چهارشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۶


سرسختی و بدبختی!
...

طبق قوانین بین‌الملل، ‌ هنگامی که کشوری توسط نظامیان کشور دیگری اشغال می‌شود، مسئولیت امنیت شهروندان کشور اشغال شده، به عهدة قوای نظامی اشغالگر است. ولی بر خلاف قوانین بین‌المللی، ارتش ناتو در افغانستان و در عراق، نه تنها امنیت برقرار نمی‌کند، که خود عامل عدم امنیت شده. در واقع، عدم امنیت، یکی از مهم‌ترین ابزار سرکوب است،‌ و در ضمن می‌تواند زمینه‌ساز چپاول شود. سرکوب و چپاول هم، همان است که نه تنها در عراق و افغانستان اشغال شده، که در ایران نیز دهه‌هاست صورت می‌گیرد. و از آنجا که ایران کشور اشغال شده به شمار نمی‌آید، حاکمیت مستقیماً مسئول ایجاد چنین شرایطی است. چرا که حاکمیت ایران خود نقش اشغالگر ایفا می‌کند. خشونت‌هائی که تاکنون توسط عوامل ساواک اعمال شده، خود شاهدی است بر این مدعا. بنابراین کسانی که در پی تغییر حاکمیت و یا تبدیل آن به حاکمیت ملی برآمده‌اند، نقش بر آب می‌زنند. تا زمانی که تشکیلات «امنیتی ـ نظامی» ایران سرسپردة استعمار است، تغییر حاکمیت فریبی بیش نخواهد بود. به عبارت دیگر، تا زمانی که حاکمیت ایران نقش حافظ منافع آنگلوساکسون‌ها در دو سوی آتلانتیک را بر عهده گرفته، منافع ملت تأمین نخواهد شد. ولی به نظر می‌رسد که رفته، رفته، حاکمیت ایران باید حفظ منافع چینی‌ها را نیز به وظایف خود بیافزاید! چرا که رسانة چینی «گلوبال پی‌پل»، مانند گاردین، ‌موفق به مشاهدة پدیده‌های نامرئی در ایران شده! از جمله، ضدامپریالیست بودن «مقام رهبری» که گویا از پدرمحترم‌شان به ارث برده‌اند! چون پدر رهبر فرزانه هم، به گفتة رسانه چینی،‌ کمی تا قسمتی ‌«رهبر فرزانة»‌ ملی شدن نفت بوده‌اند! در صورت صحت این ادعا، این امر فقط تأئیدی است بر آنچه پیشتر در این وبلاگ به آن اشاره شد: مزدوری استعمار،‌ پیشه‌ای است موروثی!

«حنا زرچوبه»،‌ مورخ 12 اردیبهشت‌ماه سال‌جاری به نقل از رسانة چینی «گلوبال پی‌پل»،‌ می‌نویسد:

«[...] گلوبال پی‌پل [...] با اشاره به محبوبیت مقام معظم رهبری در جهان اسلام [ منظورش از جهان اسلام باید طایفه علی خامنه‌ای و بادمجان دور قاب‌چین‌های حرفه‌ای باشد] از ایشان به عنوان تنها رهبری که جرأت رویاروئی و مبارزه با آمریکا را دارد نام برد[...]»


بله، اتفاقاً آنزمان که این «مبارز بزرگ» سمت ریاست جمهوری گورکن‌ها را بر عهده داشت و در سازمان ملل ظهور کرد تا در مورد ادامه جنگ،‌ جهت حفظ منافع اربابانش، به روخوانی متنی بپردازد که گویا در پنتاگون تهیه شده بود، نویسندة این وبلاگ هم متوجه شد، تنها کسی که «جرأت» رویاروئی و مبارزه با آمریکا را دارد، همین روضه خوان خادم درگاه سرداراکبر است! و به همین دلیل، اخیراً چاپخانه‌های حکومت اسلامی، کتابی از ایشان در مورد «هنر فاخر» چاپ کرده‌اند!‌ آنهم در قطع پالتوئی! مزدوری زیر پالتو هنری است بس فاخر! مهملات رسانة چینی در مورد مبارزات علی خامنه‌ای با آمریکا، ‌ انسان را به یاد مبارزات مش‌قاسم با «انگلیسا» می‌اندازد، به ویژه هنگامی که از بالای پشت بام، پاره آجری حوالة سر ماهی‌فروش دوره گرد گیلانی می‌کند. چون ماهی فروشی که بساطش را کنار دیوار خانة «دائی‌جان» پهن کرده بود، ‌چشم‌هایش کمی تاب داشته و موهایش بور بوده! و مش‌قاسم نیز بلافاصله تشخیص داده که «یک انگلیسای جاسوس» است! البته «مش‌قاسم»، به جرم شکستن سر ماهی‌فروش روانة کلانتری می‌شود. ولی خامنه‌ای که ملت ایران را با آمریکا اشتباه گرفته، ستایش رسانة چینی شامل حالش می‌شود! و «حنا زرچوبه» نیز از این امر غرق «غرور و افتخار» ‌شده! چرا که اگر اعضای ناتو نتوانند به سواحل دریای خزر برسند، شاید بتوانند از چینی‌ها، ‌ به عنوان عصای دست ناتو استفاده کنند!

می‌دانیم که چین با طالبان همواره میانة خوبی داشته، و مأموران دموکراسی پرور ناتو، از خاک چین برای آموزش طالبان سنی و شیعه استفاده می‌کردند، چرا که طالبان هم مثل «رهبرفرزانه»، ضدآمریکائی بودند! و اصولاً چین رهبر مبارزه با آمریکا است! و به همین دلیل است که آمریکائی‌ها میلیاردها دلار در این‌کشور سرمایه‌گذاری کرده‌اند! و میلیون‌ها چینی نیز به افتخار «بیگاری» در کارگاه‌های شرکت‌های آمریکائی نائل شده‌اند! و همانطور که نوآم چامسکی در «چتر قدرت آمریکا» نوشته، از کارفرمای آمریکائی کتک هم می‌خورند! به این می‌گویند مبارزه با آمریکا! مائوئیسم در سیاست اجتماعی، و سرمایه سالاری در اقتصاد! به عبارت دیگر، ملت چین این افتخار را دارد که، دو نوع بردگی را همزمان «تجربه» کند. تنها تفاوت این است که چین یک قدرت‌جهانی است، و گورکن‌ها دست نشانده استعمار! ولی گورکن‌ها هم دقیقاً به همین سو «هی» می‌شوند: بردگی اسلام انسان ساز، و بردگی اقتصاد اسلام‌ساز! مسلماً رسانة چینی هم از همین زاویه به مبارزات علی خامنه‌ای با آمریکا نگاه می‌کند! و از آنجا که انقلاب چین یک انقلاب دهقانی بود، پس از گذشت چند دهه هنوز رد پای ویژگی زندگی دهقانی در نوشتار سیاسی چینی‌ها مشاهده می‌شود. نویسندة مقالة «گلوبال پی‌پل» در ادامه لیسیدن ریش و نعلین علی خامنه‌ای می‌نویسد:

«پدر ایشان در کاشتن بذر مخالفت با حضور و نفوذ خارجیان در امور ایران به خصوص در صنعت نفت، نقش مؤثری داشته.»


بله! و می‌دانیم که بجای «بذر مخالفت»، می‌توان بذر مزدوری هم «کاشت»! و نامش را مخالفت گذاشت! ولی وقتی بذر کذا «سبز» شد، معلوم می‌شود، ‌ چه نوع بذری بوده! اما این مهم را روزنامه نگار چینی فراموش کرده، چرا که دهه‌هاست شهرنشین شده و قلم به مزد حاکمیت! مقالة ستایش و نیایش رسانة چینی را نیمه تمام رها می‌کنیم، چرا که نویسنده این وبلاگ به رایحة مزدوری حساسیت دارد؛ به ویژه به نوع بازاری آن! مشتاقان می‌توانند مستقیماً به سایت «حنا زرچوبه» مراجعه کنند. حال بپردازیم به اصل مطلب یا «مشاهدات» گاردین و التماس دعای اربابانش!

گاردین نیز مانند همان رسانة چینی، سرسختی گورکن‌ها را در برابر آمریکا «مشاهده» کرده، پیام اربابان خود را به گورکن‌ها ابلاغ می‌کند: سرسختانه در برابر ما ایستادگی کنید، و بگوئید ما برویم! سایت «آفتاب نیوز»، مورخ 12 اردیبهشت‌ماه سال‌جاری، ‌ «پیش‌بینی گاردین از اجلاس شرم‌الشیخ» را منتشر کرده! بله، گاردین تا دیروز پدیده‌های «نامرئی» در ایران می‌دید، امروز پیشرفت کرده، و پیش بینی نشستی را ارائه می‌کند که هنوز شرکت ایران در آن موضوع مذاکره بزرگترهاست! اما گاردین از سوی اربابان خود مطمئن است. اگر ایران در نشست شرم‌الشیخ شرکت کند، همان را خواهد خواست که ما می‌خواهیم:

«ایران [...] اعلام خواهد کرد که آمریکا و انگلیس تفنگداران خود را از عراق خارج کنند و مشکلات عراق را برای همسایگان عراق باقی بگذارند تا آنها این مشکلات را حل و فصل کنند [...]»


همانطور که در آغاز این وبلاگ اشاره شد، آمریکا و انگلیس به عنوان اشغالگر، طبق قوانین بین‌الملل، مسئولیت‌هائی دارند و با توجه به شرایط فعلی اشغالگران در عراق و افغانستان، خروج آن‌ها از عراق به تقویت‌شان منجر خواهد شد. چرا که منابع انرژی در عراق را تحت کنترل خواهند داشت ولی مسئولیت‌های خود را به گردن گورکن‌ها می‌اندازند، که به عنوان عامل سرکوب، بجای ایشان فعال شوند! البته به مسئولیت «ملت ایران»، چرا که مخارج اعزام نیرو به عراق نیز از ذخائر ارزی ایران برداشت خواهد شد! در واقع «سرسختی» ایران در برابر آمریکا در نشست شرم‌الشیخ، مانند سرسختی محمد مصدق در برابر استعمار انگلیس است: حفظ منافع استعمارگران با شعار مبارزه با استعمار، و فراهم آوردن زمینة چپاول هر چه بیشتر ملت ایران! بی‌جهت نیست که روزی‌نامه گاردین، از سرسختی گورکن‌ها اینچنین «اطمینان» دارد! مواضع سرسختانة حاکمیت ضد‌امپریالیست ایران را، پیشاپیش، مقامات رسمی انگلیس تعیین کرده‌اند:

«این روزنامه با استناد به پیش بینی مقامات رسمی انگلیسی می‌نویسد: به نظر می‌رسد که پیام ایران چه در این کنفرانس مطرح شود و چه بطور محرمانه ابلاغ شود، حاکی از تسلیم ناپذیری ایران در برابر خواسته های آمریکا باشد [...]»


به زبان ساده‌تر، موضع ایران همان خواهد بود که انگلیس می‌خواهد! و به ادعای گاردین، این موضع در تضاد با خواست آمریکا قرار دارد! و از آنجا که در صداقت گاردین نمی‌باید تردیدکنیم، وقتی گاردین می‌گوید خواست ایران بر خلاف خواست آمریکا است، پس حکم با «بزرگ‌مقام» است! فراموش نکنیم که گاردین همان رسانه‌ای‌ است که جنجال و هیاهوی آبگیری سدسیوند را هم به راه انداخت! و هنوز جیره‌خوارانش بر طبل غرق شدن پاسارگاد می‌کوبند! و می‌گویند، ممکن است زلزله بیاید و پاسارگاد غرق شود! البته بدون توجه به ارقام و مختصات هندسی پاسارگاد به نسبت دریاچه سد، همه چیز ممکن است! ‌بله همه چیز، تا زمانی که با «اگر»، «ممکن است» و «شاید»، در عالم رویا سیر می‌کنیم، ممکن خواهد بود! ولی آنچه امکان بیشتری دارد این است که حقوق‌بگیران سرداراکبر ممکن است از دریافت مستمری محروم شوند! چرا که در عالم واقعیات، یکی از نزدیکان ایشان به جرم جاسوسی هم اکنون در اوین هستند، و هر چقدر بخواهند چای می‌خورند و سیگار می‌کشند و در فضای آزاد ورزش می‌کنند! و تصفیه‌های دیگری نیز «ممکن است» در راه باشد، که بدون آبگیری سدسیوند، زلزله واقعی در طیف حاکمیت ایجاد کند! وقتی رئیس بانک جهانی، مدیر عامل زیمنس‌ و بریتیش پترولیوم را با افتضاح به این راحتی اخراج می‌کنند، سرداراکبر که هیچ،‌ موجودیت مقام معظم رهبری نیز به تار موئی بسته شده. یکی از دلایل مبارزه سرسختانه با بدحجابی باید همین باشد! ممکن است مقام رهبری به این تارموئی که از زیر روسری «خواهران» بیرون می‌زند آویزان شده باشند، ‌و نقش زمین شوند! مبارزه با بدحجابی هم حکمتی دارد! جهت حفظ مقام معظم رهبری است! حال بازگردیم به گاردین و پیش‌بینی‌های‌ گاردینی! که به «پیش‌گوئی و رمالی» شباهت پیدا کرده! در ادامه، این رسانة «پاسارگادپرست» و «سیوندستیز»، به نقل از یکی از معاونان وزارت امور خارجه،‌ نه تنها مهملات قبلی را تکرار می‌کند، که ادعای وجود «مجلس منتخب» و «دولت منتخب» در عراق را نیز به آن می‌افزاید! به عبارت دیگر، قبول زحمت کرده، دموکراسی را برقرار کردید، بفرمائید تهران استراحت کنید، چون خیلی خسته شدید:

«این روزنامه از قول [...] معاون وزیر امور خارجه ایران در امور کشورهای عربی و آفریقائی، می‌نویسد: بر این اعتقادیم که نیروهای اشغالگر باید هرچه زودتر عراق را ترک کنند. در عراق دولت منتخب و مجلس منتخب وجود دارد[...] بهتر است آمریکا و انگلیس از عراق خارج شوند و اجازه دهند تا کشورهای همسایه عراق به این کشور کمک کنند.»

بله، نه تنها معاون وزیر امورخارجه گورکن‌ها، که رهبر گورکن‌ها نیز سرسختانه خواستار خروج آمریکا و انگلیس از عراق بوده، و سرسختانه خواستار ورودشان به ایران است! اگر به یاد داشته باشیم از قدیم گفته‌اند: «تره به تخمش می‌ره، حسنی به باباش!» رهبر فرزانه هم به بابای فرزانه‌اش رفته! همانطور که پدر مقام معظم رهبری در کاشتن «بذر مخالفت» با حضور و نفوذ خارجیان در امور ایران، بخصوص در صنعت نفت نقش موثری داشت، و کار را به چنین فاجعه‌ای کشاندند، خود مقام معظم رهبری هم در کاشتن بذر مخالفت با حضور و نفوذ خارجیان در امور عراق نقش مؤثری خواهند داشت،‌ ولی این‌بار نتیجه یکسان نخواهد بود، هر چند رویای اربابان گاردین چنین باشد. اگر اشغالگران حاکمیت عراق را با حاکمیت دست نشاندة دیگری جایگزین کردند، ملت عراق را نمی‌توان جایگزین کرد. هیچ ملتی حضور حاکمیت دست نشانده را قبول نخواهد کرد.


0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت