را در ایران حاکم کنند! به زبان ساده‌تر، اینان به این نتیجه رسیده‌اند که، در ایران «انتخابات آزاد» وجود دارد و جبهه ناتو نیز،‌ همانطور که می‌دانیم، «حامی» آزادی است! پس شمال شهری‌های «شوت و پرت» بشتابید به سوی صندوق‌های مارگیری! یک جعبة دموکراسی به پاسداراکبر دادیم که بسپارد به سرداراکبر، و سرداراکبر راسأ «دموکراسی» را میان شما تقسیم می‌کند! بله، در این شرایط که با مهرورزی نمی‌توان جنگ به راه انداخت، به چه درد می‌خورد؟ بهتر است حماسه دوم خرداد بیافرینیم. و نظامیان خطرناک و بیرحمی همچون مصباح یزدی و احمدی نژاد را در اوپوزیسیون قرار دهیم تا دوران شیرین جنایت و سرکوب و بحران‌سازی «شیاد اردکان» از نو شروع شود. این است برنامة جبهة غرب برای ملت ایران، و گویا رهبری این جبهه را نیز «گاردین» از طریق «بی‌بی‌سی» به عهده گرفته باشد.

در وبلاگ دیروز اشاره شد که جنجال سد سیوند را در سال 1383، گاردین آغاز کرد و «سازمان‌های غیردولتی» و نخبگان فقر فرهنگی مقیم بلاد غرب به این هیاهو دامن زدند. در این وبلاگ بارها و بارها تکرار شده که فاشیسم «سفله پرور» است، چرا که فردیت را به رسمیت نمی‌شناسد و جمع را نیز به عنوان یک تل همگن، بندة «پیشوا» می‌خواهد. و با توجه به این واقعیت که حاکمیت ایران از نوع فاشیسم استعماری است، سرکوبی که بر ملت ایران اعمال می‌شود به مراتب شدیدتر است، چرا که از حمایت استعمار هم برخوردار می‌شود. چنین سرکوبی در همة ابعاد: سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و هنری اعمال می‌شود. به زبان ساده‌‌تر سرکوبی است همه جانبه، با یک هدف اساسی: نگاهداشتن ملت ایران در مرز شورش! جهت دستیابی به چنین هدف والائی، مخدوش کردن مفاهیم «آزادی» و «امنیت» کفایت می‌کند. به این ترتیب که در ذهن ایرانی، نقض قانون، هرج‌ومرج و آشوب در ترادف با «آزادی» قرار می‌گیرد، و‌ سرکوب و اعمال زور، «امنیت» تلقی می‌شود. چرا که حاکمیت استعماری، خود در این مسیر گام بر می‌دارد. به این دلیل که سرکوب «نظامی ـ امنیتی»، مشوق انسان جهت شورش خواهد بود. و این دور باطل حدود یک سده است که در ایران تداوم یافته. حال بازگردیم به مطالب رسانه‌های انگلیس به ویژه مطالب گاردین و شرکاء در مورد ایران.

اینان چنان وانمود می‌کنند که با تغییر مترسک‌های استعمار، نوعی فضای دموکراتیک در ایران ایجاد خواهد شد. در صورتی که چنین نبوده و چنین نیز نخواهد بود. به دلیل آنکه، در ایران نیروهای «نظامی ـ امنیتی»، ‌ به عنوان عوامل سرکوب فیزیکی از حاکمیت ایران دستور نمی‌گیرند. و رسانه‌ها نیز به عنوان عوامل ایجاد بحران از شیوه‌های پیشنهادی همین سازمان‌های «امنیتی ـ‌ نظامی» پیروی می‌کنند، تا زمینة ایجاد شرایط‌ شورش حفظ شود. «شورشیان» را نیز همین سازمان‌ها به خیابان می‌آورند؛ تا مردم عادی نیز شهامت حضور در صحنه را بیابند. این امر حداقل از هنگام انتشار مقالة داریوش همایون در روزی‌نامه «مسعودی‌ها» و «شورش» طلاب قم، مشخص شده. و نویسندة این وبلاگ امیدوار است، این مهم را کسی فراموش نکرده باشد. حال بپردازیم به مقالات گاردین و دیگر رسانه‌های رعایای الیزابت دوم تا بتوانیم مشی نوین سیاسی استعمار در ایران را روشن‌تر مشاهده کنیم.

پیشتر جهت بررسی این مقالات به تطبیق ترجمة فارسی آن‌ها با متن اصلی می‌پرداختم، ولی امروز به استناد به ترجمة فارسی اکتفا می‌شود، چرا که اکثر مخاطبان این مقالات به متون اصلی دسترسی ندارند. و آنچه اهمیت پیدا می‌کند، «پیامی» است که متن فارسی به مخاطب می‌فرستد! گویا استعمار فعالیت‌های انتخاباتی را از هم اکنون آغاز کرده. و پیشاهنگ تبلیغات ضدایرانی در این زمینه هم روزی‌نامة «گاردین» است. این رسانه به تکرار همان مهملاتی پرداخته که «روزآنلاین» در گرماگرم معرکة رقابت میان کرکس رفسنجان و نوچه‌اش احمدی نژاد به راه انداخته بود! به عبارت دیگر گاردین می‌کوشد چنین القاء کند که احمدی نژاد یک حاکمیت نظامی به راه انداخته، و اگر مردم در انتخابات آینده به هاشمی رفسنجانی و دارودسته‌اش رأی ندهند، باز هم احمدی نژاد انتخاب خواهد شد! خوانندة مهملات گاردین، باید بسیار «شوت و پرت» باشد که نداند حاکمیت ایران پیش از احمدی نژاد هم حاکمیتی «نظامی ـ امنیتی» بوده، که پشت سپر «دستار و ریش و عمامه» پنهان شده بود. و همین خواننده، باید بسیار «شوت و پرت‌تر» باشد، که نداند حضور لاریجانی، غلام‌بچة سفارت انگلیس، در ترکیه و ملاقاتش با سولانا، جلاد یوگسلاوی، و عبدالله گل، نمایندة طالبان ترک، نه برای مذاکرات هسته‌ای، که جهت سازمان دادن به یک براندازی «ابریشمین» صورت گرفته. و پراکنده‌گوئی‌های «گاردین» نیز در همین راستا بررسی خواهد شد.

رسانة گاردین خواستار ائتلاف میان فاشیست‌های اسلامی شده که آنان را به دو دستة «کاذب» تقسیم کرده: «اصلاح طلب» و «محافظه‌کار میانه‌رو»! فرستادة گاردین از تهران گزارش از یک ائتلاف بزرگ می‌دهد که گویا هدف «والائی» دارد! هدفی که اگر در واقعیت تحقق یابد دکان گاردین و اربابانش تعطیل خواهد شد! و باید بازگردند به دوران سق زدن ساندویچ زغال سنگ:

«روزنامه گاردین در گزارشی از تهران[...] از شکل گیری ائتلاف بزرگی خبر داده که هدف آن برپا کردن انقلابی دیگر از طریق صندوق‌های رای و جلوگیری از انتخاب محمود احمدی نژاد [...] برای یک دوره دیگر است.[...] هدف دیگر این ائتلاف در هم شکستن سلطة یک حکومت شبه نظامی بر زندگی عمومی و آزادی‌های فردی ایرانیان است»


این مهملات از ذهن «سایمون تیسدال»، فرستادة گاردین در تهران تراوش کرده! چرا که بنا بر گزارش فوق در ایران «آزادی فردی» وجود داشته، و حاکمیت مترسکی به نام احمدی نژاد این آزادی را از ملت ایران سلب کرده! عجیب است که بر حسب شرایط زمانه، قلم به مزدهای رسانه‌های دموکراسی پرور غرب، پدیده‌های نامرئی در ایران «کشف» می‌کنند! به نظر می‌رسد از فرط تماشای سریال‌های صد من یک قاز پلیسی، اینان نیز توانائی‌های «مافوق طبیعی» یافته‌اند! و در ایران مسائلی مشاهده می‌کنند که هیچکس قادر به مشاهدة آن نخواهد بود! همانطور که بعضی‌ها در قرآن دموکراسی و حقوق بشر «می‌بینند»، فرستادة گاردین هم همان دیده که از او «خواسته‌اند»: احزاب پیشرو، آزادی‌های فردی و انتخابات آزاد!

طبق رویاهای اهالی گاردین در «انتخابات» مجلس گورکن‌ها، این ائتلاف با استفاده از نارضایتی مردم از بیکاری و تورم، اکثریت مجلس را به دست خواهد گرفت، و گاردین نتیجه گرفته که تشکیل این ائتلاف نشانگر آن است که:

«نیروهای سیاسی ایران پشت سر رئیس جمهوری که کشور را به سمت رویاروئی با غرب کشانده متحد نایستاده‌اند.»


بله، البته «نیروهای سیاسی» مورد نظر گاردین مشتی جنایتکار و مزدور از قبیل هاشمی و خاتمی و نبوی هستند، که به دلیل شکست برنامة جنگ، اکنون خود را مخالفان جنگ جا زده‌اند، ولی ملت ایران فراموش نکرده که هم اینان طرفدار جنگ هشت ساله با عراق بودند و هم اینان مانند احمدی نژاد دست پرورده استعمارند. بهتر است به اهالی گاردین یک نکتة اساسی را یادآور شویم و آن شکست برنامة کودتا بود، که «نوابغ» ساواک سعی کردند از دانشگاه تهران آغاز کنند. اگر مردم ایران در آشوب‌های 18تیر شرکت نکردند، اگر تظاهرات زنان «حکومتی» با شکست روبرو شد، و اگر جنجال رسانه‌ای جهت حمایت از رفسنجانی در برابر احمدی نژاد شکست خورد، مسلماً دلیل بر این است که تحقق برنامه‌های استعمار در ایران با اشکالاتی روبرو شده. و این امر ناشی از آن است که مردم ایران امروز نیک می‌دانند، غرب حامی دموکراسی و آزادی نیست. می‌دانند که پدیده‌ای به نام القاعده ساخته و پرداخته همین دموکراسی‌های غربی است، و می‌دانند که حاکمیت ایران در مجموع یک حاکمیت دست نشانده است و بس! و از همه مهمتر، مردم ایران می‌دانند، اگر ارتش منفور ناتو نتوانست به بهانه‌های واهی، همانطور که به عراق حمله کرد، به ایران نیز حمله کند، تنها به این دلیل بود که در جنگ 33 روزة لبنان، ناتو دریافت که هند، روسیه و چین جنگ افروزی دیگری را تحمل نخواهند کرد. با توجه به این مسائل باید ببینیم جبهة رو به افول ناتو، که در تمامی برنامه‌هایش شکست خورده، چگونه خواهد توانست از طریق مزدوران پیر و فرسوده‌اش در ایران به پیروزی برسد؟

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت